» اجتماعی
این روزها همه احساس تکلیف کردند هیات های مذهبی را نقد کنند. مهمترین نقد هم این است؛ باید شور و شعور همراه هم باشد و با همین بهانه ملت عزادار را نقد می کنند که این کار بدون شعور است و یا شور هیات ها زیاد است و شعور کم.
یک سوال؛ ماجرای این شور و شعور چیست؟ چرا همه دهه اول محرم که می شود یاد شور و شعور می افتند؟
سوال دوم ساده تر است. به این فهم، این کج سلیقگی سابقه داری است که صغیر و کبیر هم نمی شناسد. برخی به قاعده یک سنت تاریخی غلط دهه محرم که می شود یاد نقد کردن می افتند که چرا هیأت مذهبی ما فلان است و بهمان.
کسی با نقد کردن مخالف نیست. تأکید می شود با نقد کردن مخالف نیست. هیات مذهبی ما نیز مانند هر جای دیگری باید نقد شود. لطفاً مخاطب محترم در کامنت گذاشتن به این تاکید دقت کند. پس سیاهه ای از آسیب های هیات نگذارد که چرا نسبت به این موارد بی اعتنائید. اعتنا داریم. اما چرا کج سلیقگی؟
مثال می زنم تا ماجرا روشنتر شود. شخصاً به دسته گل هائی که برای مجالس ختم خریده می شود، از حیث اسراف و اتراف انتقاد دارم. اما بدون تردید اگر روزی پدر یکی از دوستانم به رحمت خدا رود در مجلس ختم پدرش نسبت به اسراف گلهای مقابل مسجد انتقاد نخواهم کرد.
شخصاً اگر به انقلاب اسلامی انتقاد داشته باشم، در سالروز پیروزی انقلاب اسلامی از تعداد روستاهائی که هنوز برق ندارند و یا مدارس کپرنشین نخواهم نوشت. اگر کسی چنین کرد کج سلیقه است. کج سلیقگی اثر حرف را کم می کند. در مواردی نیز اثر عکس خواهد گذاشت.
آقایان یک سال فرصت دارند که مراسم مذهبی را نقد کنند. چرا نمی کنند؟ چرا آسیب شناسی نمی کنند تا ایام عزاداری کمتر آسیب داشته باشیم. حتماً باید جوانی که با هزار شور و علاقه به سنت دوستان و هم محله ای ها و رفقایش عزاداری می کنند را دلسرد کنیم؟ منطقی است؟ موثر است؟ چرا یکبار دقت نمی کنیم که چرا نقدهای دهه محرم سال های گذشته هیچ گاه اثر نداشته است؟ بگذریم.
اما شور و شعور!
گفته می شود شور باید با شعور همراه شود. و اینکه شور بدون شعور فایده ندارد.
اصلاً شعور چیست؟ چرا شور بدون شعور بی فایده است؟ آیا شعور سخنرانی است؟ آیا شعور اطلاعات مذهبی مربوط به اهل بیت است؟ آیا شعور اخلاق اسلامی است؟ شعور چیست که لازمه اشک است؟
۱- اگر غرض از شعور دانستن اطلاعات مذهبی و سن اهل بیت و تاریخ شهادت و تعداد شهدای کربلا و از بر بودن اسامی آنها است که این موارد هیچ ارتباطی به شور ندارد.
۲- اگر غرض از شعور، خوب و بااخلاق بودن است که آنگاه به چه دلیل وقتی اسم اشک می آید یاد اخلاق می افتیم؟ چرا مثلاً وقتی پشت چراغ قرمز هستیم یاداخلاق نمی افتیم؟ چرا وقتی در صف نان هستیم یاد اخلاق نمی افتیم؟ اخلاق همه جایی است. فرهنگ یک جامعه است. واقعاً برخی انتظار دارند بالا بردن اخلاق جامعه تنها در یک دهه صورت گیرد؟
۳- اگر غرض از شعور داشتن اطلاعات مذهبی مربوط به اهل بیت و فراتر از مسائل ظاهری مثل سن و سال و تاریخ شهادت است که این نیز بسیار خوب اما این بازهم مختص این ایام نیست. و بعد هم این معرفت صرفاً در سخنرانی نیست. چه بسا شعر خوب و یا روضه غنی و پربار از ده ها سخنرانی اثرش بیشتر است. از طرفی شناخت اهل بیت در فهم مصیبت بسیار موثر است اما این ایام مخصوص اشک است. این ایام دهه ای است که آثار آن شعور و معرفت خود را نشان می دهد.
۴-شور مذهبی اساساً همراه با شعور است. کسی شعور داشته باشد با کشش اهل بیت سراغ مصیبت می رود و شور پیدا می کند. اما نکته بسیار مهم این است که شعور و معرفت قابل اندازه گیری نیست. مگر می شود گفت که معرفت فلانی از بهمانی بالاتر است، پس شورش بهتر است؟
معرفت متناسب با فرد باید سنجیده شود و سنجش آن نیز کاری است خدائی.
۵-نکته بسیار و بسیار مهم آخر این است که معرفت و شعور با اطلاعات عمومی فرق دارد. علم با شعور متفاوت است. اصلاً اکتسابی نیست. این طور نیست که تصمیم بگیریم در این دهه معرفت کسب کنیم و بعد سراغ منبر و کتاب رویم. منبر و حرف و کتاب بی تأثیر نیست. ولی سخن قابل تاکید این است که راه شعور و معرفت خارج از شور نیست. معرفت و شعور، شناخت توأم با عمل است. وقتی همراه عمل می شود که در جان انسان نهادینه شود. این نیز دادنی است نه اکتسابی. کسی که برای کسب معرفت و شعور قدمی برمی دارد، خود اهل بیت کمکش می کنند تا تعالی پیدا کند. با معرفت شود. با شعور شود.
چه بسا افراد بیسوادی که از ده ها آیت الله با معرفت تر هستند. نه اینکه بیشتر اطلاعات مذهبی دارند و فقه بلدند. خیر. بلکه در عمل مخلصانه به دین از بسیاری جلوتر هستند. باز هم تاکید می شود منکر اطلاعات و سهم آن در رشد فرد نیستیم. اما شور مخلصانه یکی از مهمترین گام هایی است که یک فرد برای کسب معرفت اهل بیتی برمی دارد. اشک هم عصاره معرفت است و هم سکوی کسب معرفت. این حرف ذوقی نیست. ده ها روایت و حدیث بر اثر معرفتی و اخلاقی اشک و بکا تصریح و تاکید دارند.
پس این گونه نیست که باید پدیده ای به نام شعور را به شور اضافه کنیم تا بشود شور خوب.
برخی از روی غفلت یا تغافل به دنبال ذبح اشک و شور مذهبی مردم پای پدیده ای به نام شعور هستند، حال آنکه شعور و معرفت در شور مخلصانه و کشش روضه و عزاداری هاست.
سوال دوم ساده تر است. به این فهم، این کج سلیقگی سابقه داری است که صغیر و کبیر هم نمی شناسد. برخی به قاعده یک سنت تاریخی غلط دهه محرم که می شود یاد نقد کردن می افتند که چرا هیأت مذهبی ما فلان است و بهمان.
کسی با نقد کردن مخالف نیست. تأکید می شود با نقد کردن مخالف نیست. هیات مذهبی ما نیز مانند هر جای دیگری باید نقد شود. لطفاً مخاطب محترم در کامنت گذاشتن به این تاکید دقت کند. پس سیاهه ای از آسیب های هیات نگذارد که چرا نسبت به این موارد بی اعتنائید. اعتنا داریم. اما چرا کج سلیقگی؟
مثال می زنم تا ماجرا روشنتر شود. شخصاً به دسته گل هائی که برای مجالس ختم خریده می شود، از حیث اسراف و اتراف انتقاد دارم. اما بدون تردید اگر روزی پدر یکی از دوستانم به رحمت خدا رود در مجلس ختم پدرش نسبت به اسراف گلهای مقابل مسجد انتقاد نخواهم کرد.
شخصاً اگر به انقلاب اسلامی انتقاد داشته باشم، در سالروز پیروزی انقلاب اسلامی از تعداد روستاهائی که هنوز برق ندارند و یا مدارس کپرنشین نخواهم نوشت. اگر کسی چنین کرد کج سلیقه است. کج سلیقگی اثر حرف را کم می کند. در مواردی نیز اثر عکس خواهد گذاشت.
آقایان یک سال فرصت دارند که مراسم مذهبی را نقد کنند. چرا نمی کنند؟ چرا آسیب شناسی نمی کنند تا ایام عزاداری کمتر آسیب داشته باشیم. حتماً باید جوانی که با هزار شور و علاقه به سنت دوستان و هم محله ای ها و رفقایش عزاداری می کنند را دلسرد کنیم؟ منطقی است؟ موثر است؟ چرا یکبار دقت نمی کنیم که چرا نقدهای دهه محرم سال های گذشته هیچ گاه اثر نداشته است؟ بگذریم.
اما شور و شعور!
گفته می شود شور باید با شعور همراه شود. و اینکه شور بدون شعور فایده ندارد.
اصلاً شعور چیست؟ چرا شور بدون شعور بی فایده است؟ آیا شعور سخنرانی است؟ آیا شعور اطلاعات مذهبی مربوط به اهل بیت است؟ آیا شعور اخلاق اسلامی است؟ شعور چیست که لازمه اشک است؟
۱- اگر غرض از شعور دانستن اطلاعات مذهبی و سن اهل بیت و تاریخ شهادت و تعداد شهدای کربلا و از بر بودن اسامی آنها است که این موارد هیچ ارتباطی به شور ندارد.
۲- اگر غرض از شعور، خوب و بااخلاق بودن است که آنگاه به چه دلیل وقتی اسم اشک می آید یاد اخلاق می افتیم؟ چرا مثلاً وقتی پشت چراغ قرمز هستیم یاداخلاق نمی افتیم؟ چرا وقتی در صف نان هستیم یاد اخلاق نمی افتیم؟ اخلاق همه جایی است. فرهنگ یک جامعه است. واقعاً برخی انتظار دارند بالا بردن اخلاق جامعه تنها در یک دهه صورت گیرد؟
۳- اگر غرض از شعور داشتن اطلاعات مذهبی مربوط به اهل بیت و فراتر از مسائل ظاهری مثل سن و سال و تاریخ شهادت است که این نیز بسیار خوب اما این بازهم مختص این ایام نیست. و بعد هم این معرفت صرفاً در سخنرانی نیست. چه بسا شعر خوب و یا روضه غنی و پربار از ده ها سخنرانی اثرش بیشتر است. از طرفی شناخت اهل بیت در فهم مصیبت بسیار موثر است اما این ایام مخصوص اشک است. این ایام دهه ای است که آثار آن شعور و معرفت خود را نشان می دهد.
۴-شور مذهبی اساساً همراه با شعور است. کسی شعور داشته باشد با کشش اهل بیت سراغ مصیبت می رود و شور پیدا می کند. اما نکته بسیار مهم این است که شعور و معرفت قابل اندازه گیری نیست. مگر می شود گفت که معرفت فلانی از بهمانی بالاتر است، پس شورش بهتر است؟
معرفت متناسب با فرد باید سنجیده شود و سنجش آن نیز کاری است خدائی.
۵-نکته بسیار و بسیار مهم آخر این است که معرفت و شعور با اطلاعات عمومی فرق دارد. علم با شعور متفاوت است. اصلاً اکتسابی نیست. این طور نیست که تصمیم بگیریم در این دهه معرفت کسب کنیم و بعد سراغ منبر و کتاب رویم. منبر و حرف و کتاب بی تأثیر نیست. ولی سخن قابل تاکید این است که راه شعور و معرفت خارج از شور نیست. معرفت و شعور، شناخت توأم با عمل است. وقتی همراه عمل می شود که در جان انسان نهادینه شود. این نیز دادنی است نه اکتسابی. کسی که برای کسب معرفت و شعور قدمی برمی دارد، خود اهل بیت کمکش می کنند تا تعالی پیدا کند. با معرفت شود. با شعور شود.
چه بسا افراد بیسوادی که از ده ها آیت الله با معرفت تر هستند. نه اینکه بیشتر اطلاعات مذهبی دارند و فقه بلدند. خیر. بلکه در عمل مخلصانه به دین از بسیاری جلوتر هستند. باز هم تاکید می شود منکر اطلاعات و سهم آن در رشد فرد نیستیم. اما شور مخلصانه یکی از مهمترین گام هایی است که یک فرد برای کسب معرفت اهل بیتی برمی دارد. اشک هم عصاره معرفت است و هم سکوی کسب معرفت. این حرف ذوقی نیست. ده ها روایت و حدیث بر اثر معرفتی و اخلاقی اشک و بکا تصریح و تاکید دارند.
پس این گونه نیست که باید پدیده ای به نام شعور را به شور اضافه کنیم تا بشود شور خوب.
برخی از روی غفلت یا تغافل به دنبال ذبح اشک و شور مذهبی مردم پای پدیده ای به نام شعور هستند، حال آنکه شعور و معرفت در شور مخلصانه و کشش روضه و عزاداری هاست.
منبع: الف
در همین زمینه بخوانید
ارسال نظر