«ببینید جناب آقا! بحث دیپلماسی کلاس فلسفه نیست، آنچه مردم میبینند این است که شما چند سال است مسوول پرونده هستهای هستید، یکقدم هم پیش نرفتهایم، تحریمها بیشتر شده و هرروز فشارش روی مردم میآید. هنر دیپلماسی این است که حق هستهای را حفظ کنید و در عین حال تحریمها کاهش پیدا کند و بر آن اضافه نشود.»
شاید این سخنان هنوز در گوش خیلیها صدا
میکند؛ زمانی که «علیاکبر ولایتی» مقابل دوربین تلویزیون و در آخرین
مناظره انتخاباتی کاندیداهای یازدهمین دوره ریاستجمهوری به صراحت «سعید
جلیلی» دبیر شورای امنیت ملی را مورد خطاب قرار داد و از عملکرد او در
ششسال سکانداری این سمت و در کسوت مذاکرهکننده ارشد هستهای ایران، با
جدیت انتقاد کرد.
سعید جلیلی معروف به دکتر جلیلی، سیاستمدار اصولگرای ایرانی که پس از استعفای بحثبرانگیز علی لاریجانی از این سمت، از سال86 عهدهدار دبیری شورای امنیت ملی شد، در نخستین گامها ردای گفتوگوی هستهای بر دوش افکند تا با سیاق خودش به رویارویی کلامی با گروه 1+5 برود. دوران ریاست او بر این شورا و نیز روند مذاکرههای انجامشده هستهای، آهستهآهسته مسیری را پیمود که بسیاری از همقطاران فکری او در اردوگاه اصولگرایی نیز دادشان به هوا برخاست و به نقد شیوه اتخاذشده گروه جلیلی و یاران هستهایاش پرداختند.
دیباچه داستان
ساعت شنی فعالیت سعید جلیلی در میدان هستهای از نیمه که گذشت و انتقادها از تودرتوی محافل خصوصی اصولگرایان به صحنه رسانهها و گاه سخنرانیهایشان رسید، نخستین شبههای که تا آن زمان تقریبا در پس اظهارات بسیاری از چهرههای سیاسی پنهانشده بود، پرده برانداز شد و برخی صدا بلند کردند که اصلا شاید اینکه میگویند دلیل استعفای علی لاریجانی از سمت خود و موافقت زودهنگام محمود احمدینژاد با آن بهسبب اختلافات جدی رویکردی میان آن دو بوده، درست باشد.
پس از استعفای لاریجانی بحثی مطرح شد به نقل از منابع نزدیک به لاریجانی مبنی بر اینکه او دیپلماسی «سخنرانیهای آتشین» را که موردپسند احمدینژاد است، در مذاکرات هستهای قبول ندارد. همان زمان آهستهآهسته رگههای اختلاف میان احمدینژاد و دبیر شورای امنیت ملی، علی لاریجانی، لابهلای اخبار منتشره دیده میشد تا جایی که در تاریخ 18آذر 1385 یعنی حدود 10ماه پیش از استعفا یا برکناری لاریجانی، روزنامه همشهری تحت اداره حسین انتظامی، سخنگوی شورایعالی امنیت ملی و از نزدیکان لاریجانی در یادداشتی پرده از این اختلافات برداشت.
همشهری در یادداشت خود ضمن تبیین دیپلماسی هستهای علی لاریجانی، نوشته بود: «تقریبا از اردیبهشتماه سالجاری (1385)، جریان و دیپلماسی دیگری بهطور موازی شکل گرفت و بر دیپلماسی ابتکاری هستهای سایه انداخت و دستاوردها را با مخاطره مواجه کرد. این دیپلماسی بهویژه با سخنرانیهای متعدد رییسجمهوری عملا مسیر متعادلی را که فراهم شده بود با چالش مواجه کرد؛ بهطوری که پرونده ایران - که با پاسخ به بسته پیشنهادی درحال بیرونآمدن از شورای امنیت بود - با سخنرانیهای داغ، دوباره مورد سوءظن قرار گرفت و دو قطعنامه را برای کشورمان به ارمغان آورد (!) هرچند طراحان این دیپلماسی، روبهروشدن با چنین پدیدهای را پیشبینی و باور نمیکردند.»
این نخستینبار بود که بهصورت شفاف و صریح یک رسانه نزدیک به لاریجانی به دیپلماسی هستهای محمود احمدینژاد میتاخت و آن را عامل اصلی تصویب قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران میدانست. البته طرف مقابل نیز به سیاق معمول خود، سکوت نکرد و چند روز پس از انتشار این یادداشت غلامحسین الهام، سخنگوی آنروزهای دولت احمدینژاد در جمع خبرنگاران حاضر شد و اعلام کرد: «مواضع هستهای را تنها رییسجمهور اعلام میکند.» تاکید الهام بر اینکه مواضع هستهای جمهوریاسلامی همان چیزی است که احمدینژاد اعلام میکند درواقع آب سردی بود روی نزدیکان لاریجانی که گمان میکردند میتوانند احمدینژاد را قانع کنند دست از سخنرانیهای آتشین خود بردارد.
با این حال در طول روزهای پیش از اعلام برکناری لاریجانی، سعی شد اختلاف در دیدگاه احمدینژاد و دبیر مستعفی شورایعالی امنیت ملی، با دلایلی چون علایق شخصی لاریجانی یا بیماری و کسالت وی لاپوشانی شود، اما این ادعاها کمتر قابل باور بود. کمااینکه روزنامه ایران بهعنوان ارگان رسمی دولت نیز در یادداشت روز 30مهر 1386 تصریح کرد: «این کنارهگیری تنها برمبنای میل شخصی لاریجانی نبوده و رییسجمهور قصد ایجاد تحرک و پویایی در دیپلماسی هستهای را داشته است.» به این ترتیب مطابق آنچه که روزنامه ایران نوشته بود این استعفا یک تغییر اجباری به میل احمدینژاد بود.
فرمان مذاکرات در دستان جلیلی
به هررو و با وجود اینکه بسیاری معتقد بودند توان دیپلماسی لاریجانی به اندازه کفایت، پیشبرنده امور هستهای است، سعید جلیلی بر مسند دبیر مستعفی تکیه زد و کارش را آغاز کرد. او پس از آنکه مدتی به رتق و فتق امور دستگاه تحت مدیریتش پرداخت، در کسوت رییس گروه مذاکرهکننده هستهای ایران برای اولین بار در کنفرانس ژنو1 در 29تیر 87 مقابل سولانا و نمایندگان ششکشور قرار گرفت. پیش از این در آذر 85، دو مقاممسوول در لندن مذاکرات مفصلی داشتند که البته سولانا این مذاکرات را ناامیدکننده توصیف کرده و در نتیجه روند مذاکره متوقف شده بود. همان زمان بود که جلیلی در واکنش به این وصف سولانا گفت: «اینکه ما از حقوق ملت ایران دفاع میکنیم و این موضوع موجب ناامیدی دیگران میشود، تقصیر ما نیست.»
اما در سال86 و هنگامی که محمود احمدینژاد در دومین سالروز ملی فناوری هستهای از آغاز مرحله نصب ششهزارسانتریفیوژ جدید در تاسیسات غنیسازی نطنز خبر داد، «دیپلماسی بستهای» میان غرب و ایران آغاز شد. بستههای پیشنهادی یکی پس از دیگری مبادله، تعلیق، تبصرهدار و رد شدند. تبادل دوبسته پیشنهادی میان دو طرف و پاسخ ایران به نامه وزرای خارجه گروه 1+5 از جمله کاندولیزا رایس و اعلام آمادگی جهت انجام مذاکرات برمبنای اشتراکات دوبسته، منجر به برگزاری نشستی در ژنو شد که علاوه بر سولانا و نمایندگان چین، روسیه، انگلیس، فرانسه و آلمان برای نخستینبار طی پنجسال مذاکرات هستهای، ویلیام برنز معاون وزارت خارجه ایالاتمتحده نیز بهعنوان نماینده آمریکا در مذاکرات حضور یافت.
این مذاکرات و گفتوگوهای بعدی نیز نتیجهای نداد. بنابراین با توجه به نزدیکشدن به زمان انتخابات ریاستجمهوری آمریکا مذاکرات گروه 1+5 تا زمان مشخص شدن نتیجه انتخابات و روشن شدن مشی رییسجمهور بعدی مسکوت ماند.
ژنو2 و عهدشکنی آمریکا
حدود 15ماه از برگزاری ژنو1 گذشته بود که اعضای 1+5 و ایران بار دیگر در دهم مهرماه 88 به ژنو سفر کردند. در این دور از گفتوگوها طرف ایرانی اعلام کرد که تحت هیچ شرایطی از حقوق حقه خود که همان استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای و استمرار مسالمتآمیز فعالیتهای هستهای است منصرف نشده و خودداری نخواهد کرد. در فاصله برگزاری ژنو2 و ژنو3 اتفاق مهمی که افتاد توافق هستهای ایران، ترکیه و برزیل با چراغسبز آمریکا برای انتقال ذخایر اورانیوم ۲۰درصد ایران به خارج از خاک ایران در ازای دریافت میلههای سوختی برای رآکتور تهران بود که البته در ادامه راه با عهدشکنی آمریکاییها، این طرح هم با شکست روبهرو شد و عملا بر دیوار بیاعتمادی کشورمان به غرب افزود.
فقط تصاویری که احمدینژاد، داسیلوا و اردوغان دستان خود را به هم گره زده و به حالت پیروزی بلند کردند، در صفحات تاریخ باقی ماند!
ژنو3؛ بازهم بینتیجه
15آذر سال بعد باز هم این ژنو بود که برای سومینبار میزبان نشست نمایندگان هفتکشور ایران، آمریکا، روسیه، چین، آلمان، فرانسه و انگلیس شد. ارزیابی محافل غربی این بود که این مذاکرات نیز مانند مذاکرات «ژنو2» دستور کار مشخص و قابلتوافقی میان دو طرف مذاکرات نداشت زیرا از یک سو طرف ایرانی «اصل» بررسی موضوع هستهای ایران را رد میکرد و موضوع مذاکرات را «بررسی مسایل جهانی» میدانست یا اینکه به صراحت اعلام میکرد که حقوق هستهای ایران نه «موضوع» مذاکره که «پیشفرض» مذاکره است. طرف مقابل نیز همچنان به طور محکم روی مواضع غیرمنعطف و غیرمنطقی خود پافشاری میکرد.
استانبول 1؛ شروع کار اشتون
میزبان دور چهارم مذاکرات ایران و 1+5 کشوری بود در همسایگی ایران، خارج از نقشه اروپا و با دولتی اسلامگرا. ترکیه این بار بساط میزبانی برای ایران و گروه غربی پهن کرده بود و چشمهای زیادی به پایتخت تاریخی این کشور آسیایی دوخته شده بود تا ببینند رهاورد مذاکرات این دور چه خواهد بود. در مذاکرات استانبول، ایران پیشنهادهای مشخصی راجع به موضوع همکاری حول نقاط مشترک به 1+5 ارایه داد که از جانب کشورهای عضو این گروه مورد استقبال قرار گرفت.
در این دوره از مذاکرات کاترین اشتون، مسوول اتحادیه اروپا سکان را از سولانا تحویل گرفته و عملا برای نخستینبار در مقابل هیات ایرانی سر میز نشست. شاید به دلیل همین تازهکاری بود که نحوه پوشش او به سوژه رسانههای داخلی و خارجی تبدیل و او ناچار شد در دورهای بعدی بر اساس موازین دیپلماتیک ایران نحوه پوشش خود را اصلاح کند. پس از نشست استانبول1 و چالش سختی که بین دو طرف ایجاد شد، گفتوگوهای هستهای 14ماه متوقف ماند؛ البته در این میان اتفاق مهم، تولید اورانیوم غنیشده 20درصدی از سوی ایران بود که حیرت طرف مقابل را باعث شد. همچنین ترور چند دانشمند هستهای کشورمان با محوریت رژیم صهیونیستی نیز که اعتراض شدید ایران به درز اطلاعات دانشمندان ایرانی توسط آژانس را به همراه داشت از جمله اتفاقات این مدت بهشمار میرود.
استانبول 2؛ مذاکرات مثبت
اجلاس استانبول2، 16فروردین 91 در حالی آغاز شد که دیگر ایران از مرز پنجدرصد غنیسازی برای مصارف برقی گذر کرده و عملا یکی از برگهای برنده طرف غربی را سوزانده بود. سعید جلیلی، مذاکرهکننده ارشد ایران و کاترین اشتون، مذاکرهکننده ارشد 1+5 پس از گفتوگوهای جدی در این مذاکرات، نتایج این گفتوگوها را مثبت و ارزنده خواندند و جلیلی بار دیگر تاکید کرد: ما از رویکرد گفتوگو برای همکاری استقبال میکنیم و تاکید داریم که زبان تهدید و راهبرد فشار در برابر ملت ایران بینتیجه است.
اشتون و جلیلی به توافق رسیدند تا معاهده «انپیتی» پایه و اساسی برای آن چیزی باشد که بهطورجدی مورد تعامل قرار گیرد و این اطمینان حاصل شود که ایران به تعهداتش بر اساس این پیمان عمل میکند. همچنین اشتون تاکید کرد که باید به حق ایران برای داشتن انرژی هستهای صلح آمیز احترام گذاشته شود و در این مسیرطرفهای مذاکرهکننده، رویکرد «گامبهگام» اتخاذ خواهند کرد.
بغداد؛ رونمایی بستههای پیشنهادی
دور ششم مذاکرات ایران و 1+5 پس از بحثهای بسیار بر سر محل آن سرانجام به پیشنهاد ایران در بغداد پایتخت عراق در سوم و چهارم خردادماه 91 برگزار شد. در مذاکرات بغداد دو طرف از بستههای پیشنهادی خود «رونمایی» کردند و درنهایت بهدلیل کمبود وقت و نیز بهعلت «طولانی»شدن روند مذاکرات، طرفین توافق کردند پیرو مذاکرات بغداد، برای انجام گفتوگوهای بیشتر، کمتر از یک ماه دیگر مجددا گردهمآمده و به مذاکرات بپردازند.
مسکو؛ صاحبخانه میهمان
در آخرین ساعات گفتوگوها در بغداد توافق شد تا دور بعدی مذاکرات در 29 و 30خردادماه همان سال به میزبانی روسها برگزار شود. به این ترتیب یکی از میهمانان مذاکرات خودش میزبان شد. در این مذاکرات جمهوری اسلامی ایران بهطور مشخص روی چند محور اساسی یعنی اعتمادسازی، همکاری برای شفافیت، مخالفت با سلاح هستهای و همکاری متعارف هستهای تاکید کرد. مذاکرات این دور جدیتر، واقعیتر و فراتر از اظهار مواضع بود. با وجود تلاش غربیها برای به شکست کشاندن مذاکرات «مسکو» این مذاکرات با درایت هیات ایرانی منتهی به شکست نشد و تنها دستاورد مذاکرات مسکو هم باز ماندن دریچه گفتوگوها بود.
آلماتی 1؛ بسته پیشنهادی جدید 1+5
آلماتی قزاقستان در روزهای هشتم و نهم اسفندماه 91 میزبان هشتمین دور گفتوگوهای ایران و 1+5 بود. در این نشست، 1+5 به ارایه پیشنهاد جدیدی به ایران پرداخت که تفاوتهایی با پیشنهاد بغداد داشت؛ هم در حوزه درخواستهایی که از ایران شد و هم در حوزه امتیازهایی که به ایران پیشنهاد داده شد. در این دور به ایران پیشنهاد داده شد فعالیت غنیسازی در فردو بهطور محدود (ششماهه) تعلیق شود و در عوض گروه 1+5 از جمله آمریکا تحریمهایی در حوزه پتروشیمی و طلا را علیه ایران تعلیق کند.
آلماتی 2؛ استقبال ایران از همکاری هستهای
با ارایه پیشنهاد آلماتی و استقبال محدود ایران از این مساله زمان انجام دور بعدی مذاکرات نیز در فاصله کوتاهی تعیین شد. بنابر توافق صورت گرفته، مذاکرات آلماتی2 که دور نهم این گفتوگوها و عملا آخرین دور مذاکرات ایران و 1+5 در زمان ریاستجمهوری احمدینژاد و دبیری جلیلی بود در 16 و 17 فروردین92 برگزار شد. در این دوره ایران برنامه عملیاتی خود را در چارچوب طرح مسکو ارایه کرد. دو محور اساسی که در این مذاکرات برای جلب اعتماد ایران بیان شد عبارت است از شناسایی حق غنیسازی و خاتمهدادن به رفتارهایی که نشانه دشمنی با ملت ایران است. یکی از حاشیههایی که در جریان این مذاکرات ماندگار شد انتشار عکس نمازخواندن جلیلی در میانه گفتوگوها بود.
ختم پرونده مذاکرات در دوران جلیلی
پس از این نشست مذاکرات ایران و 1+5 در محاق فرورفت و با نزدیکشدن به انتخابات ریاستجمهوری ایران و انتظار طرفین برای مشخصشدن رییسدولت جدید ایران از یک سو و حضور سعید جلیلی دبیر شورایعالی امنیت ملی در رقابتهای انتخاباتی از سوی دیگر تردیدها را برای ادامه مذاکرات بیشتر کرد تا جایی که دو طرف به این نتیجه نانوشته رسیدند که تا پایان فصل تغییرات در ایران صبر کنند.
مشی جلیلی در مذاکره
به اعتقاد گروهی از تحلیلگران، بازخوانی اخبار و اطلاعات موجود درباره عملکرد جلیلی و تیم هستهای او در شش سال ریاستش نشان میدهد سیاست اصلی تیم مذاکرهکننده در آن دوران، مقاومت در برابر خواستهای شورای امنیت در تعلیق غنیسازی اورانیوم با شعار سیاست «تهاجمی و طلبکارانه» بود. در دوران جلیلی غنیسازی اورانیوم با خلوص ۲۰درصد با هدف تولید سوخت برای رآکتور تحقیقاتی تهران و تولید رادیو داروها در داخل و تکمیل چرخه سوخت اتمی در ابعاد صنعتی آغاز شد و البته در این دوران شورای امنیت سازمانملل سه بار دیگر علیه ایران قطعنامه صادر کرد.
زیر ذرهبین، مقابل دوربین
پس از آنکه سعید جلیلی، دانشآموخته مکتب دانشگاه امامصادق(ع) تصمیم گرفت بخت خود را در کارزار مدیریت اجرایی کشور و در کسوت رییسجمهوری بیازماید، رفتار او در عرصه سیاست خارجی و مهمترین چالش جمهوریاسلامی در مقوله مذاکرات هستهای که تا آن زمان زیر ذرهبین بود، از عمق به سطح آمده و در برابر دوربینهای تلویزیونی ناچار شد در تقابل با رقبایش به انتقادهای دوران کاری خود پاسخ دهد. هنوز زمان زیادی از برگزاری مناظرههای تلویزیونی ریاستجمهوری نمیگذرد و یقینا خیلیها به یاد دارند که رقبای جلیلی از روحانی گرفته تا رضایی و ولایتی و قالیباف به سیاستهای او در عرصه هستهای انتقادهای تندی وارد کردند. این درحالی بود که همان زمان رسانههای اصولگرا و همفکران عقیدتی جلیلی نیز چندان از مشی و منش منتخب خودشان راضی نبودند.
البته چراغ انتقاد فردی همچون روحانی را علی باقری، معاون جلیلی در روزهای ثبتنام انتخابات ریاست جمهوری روشن کرد و عملا پایه مناظره غیر حضوری میان این دو کاندیدا را بنا نهاد. او در یکی از سخنرانیهای خود در دانشگاه تهران گفت: «رویکرد تعاملی که این تیم در پیش گرفت تقابل هر چه بیشتر طرف مقابل را که همان سه کشور انگلیس، آلمان و فرانسه بودند، تشدید کرد و عملا ما هیچ امتیازی در این دوران از این سه کشور در گفتوگوهای خود نگرفتیم و صرفا امتیاز دادیم، این در حالی بود که دست خود را نیز در بخش فنی با قبول پروتکل الحاقی کاملا بسته بودیم. در واقع در دوره گذشته مذاکرهای وجود نداشت بلکه روندی که در پیش گرفته شده بود منافع و امنیت ملی کشور را بهطور جدی مخدوش کرده و به آن صدمه زد.»
همچنین در سخنانی دیگر در مشهد مدعی شد: «در جریان گفتوگوهای سعدآباد و پاریس برخلاف فرمایشات رهبری عمل شده که البته اینها گفتههای دبیر وقت شورای امنیت ملی و ادعای او است...»
این انتقادات البته از سوی ستاد روحانی بیپاسخ نماند و همان زمان در جوابیهای آورده شد: «مگر شما، بهعنوان مذاکرهکنندگان فعلی پرونده هستهای ایران، اجازه دارید تا بدون هماهنگی و تایید رهبری نظام، تصمیم مهمی اتخاذ کنید که مذاکرهکنندگان قبلی اینکار را انجام داده باشند. جناب آقای باقری! از این فرصت باید استفاده کرد و به جنابعالی و مسوولان فعلی مذاکرات هستهای پیشنهاد داد تا کتابی درباره دوران مسوولیتتان در پرونده هستهای تدوین کرده و به ذکر ماوقع دوران مسوولیتتان بپردازید تا مردم عزیز ایران بتوانند با مقایسه دو کتاب به قضاوت بنشینند به شرطی که کتابی با ذکر جزییات قابل انتشار تدوین شده باشد. در آن کتاب آیا، به ماجرای تحویل سند دو صفحهای حاوی غلطهای شکلی و محتوایی به ١+٥ و واکنش دور از ادب آنها، در مذاکرات ژنو اشاره خواهد شد؟! کپی صفحه اول برخی روزنامهها نظیر نیویورک تایمز مورخ ٢٢ژوییه ٢٠٠٨ برابر با یکم مرداد ٨٧ که این سند را منتشر کردند و باعث تنزل جایگاه کشورمان در افکارعمومی شدند جایی در کتاب مذاکرات شما خواهد داشت؟! آیا به شایعات و خبرهای رسانههای بیگانه که نحوه رفتار هیات مذاکرهکننده ایرانی، برای رفع تحریمها در مذاکرات استانبول و بغداد را بهگونهای تشریح کردهاند که به تعبیر محترمانهاش «ملتمسانه» بوده است، پاسخ داده خواهد شد؟! ...»
پایان دوران هستهای
ششسال سکانداری شورای امنیت ملی سرانجام با شعار «حیات طیبه» برای ورود به عرصهای گستردهتر و برتن کردن ردای ریاستجمهوری، به پایان رسید. سعید جلیلی در انتخابات توفیقی نیافت و پس از آن بهکسوت عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام درآمد. شاید سکوت او در مقابل موفقیت مذاکرات ظریف در ژنو اعتراضی باشد به منتقدانش.
منبع:روزنامه شرق
سعید جلیلی معروف به دکتر جلیلی، سیاستمدار اصولگرای ایرانی که پس از استعفای بحثبرانگیز علی لاریجانی از این سمت، از سال86 عهدهدار دبیری شورای امنیت ملی شد، در نخستین گامها ردای گفتوگوی هستهای بر دوش افکند تا با سیاق خودش به رویارویی کلامی با گروه 1+5 برود. دوران ریاست او بر این شورا و نیز روند مذاکرههای انجامشده هستهای، آهستهآهسته مسیری را پیمود که بسیاری از همقطاران فکری او در اردوگاه اصولگرایی نیز دادشان به هوا برخاست و به نقد شیوه اتخاذشده گروه جلیلی و یاران هستهایاش پرداختند.
دیباچه داستان
ساعت شنی فعالیت سعید جلیلی در میدان هستهای از نیمه که گذشت و انتقادها از تودرتوی محافل خصوصی اصولگرایان به صحنه رسانهها و گاه سخنرانیهایشان رسید، نخستین شبههای که تا آن زمان تقریبا در پس اظهارات بسیاری از چهرههای سیاسی پنهانشده بود، پرده برانداز شد و برخی صدا بلند کردند که اصلا شاید اینکه میگویند دلیل استعفای علی لاریجانی از سمت خود و موافقت زودهنگام محمود احمدینژاد با آن بهسبب اختلافات جدی رویکردی میان آن دو بوده، درست باشد.
پس از استعفای لاریجانی بحثی مطرح شد به نقل از منابع نزدیک به لاریجانی مبنی بر اینکه او دیپلماسی «سخنرانیهای آتشین» را که موردپسند احمدینژاد است، در مذاکرات هستهای قبول ندارد. همان زمان آهستهآهسته رگههای اختلاف میان احمدینژاد و دبیر شورای امنیت ملی، علی لاریجانی، لابهلای اخبار منتشره دیده میشد تا جایی که در تاریخ 18آذر 1385 یعنی حدود 10ماه پیش از استعفا یا برکناری لاریجانی، روزنامه همشهری تحت اداره حسین انتظامی، سخنگوی شورایعالی امنیت ملی و از نزدیکان لاریجانی در یادداشتی پرده از این اختلافات برداشت.
همشهری در یادداشت خود ضمن تبیین دیپلماسی هستهای علی لاریجانی، نوشته بود: «تقریبا از اردیبهشتماه سالجاری (1385)، جریان و دیپلماسی دیگری بهطور موازی شکل گرفت و بر دیپلماسی ابتکاری هستهای سایه انداخت و دستاوردها را با مخاطره مواجه کرد. این دیپلماسی بهویژه با سخنرانیهای متعدد رییسجمهوری عملا مسیر متعادلی را که فراهم شده بود با چالش مواجه کرد؛ بهطوری که پرونده ایران - که با پاسخ به بسته پیشنهادی درحال بیرونآمدن از شورای امنیت بود - با سخنرانیهای داغ، دوباره مورد سوءظن قرار گرفت و دو قطعنامه را برای کشورمان به ارمغان آورد (!) هرچند طراحان این دیپلماسی، روبهروشدن با چنین پدیدهای را پیشبینی و باور نمیکردند.»
این نخستینبار بود که بهصورت شفاف و صریح یک رسانه نزدیک به لاریجانی به دیپلماسی هستهای محمود احمدینژاد میتاخت و آن را عامل اصلی تصویب قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران میدانست. البته طرف مقابل نیز به سیاق معمول خود، سکوت نکرد و چند روز پس از انتشار این یادداشت غلامحسین الهام، سخنگوی آنروزهای دولت احمدینژاد در جمع خبرنگاران حاضر شد و اعلام کرد: «مواضع هستهای را تنها رییسجمهور اعلام میکند.» تاکید الهام بر اینکه مواضع هستهای جمهوریاسلامی همان چیزی است که احمدینژاد اعلام میکند درواقع آب سردی بود روی نزدیکان لاریجانی که گمان میکردند میتوانند احمدینژاد را قانع کنند دست از سخنرانیهای آتشین خود بردارد.
با این حال در طول روزهای پیش از اعلام برکناری لاریجانی، سعی شد اختلاف در دیدگاه احمدینژاد و دبیر مستعفی شورایعالی امنیت ملی، با دلایلی چون علایق شخصی لاریجانی یا بیماری و کسالت وی لاپوشانی شود، اما این ادعاها کمتر قابل باور بود. کمااینکه روزنامه ایران بهعنوان ارگان رسمی دولت نیز در یادداشت روز 30مهر 1386 تصریح کرد: «این کنارهگیری تنها برمبنای میل شخصی لاریجانی نبوده و رییسجمهور قصد ایجاد تحرک و پویایی در دیپلماسی هستهای را داشته است.» به این ترتیب مطابق آنچه که روزنامه ایران نوشته بود این استعفا یک تغییر اجباری به میل احمدینژاد بود.
فرمان مذاکرات در دستان جلیلی
به هررو و با وجود اینکه بسیاری معتقد بودند توان دیپلماسی لاریجانی به اندازه کفایت، پیشبرنده امور هستهای است، سعید جلیلی بر مسند دبیر مستعفی تکیه زد و کارش را آغاز کرد. او پس از آنکه مدتی به رتق و فتق امور دستگاه تحت مدیریتش پرداخت، در کسوت رییس گروه مذاکرهکننده هستهای ایران برای اولین بار در کنفرانس ژنو1 در 29تیر 87 مقابل سولانا و نمایندگان ششکشور قرار گرفت. پیش از این در آذر 85، دو مقاممسوول در لندن مذاکرات مفصلی داشتند که البته سولانا این مذاکرات را ناامیدکننده توصیف کرده و در نتیجه روند مذاکره متوقف شده بود. همان زمان بود که جلیلی در واکنش به این وصف سولانا گفت: «اینکه ما از حقوق ملت ایران دفاع میکنیم و این موضوع موجب ناامیدی دیگران میشود، تقصیر ما نیست.»
اما در سال86 و هنگامی که محمود احمدینژاد در دومین سالروز ملی فناوری هستهای از آغاز مرحله نصب ششهزارسانتریفیوژ جدید در تاسیسات غنیسازی نطنز خبر داد، «دیپلماسی بستهای» میان غرب و ایران آغاز شد. بستههای پیشنهادی یکی پس از دیگری مبادله، تعلیق، تبصرهدار و رد شدند. تبادل دوبسته پیشنهادی میان دو طرف و پاسخ ایران به نامه وزرای خارجه گروه 1+5 از جمله کاندولیزا رایس و اعلام آمادگی جهت انجام مذاکرات برمبنای اشتراکات دوبسته، منجر به برگزاری نشستی در ژنو شد که علاوه بر سولانا و نمایندگان چین، روسیه، انگلیس، فرانسه و آلمان برای نخستینبار طی پنجسال مذاکرات هستهای، ویلیام برنز معاون وزارت خارجه ایالاتمتحده نیز بهعنوان نماینده آمریکا در مذاکرات حضور یافت.
این مذاکرات و گفتوگوهای بعدی نیز نتیجهای نداد. بنابراین با توجه به نزدیکشدن به زمان انتخابات ریاستجمهوری آمریکا مذاکرات گروه 1+5 تا زمان مشخص شدن نتیجه انتخابات و روشن شدن مشی رییسجمهور بعدی مسکوت ماند.
ژنو2 و عهدشکنی آمریکا
حدود 15ماه از برگزاری ژنو1 گذشته بود که اعضای 1+5 و ایران بار دیگر در دهم مهرماه 88 به ژنو سفر کردند. در این دور از گفتوگوها طرف ایرانی اعلام کرد که تحت هیچ شرایطی از حقوق حقه خود که همان استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای و استمرار مسالمتآمیز فعالیتهای هستهای است منصرف نشده و خودداری نخواهد کرد. در فاصله برگزاری ژنو2 و ژنو3 اتفاق مهمی که افتاد توافق هستهای ایران، ترکیه و برزیل با چراغسبز آمریکا برای انتقال ذخایر اورانیوم ۲۰درصد ایران به خارج از خاک ایران در ازای دریافت میلههای سوختی برای رآکتور تهران بود که البته در ادامه راه با عهدشکنی آمریکاییها، این طرح هم با شکست روبهرو شد و عملا بر دیوار بیاعتمادی کشورمان به غرب افزود.
فقط تصاویری که احمدینژاد، داسیلوا و اردوغان دستان خود را به هم گره زده و به حالت پیروزی بلند کردند، در صفحات تاریخ باقی ماند!
ژنو3؛ بازهم بینتیجه
15آذر سال بعد باز هم این ژنو بود که برای سومینبار میزبان نشست نمایندگان هفتکشور ایران، آمریکا، روسیه، چین، آلمان، فرانسه و انگلیس شد. ارزیابی محافل غربی این بود که این مذاکرات نیز مانند مذاکرات «ژنو2» دستور کار مشخص و قابلتوافقی میان دو طرف مذاکرات نداشت زیرا از یک سو طرف ایرانی «اصل» بررسی موضوع هستهای ایران را رد میکرد و موضوع مذاکرات را «بررسی مسایل جهانی» میدانست یا اینکه به صراحت اعلام میکرد که حقوق هستهای ایران نه «موضوع» مذاکره که «پیشفرض» مذاکره است. طرف مقابل نیز همچنان به طور محکم روی مواضع غیرمنعطف و غیرمنطقی خود پافشاری میکرد.
استانبول 1؛ شروع کار اشتون
میزبان دور چهارم مذاکرات ایران و 1+5 کشوری بود در همسایگی ایران، خارج از نقشه اروپا و با دولتی اسلامگرا. ترکیه این بار بساط میزبانی برای ایران و گروه غربی پهن کرده بود و چشمهای زیادی به پایتخت تاریخی این کشور آسیایی دوخته شده بود تا ببینند رهاورد مذاکرات این دور چه خواهد بود. در مذاکرات استانبول، ایران پیشنهادهای مشخصی راجع به موضوع همکاری حول نقاط مشترک به 1+5 ارایه داد که از جانب کشورهای عضو این گروه مورد استقبال قرار گرفت.
در این دوره از مذاکرات کاترین اشتون، مسوول اتحادیه اروپا سکان را از سولانا تحویل گرفته و عملا برای نخستینبار در مقابل هیات ایرانی سر میز نشست. شاید به دلیل همین تازهکاری بود که نحوه پوشش او به سوژه رسانههای داخلی و خارجی تبدیل و او ناچار شد در دورهای بعدی بر اساس موازین دیپلماتیک ایران نحوه پوشش خود را اصلاح کند. پس از نشست استانبول1 و چالش سختی که بین دو طرف ایجاد شد، گفتوگوهای هستهای 14ماه متوقف ماند؛ البته در این میان اتفاق مهم، تولید اورانیوم غنیشده 20درصدی از سوی ایران بود که حیرت طرف مقابل را باعث شد. همچنین ترور چند دانشمند هستهای کشورمان با محوریت رژیم صهیونیستی نیز که اعتراض شدید ایران به درز اطلاعات دانشمندان ایرانی توسط آژانس را به همراه داشت از جمله اتفاقات این مدت بهشمار میرود.
استانبول 2؛ مذاکرات مثبت
اجلاس استانبول2، 16فروردین 91 در حالی آغاز شد که دیگر ایران از مرز پنجدرصد غنیسازی برای مصارف برقی گذر کرده و عملا یکی از برگهای برنده طرف غربی را سوزانده بود. سعید جلیلی، مذاکرهکننده ارشد ایران و کاترین اشتون، مذاکرهکننده ارشد 1+5 پس از گفتوگوهای جدی در این مذاکرات، نتایج این گفتوگوها را مثبت و ارزنده خواندند و جلیلی بار دیگر تاکید کرد: ما از رویکرد گفتوگو برای همکاری استقبال میکنیم و تاکید داریم که زبان تهدید و راهبرد فشار در برابر ملت ایران بینتیجه است.
اشتون و جلیلی به توافق رسیدند تا معاهده «انپیتی» پایه و اساسی برای آن چیزی باشد که بهطورجدی مورد تعامل قرار گیرد و این اطمینان حاصل شود که ایران به تعهداتش بر اساس این پیمان عمل میکند. همچنین اشتون تاکید کرد که باید به حق ایران برای داشتن انرژی هستهای صلح آمیز احترام گذاشته شود و در این مسیرطرفهای مذاکرهکننده، رویکرد «گامبهگام» اتخاذ خواهند کرد.
بغداد؛ رونمایی بستههای پیشنهادی
دور ششم مذاکرات ایران و 1+5 پس از بحثهای بسیار بر سر محل آن سرانجام به پیشنهاد ایران در بغداد پایتخت عراق در سوم و چهارم خردادماه 91 برگزار شد. در مذاکرات بغداد دو طرف از بستههای پیشنهادی خود «رونمایی» کردند و درنهایت بهدلیل کمبود وقت و نیز بهعلت «طولانی»شدن روند مذاکرات، طرفین توافق کردند پیرو مذاکرات بغداد، برای انجام گفتوگوهای بیشتر، کمتر از یک ماه دیگر مجددا گردهمآمده و به مذاکرات بپردازند.
مسکو؛ صاحبخانه میهمان
در آخرین ساعات گفتوگوها در بغداد توافق شد تا دور بعدی مذاکرات در 29 و 30خردادماه همان سال به میزبانی روسها برگزار شود. به این ترتیب یکی از میهمانان مذاکرات خودش میزبان شد. در این مذاکرات جمهوری اسلامی ایران بهطور مشخص روی چند محور اساسی یعنی اعتمادسازی، همکاری برای شفافیت، مخالفت با سلاح هستهای و همکاری متعارف هستهای تاکید کرد. مذاکرات این دور جدیتر، واقعیتر و فراتر از اظهار مواضع بود. با وجود تلاش غربیها برای به شکست کشاندن مذاکرات «مسکو» این مذاکرات با درایت هیات ایرانی منتهی به شکست نشد و تنها دستاورد مذاکرات مسکو هم باز ماندن دریچه گفتوگوها بود.
آلماتی 1؛ بسته پیشنهادی جدید 1+5
آلماتی قزاقستان در روزهای هشتم و نهم اسفندماه 91 میزبان هشتمین دور گفتوگوهای ایران و 1+5 بود. در این نشست، 1+5 به ارایه پیشنهاد جدیدی به ایران پرداخت که تفاوتهایی با پیشنهاد بغداد داشت؛ هم در حوزه درخواستهایی که از ایران شد و هم در حوزه امتیازهایی که به ایران پیشنهاد داده شد. در این دور به ایران پیشنهاد داده شد فعالیت غنیسازی در فردو بهطور محدود (ششماهه) تعلیق شود و در عوض گروه 1+5 از جمله آمریکا تحریمهایی در حوزه پتروشیمی و طلا را علیه ایران تعلیق کند.
آلماتی 2؛ استقبال ایران از همکاری هستهای
با ارایه پیشنهاد آلماتی و استقبال محدود ایران از این مساله زمان انجام دور بعدی مذاکرات نیز در فاصله کوتاهی تعیین شد. بنابر توافق صورت گرفته، مذاکرات آلماتی2 که دور نهم این گفتوگوها و عملا آخرین دور مذاکرات ایران و 1+5 در زمان ریاستجمهوری احمدینژاد و دبیری جلیلی بود در 16 و 17 فروردین92 برگزار شد. در این دوره ایران برنامه عملیاتی خود را در چارچوب طرح مسکو ارایه کرد. دو محور اساسی که در این مذاکرات برای جلب اعتماد ایران بیان شد عبارت است از شناسایی حق غنیسازی و خاتمهدادن به رفتارهایی که نشانه دشمنی با ملت ایران است. یکی از حاشیههایی که در جریان این مذاکرات ماندگار شد انتشار عکس نمازخواندن جلیلی در میانه گفتوگوها بود.
ختم پرونده مذاکرات در دوران جلیلی
پس از این نشست مذاکرات ایران و 1+5 در محاق فرورفت و با نزدیکشدن به انتخابات ریاستجمهوری ایران و انتظار طرفین برای مشخصشدن رییسدولت جدید ایران از یک سو و حضور سعید جلیلی دبیر شورایعالی امنیت ملی در رقابتهای انتخاباتی از سوی دیگر تردیدها را برای ادامه مذاکرات بیشتر کرد تا جایی که دو طرف به این نتیجه نانوشته رسیدند که تا پایان فصل تغییرات در ایران صبر کنند.
مشی جلیلی در مذاکره
به اعتقاد گروهی از تحلیلگران، بازخوانی اخبار و اطلاعات موجود درباره عملکرد جلیلی و تیم هستهای او در شش سال ریاستش نشان میدهد سیاست اصلی تیم مذاکرهکننده در آن دوران، مقاومت در برابر خواستهای شورای امنیت در تعلیق غنیسازی اورانیوم با شعار سیاست «تهاجمی و طلبکارانه» بود. در دوران جلیلی غنیسازی اورانیوم با خلوص ۲۰درصد با هدف تولید سوخت برای رآکتور تحقیقاتی تهران و تولید رادیو داروها در داخل و تکمیل چرخه سوخت اتمی در ابعاد صنعتی آغاز شد و البته در این دوران شورای امنیت سازمانملل سه بار دیگر علیه ایران قطعنامه صادر کرد.
زیر ذرهبین، مقابل دوربین
پس از آنکه سعید جلیلی، دانشآموخته مکتب دانشگاه امامصادق(ع) تصمیم گرفت بخت خود را در کارزار مدیریت اجرایی کشور و در کسوت رییسجمهوری بیازماید، رفتار او در عرصه سیاست خارجی و مهمترین چالش جمهوریاسلامی در مقوله مذاکرات هستهای که تا آن زمان زیر ذرهبین بود، از عمق به سطح آمده و در برابر دوربینهای تلویزیونی ناچار شد در تقابل با رقبایش به انتقادهای دوران کاری خود پاسخ دهد. هنوز زمان زیادی از برگزاری مناظرههای تلویزیونی ریاستجمهوری نمیگذرد و یقینا خیلیها به یاد دارند که رقبای جلیلی از روحانی گرفته تا رضایی و ولایتی و قالیباف به سیاستهای او در عرصه هستهای انتقادهای تندی وارد کردند. این درحالی بود که همان زمان رسانههای اصولگرا و همفکران عقیدتی جلیلی نیز چندان از مشی و منش منتخب خودشان راضی نبودند.
البته چراغ انتقاد فردی همچون روحانی را علی باقری، معاون جلیلی در روزهای ثبتنام انتخابات ریاست جمهوری روشن کرد و عملا پایه مناظره غیر حضوری میان این دو کاندیدا را بنا نهاد. او در یکی از سخنرانیهای خود در دانشگاه تهران گفت: «رویکرد تعاملی که این تیم در پیش گرفت تقابل هر چه بیشتر طرف مقابل را که همان سه کشور انگلیس، آلمان و فرانسه بودند، تشدید کرد و عملا ما هیچ امتیازی در این دوران از این سه کشور در گفتوگوهای خود نگرفتیم و صرفا امتیاز دادیم، این در حالی بود که دست خود را نیز در بخش فنی با قبول پروتکل الحاقی کاملا بسته بودیم. در واقع در دوره گذشته مذاکرهای وجود نداشت بلکه روندی که در پیش گرفته شده بود منافع و امنیت ملی کشور را بهطور جدی مخدوش کرده و به آن صدمه زد.»
همچنین در سخنانی دیگر در مشهد مدعی شد: «در جریان گفتوگوهای سعدآباد و پاریس برخلاف فرمایشات رهبری عمل شده که البته اینها گفتههای دبیر وقت شورای امنیت ملی و ادعای او است...»
این انتقادات البته از سوی ستاد روحانی بیپاسخ نماند و همان زمان در جوابیهای آورده شد: «مگر شما، بهعنوان مذاکرهکنندگان فعلی پرونده هستهای ایران، اجازه دارید تا بدون هماهنگی و تایید رهبری نظام، تصمیم مهمی اتخاذ کنید که مذاکرهکنندگان قبلی اینکار را انجام داده باشند. جناب آقای باقری! از این فرصت باید استفاده کرد و به جنابعالی و مسوولان فعلی مذاکرات هستهای پیشنهاد داد تا کتابی درباره دوران مسوولیتتان در پرونده هستهای تدوین کرده و به ذکر ماوقع دوران مسوولیتتان بپردازید تا مردم عزیز ایران بتوانند با مقایسه دو کتاب به قضاوت بنشینند به شرطی که کتابی با ذکر جزییات قابل انتشار تدوین شده باشد. در آن کتاب آیا، به ماجرای تحویل سند دو صفحهای حاوی غلطهای شکلی و محتوایی به ١+٥ و واکنش دور از ادب آنها، در مذاکرات ژنو اشاره خواهد شد؟! کپی صفحه اول برخی روزنامهها نظیر نیویورک تایمز مورخ ٢٢ژوییه ٢٠٠٨ برابر با یکم مرداد ٨٧ که این سند را منتشر کردند و باعث تنزل جایگاه کشورمان در افکارعمومی شدند جایی در کتاب مذاکرات شما خواهد داشت؟! آیا به شایعات و خبرهای رسانههای بیگانه که نحوه رفتار هیات مذاکرهکننده ایرانی، برای رفع تحریمها در مذاکرات استانبول و بغداد را بهگونهای تشریح کردهاند که به تعبیر محترمانهاش «ملتمسانه» بوده است، پاسخ داده خواهد شد؟! ...»
پایان دوران هستهای
ششسال سکانداری شورای امنیت ملی سرانجام با شعار «حیات طیبه» برای ورود به عرصهای گستردهتر و برتن کردن ردای ریاستجمهوری، به پایان رسید. سعید جلیلی در انتخابات توفیقی نیافت و پس از آن بهکسوت عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام درآمد. شاید سکوت او در مقابل موفقیت مذاکرات ظریف در ژنو اعتراضی باشد به منتقدانش.
منبع:روزنامه شرق
در همین زمینه بخوانید
ارسال نظر