» فرهنگی
معاون مطبوعاتی دولت دهم
در دوره ما روند توقیفها بهکلی متوقف شد. برای اثبات این عرضم باید توضیح بدهم که چگونه روند عوض شد. اولین صحبتی که با همکارانمان داشتیم، این بود که باید نگاهمان را به مقوله نظارت عوض کنیم، نظارت نباید به قصد توقیف باشد نظارت باید با مقصد اصلاح انجام شود. ما نظارت را برای رفع اشکال انجام میدهیم نه اینکه نظارت کنیم تا توقیف کنیم. در این صورت، این نقضغرض است.
با هر اتفاقی که در این دوره 30ماهه در حوزه مدیریت محمدجعفر محمدزاده رخ داده بود، بههرحال، کار از کار گذشته بود و آخر کار بود. برای همین، بحث به روزنامهنگاران دربند، تعطیلی غیررسمی سه مجله مشهور پیش از انتخابات، انجمن صنفی روزنامهنگاران جدیدی که در سال 90 ثبت شد و حمایت شخص وزیر ارشاد از توقیف یک روزنامه، در دقایقی که ضبط روشن بود، نکشید. با این حال، محمدزاده نکتههایی را گفت که خودمانی بود و از جنس همان حرفهای دولت یازدهم. اما موقع خداحافظی بود؛ خداحافظی از او و وداع او با معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد. اما خداحافظیاش با مطبوعات آبرومندانه است، برخلاف کسی که این سمت را به او تحویل داد، پرحاشیه و عصبی. محمدجعفر محمدزاده، در آذر سال 89، معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را از محمدعلی رامین تحویل گرفت. او کتابهایی در زمینه مطبوعات و رسانه نوشته و میگوید که پیش از معاونت، خود مدیرمسوول یک نشریه بوده است. این مصاحبه در دفتر معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد انجام شد در حالی که روی میز او مجله «آسمان» دیده میشد با کاریکاتور احمدینژاد روی جلد و تیتر «کارنامه محمود».
در دوره معاونت مطبوعاتی پیش از شما، مطبوعات ارتباط و تعامل خوبی با وزارت ارشاد نداشتند. چطور شد که شما به معاونت مطبوعاتی آمدید؟
وقتی که مصاحبه تمام شد، زمزمه میکرد: «با خودم گفتم که احتمالا تا تمام شدن این سمت، دیگر چیزی باقی نمانده و آخرین مصاحبهام با «شرق» باشد.» اما چاپ آخرین مصاحبه به پس از واگذاری معاونت مطبوعاتی موکول شد.
بسمالله الرحمنالرحیم. مطبوعات همیشه جزیی از علایق و دغدغههایم بود و از دوران نوجوانی همیشه فعالیتهایی در این زمینه داشتهام. بنا بود که از ابتدای دولت دهم در سمت معاون مطبوعاتی خدمت کنم اما تقدیر طور دیگری رقم خورد. نحوه آمدنم هم به اینگونه بود که آقای حسینی به رییسجمهور پیشنهاد داده بودند و من هم طبق علاقهای که به مطبوعات داشتم بیمیل نبودم، البته فضای سخت آن روز را میدیدم و در ذهنم این دغدغه را داشتم که آیا میتوان کاری برای مطبوعات کرد؟ بههرحال، در روزهای پایانی آبان 89 تصمیم بر این شد که به معاونت مطبوعاتی بیایم و روز سوم دی که اتفاقا روز تولدم هست به اتاق معاونت آمدم و همان روز روی وایتبرد اتاقم نوشتم: در طبع جهان اگر وفایی بودی/نوبت به تو خود نیامدی از دگران. روز جلسه معارفه عمده صحبت من درباره تعادل بود و اینکه مطبوعات معمولا از افراط و تفریط آسیب دیدهاند و ما باید به نقطه تعادل در فضای مطبوعاتی برسیم. شما میتوانید متن سخنرانی معارفه را در کتاب رسانه شناخت ببینید. از آن زمان یقین داشتم با نگاه سیاسی و جناحی نمیتوان کاری از پیش برد. طی مطالعاتی که در معاونتهای مطبوعاتی پیشین داشتم، فهمیدم که در طول ادوار گذشته، بیشترین ضربه را حوزه سیاست به مطبوعات وارد کرده است. بنابراین من یکبار هم اظهارنظر غیرمطبوعاتی و غیرصنفی نکردهام. درواقع احساسم این بود که امروز در شرایطی هستیم که باید کاری برای زیرساختهای مطبوعات، اعاده هویت مطبوعات، تعامل بین اصحاب مطبوعات و نهادینهسازی برخی رویکردها و بسترسازی مناسب برای ارتباط وثیق مردم با مطبوعات انجام بدهیم. همینجا، من از همکارانم اعم از همکاران خوب در معاونت و اصحاب مطبوعات که همکاری صمیمیای کردند و فرصت کار دادند تشکر میکنم و بسیار سپاسگزار آنها هستم. همکاران مطبوعات میتوانستند حواشیای بسازند که توان انسان صرف آن حاشیهها بشود و نتوان کار کرد.
آقای محمدزاده، در دوران شما چند نشریه توقیف شد؟
در دوره ما روند توقیفها بهکلی متوقف شد. برای اثبات این عرضم باید توضیح بدهم که چگونه روند عوض شد. اولین صحبتی که با همکارانمان داشتیم، این بود که باید نگاهمان را به مقوله نظارت عوض کنیم، نظارت نباید به قصد توقیف باشد نظارت باید با مقصد اصلاح انجام شود. ما نظارت را برای رفع اشکال انجام میدهیم نه اینکه نظارت کنیم تا توقیف کنیم. در این صورت، این نقضغرض است. اگر ما نظارت کنیم برای اینکه توقیف کنیم پس چرا مجوز میدهیم؟ کار ما گشایش و ایجاد فرصت و بسترسازی برای رشد مطبوعات است. بنابراین تلاش کردیم که نگاه به نظارت عوض شود. این اعتقاد را داشتم و در عمل اجرایش کردیم که اگر ما تذکر میدهیم، این تذکر باید به اصلاح منتهی شود. حتی اگر آن را به دادگاه معرفی میکنیم، برای این است که تنبیهی صورت بگیرد و آن اشکال برطرف شود، نه اینکه به توقیف منتهی شود. در کنار نظارت سلبی و نظارت بر اشکالات و نواقص، یک نظارت کیفی هم در قالب جشنواره فصلی مطبوعات راه افتاد. بنابراین موازی با آن نظارت سلبی و نظارت توبیخی و تنبیهی باید نظارت تشویقی هم داشته باشیم. بر این اساس نظارت کیفی تعادل را در فضای مطبوعاتی ایجاد میکند که خداوند کمک کرد و این سیاست در طول دوره گذشته بسیار اثرگذار بود. این شیوه هم عقلی است و هم از آموزههای دینی و قرآنی است.
شما هیات نظارت را هم توانستید به این دیدگاه نزدیک کنید؟
در این دوره هیات نظارت دورهای بیحاشیه و آرام را سپری کرد و تقریبا جلسات کاملی هم داشتیم و بیحاشیه بودن و آرامش خودش کمک میکند که باور متقابل ایجاد شود و تنش بهوجود نیاید. در این دوره انگیزه توقیف را خیلی قوی ندیدم و اعضا در قدم اول هیچکدام دنبال توقیف نبودند. توقیف تنبیه خوبی نیست و ظلم در حق مردم و فضای رسانهای است البته برای اینکه توقیف اتفاق نیفتد، همه باید تلاش کنند. اگر فضای عقلانیت حاکم باشد در این صورت، اگر احیانا توقیفی هم اتفاق افتاد، وجدان عمومی و فضای فرهنگی و رسانهای جامعه دلایل آن را میپذیرد. اما در هر صورت امیدوارم مجازات توقیف در بازنگریهای آینده تغییر کند.
مثلا چه نوع مجازاتی؟
راههای زیادی وجود دارد مثلا بهجای توقیف که زندگی افراد زیادی را در معرض آسیب بیکاری قرار میدهد میشود صلاحیت فعالیت مطبوعاتی شخص خاطی را لغو کرد یا حتی جرایم نقدی گذاشت یا مثلا آن شخص را از دریافت یارانه یا آگهی دولتی محروم کرد. من از شما میپرسم، اگر در شبکهای از رسانه ملی تخلفی در حد تخلفات مطبوعاتی شکل بگیرد برای برخورد با آن سازمان صداوسیما میآید و آن شبکه را تعطیل یا توقیف میکند؟ قطعا بارها اتفاق افتاده و در مقابل آن تخلف با شخص خاطی یا منشا خطا برخورد شده نه با رسانه.
بحث هیات نظارت پیش آمد. یکی از وظایف هیات صدور پروانه انتشار است. در دهههای اخیر، همواره از خدمات دکتر کاظم معتمدنژاد تجلیل شده و همیشه ایشان را بر صدر مجالس نشاندهاند اما کمتر به حرف اصلی ایشان گوش کردهاند؛ ایشان در تمام کتابها و مقالاتشان میگویند که سیستم صدور مجوز برای انتشار مطبوعات منسوخ شده و باید از حقوق مطبوعات حذف شود.
شما در اینباره چه نظری دارید؟ آیا در اینباره تلاشی کردهاید؟
روزی که معاونت مطبوعاتی را تحویل گرفتم، بیش از چهارهزار پرونده در نوبت بود. اولین چیزی که به ذهن من خطور کرد، این بود که برای یک کشور با پیشینه فرهنگیای مثل ایران این صف طولانی نقص محسوب میشود. وقتی که این صف وجود داشته باشد، رانت، فساد، خریدوفروش، سفارش، نامه و توصیه زیاد میشود و ضمنا عدهای را از حق اظهارنظر عمومی در رسانه محروم کردهایم. ما باید هرچهسریعتر این پروندهها را سامان میدادیم. هیات نظارت همکاری جدی کرد و در هر جلسه ما پروندههای زیادی را به هیات بردیم و نتیجه هم گرفتیم. الان در چند بخش درخواست مجوزها صفر شده و کسی پشت صف نیست. در حوزه نشریات تخصصی و دانشگاهی بهروز هستیم. در حوزه مطبوعات استانی یک دور کامل همه استانها را صفر کردهایم. تمام نشریاتی را هم که از سال 77، 76و80 به بعد باقی مانده بودند، تعیین تکلیف کردیم. البته تعیین تکلیف به معنای دادن مجوز نیست. در سهسال گذشته، حدود دوهزارو300مجوز صادر شد. شما این را با ادوار گذشته مقایسه کنید؛ تقریبا بیش از یکسوم مطبوعات موجود کل کشور است. تقریبا همه استانها روزنامهدار شدهاند. خبرگزاریها از 8، 9تا اکنون رسما به 40رسیدهاند. من هم به نظر آقای معتمدنژاد معتقد هستم، باید سازوکارهای آسانتری برای صدور مجوز فراهم کنیم. این سازوکارها الان کمی سخت است، اما جزو قانون است. من به آقای دکتر معتمدنژاد ارادت دارم ضمن آرزوی سلامتی برای او اولین دیدارم در معاونت مطبوعاتی با ایشان بوده است. در این مدت، خیلی از فکر و پشتیبانی ایشان استفاده کردهام. به نظر من، باید دولت یا مجلس لایحه یا طرحی بدهند که سازوکارها آسانتر شود.
درباره اقتصاد مطبوعات بحث کنیم. یکی بحث یارانهها و یکی هم کاغذ، برخی از مطبوعات میگفتند که بهطور متعادل یارانهها به مطبوعات نرسید. در تابستان سال گذشته، ما بحران کمبود کاغذ را هم داشتیم. در آن دوره معاونت مطبوعاتی چه کاری برای کاغذ انجام داد؟
یکی از آسیبهای مطبوعات کشور یارانه نقدی است؛ این یارانه از سالهای قبل حدود سالانه 40میلیاردتومان بود. تا سال 85 کاغذ خریداری و بین مطبوعات توزیع میشد. از سال 85 به بعد، همین مبلغ به صورت نقدی توزیع میشود. به اعتقاد من، اگر این پول صرف زیرساختها و توسعه زیرساختهای مطبوعاتی شود، در یک دوره هشتساله میشود بخش عمده مشکلات مطبوعات را حل کرد. از طرفی از سال 83 تا به امروز رقم این یارانهها تغییر محسوسی نداشته است و در همان حدود است، سال گذشته نیمی از آن هم به دلایل مشکلات اقتصادی محقق نشد. به علاوه عامل تورم و تعداد مطبوعاتی که هرساله اضافه میشوند را نیز در نظر بگیرید. بنابراین کسانی که فکر میکنند مقدار یارانهشان نسبت به قبل کمتر شده است، بخشی از آن به همین دلیل است. از روز اولی که آمدم گفتم باید شاخص کمی و کیفی درست کنیم. گفتیم 30درصد شاخصهای ما کمی است و به گزارشهای خود مطبوعات هم اکتفا نکردیم به سمت معیارهای کیفی رفتیم. تاکید ما بر کیفیت این است که مثلا فلان روزنامه چقدر تولید محتوا دارد، و دیگر معیارها را هم اعلام کردیم که به کیفیت یارانه میدهیم و تلاشمان هم در جهتی بود که به عدالت نزدیک شویم. به همین جهت پرداختهای غیرمعقول نداشتیم. همینطور، روزنامهای که از یارانه محروم شود، نداریم. قانون مشخص کرده نشریاتی که چاپ میشوند باید یارانه دریافت کنند، وقتی قانون اجازه داده که به نشریهای یارانه بدهیم، چرا باید به سلیقه خود و به اجتهاد خودمان کسی را از دریافت آن محروم یا حذف کنیم؟ در این دوره یارانه کسی را قطع نکردیم. اما درباره کاغذ باید بگویم که کاغذ کالایی وابسته به ارز است. 70درصد کاغذ مصرفی از خارج وارد میشود و باید ارز داد تا وارد شود برای واردات مواد اولیه 30درصد باقی هم باید ارز تخصیص داد بنابراین کاغذ بهطورکامل کالای ارزبری است. در سال 91 ما دچار نوسان اقتصادی شدیم و بهتبع آن قیمت کاغذ از دو برابر هم بیشتر شد. در حل مشکل کاغذ از وزارت ارشاد به تنهایی کاری ساخته نبود ضمن آنکه وزارت ارشاد مسوولیتی در قبال تامین، تولید و توزیع کاغذ نداشت. وزارت ارشاد درواقع یک مصرفکننده عمده است و برای جلوگیری از آسیب به حوزه فرهنگ باید بهطور جدی وارد عمل میشد. تعرفه واردات کاغذ صفر شد از سوی دیگر، کارخانهداران کاغذ به جهت نداشتن صرفه اقتصادی، خط تولید کارخانه را از تولید کاغذ روزنامه خارج کرده بودند. رایزنیهایی با کارخانهداران داشتیم و قرار بر این شد که خط تولید آنها کاغذ روزنامه باشد تا بخشی از نیاز بازار تامین و فشار روانی را هم کاهش دهد و چند نوبت هم کاغذ ارزانتر از بازار توزیع شد.
موضوع دیگر وجود یک نظام صنفی است که مثل نظام مهندسی، نظامپزشکی یا کانون وکلا، درباره مسایل حرفهای مطبوعات تصمیمگیری کنند. آیا در زمان مدیریت شما، برای تاسیس این نظام، تلاشی شد؟
یک بخش از کارهایی که ما در این دوره انجام دادیم، اصلاح روشها و بهبود سیستمها بود. اشکالی که قانون مطبوعات ما دارد، این است که آخرین بازنگری آن مربوط به سالها پیش بود. این قانون با توجه به شرایط روز، ناقص و نیاز به بازنگری دارد. مثلا رسانههای الکترونیکی و نیازهای امروز در آن دیده نشده و بعضی قوانین آن منسوخ است. درپی این مشکل اصلاحیه قانون مطبوعات را نوشتیم و اصلاحیه جامعی از قانون مطبوعات ارایه کردیم. در جلسات مکرر و متعدد که همه آنها در این دوره صورت گرفته است، در کمیسیون لوایح و در کمیسیون فرهنگی نشستیم، گفتیم و توجیه کردیم و این لایحه آماده شد و در روزهای آخر دولت هم تصویب شد. از این به بعد هم روالش باید طی شود. بعضی کارها برای اصلاح نظام صنفی و حق و حقوق خبرنگاران هم، مثل آییننامه کار حرفهای، در همین اواخر ابلاغ شد. آییننامههای دیگری هم مثل آییننامههای رسانههای الکترونیکی که مجلس آن را در سال 88 تصویب کرده بود، مصوب کردیم و به تایید دولت رسیده است. اما درباره نظام صنفی باید بگویم که نظام صنفی و رسانهای، یکی از نیازهای جدی ماست. علاوه بر آن، تشکلهای صنفی هم مورد نیاز ماست. من از سهسال پیش تا به امروز، بارها گفتهام که ما در مطبوعات نیاز جدی به تشکلهای صنفی کارآمد داریم. اگر تشکل داریم باید آن را تقویت کنیم و اگر نداریم باید تاسیس کنیم. اما چرا تشکلهای ما همیشه با مشکل مواجه شدهاند و نمیتوانند کارآمدی داشته باشند؟ یکی از دلایل آن این است که به کارهای غیرمطبوعاتی میپردازند. الان تشکلهای صنفی متعددی در حوزه مطبوعات کار میکنند، مثل انجمن صنفی، خانه مطبوعات، انجمن صنفی روزنامهنگاران، انجمن صنفی روزنامهنگاران مسلمان، انجمن صنفی مدیران مطبوعات و تعاونی مطبوعات. آنهایی در کار موافقند که خارج از سیاست به حل مشکلات صنفی بپردازند.
درباره نظام صنفی مطبوعات چه نظری دارید؟
نظام صنفی مثل خیلی از اصناف از ضروریات است. کاری در وزارت ارشاد در دولت نهم انجام شده که نواقصی دارد و در حال حاضر در دستور کار کمیسیون فرهنگی مجلس است. با وجود این نواقص، معتقدم کار را باید شروع کرد. به این ترتیب، خود صنف برای بخشی از مشکلاتش تصمیم میگیرد. ضمنا میشود خیلی از کارهایی را که در دست دولت است، به اصناف واگذار کرد.
شما به تشکلهای صنفی اشاره کردید؛ در اولین نشست خبری آقای روحانی، گفتند که انجمن صنفی را احیا خواهد کرد. اما در دوره شما یک انجمن صنفی دیگری به نام روزنامهنگاران تاسیس شد. پس تکلیف آن انجمن صنفی چه میشود؟
انجمنی که تاسیس شد در دوره قبل از بنده بوده ضمن آنکه من همواره از وجود تشکلها استقبال کردهام. معتقدم که در قدم اول ما به این موضوع نباید سیاسی نگاه کنیم. چون تا وقتی که دید سیاسی داریم، نقطه مقابل آن هم شکل میگیرد. در سیاست همیشه رقیب وجود دارد. این تشکلها اگر جنبه سیاسی داشته باشد، رقبایشان مقابله میکنند. اما اگر نگاه، صنفی باشد، چه ایرادی دارد که خبرنگاران مثلا روزنامه «شرق» و روزنامه کیهان در شغل و موضوع مشترکشان در یک تشکل صنفی حضور داشته باشند؟ شما براساس این مشترکات میتوانید دور یک میز جمع شوید، اما در اینکه چه مینویسید و چه نگاه سیاسیای دارید ارتباطی به موضوع صنفی شما نباید داشته باشد. شما به جایی نیاز دارید که از هویت صنفیتان دفاع کند. راجع به انجمن صنفیای که از قبل وجود داشت، من از روزهای اول پیگیر شدم تا بفهمم پلمب آن به وزارت ارشاد مربوط است یا نه، بعد معلوم شد به وزارت کار و دستگاه قضایی مربوط است.
شما در چه وضعیتی معاونت را به وزیر ارشاد جدید تحویل میدهید؟
در ابتدا باید به این موضوع نگاه کنیم که با چه وضعیتی تحویل گرفتهام بعد قضاوت آن را بهعهده شما میگذارم؛ من یازدهمین معاون مطبوعاتی کشور هستم و البته معتقدم همه کسانی که قبلا هم فعالیت داشتند، به دنبال کار و تلاش آمده بودند و هرکس با سلیقه خودش آن چیزی که فکر میکرده درست است عمل میکرده و البته باید شرایط هر دوره را هم در نظر گرفت؛ من در شرایطی معاون مطبوعاتی شدم که قضایای سال 88 را پشت سر گذاشته بودیم و زبان مطبوعات با معاونت و بالعکس قدری نامهربانانه شده بود، در هیات نظارت همدلی و آرامش کم شده بود و شرایط دیگری که خودتان بهتر میدانید، اما الان در چه وضعی هستیم به برخی از شاخصههای کمی و کیفی اشاره میکنم. امروز تقریبا آن صف طویل متقاضیان به حدود صفر رسیده است و تعداد سههزار مجوز نشریه موجود به بیش از پنجهزار مجوز افزایش یافته است. برخی به امساک معتقدند اما معتقد نیستم که در صدور مجوز تنگ نظری بشود اولا قانون به ما تکلیف کرده که باید ظرف مدت معینی پاسخ متقاضی را بدهیم موافقت یا مخالفت، در ثانی نباید به احتمال اینکه کسی شاید نتواند نشریهای را اداره کند از حق داشتن مجوز برای انتشار محروم کنیم به فرض آنکه کسی نتوانست و یا توان مالی نداشت خوب منتشر نمیکند، اگر در این زمینه با سختگیری برخورد کنیم هم فضای فرهنگی را با انقباض روبهرو کردهایم و به وظیفه قانونی عمل نکردهایم و در نهایت اینکه، کیفیت بر بستر کمیت شکل میگیرد و تا کمیت قابل قبولی نباشد به سطح کیفی مطلوبی نمیرسیم.
یکی از کارهای این دوره نهادسازیها بود. مهمترین و اثربخشترین نهاد، جشنواره فصلی مطبوعات بود که 10فصل است که به شکل پویایی به فعالیت خود ادامه میدهد. ما امروز در شرایطی این جایگاه را تحویل میدهیم که سرای روزنامهنگاران به پاتوق مطبوعات و فعالیتهای فرهنگی مطبوعات تبدیل شده است و در 15استان هم دفتر نمایندگی راهاندازی شده و دانشکده روزنامهنگاری و نشریه سرای ما و انتشارات سرا و پایگاه خبری هم از دیگر امکانات سراست که میتواند آینده مطلوبی را برای تعاملات فرهنگی در حوزه مطبوعات فراهم کند. اتحادیه مطبوعات جهان اسلام، در بخش بینالملل با حضور نمایندگان رسانههای اسلامی از 60کشور تشکیل و دو اجلاس آن در تهران برگزار شده است.
موزه مطبوعات همین اواخر افتتاح شد که البته تا تبدیلشدن به موزهای در شأن مطبوعات کشور راه زیادی در پیش دارد. تالیف دانشنامه مطبوعات ایران آغاز شده است و در آینده نزدیک جلد اول آن منتشر میشود. شما نمایشگاه سال 90 و91 را با سالهای قبل مقایسه کنید؛ در سال 89 آمار بازدیدکنندگان از نمایشگاه مطبوعات 90 هزارنفر بود در حالی که در سال 90 آمار بازدیدکنندگان به یکمیلیونوصدهزار نفر و در سال 91 به یکمیلیونو300هزارنفر رسید، این یعنی ایجاد بستر مناسب برای ارتباط نزدیک مردم با مطبوعات. در این سه سال قریب 200عنوان کتاب در حوزه روزنامهنگاری و توسعه کیفی مطبوعات منتشرشده است و لازم است بدانید این عدد مساوی با کتابهای منتشر شده در چند دوره فعالیت این حوزه است. بیش از صدکارگاه تخصصی در سراهای روزنامهنگاران تهران و استانهای مختلف برگزار شده است. در جشن پیشنگاران که در سال گذشته برگزار شد، برای اولینبار شخصیتهای مطبوعاتمان را معرفی و در مراسم باشکوهی در باغ زیبا از آقایان جلال رفیع، حسین قندی و زندهیاد امیر حسینفردی تجلیل شد که امیدوارم این مسیر ادامه یابد. برای اولین بار مستندی از زندگی مرحوم کیومرث صابری «گلآقا» ساخته شد که این کار در راستای مستندسازی و تدوین تاریخ شفاهی مطبوعات کشور است. معاونت مطبوعاتی در این دوره در کنار فشارهای سنگین از جمله فشارهای اقتصادی ترجیح داد در صف مطبوعات باشد تا در جبهه منتقدان و شاکیان. در این دوره به جز روزنامه «شرق» که آنهم در شرایط ویژهای انجام شد، روزنامهای توقیف نشد. ما به روزنامهای فشار نیاوردیم چیزی بنویسد یا ننویسد خیلی شفاف میگویم کسی نمیتواند شاهدی بیاورد که کسی مطلبی یا نقدی علیه معاونت و یا دولت نوشته باشد و من و همکارانم گلهای و یا تهدیدی کرده باشیم. وزارت ارشاد در هیچ محکمهای علیه هیچ نشریهای طرح شکایت نکرد و به هیچ نقد و انتقادی یا پاسخ ندادیم یا به نرمی فقط رفع ابهام کردیم آنهم به ندرت. من به اغلب نقدها به دیده احترام نگاه کردهام، اصلا اعتقاد ما برای کنترل و نظارت بر فضای مطبوعات بیشتر معطوف به تعامل و مفاهمه بوده تا تذکر و شکایت. به گواهی آمار از ادوار گذشته در ایجاد فضای آرام و بیتنش موفقتر بودیم البته منکر برخی بداخلاقیهای رسانهای نیستم ولی معتقدم باید سهم رسانه را از سخن سیاستمداران جدا دانست نباید بداخلاقی سیاستمداران را به حساب رسانه گذاشت.
منبع: شرق
در همین زمینه بخوانید
ارسال نظر