کد خبر: ۹۲۰۸
تاریخ انتشار: ۰۹ آبان ۱۳۹۲ - ۰۸:۲۴
اگر پیش از این تعداد تک‌فرزندها در جامعه ایران انگشت‌شمار بود، امروز مروری اجمالی بر تعداد دانش‌آموزان یک کلاس درس نشان می‌دهد بخش قابل‌توجهی از خانواده‌های ایرانی تمایل به داشتن تنها یک فرزند دارند. تحولات فرهنگی و اجتماعی از یک‌سو و اوضاع متلاطم اقتصادی از سوی دیگر، به علاوه نبود سیاست‌هایی درخور برای تشویق خانواده‌ها به فرزندآوری از جمله دلایلی است که برای این تمایل ذکر می‌شود. با «دکتر سیدحسن حسینی»، جامعه‌شناس خانواده و عضو هیات‌علمی دانشکده علوم‌اجتماعی دانشگاه‌تهران در این‌باره گفت‌وگو کرده‌ایم:
اين روزها مي‌بينيم كه خيلي از كودكان خواهر يا برادر ندارند. چه روندی رخ داد یا چه دلایلی وجود داشت که امروز تمایل زوج‌ها به داشتن تنها یک‌فرزند بیشتر شود و تعداد خانواده‌های تک‌فرزندی چشمگیر شود؟ ریشه‌های این اتفاق چه هستند؟

در پاسخ به این پرسش لازم است مقدمه‌ای عنوان شود. به خلقت انسان و تشکیل جامعه بشری از دو دیدگاه می‌توان نگریست: یکی دیدگاه ادیان آسمانی ابراهیمی و کتب مقدس است و دیگری دیدگاه زیست‌شناسانه. از بدو خلقت انسان یکی از اشکال بارز زندگی این موجود، زندگی اجتماعی و خانوادگی بوده است. در میان انسان‌ها، ایجاد خانواده از ابتدا رابطه تنگاتنگی با معیشت داشته است. یعنی شکل و بعد و کارکردهای خانواده رابطه تنگاتنگی با اقتصاد و قطعا تولید غذا و عوامل دیگری که در حوزه اقتصاد یعنی تولید و توزیع و مصرف داشته است.

به‌همین‌دلیل در دوره‌ای که جامعه شکار و ماهیگیری و استفاده از میوه‌های جنگلی بوده، خانواده‌ها به شکل همگن و گروهی دیده می‌شدند که 40، 50نفر زیر یک سقف زندگی می‌کردند و از امکانات غذایی جمع‌آوری‌شده و شکار استفاده می‌کردند و دارای روابط تفکیک‌شده جنسی بودند. اما هنگامی که انسان‌ها از این دوره عبور کردند و به دوره کشاورزی رسیدند، خانواده‌های منفرد از دیگر خانواده‌ها شکل گرفت. هنگامی که جامعه به لحاظ اقتصادی در وضعیت کشاورزی بود، شیوه کار جدیدی پیش می‌آید که تفاوت‌های قابل‌ملاحظه‌ای با مرحله قبلی یعنی شکار و ماهیگیری دارد. مردان و زنان در این جامعه هردو نقش اقتصادی دارند به علاوه اینکه زنان نقش باروری و فرزندآوری نیز به‌صورت طبیعی عهده دارند.

در جامعه کشاورزی چون فعالیت اقتصادی موجب بارآوری محصول بیشتری می‌شده است، خودبه‌خود خانواده در شکل گسترده آن بروز و ظهور می‌یابد. برای مثال در خانواده‌های روستایی ایرانی ضرب‌المثلی وجود دارد با این مضمون: «قربان دست بسیار، چه در سفره، چه در کار». این به آن معناست که هرچه تعداد افراد سر سفره غذا بیشتر باشند، مشکلی وجود ندارد و آنها می‌توانند با کارکردن، غذای خود را تامین کنند. به‌خصوص در جامعه کشاورزی که مالکیت منابع تولید به شکل خانوادگی است، خانواده‌های پرتعداد نیز دیده می‌شوند. در این خانواده‌هاست که ما چندهمسری به نفع مردان را مشاهده می‌کنیم. چراکه تعداد همسران بیشتر، یعنی فرزندان بیشتر، یعنی نیروی کار بیشتر که احشام بیشتری را به چرا می‌برند و زمین‌های بیشتری را زیر کشت. اما در همان دوره کشاورزی، بخش‌هایی از جامعه انسانی که روابط فئودالی در آن حاکم بوده است، چندهمسری تنها در میان اربابان دیده می‌شده چون رعایا سهم و درآمد ثابتی از محصول داشته‌اند و از عهده چندهمسری برنمی‌آمده‌اند چراکه در صورت چند همسر بودن و تعدد فرزندان، تاثیری در سهم آنها نداشته است.

این دوره‌های ذکرشده طولانی بوده است تا اینکه به دوره کشف نیروی بخار و صنعتی‌شدن جدید در کشاورزی و سایر صنایع می‌رسیم. هنگامی که شکل تولید در جامعه بشری به‌تدریج از شکل کشاورزی و روستانشینی به شکل صنعتی مدرن و شهرنشینی جدید می‌رسد، انقلابی در شکل، بعد و کارکردهای خانواده به وجود می‌آید. به‌طور قطع در این دوره است که به تدریج شاهد گسترش تعداد خانواده‌های هسته‌ای در کنار خانواده‌های گسترده هستیم. در خانواده‌های گسترده که عمدتا پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها، فرزندان، پدرومادر و احیانا عروس‌ودامادها و نوه‌ها دیده می‌شوند اما در خانواده هسته‌ای پدرومادر به‌همراه فرزند یا فرزندان دیده می‌شوند. در همین دوره صنعتی‌شدن در جامعه شهری خانواده‌های پیشه‌وران و تجار، به دلیل امکان درآمدی بیشتر و امکان اشتغال بیشتر همچنان در شکل خانواده گسترده ادامه حیات می‌دهند اما این افراد با درآمد ثابت هستند که به‌تدریج در شکل خانواده هسته‌ای، سپری می‌کنند.

به‌طور کلی هرچه در دوره صنعتی‌شدن چه در کشورهای پیشرفته صنعتی و چه در کشورهای در حال توسعه جلو آمده‌ایم، بعد خانواده محدود و محدودتر و تعداد فرزندان کمتر شده است. علت آن این است که بخشی از ارتقای اجتماعی انسان‌های امروزی در دوره مدرن و پسامدرن، به سرمایه‌گذاری‌های خانواده برای نسل‌های آینده برمی‌گردد. هنگامی که شما با درآمدی ثابت دو فرزند داشته باشید، این دو می‌توانند از تفریحات، تغذیه، آموزش و در نهایت تربیت بهتری برخوردار باشند تا زمانی که تعداد فرزندان شما با همان میزان درآمد چهارعدد باشد.

انسان موجودی عقلانی است و با دیدن شرایط محیطی خود و امکاناتی که در اختیار دارد، دست به انتخاب می‌زند. به‌همین دلیل است که در کشورهای صنعتی برای پیشگیری از پیری جمعیت و بازتولید مناسب اضافه‌جمعیت در جامعه‌شان، سیاست‌های رفاه اجتماعی پا به میدان گذاشته تا به خانواده‌ها امکاناتی را برای تشویق بیشتر در فرزندآوری و اداره امور آنها، بدهند. برای مثال در فرانسه هرسال به مادری که بیشترین تعداد فرزندان را دارد، مدال افتخار داده می‌شود. اینها از جمله بسته‌های تشویقی هستند که در آن جوامع، خانواده‌ها را به فرزندآوری بیشتر ترغیب می‌کنند. این میزان که در بالا به آن اشاره شد، بیشتر از بعد اقتصادی آن است.

 اما از نگاهی دیگر، بخشی از تحولات خانواده امروزی مانند زیست‌مجردانه، ازدواج‌های توافقی، ازدواج‌هایی که زوجین قرار می‌گذارند پنج یا 10سال اولیه ازدواج بچه‌دار نشوند، یا ازدواج‌هایی که در آن توافق می‌شود فرزندی نداشته باشند و به جای آن فرزندخوانده بگیرند، اینها تحولاتی است که بیشتر به لحاظ فرهنگی باید مورد بررسی قرار می‌گیرد. بحث برابری‌طلبی زنان‌ومردان یکی از این تحولات فرهنگی است. قبل از دوره مدرن زن، جنس دوم بود. اما به تدریج این طرز تلقی تغییر کرده و زنان معتقد شده‌اند که هم در صحنه عام اجتماعی و هم در خانواده نسبت به مردان از حقوقی برابر برخوردارند. در حوزه خانواده یکی از مسایل موجود آن است که زنان بیش از گذشته به سرمایه فیزیکی خود اهمیت می‌دهند.

 به هر حال باید پذیرفت اندام زنی که سه‌بار زایمان کرده با اندام زنی که یک‌بار مادر شده، متفاوت است به علاوه اینکه بارداری‌های مکرر موجب می‌شود زنان بیش از همسرانشان سرمایه فیزیکی خود را از دست بدهند. بنابراین هنگامی که سرمایه فیزیکی برای زن مهم تلقی می‌شود خودبه‌خود اگر ازدواج هم کند، این شرط را می‌گذارد که تنها یک فرزند داشته باشد. بحث دیگری که مهم است، بحث سرمایه‌های اقتصادی و اجتماعی برای زنان است برای برابری‌طلبی‌های آنان. زنی که یک فرزند دارد، چنانچه بخواهد در صحنه اجتماعی فعال باشد، به مراتب بیش از زنی که سه‌فرزند دارد می‌تواند موفقیت کسب کند.

بنابراین تعداد زیاد فرزندان برای زنان و به‌زعم آنان موجب حاشيه‌نشيني در حوزه عمومی و شغلی آنان می‌شود. به همین دلیل ایران و به‌خصوص در شهرهای بزرگ، شاهد هستیم که استقبال از فرزند بیشتر در میان زنان، زیاد نیست. اینها به یک‌سو، جامعه ایران یک جامعه متلاطم به لحاظ اقتصادی نیز هست و خانواده‌ها و به‌خصوص خانواده‌هایی با درآمد ثابت، احساس امنیت اقتصادی ندارند. خودبه‌خود این وضعیت در جامعه شهری ما موجباتی شده است که در کنار عوامل جهانی، مردان و زنان ازدواج کرده ما در مورد داشتن فرزندان متعدد، محتاط شوند. به هر حال جامعه ایران به‌عنوان جامعه‌ای در حال توسعه، تحت‌تاثیر جامعه جهانی شرایط تازه‌ای را برای زنان و مردان ما رقم زده است و در مجموع موجب شده است که خانواده‌ها نیز به سمت بی‌فرزندی یا تک‌فرزندی بروند.

میزان استحکام روابط فرزندان و خانواده‌ها در خانواده‌های تک‌فرزند و بیش از یک فرزند چه تفاوتی دارد؟ همچنین با توجه به اینکه اساسا نسبت به گذشته ارتباط میان فرزندان و خانواده‌ها کمتر شده است و پایبندی فرزندان به برخی رسوم کمتر است، در خانواده‌های تک‌فرزندی آیا این موضوع شدیدتر خواهد بود یا برعکس؟


در مورد روابط جاری در خانواده‌های تک‌فرزند باید گفت که قطعا زن و شوهری که تک‌فرزندی را انتخاب کرده‌اند، احساس خوشبختی بیشتری در کنار هم دارند. این به آن دلیل است که با هم به این تصمیم رسیده‌اند. در کنار این حس خوشبختی، همه امکانات و توجه آنها به همان تک‌فرزند محدود می‌شود. بنابراین تک‌فرزندان کودکانی هستند که با بهترین توجه، بیشترین صرف وقت و منابع اقتصادی در محیط خانوادگی و محیط‌های تربیتی بیرونی، تربیت می‌شوند.

 ولی در خانواده‌های با فرزند بیشتر و با درآمد ثابت، شانس زندگی بهتر برای فرزندان، کمتر می‌شود. باید گفت که تک‌فرزندان هم خوشبخت هستند و میزان استحکام روابط آنها با والدینشان نیز بیشتر است. البته باید توجه داشت که تعداد روابط اجتماعی انسان‌ها به این شکل است که با افزایش تعداد نفرات در رابطه، تعداد روابط بیشتر می‌شود و این تعدد روابط از تعداد افراد افزایش‌یافته بیشتر است. بنابراین در خانواده‌های تک‌فرزند، ارتباطات عاطفی والدین نسبت به هم و نسبت به فرزندان بیشتر است اما در خانواده‌های پرفرزند این رابطه‌ها کمتر می‌شود اما در کنار نکات مثبتی که تک‌فرزندی دارد، تک‌فرزندان ممکن است در عرصه اجتماعی توجه و اهمیتی را که در خانواده دریافت می‌کرده‌اند، دریافت نکنند و در مورد انطباق با جامعه کل مشکل خواهند داشت.

اما از نکات مثبت خانواده‌های بیش از یک فرزندی این است که فرزندان به شکل طبیعی اجتماعی می‌شوند هرچند که در حال حاضر مهدکودک‌ها به اجتماعی‌شدن تک‌فرزندها نیز کمک کرده است. اما جامعه ایران چون هنوز تحت‌تاثیر نگاه و قضاوت خانواده‌ها و دوستان قرار دارد، ممکن است این فشار روی والدین تک‌فرزند برای بیشترکردن تعداد فرزندان وجود داشته باشد.

پیش‌بینی می‌کنید این روند تمایل به داشتن تنها یک‌فرزند در جامعه ایران در سال‌های آینده همچنان ادامه داشته باشد یا خیر؟


با شرایط جامعه ایران به دلیل اینکه صاحبان درآمدهای ثابت نمی‌توانند در مورد تامین دایمی زندگی مطمئن باشند، بلکه بابت همان هزینه‌های ثابت و درآمدهای مشخص نیز به کم‌فرزندی روی خواهند آورد. فرزندان خانواده‌هایی که برای مثال سه فرزند بوده‌اند و همیشه ناچار بوده‌اند با احتیاط هزینه کنند، بعدها آنها نیز ترجیح می‌دهند تک‌فرزند باشند یا تعداد فرزندان کمتری داشته باشند. به هر حال پیش‌بینی می‌شود به‌خصوص در جامعه شهری در آینده شاهد زوج‌هایی با تعداد فرزندان کمتر یا تک‌فرزند باشیم. واقعیت‌های اجتماعی همیشه انسان را تسلیم خود می‌کند. واقعیت جامعه شهری ما نیز خودبه‌خود گروه خانوادگی را به این سمت پیش می‌برد. ضمن آنکه ما در جامعه ایران هنوز سیستم‌های حمایت از خانواده و فرزندان را به شکل حداقلی داریم.

جامعه‌ای را که این تک‌فرزندها والدین آن می‌شوند را چگونه می‌بینید؟ این جامعه چه تفاوتی با جامعه کنونی ما دارد؟

تک‌فرزندها چون تجربه‌های نسبتا مناسبی به لحاظ برخورداری از امکانات داشته‌اند، افرادی هستند که احتمالا هم تمایل بیشتری به تک‌فرزندی خواهند داشت چنانچه وضعیت شغلی و اقتصادیشان مانند خانواده پدری باشد یا برعکس به دلیل نداشتن محیط عاطفی گروه نزدیک به همسالی خود، خانواده‌هایی با تعداد بیش از یک فرزند را برای خود داشته باشند.

آیا این ماجرا بحران و معضل است یا اساسا شکلی از جامعه است که لازم نیست داوری یا نگرانی خاصی در مورد آن داشته باشیم؟

ادامه روند تمایل به تک‌فرزند داشتن در خانواده‌ها، به لحاظ جمعیتی و به لحاظ جوانی جمعیت و فعال‌بودن جمعیت و حیات اجتماعی یک جامعه، قطعا هر جامعه‌ای را که با چنین پدیده‌ای به‌صورت گسترده مواجه شده باشد، با مشکل و مرگ اجتماعی مواجه خواهد کرد. کسانی که این بحران را حس می‌کنند باید بدانند که جامعه ایران حداقل 50 سال از سیستم‌های رفاه اجتماعی عام دایرشده در برخی کشورهای دیگر فاصله دارد و برای آنکه دچار پیری جمعیت و مردگی اجتماعی نشویم، یکی از راه‌های ضروری توجه قانونگذاران و دولت‌های فعلی و آینده است در جهت کمک به خانواده در ابعاد مسکن، آموزش، بهداشت، درمان و فراغت‌های مجانی برای فرزندان خانواده‌های با درآمد ثابت و محدود.

 کاری که کشورهایی چون فرانسه انجام داده‌اند و با وجود همه تحولات فکری و فرهنگی، در این سیاست اجتماعی نتیجه مثبت گرفته‌اند. مثلا در کشور فرانسه صندوق کمک به معاش خانواده وجود دارد و همه نیازهایی که بابت داشتن فرزند به وجود می‌آید از طریق این صندوق تامین می‌شود و در نهایت زوج‌ها به داشتن فرزند تشویق می‌شوند. بنابراین کسانی که در مورد تک‌فرزندی و کاهش تعداد فرزندان نگران هستند، باید بدانند که لازم است در این زمینه سرمایه‌گذاری کنند.
منبع: شرق
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین