صرفنظر از صحت وسقم این خبرها، اصل سفر رییسجمهوری به نیویورک و بار سنگینی که به نمایندگی از ملت ایران بر دوش میکشد از چنان اهمیتی برخوردار است که نمیتوان به سادگی از آن گذشت. نکته نخست اینکه رییسجمهوری جدید پس از انتخابات 24 خرداد ماه به سازمان ملل میرود. انتخابات اخیر ریاستجمهوری در ایران رویدادی عادی نبود، بلکه حماسهای بود که ملت ایران با درایت و هوشمندی و البته تدبیر رهبری آفرید و بسیاری از غبارهای وارده بر ایران را کنار زد. پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری در ایران فرصت مهمی برای کشور ایجاد شد تا مسئولان بتوانند مبتنی بر فضای جدید روانی نسبت به ایران، تحریمهای ظالمانه علیه کشور را لغو کنند و روابط جدید با جهان را باهدف کسب منافع کشور در دستور کار قرار دهند. بنابراین طبیعی است که از رییسجمهوری و سایر همراهان ایشان انتظار میرود که از سرمایه ایجادشده نهایت استفاده را برای کشور ببرند.
نکته دوم اینکه رییسجمهوری جدید در کوران رقابتهای انتخاباتی شعارهایی دادند و مواضعی را در خصوص روابط خارجی و موضوعهای داخلی کشور بیان کردند که علاوه بر اقبال عمومی در داخل کشور، در سطح جهانی نیز بازتابهای مثبتی داشت. بر همین اساس، جامعه جهانی اعتماد قابل توجهی به ایشان پیدا کرده است که وقتی مواضع شفاف ایشان در کوران انتخابات و سخنرانیهای پس از شروع کار یا چند مصاحبه اخیر ایشان با شبکههای داخلی و خارجی تاکید بر تعامل مثبت با جهان است، دیگر جایی برای گروههای تندرو و افراطی صهیونیستی فراهم نیست که بگویند حرف تازهای مطرح نشده است و نباید با ایران مناسبات دوستانه داشت. بهاین ترتیب قابل پیشبینی است که صهیونیستها این روزها بسیار عصبانی باشند که مبادا مواضع تعاملی رییسجمهوری ایران بسیاری از نقشههای جنگطلبانه آنان را برملا سازد و نشان دهد که منطق جمهوری اسلامی منطق صلح و دوستی عادلانه در جهان است.
نکته سوم اینکه رییسجمهوری ایران در حالی به نیویورک میرود که رهبری معظم انقلاب طی روزهای گذشته مواضع مهمی را در سخنرانیهای خود مطرح کردند. رهبری انقلاب با تحلیل دقیق از اوضاع داخلی کشور و تحولات منطقه به این تشخیص رسیدند که نباید این بهانه را برای قدرتهای نامشروع جهانی فراهم کرد که بگویند ما صلحطلبیم و در پیتفاهم هستیم ولی ایران همراهی نمیکند. وقتی نمایندگان ملت ایران با مدعیان بیعمل به بحث، گفتوگو و محاجه بپردازند، معلوم خواهد شد که قدرتطلبان تا چه اندازه مرد میدانهستند و حاضرند برای صلح جهانی مایه بگذارند و دست از تحریمهای ظالمانه علیه ملت ایران و استمرار سیاستهای استکباری و یکجانبهگرا بردارند و در مناطق مختلف جهان حامی تروریستها نباشند.
نکته چهارم اینکه هنوز تیم رییسجمهوری ابتکارهای خود در موضوعهای مختلف بینالمللی از جمله پرونده هستهای ایران را رو نکرده است ولی این نکته روشن است که با استقرار رییسجمهوری حقوقدان و مسلط بر ظرایف دیپلماسی و وزیر امور خارجهای که خود استاد حقوق بینالملل است و نزدیکترین افراد به وی جملگی متخصصان حقوقی بینالملل هستند، بهطبع ابتکارهای جدید تیم ایران نیز مبتنی بر بهرهمندی کامل از ظرفیتهای حقوقی بینالمللی در زمینه منافع ملی ایران خواهد بود. با مفروض گرفتن این مهم، از هماکنون میتوان از متخصصان حقوقی داخل و خارج کشور خواست که ایدهها و دیدگاههای مفید خود را در موضوعهای مختلفی که دغدغه جمهوری اسلامی ایران است، مطرح کنند تا دستاندرکاران ذیربط استفاده لازم را از مشارکت اهل فن ببرند.
طبیعی است بهنتیجهرسیدن بسیاری از برنامههای فنی حقوقی به سرعت میسور نیست و تازه با سفر رییسجمهوری به نیویورک شروع خواهد شد و در ادامه باید به نحو شایسته بارور شود. برنامههای جدید ایران هرچه حمایت اهل فن را با خود بیشتر داشته باشد تاثیرگذاری جهانی افزونتری نیز پیدا خواهد کرد. برنامههای جدید ایران بهجز موارد مربوط به کشور از قبیل پرونده هستهای یا تحریمها، در قبال موضوعهای مهم منطقهای و جهانی نیز قابل پیگیری است از جمله در مورد سوریه، فلسطین، مبارزه با تروریسم، تقویت همبستگی جهانی و موارد متعدد دیگر.
نکته پنجم اینکه همانطور که همه میدانند امروزه دیپلماسی عمومی نقش مکمل و حتی در مواردی تاثیر گذارتر از دیپلماسی رسمی را ایفا میکند.
بر همین اساس این انتظار میرود که همراه با سفر رییسجمهوری به نیویورک و پیگیری منافع ملی ایران، گروههای مدنی و فعالان در عرصه دیپلماسی عمومی نیز نهایت تلاش خود را بهکار گیرند تا برنامههای رییسجمهوری به نتیجه برسد و در واقع اهداف ملت ایران با همبستگی عمومی تحقق یابد. در همین بخش باید مواظبت شود که برخی افراد در داخل یا خارج کشور نقش تخریبی در روند برنامه های ایران و رویکردهای بهانهجویانه برای طرف مقابل نداشته باشند. سخن پایانی اینکه رییسجمهوری محترم از یاد نبرد که به نمایندگی از ملتی عازم نیویورک میشود که تمدنی چند هزارساله دارد و در قانون اساسی آن به صراحت اعلام شده که سعادت نوع بشر آرمان ماست و همواره از ستمدیدگان در سراسر جهان حمایت فکری و معنوی خواهیم کرد؛ این منطق انسان دوستانه و اخلاقی ظرفیتهای بلندی برای پاسخگویی به نیازهای بشر معاصر دارد.