|
|
امروز: جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۰۲:۱۶
نگاهی به وضعیت منابع انسانی سازمان میراث فرهنگی؛
کد خبر: ۵۰۹۷
تاریخ انتشار: ۳۱ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۵:۱۱
به اعتقاد یک باستان‌شناس مهمترین ضربه‌ای که سازمان میراث فرهنگی طی این سالها خورده است تخریب آثار تاریخی و یا گم شدن اسناد و کتاب‌ها نیست بلکه جایگزینی افراد نالایق، بی‌هویت و یا نامتعهد و خیانتکار در سازمان بوده است.
هر روز از گوشه و کنار سازمان میراث فرهنگی خبری از افشاگری پرونده‌های مالی استان‌های مختلف، ندادن یا کم کردن حقوق کارمندان، پرونده محوطه‌های جهانی، مرکز اسناد و...به گوش می‌رسد. گویی ریشه‌های این سازمان از بیخ و بن دچار آفت شده است. آفتی که به اعتقاد یک باستان‌شناس به دلیل جایگزینی افراد نالایق، بی‌هویت و یا خیانتکار در سازمان بوده است.

هیچ کس از بیرون سازمان استخدام نشد

این باستان‌شناس که نمی‌خواهد نامش فاش شود با اشاره به استخدام ۴۹هزار نیرو در ۱۳ استان می‌گوید: «میراث فرهنگی هم جزو سازمان‌هایی بود که در تمام استان‌ها نیرو گرفت. آنها برای استخدام یک نفر سه برابر ظرفیت جذب می‌کردند و سپس فرد انتخابی خود را با گذراندن گزینشی فرمایشی انتخاب می‌کردند. به عبارتی عملاً هیچ کس از بیرون سازمان استخدام نشد. حالا چگونه این افراد به صورت قراردادی به داخل سازمان راه یافتند خود پروسه‌ای است که آرام آرام طی این هشت سال رقم خورده است.»

۳۰ نفری که به ملکوت رفتند!


او ادامه می‌دهد: «در یکی از پایگاه‌های جهانی در دوره آقای مشایی برای ۱۲۰ کارگر لیست حقوقی رد می‌شد درصورتی که حدود ۹۰ کارگر در این پایگاه حضور داشتند. حسابدار اداره میراث فرهنگی در یک شهر کوچک کپی کارت ملی و شناسنامه فامیل و آشنایانش را گرفته بود و برای ۳۰ نفر اضافه در لیست حقوق رد می‌کرد. آن موقع هنوز اعتبارات، استانی نشده بود. این اضافه حقوق در جیب مدیر و حسابدار می‌رفت . از این دست اتفاقات بسیار است.»

این باستان‌شناس متذکر می‌شود:« به نظر من مهمترین ضربه‌ای که سازمان میراث فرهنگی خورد تخریب آثار تاریخی و یا گم شدن اسناد و کتاب‌ها نبود بلکه منهدم کردن نیروی انسانی لایق، شرافتمند و پایبند به اصول اخلاقی بود.»

۳ نفر چگونه ۲۰ نفر شدند

این باستان‌شناس درباره وضعیت استان‌ها توضیح می‌دهد:« در یکی از ادارات میراث استان‌ها در ده سال گذشته تنها دو آزمون‌ استخدامی برگزار شد که ۶ نفر جذب شدند و از این تعداد ۳ نفر باستان‌شناس بودند. اما در این ده سال تعداد افراد از ۲۰ نفر به ۲۰۰ و اندی رسیده است! اینها چگونه وارد اداره شدند؟ بیش از ۲۰ باستان شناس در این اداره حضور دارند. آزمون که برگزار نشده است آیا قراردادی وجود دارد یا بر اساس رابطه بوده است؟چه معیاری برای حضور آنها در اداره استان مذکور است؟ این باستان‌شناسان باسوادترند؟ پژوهشگرند؟ محقق‌اند؟ چه اقداماتی در پرونده کاری آنها وجود داشت که طی این هشت سال وارد سازمان شدند؟ آزمون که دوبار بیشتر برگزار نشده است اما هربار که سری بزنید نیروی جدیدی در اداره استان حضور پیدا کرده است!»

پای باستان‌شناسان و مرمتگران در میان است

او تأکید می‌کند:« از دوره مشایی به بعد روند به سمتی رفت که مهره‌ها در سازمان چیده شدند. حتا آبدارچی‌ها هم فرمایشی انتخاب شدند. فقط مدیران و روسای استانی نیستند حتا باستان‌شناسان و مرمت‌گران هم گزینشی انتخاب شدند. وقتی کسی با سفارش وارد می‌شود سر سپرده سفارش‌کنندگان هم قرار می‌گیرد. پای بسیاری از طرح‌های تخریبی مهر و امضای باستان‌شناسان و مرمتگران هست. و این خیانت و عدم تعهد پیکره این سازمان را متلاشی کرد.»

جیب چه کسی پر پول است

در حالی این سخنان از سوی این باستان‌شناس مطرح می‌شود که یکی از کارمندان ادارت میراث فرهنگی استانی خبر از وقفه‌های طولانی در پرداخت حقوق می‌دهد. او می‌گوید:« بیشتر کارمندان جرأت رسانه‌ای کردن این موضوع را ندارند چرا که فکر می‌کنند شغل خود را از دست می‌دهند. گاهی چند ماه حقوق پرداخت نشده است و گاهی هم حقوق ما را کمتر پرداخت کرده‌اند و معلوم نیست ما به تفاوت آن در جیب چه شخصی رفته است؟»

خودم گویم، خودم خندم

یکی از مرمتگران هم با گلایه از وضعیت شورای فنی سازمان و طرح‌های مرمتی می‌گوید:« اگر نگاهی به اسامی اعضای کمیته شورای فنی میراث فرهنگی، ناظر شرکت (ارائه‌دهنده و ناظر طرح) به علاوه آن‌هایی که در بخش علمی برخی پروژه‌ها مشغول‌ به کارند بیندازیم، متوجه می‌شویم این‌ها اسامی مشابهی دارند؛ یعنی آن کسی که ناظر و پیمانکار است همان کسی است که در شورای فنی سازمان میراث فرهنگی عضو است و همان کسی است که در پروژه مشغول به کار است. یعنی خودم طرح دادم، خودم تاییدش کردم (در شورای فنی سازمان میراث) و خودم اجرایش می‌کنم. آیا امکان دارد کسی همه این مراحل را خودش طی کند و بعد هم بگوید شورای فنی سازمان آن را تایید کرده است که این محوطه در این حد تغییر اساسی ‌بپذیرد؟»

کامیار عبدی – باستان شناس و استاد دانشگاه نیز درباره ورود نیروهای غیر متخصص و یا فارغ از وجدان کاری می‌گوید:« کنار گذاشتن باستان‌شناسان و آوردن شهرداری‌چی‌ها درست مثل آن است که در بیمارستان همه دکترها را برکنار کنید و به جای آنها یک دسته آدم‌کش بیاورید. دیدگاه باستان‌شناسان حفظ اثر و دیدگاه شهرداری تخریب اثر قدیمی است. ما می‌گوییم مرمت و حفظ کنیم، آنها می‌گویند خراب کنیم، پاساژ بسازیم و بفروشیم و سود کلان ببریم.»

پلیسی است که دزد را کنار بزند

او ادامه می‌دهد: «با این رویه آدم‌های بی‌سوادی که حتا بدیهیات ابتدایی میراث فرهنگی را نمی‌دانستند در این سازمان مستقر شدند و خسارات و تخریب‌های ناشی از تصمیمات اشتباه و احمقانه زیادی به بار آوردند، تا جایی که همین اواخر رییس میراث یکی از شهرها به بهانه یافتن اشیای تاریخی و باستانی سه هزار مترمربع از زمین دو هکتاری یک کشاورز بدبخت را به عمق سه متر بدون مجوز پژوهشکده باستان‌شناسی سازمان میراث فرهنگی و با تکیه بر حرف‌های آدم‌های بی سواد و خیالباف که همیشه می‌گویند فلان جا سماور طلا، خرس طلا، کاسه طلا و چه و چه دارد، در نزدیکی محوطه باستانی خاکبرداری می‌کند. حالا سوال این است مردم گفتند، شما به عنوان رییس یک اداره میراث فرهنگی چرا قبول کردی؟ رییس شما در استان چرا قبول کرد؟ پاسخ واضح است چون از باستان‌شناسی چیزی نمی‌دانند.

این اتفاق اگر در یک کشور خارجی می‌افتاد علاوه بر استعفای رییس استان پاسخگویی در دادگاه را نیز به دنبال داشت چرا که این کار مصداق پلیسی است که دزد را کنار بزند و بگوید خودم می‌خواهم دزدی کنم!.»

وای به روزی که نمک...

عبدی درباره حضور افراد متخصص اما نامتعهد هم به وضعیت پژوهشگاه اشاره می کند و توضیح می‌دهد:« کار پژوهشکده به جایی رسیده بود که صدای همگان از فساد مالی آن بلند شد. در این دوره بود که «پژوهشکده» به «تجارتکده» بدل شد. قراردادهای مربوط به فعالیتهای نجاتبخشی پشت سد‌ها که یکی پس از دیگری بسته می‌شد، یکی از آفتهایی بود که در این دوره دامنگیر باستان شناسی ایران شد.
در ماجرای سد سیوند مرحوم آذرنوش برنامه‌ای تدوین کرد که به موجب آن وزارت نیرو باید قبل از احداث سد با پژوهشگاه و پژوهشکده باستان‌شناسی هماهنگ شود نه این که در زمان آبگیری به سازمان اطلاع دهد. قرار بود وزارت نیرو با پژوهشکده باستان‌شناسی قرارداد ببندد و باستان‌شناسان محوطه‌ها را بررسی و حفاری کنند و تمام هزینه‌ها را هم این وزارت‌خانه بر عهده بگیرد.
طرح دکتر آذرنوش درست در زمان جانشین او، به ثمر نشست. در این زمان قراردادهای ۳۰۰- ۴۰۰ میلیونی حتا ۱ میلیاردی بسته شد. حتا در مورد سد سیمره قراردادی به مبلغ ۱ میلیارد تومان بسته شد که در آن زمان شایعه شده بود تنها ۱۰ میلیون تومان از آن صرف کاوش‌های باستان‌شناسی شده است. اوضاع به قدری خراب شد که یک مدت گروهی از سازمان بازرسی کل کشور در یک اتاق سازمان مستقر شدند و تک تک کارشناسان را احضار می‌کردند که بودجه اخذ شده را کجاها هزینه کرده‌اند.»

تخت جمشید و پاسارگاد به حال خود رها شده‌اند

او درباره محوطه‌های جهانی هم می‌گوید: « آنچه برای حضرات کارشناس و غیر کارشناس مهم بود نه ثبت اثر در یونسکو، بلکه گذراندن چند صباحی در پاریس و خرید برای اقوام به بهانه ثبت جهانی اثر آن هم با پول بیت‌المال بود. پایگاه‌ها حتا اگر تعدادشان به ۱۰۰ هم برسد صرفاً مترسکی برای انجام این کارها بودند. اکنون محوطه‌های بزرگی مثل تخت جمشید و پاسارگاد به حال خود رها شده‌اند وای به حال سایر محوطه‌ها. یک زمانی بودجه بود. من خودم عضو هیئت راهبردی تخت جمشید بودم. ۲ سال است یک جلسه تشکیل نشده است. خودشان را با بودجه تخت‌جمشید سرگرم کرده‌اند.»

محوطه‌هایی که چندبار ثبت می‌شوند

او ادامه می‌دهد:« در دوران مشایی ثبت محوطه باستانی را پولی کردند. یعنی بابت هر ثبت ۱۵۰ هزار تومان می‌دادند که این کار ادامه یافت و باعث فاجعه شد. اولاً این کارها را به باستان‌شناسان حرفه‌ای با تجربه نمی‌دادند بلکه با دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد قراردادی چند میلیونی می‌بستند بیشتر پول را هم خودشان برمی‌داشتند و یک مبلغی هم به آنها می‌دادند. بعد علاوه بر این از ثبت هر محوطه هم ۱۵۰ – ۲۰۰ هزار تومان پول به دست می‌آوردند. این است که یکباره مثلا ۲۰ محوطه را ثبت می‌کنند.»

عبدی می‌گوید: « فجایعی شده و من اینها را به عینه در لرستان، کردستان ،آذربایجان و فارس و خوزستان دیده‌ام. یک محوطه باستانی را ۴ دفعه ثبت کردند. سال ۸۷ یک نفر،۸۸ فرد دیگر و...تلخ‌تر آنکه بعضی اوقات قسمت شرقی را یکی و قسمت غربی محوطه را کس دیگری ثبت کرده است. اینها اگر کلاه‌برداری و شارلاتان بازی نیست چه می‌تواند باشد.»

سخن آخر

حال این پرسش مطرح است که مسئولان جدید سازمان میراث فرهنگی چگونه قرار است به پالایش سازمانی بپردازند که پای امضای برخی از قراردادهای آنها اسم‌های افرادی سرشناس هست. آیا سازمان به پرونده این افراد هم رسیدگی می‌کند؟ و آیا در سازمانی که به زعم کارکنانش حتا ممکن است آبدارچیانش هم نفوذی باشند افراد سالم و صالح حاضر به افشای پرونده‌های فساد در طی این مدت خواهند بود؟ و یا همچنان تحت فشار به سکوت ادامه خواهند داد؟ از سوی دیگر سازمان با متخصصان نامتعهد و خیانتکار چه برخوردی خواهد کرد؟ آیا این افراد در لباس و هیبتی دیگر به مسوولان جدید نزدیک نخواهند شد؟« چو دزدی با چراغ آید گزیده‌تر برد کالا»

منبع:هنر نیوز
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
|
در حال بررسی: ۰
|
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۳:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۴
0
0
ميراث فرهنگي كشور بر باد رفت و نمي توان ان را درست كرد
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین