» اقتصادی
هنگامی که عدم توجه مسئولین و افکار عمومی جامعه به اهمیت نقش سیستم بانکی به عنوان خدایان خلق پول و رشد نقدینگی در اقتصادهای مدرن، با گره خوردن منافع این سیستم در رشد هر چه بیشتر نقدینگی همراه شود، نتیجهای جز مزمن شدن بیماری تورم در کشور حاصل نخواهد شد.
دست یابی به استقلال در کنار آزادی و جمهوری اسلامی به عنوان یکی از
مهمترین آرمانهای انقلاب اسلامی شناخته میشود و استقلال اقتصادی یکی از
مصادیق مهم و اولیه دستیابی به استقلال در سطوح بالاتر به شمار میآید که
بدون آن هرگز نمیتوان به استقلال واقعی رسید.
واضح است کشوری که تصمیم می گیرد خط مقاومت را در جبهه مقابل استکبار جهانی رهبری کند، از نظر اقتصادی می بایست بیشترین استقلال و یا به عبارتی کمترین وابستگی را به اقتصادهای دیگر دنیا داشته باشد تا جبهه استکبار نتواند به وسیله تحریم و ایجاد فشار اقتصادی این کشور را مجبور به کرنش کند.
به وجود آمدن تکانه های شدید تورمی در اقتصاد ایران همزمان با تشدید تحریم های غرب در سال گذشته باعث شد که این برداشت در جامعه شکل گیرد که اقتصاد ایران نتوانسته همگام با آرمانهای انقلاب به سمت استقلال حرکت کند و وابستگی شدید اقتصاد ایران به غرب باعث افزایش شدید تورم پس از تشدید تحریم های غرب علیه ایران شده است. اما آیا واقعاً اقتصاد ایران وابستگی زیادی به غرب دارد و علت اصلی افزایش شدید تورم در سال گذشته، تشدید تحریم های اعمال شده توسط غرب بر اقتصاد ایران بوده است؟
اصولاً افکار عمومی واردات زیاد و وابستگی بیش از حد به نفت را به عنوان دو شاخص اصلی عدم استقلال و یا وابستگی بیش از حد اقتصاد ایران به غرب می شناسد. اما از نظر اقتصادی بر خلاف چیزی که در رسانه ها تبلیغ می شود، اقتصاد ایران نه تنها از نظر این دو شاخص وضعیت نامطلوبی ندارد، بلکه این دو شاخص از نقاط قوت بسیار مهم اقتصاد ایران به شمار می آیند.
از نظر اقتصادی میزان واردات متغیری نسبی است و حجم آن به صورت مجرد معنادار نبوده و در مقایسه با تولید ناخالص داخلی معنا پیدا می کند. به عبارت دیگر میزان واردات به تنهایی نمیتواند بیانگر وضعیت استقلال اقتصادی باشد و متغیر شاخص در این زمینه نسبت میزان واردات به میزان تولید ناخالصی داخلی است. به زبان ساده این نسبت نشان می دهد که چه سهمی از مصرفی که یک جامعه دارد از خارج تأمین می شود.
میزان واردات ایران در سال ۹۰ و ۹۱ به ترتیب ۶۱۸۰۸ و ۵۳۳۴۸ میلیون دلار بوده است۱ . میزان تولید ناخالص داخلی ایران بنا به آمار صندوق بین المللی پول در سال ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ به ترتیب برابر ۴۷۵ و ۴۹۴ میلیارد دلار بوده است۲ . بدین ترتیب اگر سال ۹۰ را با سال ۲۰۱۱ و سال ۹۱ را با سال ۲۰۱۲ در نظر بگیریم، نسبت واردات به تولید ناخالص داخلی برای اقتصاد ایران در این دو سال از ۱۳ درصد به ۱۰ درصد کاهش یافته است.
شدت یافتن تحریم ها در سال ۹۱ سبب شد که اقتصاد ایران رتبه اول کمترین میزان واردات به نسبت تولید ناخالص داخلی در جهان را از برزیل برباید. بنا به آخرین آمار بانک جهانی۳ که مربوط به سال ۲۰۱۱ می شود، برزیل با نسبت ۱۲ درصد، ژاپن و سودان با نسبت ۱۶ درصد و آمریکا با نسبت ۱۷ درصد در جایگاه دوم تا پنجم پس از ایران در این شاخص قرار دارند.
البته باید توجه داشت که این شاخص برای اقتصاد ایران هنگامی برابر ۱۰ درصد میشود که تولید ناخالص داخلی را بر اساس قدرت خرید در نظر نگیریم. و الا تولید ناخالص داخلی ایران بر اساس قدرت خرید نزدیک به هزار میلیارد دلار۴ و در نتیجه شاخص میزان واردات به تولید ناخالص داخلی بر اساس قدرت خرید نزدیک به ۵ درصد خواهد بود. به عبارت ساده اقتصاد ایران تنها اقتصاد در دنیا است که از هر ۱۰۰ واحد کالا و خدماتی که مردم مصرف می کنند، تنها ۵ واحد آن از خارج تأمین می شود.
همانطور که ذکر شد، دومین شاخصی که در افکار عمومی به عنوان نماد وابستگی و عدم استقلال اقتصاد ایران به شمار میآید، وابستگی آن به درآمد های حاصل از صادرات نفت است. اما همانطور که در مورد واردات گفته شد، میزان درآمدهای نفتی نیز از نظر اقتصادی به تنهایی تبیین گر اهمیت این درآمدها در اقتصاد نیست و متغیر اصلی در اینجا نیز نسبت این درآمد به تولید ناخالص داخلی است.
آخرین گزارش سالانه منتشر شده اوپک از درآمد حاصل از صادرات نفت کشورهای عضو این سازمان در سال ۲۰۱۱ نشان میدهد که ایران با نسبت درآمد حاصل از صادرات نفت به تولید ناخالص داخلی ۱۲ درصد، جایگاه دوم - س از اقتصاد کوچک اکوادر با نسبت ۱۱ درصد - در عدم وابستگی اقتصاد به نفت را در میان کشورهای عضو اوپک داراست.
واضح است کشوری که تصمیم می گیرد خط مقاومت را در جبهه مقابل استکبار جهانی رهبری کند، از نظر اقتصادی می بایست بیشترین استقلال و یا به عبارتی کمترین وابستگی را به اقتصادهای دیگر دنیا داشته باشد تا جبهه استکبار نتواند به وسیله تحریم و ایجاد فشار اقتصادی این کشور را مجبور به کرنش کند.
به وجود آمدن تکانه های شدید تورمی در اقتصاد ایران همزمان با تشدید تحریم های غرب در سال گذشته باعث شد که این برداشت در جامعه شکل گیرد که اقتصاد ایران نتوانسته همگام با آرمانهای انقلاب به سمت استقلال حرکت کند و وابستگی شدید اقتصاد ایران به غرب باعث افزایش شدید تورم پس از تشدید تحریم های غرب علیه ایران شده است. اما آیا واقعاً اقتصاد ایران وابستگی زیادی به غرب دارد و علت اصلی افزایش شدید تورم در سال گذشته، تشدید تحریم های اعمال شده توسط غرب بر اقتصاد ایران بوده است؟
اصولاً افکار عمومی واردات زیاد و وابستگی بیش از حد به نفت را به عنوان دو شاخص اصلی عدم استقلال و یا وابستگی بیش از حد اقتصاد ایران به غرب می شناسد. اما از نظر اقتصادی بر خلاف چیزی که در رسانه ها تبلیغ می شود، اقتصاد ایران نه تنها از نظر این دو شاخص وضعیت نامطلوبی ندارد، بلکه این دو شاخص از نقاط قوت بسیار مهم اقتصاد ایران به شمار می آیند.
از نظر اقتصادی میزان واردات متغیری نسبی است و حجم آن به صورت مجرد معنادار نبوده و در مقایسه با تولید ناخالص داخلی معنا پیدا می کند. به عبارت دیگر میزان واردات به تنهایی نمیتواند بیانگر وضعیت استقلال اقتصادی باشد و متغیر شاخص در این زمینه نسبت میزان واردات به میزان تولید ناخالصی داخلی است. به زبان ساده این نسبت نشان می دهد که چه سهمی از مصرفی که یک جامعه دارد از خارج تأمین می شود.
میزان واردات ایران در سال ۹۰ و ۹۱ به ترتیب ۶۱۸۰۸ و ۵۳۳۴۸ میلیون دلار بوده است۱ . میزان تولید ناخالص داخلی ایران بنا به آمار صندوق بین المللی پول در سال ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ به ترتیب برابر ۴۷۵ و ۴۹۴ میلیارد دلار بوده است۲ . بدین ترتیب اگر سال ۹۰ را با سال ۲۰۱۱ و سال ۹۱ را با سال ۲۰۱۲ در نظر بگیریم، نسبت واردات به تولید ناخالص داخلی برای اقتصاد ایران در این دو سال از ۱۳ درصد به ۱۰ درصد کاهش یافته است.
شدت یافتن تحریم ها در سال ۹۱ سبب شد که اقتصاد ایران رتبه اول کمترین میزان واردات به نسبت تولید ناخالص داخلی در جهان را از برزیل برباید. بنا به آخرین آمار بانک جهانی۳ که مربوط به سال ۲۰۱۱ می شود، برزیل با نسبت ۱۲ درصد، ژاپن و سودان با نسبت ۱۶ درصد و آمریکا با نسبت ۱۷ درصد در جایگاه دوم تا پنجم پس از ایران در این شاخص قرار دارند.
مقایسه نسبت واردات به تولید ناخالص داخلی ایران با ۵ رتبه بعدی جهانی
البته باید توجه داشت که این شاخص برای اقتصاد ایران هنگامی برابر ۱۰ درصد میشود که تولید ناخالص داخلی را بر اساس قدرت خرید در نظر نگیریم. و الا تولید ناخالص داخلی ایران بر اساس قدرت خرید نزدیک به هزار میلیارد دلار۴ و در نتیجه شاخص میزان واردات به تولید ناخالص داخلی بر اساس قدرت خرید نزدیک به ۵ درصد خواهد بود. به عبارت ساده اقتصاد ایران تنها اقتصاد در دنیا است که از هر ۱۰۰ واحد کالا و خدماتی که مردم مصرف می کنند، تنها ۵ واحد آن از خارج تأمین می شود.
همانطور که ذکر شد، دومین شاخصی که در افکار عمومی به عنوان نماد وابستگی و عدم استقلال اقتصاد ایران به شمار میآید، وابستگی آن به درآمد های حاصل از صادرات نفت است. اما همانطور که در مورد واردات گفته شد، میزان درآمدهای نفتی نیز از نظر اقتصادی به تنهایی تبیین گر اهمیت این درآمدها در اقتصاد نیست و متغیر اصلی در اینجا نیز نسبت این درآمد به تولید ناخالص داخلی است.
آخرین گزارش سالانه منتشر شده اوپک از درآمد حاصل از صادرات نفت کشورهای عضو این سازمان در سال ۲۰۱۱ نشان میدهد که ایران با نسبت درآمد حاصل از صادرات نفت به تولید ناخالص داخلی ۱۲ درصد، جایگاه دوم - س از اقتصاد کوچک اکوادر با نسبت ۱۱ درصد - در عدم وابستگی اقتصاد به نفت را در میان کشورهای عضو اوپک داراست.
منبع: فارس
در همین زمینه بخوانید
ارسال نظر