گفت‌وگو با حجت‌الله ایوبی، رییس سازمان سینمایی کشور:
کد خبر: ۹۱۵۲
تاریخ انتشار: ۰۸ آبان ۱۳۹۲ - ۱۱:۴۹
جلسه مشترکی با وزیر محترم اطلاعات، جناب آقای دکتر علوی و معاونان وزارت اطلاعات داشتیم؛ معاونانی که به بخش فرهنگ مربوط هستند شروع به صحبت کردند و من گفتم آقای جنتی اگر شما را قبل از ما می‌شناختند، حتما شما را به‌جای بنده منصوب می‌کردند. موضوع مورد بحث شما را هم عنوان کردیم که بحمدالله کارگشا بود.
حجت‌الله ایوبی که امروز در مسند ریاست سازمان سینمایی قرار دارد، متولد 1340 است. مدرک کارشناسی‌ارشد معارف اسلامی و علوم‌سیاسی از دانشگاه امام‌صادق‌(ع) و همچنین کارشناسی‌ارشد و دکترای علوم‌سیاسی از دانشگاه لیون۲ فرانسه دارد. زمانی که موسسه فرهنگی «اکو» را مدیریت می‌کرد، رویکرد ویژه‌ای به مقوله فرهنگ و هنر داشت. با برپایی نمایشگاه‌های مختلف هنری و تجمیع هنرمندان، «اکو» را به مرکز مورد علاقه و توجه هنرمندان تبدیل کرده بود. این مدیر که به چهار زبان انگلیسی، فرانسه، عربی و روسی تسلط دارد، در سطح کلان «سینمای ایران» را سفیر فرهنگی جمهوری اسلامی می‌داند و قصد دارد آن را در بعد بین‌المللی تقویت کند. اما از روز دوشنبه چهارم‌شهریور که از علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، حکم معاونت و ریاست را گرفت، عملا با چالش‌های سینما روبه‌روشد و در تمام مدت تا امروز فقط سعی کرد تنش‌ها را از بین ببرد و میان اهالی سینما همدلی ایجاد کند. با این حال در لابه‌لای گفت‌وگو تاکید می‌کرد که علاقه‌ای به پرداختن به گذشته ندارد و من که می‌گفتم «گذشته، چراغ راه آینده است و گذشته ما را رها نمی‌کند» با لبخندی جواب می‌داد «همه مشکلات درست می‌شود.» خوشبینی او در حل مشکلات مرا به واکنش وادار کرد. پاسخش چنین بود «خوش‌بینم و نه خوش‌خیال.»

در این گفت‌وگو تلاشش این بود که با همه‌کس و از هر مساله‌ای با احترام یاد کند. با این‌حال مثل هر مدیری منتقدانی دارد. روحیه معتدل او گاهی مرا به فکر وا می‌داشت که نکند از دل این اعتدال، انفعال زاییده شود؟ و هر بار که می‌خواستم به این نکته اشاره کنم، می‌گفت «حواسم به این مسایل هست. ولی باید امید مردم و اهالی سینما را بیشتر کنیم.»

‌ واقعیت این است که گذشته شما بیشتر در قالب مباحث سیاسی در ذهن‌ها نقش بسته و به‌خصوص در مناظره جنجالی آقایان مصباح‌یزدی و حجتی‌کرمانی در تلویزیون شناخته شدید. اما وجه کمتر نادیده شما، چرخشتان به سمت مسایل فرهنگی بوده. حال ارتباطتان با سینماگران چگونه شکل گرفت و چقدر در این مسیر همدلی و همت وافی دارید امروز که سینما در نقطه صفر قرار گرفته بتوانید موانع را مرتفع کنید؟


باعث خوشحالی است اگر امروز سینمای ایران به نقطه صفر رسیده باشد. چون سینمای ما از لحاظ روحی، روانی و فضای حاکم بر آن در وضعیت بدی بود. در مورد خودم کلمه چرخش را خیلی قبول ندارم. چون اگر سوابق بنده را مرور کنید دیپلم علوم‌تجربی دارم و جزو دانش‌آموزان درسخوان بودم. سال 1359 که فارغ‌التحصیل شدم به خاطر انقلاب فرهنگی دانشگاه‌ها تعطیل شد. سال 1360 هم در یکی از رشته‌های پزشکی پذیرفته شدم که نرفتم و وقتی در دانشگاه امام‌صادق(ع) پذیرفته شدم در نهایت به سمت علوم‌انسانی کشیده شدم، چون علاقه داشتم. سال 1369 فارغ‌التحصیل شدم و قبل از آن در همان دانشگاه مدیرکل آموزش بودم. یعنی من اولین فارغ‌التحصیل این دانشگاه بودم که در دانشگاه مسوولیت آموزشی نیز داشتم. بنابراین اولین مسوولیتم علمی و آموزشی بود، نه سیاسی.

یک‌سال در دانشگاه آزاد تدریس کردم و خیلی به این کار علاقه داشته و دارم. بعد برای دکترا بورسیه شدم و به فرانسه رفتم. بعد از برگشتن به ایران رییس دانشکده علوم‌سیاسی دانشگاه امام‌صادق(ع) شدم. بنابراین همچنان در همان حوزه علمی و آموزشی فعالیتم را ادامه دادم. همزمان در سال 1379وارد صداوسیما شدم. بعد هم برای نمایندگی مجلس کاندیدا شدم و بعد از این قضیه رییس ستاد شوراهای عالی سازمان صداوسیما شدم. در خدمت دکتر لاریجانی بودم. بنده تجربه مدیریتی بالایی نداشتم. اما در دوران آقای لاریجانی که مدیرانی توانمند داشتند، در سازمان حضور داشتم. پس از آن چندسال به فرانسه رفتم و بعد از برگشتن به ایران مسوولیت معاون اجتماعی و فرهنگی وزارت کشور را عهده‌دار شدم.

‌ شما با معارف اسلامی، حزب‌های سیاسی و ترکیب احزاب آشنایید. چطور شد که آقای جنتی و تیم مشاورشان به اجماع رسیدند که شما رییس سازمان سینمایی شوید؟


بنده پیش‌تر در عرصه فرهنگ و هنر بودم. دوران وزارت کشور ما هم قابل مطالعه است. دورانی که من در وزارت کشور بودم جزو دوران خوب فرهنگ ایران است یعنی در آن دوره چهره وزارت کشور به‌طور کلی فرهنگی شد؛ سالی که آقای پورمحمدی بر مسند وزارت کشور بودند. همیشه سعی کرده‌‌ام در دوران کاری‌ام در حد اعتدال حرکت کنم. اعتدال را هم یک مشی و خلق‌وخو می‌دانم. موریس دوورژه، بزرگ‌ترین جامعه‌شناس احزاب در اروپا و فرانسه، در سال 1959 اولین کتاب مهم علمی خود را در مورد احزاب سیاسی نوشته است.

او هم معتقد است که چپ، راست و اعتدال بیشتر خلق‌وخو هستند. بعضی‌ها خلقشان تند است، وارد عرصه سیاسی هم که می‌شوند همان سرشت تند را دارند. به‌نظرم بعد از پیروزی آقای دکتر روحانی هرکسی، هر کاری که می‌تواند باید انجام دهد تا شرایط متعادل و متوازن شود. یعنی از افراط و تفریط دوری شود. به‌هرحال امیدی در مردم ایجاد شده و همه باید کمک کنند که این امیدها به یأس تبدیل نشود.

شاید گزینه اول برای بنده معاونت سینمایی نبود. در سال‌های گذشته بیشتر با خوشنویسان، گرافیست‌ها و تئاتری‌ها در ارتباط بودم ولی کار به‌گونه‌ای رقم خورد که وارد این سمت شدم. به دلیل اینکه وضعیت سینمای ایران را می‌دانستم از این سمت استقبال کردم. در سالی که در موسسه فرهنگی اکو بودیم دو مورد بنده را رنج می‌داد. یکی مساله اختلاف انجمن خوشنویسان بود که استاد غلامحسن امیرخانی و همکارانشان اذیت شدند. خیلی تلاش کردیم که مساله حل شود و «جامعه خوشنویسان» که شناسنامه فرهنگی ایران هستند دچار آسیب نشوند.

مشکل دیگر هم «خانه سینما» بود که همان دوران خیلی سعی کردم که «خانه سینما» تعطیل نشود و با وزیر محترم سابق و همکارانشان در این خصوص تلاش کردیم. اما بعدا با وجود تلاش‌ها وقتی این اتفاق افتاد، همچنان کوشش کردیم که این مشکل در مقاطع مختلف حل شود. دست تقدیر اینگونه بود که خودم وارد این کارزار شوم. نکته بعدی سوال شما نحوه آشنایی بنده با سینماست. باید بگویم با سینما آشنا بوده و هستم. این نگاه و آشنایی البته در داخل کشور رقم نخورده. من از دو حوزه بیرونی به سینما نگاه کردم و در نتیجه گرفتار چالش‌های درون سینما نبودم. یک حوزه؛ دورانی بود که رایزن فرهنگی جمهوری‌اسلامی‌ایران در پاریس بودم و از نگاه جامعه غربی به سینمای ایران نگاه کردم که چقدر مورد تمجید و تکریم است و سینمای ایران به‌عنوان سینمای صاحب فکر و اندیشه شناخته می‌شود و احترام جامعه غرب و دست نیاز غربی‌ها را به سینماگران ایرانی لمس کردم.

حوزه دوم؛ که در سال‌های حضورم در سازمان فرهنگی اکو اتفاق افتاد از منظر تمدن بزرگ ایران است که بنده مسوولیت حوزه تمدن ایران را داشتم، در میان کشورهایی مانند تاجیکستان، افغانستان، قزاقستان و... که ادامه فرهنگ ایرانی و جهان ایرانی هستند. در این سه‌سال که در کوچه‌پس‌کوچه‌های جهان ایرانی قدم می‌زدم، نیاز «جهان ایرانی» را به سینمای ایران دیدم که چقدر سینمای ایران می‌تواند در زنده‌کردن زبان و تمدن ایرانی و بازگرداندن هویت ازدست‌رفته این جهان موثر باشد. این به‌نظرم یک اتفاق خوب است که من از دو نگاه مختلف و از دو جای مختلف، در جهان شرق در حوزه تمدن ایرانی و هم از نگاه تمدن غرب به سینمای ایران نگاه کرده‌ام و خیلی خوب است که من با جناح‌بندی‌های این حوزه آشنا نبودم. آن زمان سینمای ایران از بیرون یکپارچه دیده می‌شد. شاید 10سال بود که سینمای ایران را به‌صورت واحد می‌دیدم و اختلافات سینمای ایران برای من بسیار ناچیز است.

سینمای پرافتخار ما به نام فرهنگ ایرانی است و جهان ایرانی دست نیازش به سوی سینمای ما دراز است. چون از این سینما می‌خواهد خودش را پیدا کند و جهان غرب هم نیازمند این سینماست. شاید اهالی سینما از این بابت راحت باشند که بنده سینمای ایران را از بام جهان دیده‌ام. مطمئنم در ایران برخلاف خیلی از کشورهای دیگر کار فرهنگی تا حد زیادی با مسایل سیاسی و جناحی عجین شده. در حالی که بدون پشتوانه سیاسی و بدون نگاه سیاسی درست‌ کارفرهنگی‌کردن خیلی دشوار است.

‌ همیشه گفته می‌شد که اساسا سینمای ایران از سیاسی‌کاری در رنج است. در حالی که به نظر می‌رسد سیاست درست فهم نمی‌شود. سیاست درست و مبتنی بر مبانی‌ای که به آن اعتقاد داریم می‌تواند به فرهنگ ما کمک کند. نمونه عینی تعامل سازنده میان سیاست و فرهنگ این بود که با درایت دکتر علی‌اکبر ولایتی در زمان حضورشان در وزارت امور خارجه با وجود مخالفت‌ها فیلم «طعم گیلاس» به جشنواره کن فرستاده شد و خوشبختانه عباس کیارستمی هم جایزه نخل طلای کن را دریافت کرد.

در ایران سیاست با همه‌چیز به‌ویژه با فرهنگ عجین است. ما نمی‌خواهیم که سیاسی‌کاری وجود داشته باشد که اهالی سینما از آن رنج می‌برند. اما در ایران فرهنگ و سیاست به‌سختی قابل تفکیک هستند. کار فرهنگی بدون توجه به بایسته‌ها و الزامات سیاسی کشور عملا ناممکن و سخت است. بنابراین شاید پیشینه سیاسی دست‌کم به‌معنای علمی و آشنایی با عرصه سیاست و مطالبات جناح‌ها و جریانات سیاسی، کمک کند به اینکه بتوانیم مسایل فرهنگی را بی‌حاشیه‌تر پیش ببریم، در مورد احزاب سیاسی بحث کردید. رشته تحصیلی من احزاب سیاسی، جامعه‌شناسی و انتخابات است.

عنوان اولین کتابی که نوشتم هم «اکثریت چگونه حکومت می‌کنند» بوده است که در سال 1379 بوده و کتاب دوم بنده درخصوص «پیدایی و پایایی احزاب سیاسی در غرب» است که سه‌بار تجدیدچاپ شده است. سابقه تدریس بنده هم به جامعه‌شناسی احزاب و رفتار انتخاباتی برمی‌گردد. بنده از سال‌ها قبل در این حوزه هم کتاب نوشته‌ام و هم بر این باور بوده‌ام که مردمسالاری بدون تحزب ناممکن است. راهی جز احزاب سیاسی نداریم. باید به سمت نهادینه‌سازی مشارکت سیاسی و احزاب پایدار و شناسنامه‌دار برویم. اینکه این احزاب هم می‌توانند احزاب غربی باشند یا نه، طبیعی است که منظور ما احزابی است که باید بومی و ایرانی شوند.

اما بدون تحزب انتخابات معنای واقعی‌اش را می‌تواند از دست بدهد. در همه‌جای دنیا که انتخابات واقعی شکل گرفت احزاب واقعی هم شکل گرفتند. البته احزاب در طول تاریخ تغییراتی داشته‌اند. نکته‌ای که شاید لازم است عرض کنم این است که باید میان «احزاب سیاسی» و «تحزب» و «نظام حزبی» تفاوت قایل شویم. اگر در دوره قبلی هم از من سوال می‌کردید که در ایران حزب داریم یا نه می‌گفتم حدود 400 حزب ثبت‌شده داریم. ممکن است «حزب» داشته باشیم اما «تحزب» نداریم.

‌ به‌عبارت دقیق احزاب در فرآیند سیاسی دخالت ندارند؟


کاملا. وقتی می‌توانیم از «تحزب» صحبت کنیم که شخصیت حقوقی احزاب مخاطب نظام سیاسی باشند. در مجلس، کارگروه‌ها، کمیسیون‌ها و احزاب به‌عنوان حزب نماینده داشته باشند. نظام سیاسی کشور و نظام حقوقی کشور، حزب را مخاطب قرار دهند. حزب را صدا کنند. در جریان انتخابات فقط افراد نباشند و احزاب نقش ایفا کنند. به نظر بنده دولت قبلی نسبت به پدیده «تحزب» بسیار بدگمان بود و همچنین نسبت به سازمان‌های «مردم‌نهاد» هم همین بدگمانی وجود داشت. سازمان‌های «مردم‌نهاد» زیرنظر وزارت کشور هستند. با وزیر وقت کشور که طرفدار تحزب و ان‌جی‌او‌ها بود صحبت کردم و بنده نیز به ایشان گفتم اگر بنای شما مدیریت کردن ان‌جی‌او‌ها باشد می‌توانم همکاری کنم.

‌ منظورتان آقای پورمحمدی بود؟

بله. البته آن زمان از نزدیکان آقای احمدی‌نژاد می‌شنیدیم که می‌گفتند همه احزاب مافیای ثروت و قدرت هستند و این گفته نقل مجالس بود و حتی خاطرم هست که معاون سیاسی وقت، آقای افشار، می‌گفتند ما احزابی را می‌خواهیم که به‌دنبال قدرت نباشند. در صورتی که حزب باید به‌دنبال قدرت باشد. حال آن دوران گذشته و الان آگاهان سیاسی باید یک‌بار دیگر آن دوره هشت‌ساله را مرور کنند. اگر در آن دوران احزاب سیاسی در جایگاه واقعی خودشان بودند شاید امروز این مشکلات را نداشتیم. امیدوارم که این دوران، دوران شکوفایی تحزب و نظام حزبی باشد.

‌ به هر شکل تقدیر شما با سینما گره خورد. مخالفان «خانه سینما» اعتقاد داشتند نهاد صنفی نیست، یک نهاد حزبی شده که طبق منافع سیاسی جهت‌گیری خاصی دارد. حال با نگاه شما واقعا بسته‌شدن خانه سینما بر چه اساسی بود؟ اصلا چرا خواستند که «خانه سینما» تعطیل شود؟


اگر یادتان باشد در مصاحبه اولم هنگام گشایش «خانه سینما» به این نکته اشاره کردم که به نظر بنده دعوای «خانه سینما» دعوای انقلاب، ارزش‌ها و سیاست نیست. یک دعوای صنفی بود که به‌طور طبیعی در همه اصناف وجود دارد. منتها برخی از اصناف سعی کردند این رقابت حرفه‌ای را سیاسی کنند.

‌ با این دیدگاه شما آشنا هستم. منتها تحت چه اصولی به‌راحتی نهادهای نظارتی می‌توانند اعلام کنند که اهالی «خانه سینما»علیه رییس‌جمهور به یک اجماع رسیدند. مگر هر هنرمند مثل هر شهروندی حق رای ندارد. حالا چه سازوکاری وجود دارد که یک مساله صنفی به مساله سیاسی تبدیل می‌شود که در نهایت برای حفظ آرامش، نیروی انتظامی وارد عمل می‌شود؟

معتقدم هنر حکومت این است که هر مساله‌ای را در جایگاه خودش حل کند و اجازه ندهد که مسایل فرهنگی و اجتماعی، سیاسی شود. اینکه این اتفاق می‌افتد مشخص است که مدیریت ما درست نبوده و سوءتدبیر داریم. در کشورهای دیگر بزرگ‌ترین جنبش‌های اجتماعی که گاهی منجر به تعطیلی چندماهه کشور می‌شود را به جنبه‌های سیاسی ربط نمی‌دهند. اما در کشور ما کوچک‌ترین حرکتی، سیاسی تعبیر می‌شود. معتقدم در این مورد در حق اهالی سینما واقعا ظلم شد و برای اینکه اقلیتی بتوانند در مقابل اکثریت بایستند همه‌شان را به‌عنوان مخالفان دولت و نظام جلوه دادند. چون مبارزه اینطور برایشان آسان‌تر و راه کوتاه‌تر می‌شد.

بنده تلاشم را انجام دادم که بگویم این اختلافات صنفی بود و واقعا جامعه سینمایی کشور نه‌تنها در مقابل نظام نیست، بلکه همواره در سخت‌ترین مراحل، نظام را یاری کرده. مشکلی که این اختلافات را به وجود آورده این است که عده‌ای، برخی اهالی سیاست را که در عرصه‌های مختلف اثرگذارند، نسبت به سینما نگران کردند. یعنی نگرانی‌های بی‌حاصل در مورد سینما ایجاد کردند. به‌طوری که خیلی‌ها فکر می‌کنند سینماگران مخالف هستند و حالا باید این سوءتعبیرها برطرف شود. وقتی مسایل روشن شود و حرف‌هایی که کمتر شنیده شده مطرح شود، خیلی از مسایل برطرف می‌شود. چون مسوولان تا امروز حرف خیلی از اهالی سینما را نشنیده‌اند، که در صورت شنیده‌شدن آن، ابعاد دیگری از حقایق روشن می‌شود و نقطه امیدی است.

بنابراین نگرانی‌هایی که با نگاه سیاسی در عرصه سینما ایجاد شده به حداقل خواهد رسید. فضا به سمت آرامش در عرصه سینما می‌رود و همه‌چیز در حال برگشتن به سر جای اولیه خودش است. اما اگر تحلیل بنده را بخواهید این است که در مقطعی در دولت گذشته، جریانی در مدیریت فرهنگی کشور شکل گرفت. نمی‌خواهم این جریان را به نام فردی بیان کنم. جریانی شکل گرفت که اعتقاد داشت باید در مقابل کلیت جامعه فرهنگی و هنری، جامعه دیگری را علم کنند. به عبارت دیگر تصور این بود که ما در عالم فرهنگ و هنر می‌توانیم از نو بسازیم و تولید کنیم. در عرصه خوشنویسی هم صحبت این بود که افرادی مانند امیرخانی باید کنار بروند و جریان جدیدی به‌جای اینها بیاید. در سینما هم همینطور بود.


این جریان به وجود آمد تا بگوید جامعه فرهنگی و هنری آنطور که ما می‌خواهیم نیستند، پس باید کنار زده شوند و از دل این جمعیت عده‌ای از نو جامعه فرهنگی جدید را دوباره بسازند. ماجرای انجمن خوشنویسان، عکاسان و... یک مقدار برای من ریشه‌ای‌تر است. جامعه فرهنگی و هنری ما (به‌ویژه‌ سینمای ما) به تعبیری فرزند انقلاب هستند، چرا فکر کردیم که اینها مخالف انقلاب هستند. در عالم هنر کسی نمی‌تواند جای کسی دیگر را بگیرد. عالم هنر عالم پرورش ماهی نیست. اینکه بگوییم از نو کار کنیم. اینها محصول زمان هستند و واقعا کسی جای کسی دیگر را تنگ نمی‌کند. هر هنرمندی جایگاه خودش را دارد و نمی‌توان به‌جای یک هنرمند، یک نفر دیگر را به عرصه آورد.

‌ در روز معارفه شما، آقای شمقدری گفت مدیریت دهه 60 و 70 مدیریت مهدکودکی بود. حال شما هم‌اکنون میراث‌دار اتفاقات هشت‌سال گذشته هستید. چقدر در این مسیر امکان پیشروی دارید تا حرکتتان ایجابی باشد نه سلبی. چون سازمان سینمایی، ادارات و موسسات تابع آن مشکلات زیادی دارد. به‌طوری که ناچارا عمل شما بیشتر واکنش است تا کنش. برای حل مشکلات چه برنامه‌هایی دارید؟

البته این معضلات در دوره آقای جعفری‌جلوه اینگونه نبود. ایشان در دوره مدیریت به‌نظرم نقش ایجابی داشتند و در زمان ایشان «خانه سینما» تعطیل نشد. آقای جعفری‌جلوه دوران سختی را پشت‌سر گذاشتند. چون به سینما از دید متعالی نگاه می‌کردند ولی مدیریت حاکم این نگاه را به سینما نداشت. درواقع ایشان نقش مثبتی داشت و به همین دلیل بعد از رفتن ایشان این مسایل پیش آمد. معمولا سعی می‌کنم به گذشته کاری نداشته باشم. می‌دانم کسانی که قبل از من مدیر بودند با احترام از سمتشان کناره‌گیری کردند. اما متاسفانه گذشته ما را رها نمی‌کند و تعهداتی برای آینده داده شده که بنده باید به آنها عمل کنم. یکی از آنها پروژه «لاله» است و نمونه‌های دیگری هم هستند. از طرف دیگر موسساتی که با عجله تاسیس شده‌اند.

یکسری نهادها درست شده که مطبوعات و خبرگزاری‌های سینمایی داشتند و بدتر از همه ماجرای «خانه سینما» بود. در ابتدا مشاوران بنده و اطرافیانم مرا از واردشدن در ماجرای «خانه سینما» برحذر ‌داشتند. اما می‌دانستم تا این مشکل حل نشود نمی‌توانیم گامی برداریم. بنده این خطر را پذیرفتم و وارد عرصه شدم. از جامعه سینمایی تشکر می‌کنم که بنده را کمک کردند. خاضعانه و دوستانه در عرصه همه مدیریت‌ها می‌خواهم عرض کنم چقدر خوب است که انسان جایگاه و منزلت خودش را درک کند. مدتی در جایی هستیم و اگر متوجه شویم که دوران ما تمام شده، هم خودمان و هم دیگران را به زحمت نیندازیم.

 در دوره‌ای جامعه سینمایی با یک نگاهی اداره می‌شد و الان دوران آن نگاه تمام شده. دولت و ملت نمی‌خواهند به گذشته برگردند. در مورد کل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم همین‌طور است. هشت‌سال گذشته یک دوران بود که خوب یا بد تمام شده است. از خوبی‌های گذشته باید استفاده کنیم. در مورد احزاب هم همین‌طور است. هشت‌سال نگاه دولت به احزاب منفی بود. اما قرار نیست این نگاه ادامه داشته باشد. الان مردم خواهان یک دوره جدید هستند. چرا اصرار داریم که همچنان در مورد گذشته صحبت کنیم؟ قبل از اینکه حکم انتصاب بنده صادر شود، اتفاقات عجیبی افتاد.


در مراسم دیدار آقای علی جنتی با اهالی هنر و جامعه هنرمندان هر هنری نماینده‌ای داشت و پشت تریبون سخنی گفت با اینکه هیچ‌کدام نماینده همه هنر نبودند. اما سینما نماینده‌ای نداشت! هرکسی قرار بود صحبت کند یک عده مخالف داشت. در همان یکی،دو روز روابط‌عمومی وزارتخانه ملاقات‌های مختلف را تکذیب کرد و بنده فقط تماشاگر بودم.


جمعی از اهالی سینما که خواهان ورود من به این عرصه بودند خیلی نگران شده بودند. به این افراد گفتم از روزی که وارد این عرصه شوم هرچه مشکلات بیشتر شود به خودم تبریک خواهم گفت که وارد این سمت شده‌ام. بنده الان در سن پختگی هستم و مثل تمام افراد نظام جمهوری‌اسلامی خودمان را به اسلام و باورهایمان بدهکار می‌دانیم و می‌خواهیم در این مقطع عمرمان کاری مفید انجام دهیم. باور کنید آن اوایل کسانی بودند که خواستند ما را از شروع کار پشیمان کنند اما ما بیشتر مصمم شدیم. در حالی که می‌توانستم در جایی بدون حاشیه وارد شوم و کارم را با آرامش ادامه دهم.

‌ با بدهی 13‌میلیاردی سازمان سینمایی چه می‌کنید؟

جامعه سینمایی ما خیلی متکی به پولی که دولت قرار بوده وسط بگذارد نبوده و نیست. مشکل اصلی سینمای ما هم پول نیست. اتفاقا گاهی فکر می‌کنم پولی که وسط آمد عامل بحران شد. اینکه عده‌ای تصور کردند که بی‌عدالتی و رانت‌خواری وجود دارد. اوضاع پولی معاونت هنری خوب نیست. از طرف دیگر کشور ما الان در دوران صرفه‌جویی است. محدودیت‌‌های مالی فراوان است. اما به‌نظرم در فضایی شفاف مشکلات درک می‌شود و اگر درک متقابل باشد، می‌توانیم فقرمان را به‌صورت نجیبانه میان خودمان تقسیم کنیم و در عین حال کارمان را هم پیش ببریم. شرایط بودجه‌مان خوب نیست. اما در عین حال هم خیلی جای نگرانی وجود ندارد.

‌ نظرتان درباره اعلامیه «خانه سینما» که در آن به «مین‌گذاری» سینما توسط مدیران قبلی اشاره شد، چیست؟

از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن/ فردا که نیامده است فریاد مکن/

بر آمده و نامده بنیاد مکن/ حالی خوش باش و عمر بر باد مکن

می‌دانم که مشکلات و نقاط قوت مجموعه کجاست. با همه ظرفیت‌هایی که وجود دارد آشنا هستم. بخشی از مشکلات به برخی از تعهدات و قرارهایی که قبلا گذاشته‌شده برمی‌گردد.

‌ شما اصولا اعتقادی به تئوری توطئه ندارید؟


خیر.

‌ در جلسه روز نخست فعالیتتان میان شما و آقای شمقدری چه گذشت؟

آن جلسه آغاز روز کاری ما بود و اتاق را تحویل گرفتیم و جلسه مخفیانه‌ای نبود و اتفاقی هم نیفتاد. ایشان از گذشته گفتند و برای ما آرزوی موفقیت کردند.

‌ در کلام شما همیشه بارقه‌های امید وجود داشته. اما اجازه بدهید قدری نقادانه با شما بحث کنم. به نظرتان با توجه به شرایط فعلی سینمای ایران و مشکلاتی که طی این سال‌ها گریبانگیر سینمای ایران شده، آیا امید شما دن‌کیشوت‌وار نیست؟

میان خوشبینی و خوش‌خیالی فرق وجود دارد. خوش‌خیال نیستم، بلکه خوشبینم. خوش‌بینی به این معناست که با مشکلات آشنایم و به نظرم تا امروز ثابت کرده‌ام که با اینکه بر سر مواضع‌مان هستیم اما با همه با احترام برخورد می‌کنیم. از مواضع‌مان هم کوتاه نیامده‌ایم. با خیلی از بزرگان کشور آشنا هستم و زندگی کرده‌ام و مثل آنها جنس مدیریت را می‌شناسم. ضمن اینکه آقای جنتی مدیری بسیار توانمندی هستند. ایشان وزیری اهل مشورت و بسیار باهوش‌اند و بر سر نتایجی که می‌رسند هم می‌ایستند. شکی نیست که مشکلات زیادی داریم. اما به‌دلیل تنش‌های روانی این مشکلات مقداری بزرگ‌نمایی شده است. مشکلاتی که داریم قابل حل هستند و همین مسایل گاهی نعمتی برای انگیزه بیشتر برای کار است. اگر مشکل وجود دارد از آن طرف اراده و زمینه‌های حل آن هم هست. اختلاف بین احزاب مختلف باید وجود داشته باشد.

‌ اما در برخی مسایل مثل «خانه سینما» دیگر نمی‌توان به آن لفظ مشکلات را اطلاق کرد، بلکه بیشتر انسداد بود که در نهایت در دولت فعلی حل شد. نظرتان چیست؟

«خانه سینما» به خاطر موانعی بسته شد. ما این موانع را از سر راه برداشتیم. الان توپ در زمین اصناف است. از این به بعد باید من به‌نوعی تماشاگر باشم. اگر توانستند خودشان را به‌عنوان صنف سروسامان دهند، ما با آنها به‌عنوان صنف کار خواهیم کرد و در ادامه امیدواریم خودشان مشکلاتشان را حل کنند.

‌ حتما می‌دانید برخی از سینماگران ممنوع‌الکار شدند. واکنش و عملکردتان برای حل این مشکل چیست؟


جلسه مشترکی با وزیر محترم اطلاعات، جناب آقای دکتر علوی و معاونان وزارت اطلاعات داشتیم؛ معاونانی که به بخش فرهنگ مربوط هستند شروع به صحبت کردند و من گفتم آقای جنتی اگر شما را قبل از ما می‌شناختند، حتما شما را به‌جای بنده منصوب می‌کردند. موضوع مورد بحث شما را هم عنوان کردیم که بحمدالله کارگشا بود. آقای علوی و معاونان ایشان نگاهی روشن به عرصه فرهنگی دارند. در گذشته در جاهای مختلف نگاهی حاکم بود که الان دیگر این نگاه نیست. آقای علوی به نکته مهمی اشاره کردند و از ایشان اجازه گرفتم آن جمله را نقل کنم. ایشان معتقدند: «ما امنیت را برای فرهنگ می‌خواهیم نه بر فرهنگ. نمی‌خواهیم فرهنگ را امنیتی کنیم. می‌خواهیم برای اهالی فرهنگ امنیت ایجاد کنیم که در فضایی امن کار کنند و نمی‌خواهیم فضای امنیتی را بر فرهنگ حاکم کنیم.» به‌نظر شما با این صحبت‌ها باز هم نباید امید داشت؟

‌ نظر حجت‌الاسلام علوی در مورد سینما چیست؟

من با ایشان سابقه دوستی خیلی قدیمی دارم. نظر ایشان را به‌طور صریح در مورد سینما نمی‌دانم. اما در مورد فرهنگ و هنر دیدگاه بسیار باز و روشنی دارند. ایشان در جلسه‌ای می‌گفتند که به هنر نقاشی علاقه دارند. تئاتر کار کرده و آن را می‌شناسند. ایشان در تولید فیلم‌ سازمان عقیدتی - سیاسی ارتش بودند. شانسی نصیب اهالی فرهنگ و هنر شده که ایشان در این عرصه حضور یافتند.

‌ ظاهرا بخش بین‌الملل سینمای ایران متولیان زیاد دارد. آقای آرش امینی را به سمت مدیرکل حوزه ریاست و امور بین‌الملل سازمان سینمایی منصوب کردید تا از این طریق این بخش را ساماندهی کنید؟ اصلا نگاه‌تان به بخش بین‌الملل چیست؟


ما بخش بین‌الملل را بخش ویژه می‌دانیم و به‌نظرم یکی از نقاط برجسته دوران ما می‌تواند همین بخش باشد. مشکل ما الان این است که این بخش متولی درست‌وحسابی ندارد و امور بین‌الملل جزیره‌ای و جشنواره‌ای برگزار می‌شود. در حالی که ما بین‌الملل را مناسبات بین‌الملل سینمای ایران با جهان می‌بینیم. یعنی ما در کشورهای مختلف امکان تولید مشترک داریم. همین الان از هند و آلمان و... پیشنهاداتی برای تولیدات مشترک داریم.

یعنی دولت می‌خواهد وارد بخش تولید شود؟

اصلا. ما برای بخش‌های مختلف فضاهای لازم را فراهم می‌کنیم. می‌خواهیم سرمایه‌های قابل‌قبول خارجی را به سمت عوامل ایرانی سوق دهیم و امکان تولید مشترک را فراهم کنیم. حتی امکان یک اکران در خارج از کشور را نباید نادیده بگیریم. باید فضای جدیدی برای اکران فیلم‌هایمان ایجاد کنیم. این کار غیرممکن نیست. باید فضایی برای سینمای ایران در خارج از مرزها ایجاد کنیم. باید بین معاونت‌های سینمای دنیا تفاهم ایجاد کنیم که می‌تواند برای کل سینمای ایران در خارج از کشور امکانات جدیدی فراهم کند که یک بخش آن جشنواره است. جشنواره‌ها می‌توانند فرصت جدیدی باشند و یک هماهنگی میان امور بین‌الملل موسسه ایجاد شود.

‌ تکلیف واحد‌های بین‌المللی بنیاد سینمایی فارابی و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و... چه می‌شود؟

با وزیر اطلاعات درباره ممنوع‌الکارها مذاکره کردیم این واحدها همچنان هستند. اما ستادی بین‌المللی داریم که با همه اینها کار می‌کنند.

‌ تکلیف لوگو فارابی چه می‌شود که 20سال سینمای ایران از این طریق در مجامع بین‌المللی شناخته شده است. این کار باعث تضعیف بخش فارابی نمی‌شود؟


خیر. ما اینجا با هم تصمیم می‌گیریم که چه‌کار کنیم و این کار را برعهده‌ موسسه‌ها می‌گذاریم. حتما می‌دانید در دولت‌های فدرال، پول، ارتش و سیاست خارجی زیر نظر دولت مرکزی است. بنیاد فارابی می‌تواند بازاریابی و خودش جشنواره ایجاد کند و در کار تولید باشد. رییس سازمان سینمایی تونس بنده را دعوت کرده که با هم صحبت کنیم که سینمای ایران و تونس باید چه کنند؟ این سیاست خارجی سینمای ایران است که حتما با وزارت خارجه و دستگاه‌های دیگر باید هماهنگ کنیم.

‌ شما در زمانی که در موسسه فرهنگی اکو حضور داشتید، سفرهای خارجی شما و همکاران‌تان بر پایه چه معیارهایی صورت می‌گرفت؟

بنده وقتی در سازمان اکو بودم هیچ سفر اکتشافی نرفتم که با وزیری یا وکیلی ملاقات داشته باشم. چند سفری هم که رفتم برای اجراشدن یک پروژه می‌رفتم تا از نزدیک اجرای برنامه‌ها را شاهد باشم. اینکه می‌گوییم مناسبات خارجی به معنای مسافرت مداوم ما نیست، همین معنا را می‌دهد. چون قصد ما کارکردن است.

‌ یعنی منظورتان این است که در ریاست فعلی در سازمان سینمایی، مدیران تحت امر شما به سفرهای اکتشافی نمی‌روند؟


بله. الحمدالله مدیران بنده احتیاجی به چنین سفرهایی ندارند. مدیرانی را خواهیم آورد که سفرهایشان را رفته باشند و این موقعیت فرصتی برای مسافرت برایشان نباشد. البته نمی‌گویم مدیران قبلی اینطور بوده‌اند. پس بهتر است بگویم مدیران ما این موقعیت را فرصتی برای خدمت می‌دانند. در این مصاحبه‌ها مدام به گذشته رجوع می‌شود ولی هدف ما این نیست.

‌ ما قصد نداریم به گذشته رجوع کنیم، اما ظاهرا گذشته در ما جاری و ساری است.

انشاءالله مسایل حل می‌شود.

‌ پس انشاءالله در جشنواره‌های جهانی و رویدادهای بین‌المللی شاهد کاروان مدیران نیستیم و به‌جای آنها هنرمندان- به‌عنوان متولیان اصلی هنر- حضور خواهند یافت؟


من متوجه سوال شما شدم. اما می‌خواهم به یک واقعیت تلخ‌تر اشاره کنم. واقعیت این است که سینماگران و هنرمندان ما در چهار سال گذشته احساس نادیده‌شدن دارند. مدیران گذشته هم بدانند که حس کلی سینما این است و باید در رفتارشان بررسی کنند که بعدها اگر انشاءالله مدیر شدند این کار را نکنند. هر جا می‌رویم از ما می‌پرسند چرا افشاگری نمی‌کنید؟

‌ البته هنرمندان به غیر از نادیده‌شدن از بی‌عدالتی هم در رنجند. برای حل این مساله چه راه‌حلی دارید؟


سینمای ایران بغض کرده و دلش پر است. واقعا ناراحت می‌شوم، وقتی افرادی را می‌بینم که به اینجا می‌آیند و می‌گویند که چهارسال است به اینجا نیامده‌ام. یکی از بزرگ‌ترین کارگردانان به من گفته که نمایند‌ه‌اش را فرستاده که کارش را انجام دهد اما متصدی امور گفته این آدم را نمی‌شناسم! بهتر است خود شخص مراجعه کند که ببینم واقعا کارگردان هست یا نه! من قضاوتی نمی‌کنم. اما جامعه سینمایی ما این احساس را دارد که تحقیر شده.

‌ شما در جریان تقسیم کارت‌های هدیه صنوف سینما هستید؟

کاملا.

‌ نظرتان چیست که «به خاطر یک مشت ریال» اهالی سینما مجبور بودند در صف‌های طویل بایستند، چون ضرب‌الاجل تعیین کرده بودند؟


از سال 1380 با اهالی فرهنگ و هنر آشنا هستم و هر دو طرف به هم ارادت داریم. شاید تعبیر درستی نباشد. اما روح هنرمندان مانند کودکان حساس است. به این معنا که همه‌چیز را متوجه می‌شوند. فرق بین محبت و صدقه را می‌فهمند. ممکن است شما به کسی مبلغ ناچیزی بدهید، اما چون این کار از روی محبت بوده صدقه تلقی نمی‌شود. اما عکس این قضیه هم صادق است. اگر با احترام به جامعه فرهیخته حساس و خوش‌ذوق برخورد نشود، متوجه می‌شوند.

‌ یکی از کارهای ایجابی شما این بود که صریحا اعضای شورای بازبینی را معرفی کرده‌اید، موردی که مسبوق‌به‌سابقه نبوده و بیشتر اسامی دهان‌به‌دهان مشخص می‌شدند. دلیل این کار چیست؟

شفافیت باید در همه‌جا باشد. البته به این معنا نیست که تمام اسرار را ‌رو کنیم. جامعه هنرمند باید این ترکیب را بشناسند و بدانند که سانسورچی نیستند. اینها مشاور و همراه سینمای ایران هستند. ما نمی‌خواهیم فیلم بد نمایش دهیم و بگوییم فیلمی که احساسات را جریحه‌دار می‌کند، پروانه نمایش نخواهد گرفت. قرار نیست از خط‌قرمز عبور کنیم، مثلا یکی از اعضای این شورا آقای طه مرقاتی هستند که روحانی خوش‌فکر و باسوادند. این افراد می‌دانند که چطور با کارگردان و تهیه‌کننده صحبت کنند.

‌ یعنی این افراد را معرفی کردید تا از سینمای ایران حمایت کنند، نه اینکه چوب به سرشان بزنند؟
بله. آنها قطعا از سینمای ایران و از هر آنچه که مردم انتظار دارند حمایت می‌کنند. یعنی باید از اصول و ارزش‌ها حمایت شود.

‌ اعضا را بر اساس چه معیاری انتخاب کردید؟


سعی کردیم به‌نوعی سلیقه‌های مختلف سینمای کشور در این شوراها دیده شود. سعی کردیم افرادی که فرهنگ و سینما و مقتضیات و لوازم کار فرهنگی را می‌فهمند و خوشنام هم هستند، انتخاب کنیم. ضمن اینکه خیلی هم در این راه مشورت گرفتیم.

‌ آقای ایوبی پست دیگری به آقای شورجه نمی‌دهید؟


چطور؟

آقای شورجه که از همفکران آقای شمقدری‌اند هم جزو شورای پروانه ساخت شدند و هم عضو هیات‌منصفه مطبوعات. چرا؟

از ایشان تشکر می‌کنم که این وظیفه را پذیرفتند. ایشان فردی آرام و منطقی هستند و حضور ایشان در پروانه ساخت کمک بزرگی برای ماست.

‌ در جایی گفتید بعد از مساله «خانه سینما»، پروژه «لاله» معضل بزرگ شماست و همین‌طور «شهابی از جنس نور» و «رنج و سرمستی». بالاخره با این فیلم‌ها چه می‌کنید؟

بررسی پروژه «لاله» و دو فیلم دیگر را به مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی واگذار کرده‌ایم و جزییات این پروژه را آقای طباطبایی‌نژاد به شما خواهند گفت. بنده هم در این مورد زیاد صحبت کردم.

‌ مبالغی که از سازمان سینمایی اختلاس شده به دست این سازمان برمی‌گردد؟

اطلاعی ندارم این مساله در چه مرحله‌ای است. شکی نیست که بنده روی سخت‌ترین صندلی جمهوری‌اسلامی‌ایران نشسته‌ام. چون بحران‌های سینمای ایران در بدترین وضعیت است. این بی‌اعتمادی و مسایل مالی مشکلات را به‌وجود آورده است. البته پیگیر این مبلغ هستیم.

‌ به نظر می‌رسد تلویزیون دانشکده خوبی برای تربیت مدیران سینماست. هم مدیران تحت امر شما و هم شخص شما سابقه حضور در صدا و سیما دارید. آیا واقعا با کمبود مدیر مواجه بودید؟


اتفاقا در جلسه‌ای یکی از مدیران برجسته سینمایی کشور همین حرف شما را مطرح کرد. در پاسخ ایشان اگر ممکن است سه نیروی غیرتلویزیونی به من معرفی کن که در نهایت پاسخی ندادند. نمی‌گویم مدیران خوبی نداریم اما مدیر اگر مدیر باشد مهم نیست که در کجا خدمت کرده است. اینکه با سینما آشنا باشد و فیلم را بفهمد، کافی است. واقعا هم تلویزیون یک مدرسه مدیرسازی است.

‌ چرا ارشاد تا به حال در این کار موفق نبوده؟


برای اینکه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ملاحظات سیاسی همواره بر ملاحظات فرهنگی غلبه داشته و ضمن اینکه عمر مدیریت‌ها بسیار کوتاه است. در صورتی که در حوزه فرهنگ باید عمر مدیریت بلند باشد و دلیل کوتاهی هم همین است که با مدیران با ملاحظات سیاسی انتخاب می‌شوند و به محض تغییر جریان سیاسی بالطبع مدیران هم تغییر می‌کنند. در حالی که خیلی از کشورها به دلیل آشنایی و تسلط مدیران مجرب به فرهنگ و هنر با جابه‌جایی قدرت‌ها تغییر نمی‌کنند.

‌ یکی از مسایل اصلی سینما که در همه جای دنیا مطرح است، این است که دولت از سینمای فرهنگی حمایت می‌کند. ما در حال حاضر گردش مالی در سینما نداریم و صدای سینماگران مستقل درآمده. دیگر اینکه خیلی از فیلمسازان خوب ما برای ساخت فیلمشان به خارج از کشور می‌روند. برای این بحران چه تمهیدی اندیشید؟

ما باید رابطه بخش دولتی را با تولید و سینما دوباره تنظیم کنیم. گروه هم‌اندیشی خوبی هم به‌وجود آورده‌ایم که مشورت دهند. قطعا باید بخش خصوصی را فربه کنیم.

‌ آقای نیلی، مشاور رییس‌جمهور در امور اقتصادی اعلام کردند که تقدم توانمندسازی «بخش خصوصی» بر «خصوصی‌سازی» الزامات کار دولت تدبیر و امید است. مطابق با این نظر چگونه می‌توانید بخش خصوصی در سینما را فربه کنید؟


باید فضای امنی درست کنیم کسی که می‌خواهد سرمایه‌اش را در این راه هزینه کند، احساس کند مشکلی پیش نخواهد آمد. این همان بسترسازی است که آقای روحانی و دولتش قول انجام آن را داده‌اند. ما هم همین کار را خواهیم کرد. حضور دولت باید مقداری معنادارتر شود نه اینکه دولت رقیب بخش خصوصی شود. الان اتحادیه رسانه تصویری و سینمای خانگی خیلی نگران هستند چون دولت را رقیب می‌دانند. ما موسسه رسانه‌ای را می‌خواهیم که رقیب نباشد.

‌ به همین دلیل عنوان کردید که نهادهایی مثل بنیاد سینمایی فارابی و موسسه رسانه تصویری را بازتعریف می‌کنید؟


بله، بازتعریف به این معناست. تعبیر من از فارابی و موسسه رسانه‌های تصویری چرخ پنجم خودرو هستند. بخش خصوصی باید حرکت کند و در جاهایی که جرات ورود ندارد باید با این بخش‌ها همکاری کند، مثلا شاید بخش خصوصی توان و امکانات دیجیتال‌کردن سینما را نداشته باشد. یا فرض کنید در موسسه رسانه‌های تصویری باید بازار را ساماندهی کنند و ببینند حضور دولت در بازار چگونه می‌تواند باشد. چند تصور وجود دارد؛ اول اینکه حضور حداکثری باشد. دوم حضور به شکل ناظر است. دولت مانند یک نیروی انتظامی است که هر جا مشکلی باشد کمک می‌کند. الان بلافاصله بعد از اکران فیلم، سی‌دی‌هایش در بازار پخش می‌شود. این کار باعث می‌شود کسی که می‌خواهد به سینما برود صبر کند تا بتواند در منزل سی‌دی این فیلم‌ها را تماشا کند. نباید اجازه دهیم که این سی‌دی‌ها با فاصله کمی به بازار بیاید تا کسی که علاقه‌مند به دیدن فیلم است به سینما برود. باید دست بخش خصوصی را بگیریم و به این کار کمک کنیم.

‌ برخورد شما با رفتار حوزه هنری در قبال عدم نمایش برخی فیلم در سینمای آزادی که حالت گزینش داشت، چطور خواهد بود؟

با توجه به اینکه با مسوولان محترم حوزه هنری رفاقت شخصی داریم هنوز فرصت نکرده‌ام با ایشان صحبت کنم و مطمئن هستم نتیجه‌بخش خواهد بود. اما کارهای اصلی‌ ما با صداوسیماست که باید با مهندس ضرغامی صحبت کنیم که سهم تلویزیون در کمک به سینما چه خواهد بود و همین‌طور شهرداری. البته دو بار با آقای ایاضی ملاقات داشتیم و امیدواریم که شهرداری با سینما همکاری کند.

‌ البته این نوع همکاری شما خوب است. ولی چقدر خوب است که این همکاری‌ها متکی به افراد نباشد، بلکه سازمان‌یافته شود. نظرتان چیست؟


خب، هنوز ما در گام نخست هستيم. من هم معتقد به سازمانمندشدن همکاری‌ها هستم.

‌ در نبود کاخ جشنواره، جشنواره فیلم فجر امسال در کجا برگزار می‌شود؟

فعلا کاخ جشنواره ما، برج میلاد است.

با موسساتی مانند «ناجی هنر» که بازوی فرهنگی نیروی انتظامی است چه تعاملی دارید؟

با آقای منتظرالمهدی جلسه‌ای داشتیم و از «ناجی هنر» هم بازدید کردیم و فعلا با هم مشکلی نداریم. هنوز به مشکلی برنخورده‌ایم که به‌دنبال سازماندهی‌کردن باشیم.

‌ راهکاری نمی‌اندیشید که دیگر خانه سینما تعطیل نشود؟

اگر معاونت سینمایی و وزارت ارشاد با خانه سینما به مشکل برنمی‌خوردند که این مشکل به‌وجود نمی‌آمد. ضمن اینکه راهکارهای قانونی آسان نیست. «خانه سینما» تعطیل شده، اما منحل نشده بود.

‌ واکنشتان درباره اعتراضات آقای طالب‌زاده، دبیر جشنواره مستقل (افق نو) چیست که در برنامه تلویزیونی به دولت معترض بودند؟

از ابتدا هم برگزار‌کننده این جشنواره سازمان سینمایی نبود و سازمان فقط به آن کمک می‌کرد. مطابق اسنادی که در سازمان سینمایی وجود دارد، در گذشته هم معاونت محترم وقت از جشنواره گزارشی از کارشناسان خواستند که آن گزارش موجود است. در آن گزارش جشنواره بسیار ضعیف و ناکارآمد توصیف شد.

حال از آقای طالب‌زاده می‌پرسم اگر ایشان جای من بود همین کار را نمی‌کرد؟ ضمن اینکه در دوره قبل این جشنواره تعطیل شد. با این حال پیشنهاد دارم.

از آنجا که آقای طالب‌زاده در تلویزیون هستند، با مسوولان آنجا درباره برپایی این جشنواره به توافق برسند و اگر موفق شد ما هم با طیب‌خاطر از آن حمایت می‌کنیم.

‌ علت انتصاب آقای جعفری‌جلوه به سمت مدیرعاملی بنیاد سینمایی فارابی چیست؟

قرارمان بر این بود که آقای میرعلایی و همکارانشان جشنواره فیلم کودک و نوجوانان اصفهان را برگزار کنند و پس از این جشنواره در مورد ابقاشدن یا نشدن ایشان تصمیم بگیریم. قصدم این است که تمام مدیران در اوج برکنار شوند. در نهایت قرار شد ایشان در سمت دیگری باشند. آقای مهندس جعفری‌جلوه هم از سرمایه‌های فرهنگی کشورمان هستند. ایشان به‌دلیل تسلط بر حوزه کاری‌شان و حساسیت نسبت به فضای سینما واقعا لطف کردند که این سمت را قبول کردند. من از ایشان به خاطر همکاری‌شان تشکر می‌کنم.

‌ تکلیف رییس انجمن سینمای جوانان ایران چیست؟


فعلا آقای میرزاخانی در همین پست حضور دارند.

‌ با آقای ابتهاج، معاون حقوقی سازمان سینمایی، خداحافظی کردید؟

بله.

آقای ایوبی! امروز که رییس سازمان سینمایی هستید، ظاهرا گذشته شما به شمشیر داماکلوس تبدیل شده است. ظاهرا 1972روز حضور شما در ساختمان شماره‌شش ژان بارت پاریس در کسوت رایزن فرهنگی جمهوری‌اسلامی‌ایران در فرانسه سوءتفاهماتی را برای برخی‌ها ایجاد کرده. به‌طوری که از شما با جمله «بونژور؛ موسیو ایوبی» استقبال کردند! از دانشگاه امام‌صادق(ع) تا دانشگاه لیون2 فرانسه چه گذشت تا شما مفتخر به نام «موسیو» شدید؟

به هرحال انتظار ما از رسانه‌های ارزشگرا کمی دقت در اظهارنظرهاست. هرچند متن آن جالب و جذاب بود، بد نیست یادآوری کنم که مسیو ایوبی در فرانسه چه می‌کرد. مسیو ایوبی در سال 1370 جزو اولین گروه بورسیه جمهوری‌اسلامی‌ایران در فرانسه بود و به محض رسیدن در آنجا همراه چند دانشجویی که الان شخصیت‌های برجسته فرهنگی و سیاسی هستند، شهربه‌شهر فرانسه رفت و انجمن‌های اسلامی فرانسه را بعد از یک‌دهه تعطیلی و غلبه بر فضای سخت آن دوره فرانسه دوباره راه‌اندازی کرد. انجمن‌های اسلامی منطقه فرانسه را تشکیل داد. مجله انجمن‌اسلامي فرانسه به نام «پویه» را منتشر کرد و مطالب فارسی را با دست می‌نوشت. مسیو ایوبی رییس انجمن‌های اسلامی منطقه فرانسه و مسوول ارتباطات اتحادیه انجمن اسلامی منطقه اروپا در دوره 31 بود.

بیانیه‌های اتحادیه را از اول تا آخر می‌نوشت و در دل آن جریان تند و روشنفکری که علیه نظام ولایت‌فقیه به راه افتاده بود، تنها دوره اتحادیه انجمن‌های اسلامی اروپاست که مقام‌معظم‌رهبری از جهت و محتوای بیانیه‌های آن‌دوره تقدیر کردند. فضایی در فرانسه در آن دوران وجود داشت که به خاطر همدلی گروه تا آنجا که من خبر دارم هیچ‌کدام از اعضای گروه پناهنده سیاسی نشد. در دوره بعد از سال 1380 تا 1385 مسیو ایوبی به‌عنوان رایزن فرهنگی جمهوری‌اسلامی‌ایران در پاریس حضور داشت و کارهایی که انجام داده، کتاب آن منتشر شده و بروند مطالعه کنند.

منبع: شرق
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین