با یک نگاه اجمالی به شیوه و منش کار کیهان میتوان فهمید سالهاست که دم از وجود مدارکی میزنند که با استناد به آنها به خود اجازه میدهند به هر منتقدی حمله و او را محکوم کنند.
دیگر تبدیل به یک اتفاق روزمره شده است. دقیقا همان حسی را داریم که یک
فلسطینی زمانی که از خواب بیدار میشود، دارد. او میداند که امروز هم
مانند دیروز، جنگ است و جنگ است و جنگ. ما هم صبح که بیدار میشویم
میدانیم امروز کیهان و حسین شریعتمداری که گویی طلب قدیمی و وصول نشدهای
از مردم و کشور دارند، در نقش مدعیالعموم ظاهر شوند و بر پیکر اصلاحطلبان
و به طور کلی مخالفان خود میتازند.
فرهاد کیانفرید طی یادداشتی در قانون با ذکر این مقدمه ادامه داد: «این روزنامه که ید طولایی در ادعاهای اثبات نشده و اظهار نظرها و لحن قابل بحث دارد، در سرمقاله روز دوشنبه ۱۴/ ۵/ ۹۲ خود نوشت: حضور چند نفر در فهرست پیشنهادی آقای دکتر روحانی با توجه به بینش و منش دیده شده و بارها تاکید شده از سوی ایشان قابل توجیه نیست. به یقین نمیتوان گفت که رئیسجمهور محترم از هویت افراد مورد اشاره بیخبر بودهاند چرا که روحانی به هوشمندی و آگاهی از عرصه سیاسی کشور شناخته میشود. از سوی دیگر، این احتمال نیز قابل قبول نیست که دکتر روحانی در آغاز کار به گزینههایی روی آورده است که با معیارها و موازین اعلام شده ایشان در تضاد و تناقض بوده و کمترین همخوانی نداشته باشند. پس علت چیست؟
این روزنامه در ادامه این یادداشت با پیروی از این معادله که میگوید هر الف، ب است و هر ب، ج پس هر الف، ج است، در توجیه این ادعا به یکی دیگر از یادداشتهای خود اشاره کرد و نوشت: پاسخ این پرسش را تنها بایستی در نکتهای جستجو کرد که روز چهارشنبه ۹/ ۵/ ۹۲ طی یادداشتی با عنوان «هدیه مجلس به روحانی و ملت» بر آن تاکید داشتیم. آنجا که آورده بودیم «با توجه به ترکیب کابینه پیشنهادی و برخی از شواهد موجود میتوان حدس زد - و امروز آن حدس به یقین تبدیل شده است - که آقای روحانی در انتخاب گزینهها، از سوی اصحاب فتنه، مدعیان اصلاحات و کارگزاران به شدت تحت فشار بوده است و تاکید شده بود احساس میشود رئیسجمهور منتخب در انتخاب اعضای کابینه خود با مجموعهای از فشارها، انتظارها و رودربایستیها روبهرو بوده است و برای خروج از این چنبره دست کمک به سوی مجلس شورای اسلامی و نمایندگان ملت دراز کرده است» آیا برای توجیه حضور چند فرد بدسابقه در فهرست پیشنهادی رئیسجمهور، غیر از احتمال اخیر یعنی فشار جریانات یاد شده میتوان احتمال دیگری را پیش کشید؟! پاسخ منفی است.
کیهان در ادامه این یادداشت به صورت مستقیم به وزیر نفت و به صورت غیر مستقیم به وزیر اطلاعات پیشنهادی روحانی میتازد و با اشاره مستقیم به زنگنه مینویسد: آیا کسی که در دوران تصدی چندین و چند ساله وزارت نفت، پروندههای مفتوح و پاسخ ندادهای از انعقاد قراردادهای خسارتآفرین و بعضا شبیه ترکمنچای داشته و از جمله در قرارداد ننگین «کرسنت»، گاز ایران را بدون طی مراحل قانونی و از طریق واسطههای رشوهدهنده با ۱۴ برابر زیر قیمت روز به طرف خارجی واگذار کرده است و ... میتواند امین ملت ایران در وزارت حساس و سرنوشتساز نفت باشد؟!
و مینویسد: درباره وزیر پیشنهادی دیگر باید گفت که صلاحیت ایشان برای نمایندگی مجلس نهم احراز نشده بود، بنابراین چگونه برای تصدی یک وزارتخانه سرنوشتساز معرفی شده است؟! و یا فلان نامزد معرفی شده برای وزارت «صنعت، معدن و تجارت» صاحب یک شرکت تجاری بزرگ در حوزه نفت با درآمد و ثروت نجومی است و یا ...؟!
بهتر است کمی در منابع خود تجدید نظر کنید
درباره ادعای اول نویسنده این یادداشت چند نکته باید مطرح شود. اول اینکه طبق گفته غلامحسین نوذری وزیر نفت دولت نهم، در این قرارداد آمده بود که در خصوص هر گازی که به امارات در آن فاصله فروخته شد یا حتی بعد از صادرات گاز به شارجه، قرارداد قابل مذاکره بوده و تغییر قیمت امکانپذیر است. چنانچه قرارداد این میدان هنوز پا بر جا بود امروز بر مبنای همان قرارداد میتوانستیم در شرایط قرارداد و بهویژه در قیمت آن تجدیدنظر کنیم چراکه در بندی از این قرارداد تاکید شده بود پس از ۷ سال میتوان در مورد قیمت تصمیمگیری جدید کرد. بنابراین ممکن است قرارداد کرسنت مشکل داشته و نقدهایی بر آن وارد بود اما نباید متوقف میشد. توقف کارهای بزرگ به این شکل، بیسابقه بوده است. ثانیا سال ۸۴ مقامات ارشد دولت نهم با اطلاع رئیسجمهور دستور میدهند که از طرف خارجی کرسنت باید دوباره پول دریافت شود. در واقع قراردادی که در دولت اصلاحات امضا شده بود به دستور آقای احمدینژاد و محمدرضا رحیمی حذف شد. در نهایت قرارداد اول لغو و کردان و رحیمی مذاکرات را دوباره آغاز میکنند و همان قرارداد را برای دومین بار امضا کردند. واضح است که تیم دولت نهم در واقع میخواسته نیروهای خودشان این مساله را به نتیجه برسانند. آقای شریعتمداری شاید بهتر است بعد از این همه سال کمی در منابع خود تجدید نظر کنید.
این صحبت نقض فرمایشات رهبری است
درباره ادعای بعدی این روزنامه در خصوص رد صلاحیت سیدمحمود علوی وزیر پیشنهادی روحانی برای وزارت اطلاعات از مجلس نهم، اولا باید فرمایشات مقام معظم رهبری را یادآور شد که در خصوص رد صلاحیتشدگان فرمودند: «این را من اعلام میکنم، همه افراد بدانند؛ اینهایی که رد صلاحیت میشوند، لزوما آدمهای بیصلاحیتی نیستند. اینجور خیال نشود که حالا چون فلانی در انتخابات رد صلاحیت شد، پس دیگر به کلی از صلاحیت ساقط است؛ نه، طبق قانون، در انتخابات نمیتواند به عنوان نامزد شرکت کند اما ممکن است مقامی که او را رد صلاحیت کرده، اشتباه کرده باشد. ممکن است برای این کار صلاحیت نداشته باشد اما صلاحیتهای فراوان دیگری داشته باشد. اینجور نباشد که اگر کسی رد صلاحیت شد، این معنایش این باشد که او دیگر از هستی ساقط شد؛ نه، صلاحیتهای گوناگون دیگری وجود دارد.» آقای شریعتمداری آیا با مطرح کردن رد صلاحیت ایشان قصد دارید فرمایشات رهبری را نقض کنید؟ اگر این فرمایشات را قبول دارید پس مطرح کردن رد صلاحیت علوی چه لزومی دارد؟ ثانیا وزیر پیشنهادی درحال حاضر عضو مجلس خبرگان رهبری است. آیا لازم است در اینجا در خصوص اهمیت این مجلس و وظیفه آن که بر اساس اصل ۱۰۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مسئولیت تعیین و نظارت بر ولیفقیه را دارد صحبت کرد یا تا همین حد برای روشن شدن صلاحیت وزیر پیشنهادی کافی است؟
یا خود دزد بوده یا پدرش
در یادداشت آمده است که فلان نامزد معرفی شده برای وزارت «صنعت، معدن و تجارت» صاحب یک شرکت تجاری بزرگ در حوزه نفت با درآمد و ثروت نجومی است که اشاره دارد به محمدرضا نعمت زاده که در سال ۱۳۵۸ وزیر کار و بین سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۰ و سپس از ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ به ترتیب در دولتهای "شهید محمدعلی رجایی" و "اکبر هاشمی رفسنجانی" وزیر صنایع ایران بود.
نعمتزاده معاونت وزارت نفت در امور پتروشیمی در کابینه خاتمی و معاونت وزارت نفت در امور پخش و پالایش را در کابینه احمدینژاد به عهده داشته است. این مسئله که فلانی یک شرکت تجاری بزرگ دارد دلیل بر عدم صلاحیت وی به عنوان یک وزیر است؟ این چه استدلالی است؟ چرا آقای شریعتمداری زمان معرفی صادق محصولیهای دولت احمدینژاد یاد ثروت و دارایی کسی نیفتاد؟ هر چند شریعتمداری سال گذشته یادداشتی با عنوان یا خودش دزد بوده یا پدرش! داشته است اما گویی این مثل ملکه ذهن وی شده است که هر که افزون گشت سیم و زرش یا خود دزد بوده یا پدرش ...
فلاحیان در کابینه؟
اتفاقا کیهان درست میگوید. لیست کابینه که اعلام شد مشخص بود که انواع و اقسام فشارها بر رئیسجمهور وارد شده تا وزرایی را وارد کابینه کنند. برخی نامها در لیست هستند که کوچکترین سنخیتی با روحانی و حامیانش و رایدهندگان به وی ندارند و قطعا توسط برخی دوستان و نزدیکان تفکر شریعتمداری به وی تحمیل شدهاند. آنچه مسلم است و بر همگان روشن، این است که حسن روحانی به دلیل مصلحتاندیشی و اعمال فشار از طرف جناح مقابل و شکستخورده در انتخابات، از قرار دادن برخی از نزدیکان فکری خود در کابینه امتناع کرده تا تنش را به حداقل موجود برساند. پس کیهان از چه چیز دلخور است؟ شاید انتظار داشتند فلاحیان وزیر اطلاعات، روحالله حسینیان وزیر کشور، صادق محصولی وزیر نفت و حمید رسایی هم وزیر ارشاد باشد؟ آقای شریعتمداری چرا واضح نمیگویید از چه ناراحت هستید؟ نکند رای مردم شما را کلافه کرده است؟ ای کاش یک بار میشد تا آقای شریعتمداری در انتخاباتی کاندیدا میشدند و خود و اندیشههایشان را در معرض رای مردم قرار میدادند تا میزان مقبولیت راه و منش ایشان در میان مردم مشخص میشد. هر چند که ایشان درصد مشروعیت خود را به خوبی میدانند.
سابقه درخشان کیهان
نیش عقرب نه از ره کین است، اقتضای طبیعتش این است. به هر حال این بار اول نیست و قطعا آخرین بار هم نخواهد بود که کیهان اینگونه مدعی میشوند و قلم به دست میگیرند؛ چرا که با یک نگاه اجمالی به شیوه و منش کار کیهان میتوان فهمید سالهاست که دم از وجود مدارکی میزنند که با استناد به آنها به خود اجازه میدهند به هر منتقدی حمله و او را محکوم کنند. حتی در تاریخ ۲۵/ ۱/ ۱۳۷۸ روزنامه کیهان در جواب یکی از خوانندگانش که خواستار آن شده بود که مدارک را چاپ کنند گفته بودند: اگر چه تا کنون در اینباره مطالب مستند فراوان داشتهایم اما انشاءالله در آینده نزدیک این کار را خواهیم کرد. مدارکی که حتی مراجع قضایی و سازمان اطلاعات از وجودشان بیخبر بوده و هستند ولی این سوال مطرح میشود که این آینده مذکور چه زمانی میرسد؟ اگر مدارکی موجود نیست، به این معنی است که صرفا نشر اکاذیب میکنند و دروغ میگویند پس لازم است به این جمله شهید مطهری اشاره کنیم که یکی از راههایی که از آن بر دین ضربه وارد شده است از جنبههای مختلف رعایت نکردن این اصل است که ما همانطور که هدفمان باید مقدس باشد، وسایلی هم که برای این هدف مقدس استخدام میکنیم باید مقدس باشد. مثلا ما نباید دروغ بگوییم نباید غیبت کنیم نباید تهمت بزنیم. نه فقط برای خودمان نباید دروغ بگوییم، حتی به نفع دین هم نباید دروغ بگوییم یعنی به نفع دین هم نباید بیدینی کنیم چون دروغ گفتن بیدینی است به نفع دین دروغ گفتن هم بیدینی به نفع دین است. دین اجازه نمیدهد ولو به نفع خودش ما بیدینی کنیم. (سیری در سیره نبوی / ص ١٣٩-١۴٠)»
فرهاد کیانفرید طی یادداشتی در قانون با ذکر این مقدمه ادامه داد: «این روزنامه که ید طولایی در ادعاهای اثبات نشده و اظهار نظرها و لحن قابل بحث دارد، در سرمقاله روز دوشنبه ۱۴/ ۵/ ۹۲ خود نوشت: حضور چند نفر در فهرست پیشنهادی آقای دکتر روحانی با توجه به بینش و منش دیده شده و بارها تاکید شده از سوی ایشان قابل توجیه نیست. به یقین نمیتوان گفت که رئیسجمهور محترم از هویت افراد مورد اشاره بیخبر بودهاند چرا که روحانی به هوشمندی و آگاهی از عرصه سیاسی کشور شناخته میشود. از سوی دیگر، این احتمال نیز قابل قبول نیست که دکتر روحانی در آغاز کار به گزینههایی روی آورده است که با معیارها و موازین اعلام شده ایشان در تضاد و تناقض بوده و کمترین همخوانی نداشته باشند. پس علت چیست؟
این روزنامه در ادامه این یادداشت با پیروی از این معادله که میگوید هر الف، ب است و هر ب، ج پس هر الف، ج است، در توجیه این ادعا به یکی دیگر از یادداشتهای خود اشاره کرد و نوشت: پاسخ این پرسش را تنها بایستی در نکتهای جستجو کرد که روز چهارشنبه ۹/ ۵/ ۹۲ طی یادداشتی با عنوان «هدیه مجلس به روحانی و ملت» بر آن تاکید داشتیم. آنجا که آورده بودیم «با توجه به ترکیب کابینه پیشنهادی و برخی از شواهد موجود میتوان حدس زد - و امروز آن حدس به یقین تبدیل شده است - که آقای روحانی در انتخاب گزینهها، از سوی اصحاب فتنه، مدعیان اصلاحات و کارگزاران به شدت تحت فشار بوده است و تاکید شده بود احساس میشود رئیسجمهور منتخب در انتخاب اعضای کابینه خود با مجموعهای از فشارها، انتظارها و رودربایستیها روبهرو بوده است و برای خروج از این چنبره دست کمک به سوی مجلس شورای اسلامی و نمایندگان ملت دراز کرده است» آیا برای توجیه حضور چند فرد بدسابقه در فهرست پیشنهادی رئیسجمهور، غیر از احتمال اخیر یعنی فشار جریانات یاد شده میتوان احتمال دیگری را پیش کشید؟! پاسخ منفی است.
کیهان در ادامه این یادداشت به صورت مستقیم به وزیر نفت و به صورت غیر مستقیم به وزیر اطلاعات پیشنهادی روحانی میتازد و با اشاره مستقیم به زنگنه مینویسد: آیا کسی که در دوران تصدی چندین و چند ساله وزارت نفت، پروندههای مفتوح و پاسخ ندادهای از انعقاد قراردادهای خسارتآفرین و بعضا شبیه ترکمنچای داشته و از جمله در قرارداد ننگین «کرسنت»، گاز ایران را بدون طی مراحل قانونی و از طریق واسطههای رشوهدهنده با ۱۴ برابر زیر قیمت روز به طرف خارجی واگذار کرده است و ... میتواند امین ملت ایران در وزارت حساس و سرنوشتساز نفت باشد؟!
و مینویسد: درباره وزیر پیشنهادی دیگر باید گفت که صلاحیت ایشان برای نمایندگی مجلس نهم احراز نشده بود، بنابراین چگونه برای تصدی یک وزارتخانه سرنوشتساز معرفی شده است؟! و یا فلان نامزد معرفی شده برای وزارت «صنعت، معدن و تجارت» صاحب یک شرکت تجاری بزرگ در حوزه نفت با درآمد و ثروت نجومی است و یا ...؟!
بهتر است کمی در منابع خود تجدید نظر کنید
درباره ادعای اول نویسنده این یادداشت چند نکته باید مطرح شود. اول اینکه طبق گفته غلامحسین نوذری وزیر نفت دولت نهم، در این قرارداد آمده بود که در خصوص هر گازی که به امارات در آن فاصله فروخته شد یا حتی بعد از صادرات گاز به شارجه، قرارداد قابل مذاکره بوده و تغییر قیمت امکانپذیر است. چنانچه قرارداد این میدان هنوز پا بر جا بود امروز بر مبنای همان قرارداد میتوانستیم در شرایط قرارداد و بهویژه در قیمت آن تجدیدنظر کنیم چراکه در بندی از این قرارداد تاکید شده بود پس از ۷ سال میتوان در مورد قیمت تصمیمگیری جدید کرد. بنابراین ممکن است قرارداد کرسنت مشکل داشته و نقدهایی بر آن وارد بود اما نباید متوقف میشد. توقف کارهای بزرگ به این شکل، بیسابقه بوده است. ثانیا سال ۸۴ مقامات ارشد دولت نهم با اطلاع رئیسجمهور دستور میدهند که از طرف خارجی کرسنت باید دوباره پول دریافت شود. در واقع قراردادی که در دولت اصلاحات امضا شده بود به دستور آقای احمدینژاد و محمدرضا رحیمی حذف شد. در نهایت قرارداد اول لغو و کردان و رحیمی مذاکرات را دوباره آغاز میکنند و همان قرارداد را برای دومین بار امضا کردند. واضح است که تیم دولت نهم در واقع میخواسته نیروهای خودشان این مساله را به نتیجه برسانند. آقای شریعتمداری شاید بهتر است بعد از این همه سال کمی در منابع خود تجدید نظر کنید.
این صحبت نقض فرمایشات رهبری است
درباره ادعای بعدی این روزنامه در خصوص رد صلاحیت سیدمحمود علوی وزیر پیشنهادی روحانی برای وزارت اطلاعات از مجلس نهم، اولا باید فرمایشات مقام معظم رهبری را یادآور شد که در خصوص رد صلاحیتشدگان فرمودند: «این را من اعلام میکنم، همه افراد بدانند؛ اینهایی که رد صلاحیت میشوند، لزوما آدمهای بیصلاحیتی نیستند. اینجور خیال نشود که حالا چون فلانی در انتخابات رد صلاحیت شد، پس دیگر به کلی از صلاحیت ساقط است؛ نه، طبق قانون، در انتخابات نمیتواند به عنوان نامزد شرکت کند اما ممکن است مقامی که او را رد صلاحیت کرده، اشتباه کرده باشد. ممکن است برای این کار صلاحیت نداشته باشد اما صلاحیتهای فراوان دیگری داشته باشد. اینجور نباشد که اگر کسی رد صلاحیت شد، این معنایش این باشد که او دیگر از هستی ساقط شد؛ نه، صلاحیتهای گوناگون دیگری وجود دارد.» آقای شریعتمداری آیا با مطرح کردن رد صلاحیت ایشان قصد دارید فرمایشات رهبری را نقض کنید؟ اگر این فرمایشات را قبول دارید پس مطرح کردن رد صلاحیت علوی چه لزومی دارد؟ ثانیا وزیر پیشنهادی درحال حاضر عضو مجلس خبرگان رهبری است. آیا لازم است در اینجا در خصوص اهمیت این مجلس و وظیفه آن که بر اساس اصل ۱۰۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مسئولیت تعیین و نظارت بر ولیفقیه را دارد صحبت کرد یا تا همین حد برای روشن شدن صلاحیت وزیر پیشنهادی کافی است؟
یا خود دزد بوده یا پدرش
در یادداشت آمده است که فلان نامزد معرفی شده برای وزارت «صنعت، معدن و تجارت» صاحب یک شرکت تجاری بزرگ در حوزه نفت با درآمد و ثروت نجومی است که اشاره دارد به محمدرضا نعمت زاده که در سال ۱۳۵۸ وزیر کار و بین سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۰ و سپس از ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ به ترتیب در دولتهای "شهید محمدعلی رجایی" و "اکبر هاشمی رفسنجانی" وزیر صنایع ایران بود.
نعمتزاده معاونت وزارت نفت در امور پتروشیمی در کابینه خاتمی و معاونت وزارت نفت در امور پخش و پالایش را در کابینه احمدینژاد به عهده داشته است. این مسئله که فلانی یک شرکت تجاری بزرگ دارد دلیل بر عدم صلاحیت وی به عنوان یک وزیر است؟ این چه استدلالی است؟ چرا آقای شریعتمداری زمان معرفی صادق محصولیهای دولت احمدینژاد یاد ثروت و دارایی کسی نیفتاد؟ هر چند شریعتمداری سال گذشته یادداشتی با عنوان یا خودش دزد بوده یا پدرش! داشته است اما گویی این مثل ملکه ذهن وی شده است که هر که افزون گشت سیم و زرش یا خود دزد بوده یا پدرش ...
فلاحیان در کابینه؟
اتفاقا کیهان درست میگوید. لیست کابینه که اعلام شد مشخص بود که انواع و اقسام فشارها بر رئیسجمهور وارد شده تا وزرایی را وارد کابینه کنند. برخی نامها در لیست هستند که کوچکترین سنخیتی با روحانی و حامیانش و رایدهندگان به وی ندارند و قطعا توسط برخی دوستان و نزدیکان تفکر شریعتمداری به وی تحمیل شدهاند. آنچه مسلم است و بر همگان روشن، این است که حسن روحانی به دلیل مصلحتاندیشی و اعمال فشار از طرف جناح مقابل و شکستخورده در انتخابات، از قرار دادن برخی از نزدیکان فکری خود در کابینه امتناع کرده تا تنش را به حداقل موجود برساند. پس کیهان از چه چیز دلخور است؟ شاید انتظار داشتند فلاحیان وزیر اطلاعات، روحالله حسینیان وزیر کشور، صادق محصولی وزیر نفت و حمید رسایی هم وزیر ارشاد باشد؟ آقای شریعتمداری چرا واضح نمیگویید از چه ناراحت هستید؟ نکند رای مردم شما را کلافه کرده است؟ ای کاش یک بار میشد تا آقای شریعتمداری در انتخاباتی کاندیدا میشدند و خود و اندیشههایشان را در معرض رای مردم قرار میدادند تا میزان مقبولیت راه و منش ایشان در میان مردم مشخص میشد. هر چند که ایشان درصد مشروعیت خود را به خوبی میدانند.
سابقه درخشان کیهان
نیش عقرب نه از ره کین است، اقتضای طبیعتش این است. به هر حال این بار اول نیست و قطعا آخرین بار هم نخواهد بود که کیهان اینگونه مدعی میشوند و قلم به دست میگیرند؛ چرا که با یک نگاه اجمالی به شیوه و منش کار کیهان میتوان فهمید سالهاست که دم از وجود مدارکی میزنند که با استناد به آنها به خود اجازه میدهند به هر منتقدی حمله و او را محکوم کنند. حتی در تاریخ ۲۵/ ۱/ ۱۳۷۸ روزنامه کیهان در جواب یکی از خوانندگانش که خواستار آن شده بود که مدارک را چاپ کنند گفته بودند: اگر چه تا کنون در اینباره مطالب مستند فراوان داشتهایم اما انشاءالله در آینده نزدیک این کار را خواهیم کرد. مدارکی که حتی مراجع قضایی و سازمان اطلاعات از وجودشان بیخبر بوده و هستند ولی این سوال مطرح میشود که این آینده مذکور چه زمانی میرسد؟ اگر مدارکی موجود نیست، به این معنی است که صرفا نشر اکاذیب میکنند و دروغ میگویند پس لازم است به این جمله شهید مطهری اشاره کنیم که یکی از راههایی که از آن بر دین ضربه وارد شده است از جنبههای مختلف رعایت نکردن این اصل است که ما همانطور که هدفمان باید مقدس باشد، وسایلی هم که برای این هدف مقدس استخدام میکنیم باید مقدس باشد. مثلا ما نباید دروغ بگوییم نباید غیبت کنیم نباید تهمت بزنیم. نه فقط برای خودمان نباید دروغ بگوییم، حتی به نفع دین هم نباید دروغ بگوییم یعنی به نفع دین هم نباید بیدینی کنیم چون دروغ گفتن بیدینی است به نفع دین دروغ گفتن هم بیدینی به نفع دین است. دین اجازه نمیدهد ولو به نفع خودش ما بیدینی کنیم. (سیری در سیره نبوی / ص ١٣٩-١۴٠)»
ارسال نظر