صادق زیباکلام:
شاید مساله در قدم اول چندان هم چالشبرانگیز نباشد، اما بخش زیادی از فعالان سیاسی کشور این روزها درگیر یک سوال هستند؛ باید بلندتر بگوییم «مرگ برآمریکا» یا این شعار را از ادبیات سیاسی کشور حذف کنیم؟ اما واقعیت این است که دنیا میخواهد بداند رییسجمهوری یازدهم ایران، در اجرای سیاستهای تنشزدایی از دیپلماسی کشور، ملت را پشت سر خود دارد یا خیر؟
رویترز در گزارشی از «شعار مرگ بر آمریکا» مینویسد: «شعار مرگ بر آمریکا،
دیپلماسی رییسجمهوری ایران را دچار چالش میکند.» گروهی از کارشناسان
بینالمللی معتقدند که نباید درباره دوستی یا دشمنی آمریکا به سرعت تصمیم
گرفت. باید صبر کرد و دید که این کشور چه قدمهایی را به سمت ایران و در
نظر گرفتن حقوق ایران بر میدارد.
محسن غرویان در این مورد به عصر ایران گفته: «حذف شدن یا حذف نشدن این شعار، بستگی به خود آمریکا دارد. یعنی نوع تعامل آمریکا با ما، میتواند طوری باشد که این شعار حذف شود یا باقی بماند.»اما تریبون موافقان شعار «مرگ بر آمریکا» پرصداتر از همیشه بر لزوم سر دادن این شعار تاکید دارد. پس از سفر حسن روحانی به نیویورک طنین شعار «مرگ بر آمریکا» بلندتر از همیشه در مراسم رسمی مذهبی – سیاسی ایران به گوش میرسد.
حجتالاسلام رضا تقوی، رییس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، میگوید: پس از تماس تلفنی کوتاه روحانی و اوباما هیچ قدم مثبتی در قبال ایران برداشته نشده است. در این شرایط تمایل برای حذف شعار مرگ بر آمریکا ناشی از غربزدگی مخالفان این شعار است.
صادق زیبا کلام، استاد دانشگاه درباره شعار «مرگ بر آمریکا» میگوید: «باید حقوق کسانی را که میخواهند بگویند «مرگ بر آمریکا» حفظ کنیم. اما دولت باید مجری خواست اکثریت مردم باشد.» مردمی که نشان دادهاند از تنشهای ریز و درشت در عرصه سیاست خارجی خسته شدهاند. از نظر زیبا کلام نفس شعار «مرگ بر آمریکا» مهم نیست، سیاست پشت این شعار است که اهمیت دارد.
آیا درباره نقش و تاثیر شعار «مرگ بر آمریکا» در حوزه دیپلماسی بزرگنمایی نمیشود؟
آقای روحانی و بهویژه اعضای تیم دیپلماتیک دولت یازدهم برای زدودن شعار «مرگ بر آمریکا» از خاطرهها تلاش زیادی دارند؛ تا به این وسیله به طرف غربی ثابت کنند که از قدرت کافی برای هدایت افکار عمومی در کشور برخوردار هستند.
رییسجمهوری یازدهم با این روش میخواهد قدرت خود را در کشور به طرف غربی نشان دهد. از همین روست که تلاش میکنند تا این شعار حداقل از مراسم رسمی کشور حذف شود. اما مخالفان حذف این شعار را باید به دو گروه تقسیم کرد.
گروه اول مخالف هرگونه تنشزدایی و عادیسازی روابط با آمریکا هستند زیرا عدم ارتباط این دو کشور برای این گروه منافع سرشار سیاسی- اقتصادی به همراه دارد. از این رو این گروه به هیچوجه حاضر نیستند که از این شعار بگذرند و بگذارند این شعار به تاریخ بپیوندد. از سوی دیگر شعار «مرگ بر آمریکا» بخشی از هویت گروه دوم مخالفان است.
اگر این شعار از ادبیات سیاسی ایران حذف شود، اشخاص و گروههایی هستند که احساس خلأ خواهند کرد به همین دلیل با تمام توان و قوا تلاش میکنند که شعار حذف نشود. اعضای این گروه هستند که از امروز برای برگزاری پربارتر مراسم 13 آبان برنامهریزی میکنند تا این مراسم را به نماد مخالفت با آقای روحانی، دکتر ظریف، اصلاحطلبان و حتی آقای هاشمی تبدیل کنند.
دولت یازدهم چطور میتواند مخالفان را قانع کند که حذف این شعار تضمینکننده منافع ملی است؟
مشکل ما تنها شعار «مرگ بر آمریکا» نبود، سیاست پشت این شعار به ایران لطمه وارد کرده است. فکر میکنم بهتر است دولت یازدهم به جای اینکه بر سر مساله گفتن یا نگفتن مرگ بر آمریکا وقت تلف کند، از موافقان سر دادن این شعار بخواهد که یک مورد، فقط یک مورد، از منفعت تکرار این شعار را به مردم نشان دهند.
شخصا حاضر هستم به مدافعان این شعار نشان دهم که دشمنی با آمریکا چه ضررهای بیشماری را به منافع ملی ایران وارد کرده است. یک مقایسه سرانگشتی بین ایران و کشورهای منطقه نشان میدهد که پافشاری بر این دشمنی، که بخش عمده آن موهوم است، باعث شده ایران از کشورهایی مثل ترکیه، امارات متحده عربی، آرژانتین، اسپانیا، برزیل و حتی مالزی سالها عقب بیفتد.
دولت یازدهم باید به یاد مدافعان شعار «مرگ بر آمریکا» بیندازد که جایگاه ایران اسلامی، بدون اصرار بر این شعار میتوانست چگونه باشد. بزرگترین ضربهای که اصرار بر دشمنی نمادین با آمریکا به منافع ملی ما زده است این بوده که نتوانستیم در 34سال گذشته از فرصتهای اقتصادی و اجتماعی خود بهخوبی استفاده کنیم. البته فراموش نکنید که ذات دموکراسی از حقوق موافقان شعار «مرگ بر آمریکا» حمایت میکند.
اگر کسانی در ایران هستند که میخواهند همچنان مرگ بر آمریکا بگویند، پرچم آمریکا را آتش بزنند یا به مناسب روز 13 آبان در مقابل سفارت این کشور تظاهرات راه بیندازند، باید مطمئن باشند که کسی حق آنها را سلب نمیکند. نهادهای سیاستساز مانند مجلس، شورایعالی امنیت ملی و... نباید براساس سیاستهای پشت این شعار دست دولت را ببندند.
تندروترین اقلیتها باید در کشور «حق» داشته باشند. اما قاعده دموکراسی میگوید دولت باید نماینده اکثریت مردم باشد و من معتقدم اکثریت مردم ایران نه تنها از شعار مرگ بر آمریکا که از تنش دائم بین ایران و دنیا نیز خسته هستند.
تعریف منفعت ملی از منظر مخالفان این شعار متفاوت از موافقان این شعار است. موافقان شعار «مرگ بر آمریکا» ترجیح میدهند با پافشاری بر شعار مرگ بر آمریکا و دشمنی با آمریکا یکسری از ارزشها را در جامعه زنده نگه دارند.
مشکل اینجاست که موافقان این شعار مشخص نمیکنند که آمریکاستیزی باعث رواج کدام ارزشها در کشور شده است. من یک ماه پس از پیروزی آقای روحانی در نامهای سرگشاده خطاب به ایشان به این موضوع اشاره کردم که از آنجایی که شعار «مرگ بر آمریکا» و سیاست آمریکاستیزی از جمله مسائل فقهی و دینی یا قانون اساسی ما نیست، آن را به همهپرسی بگذارد تا نظر مردم در اینباره مشخص شود.
30یا 35سال پیش «مرگ بر آمریکا» اعتبار زیادی داشت. آن زمان امثال چهگوارا به عنوان قطب مبارزه با امپریالیست، بر افکار عمومی حکومت میکردند. اما پس از گذشت این زمان معیارهای جهان تغییر کرده است. در تمام کشورهایی که شاهد بهار عربی بودند، حتی یک مورد هم ندیدم که شعار «مرگ بر آمریکا» سر داده شود یا به سفارت این کشور حمله کنند. این موضوع نشان دهنده تغییر ارزشهای جهانی است. امروز افرادی که مرگ بر کسی نمیگویند، همچون نلسون ماندلا، آن سانگ سوچی و واتسلاو هاول بر افکار عمومی حکومت میکنند.
شعار «مرگ بر آمریکا» که امروز از تریبونهای مذهبی- سیاسی تکرار میشود، تفاوتی با شعار «مرگ بر انگلیس» ندارد. تا همین چندی پیش شعار «مرگ بر انگلیس» گفته میشد اما دولت ایران و انگلیس هم در بالاترین سطح خود در ارتباط با یکدیگر بودند. امروز هم دولت میتواند ضمن رعایت حقوق کسانی که به سر دادن شعار «مرگ بر آمریکا» علاقه دارند، سیاست تنشزدایی از رابطه با آمریکا را در پیش بگیرد.
سر دادن شعار مرگ بر آمریکا در مناسبتهای رسمی به یک نماد در ایران تبدیل شده است. تکرار میکنم این شعار به خودی خود نمیتواند مشکلساز باشد، اما سیاستی که پشت آن نهفته است ایران را با چالشهای بیشماری مواجه کرده است. زمانی که «مرگ بر آمریکا» سرداده میشود یا پرچم این کشور آتش زده میشود، در حقیقت به دنیا اینگونه نشان میدهیم که ملت ایران خواهان تنشزدایی از رابطه با آمریکا نیست.
به همین علت است که بعضی تاکید دارند انجام یک نظرسنجی میتواند صدای مخالفان این شعار را هم به گوش دنیا برساند. فراموش نکنید که جهانیان تصویری از ایران را بر پرده تلویزیون خانههایشان میبینند که پرچم یک کشور را آتش میزنند یا شعار میدهند. به همین دلیل است که میگویم تاکید بر شعار «مرگ بر آمریکا» میتواند بر تصویر جهانیان، بهویژه مردم آمریکا از ایران و ایرانی تاثیر بگذارد.
منتقدان طرح نظرسنجی معتقدند وجود مخالفان تنشزدایی از رابطه با آمریکا میتواند به حسن روحانی در مذاکره با آمریکا کمک کند. رییسجمهوری یازدهم میتواند با تاکید بر وجود مخالف، از دولت آمریکا برای تنشزدایی از رابطه امتیاز بگیرد اما اگر نظرسنجی انجام شود و نتیجهاش تمایل مردم ایران به برقراری رابطه با آمریکا باشد، این دولت ایران است که باید برای اجرای خواست مردم به دولت آمریکا امتیاز دهد.
کسانی که طرف مقابل آقای روحانی هستند، افرادی آماتور نیستند که تحتتاثیر مخالفتهای تهران قرار بگیرند. فراموش نکنید که دولت آمریکا خود با مخالفتهای سرسختانهای از سوی جمهوریخواهان مجلس سنا و کنگره مواجه هستند.
از طرف دیگر مشاوران دولت آمریکا بهخوبی میدانند که امروزه شعار «مرگ بر آمریکا» بیشتر از آنکه یک شعار مردمی باشد، شعاری منسوب به محافل تندرو است. بنابر این دولت یازدهم نمیتواند با بلیت «وجود مخالف در کشور» در مذاکره با آمریکا بازی کند.
منبع:روزنامه بهار
محسن غرویان در این مورد به عصر ایران گفته: «حذف شدن یا حذف نشدن این شعار، بستگی به خود آمریکا دارد. یعنی نوع تعامل آمریکا با ما، میتواند طوری باشد که این شعار حذف شود یا باقی بماند.»اما تریبون موافقان شعار «مرگ بر آمریکا» پرصداتر از همیشه بر لزوم سر دادن این شعار تاکید دارد. پس از سفر حسن روحانی به نیویورک طنین شعار «مرگ بر آمریکا» بلندتر از همیشه در مراسم رسمی مذهبی – سیاسی ایران به گوش میرسد.
حجتالاسلام رضا تقوی، رییس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، میگوید: پس از تماس تلفنی کوتاه روحانی و اوباما هیچ قدم مثبتی در قبال ایران برداشته نشده است. در این شرایط تمایل برای حذف شعار مرگ بر آمریکا ناشی از غربزدگی مخالفان این شعار است.
صادق زیبا کلام، استاد دانشگاه درباره شعار «مرگ بر آمریکا» میگوید: «باید حقوق کسانی را که میخواهند بگویند «مرگ بر آمریکا» حفظ کنیم. اما دولت باید مجری خواست اکثریت مردم باشد.» مردمی که نشان دادهاند از تنشهای ریز و درشت در عرصه سیاست خارجی خسته شدهاند. از نظر زیبا کلام نفس شعار «مرگ بر آمریکا» مهم نیست، سیاست پشت این شعار است که اهمیت دارد.
آیا درباره نقش و تاثیر شعار «مرگ بر آمریکا» در حوزه دیپلماسی بزرگنمایی نمیشود؟
آقای روحانی و بهویژه اعضای تیم دیپلماتیک دولت یازدهم برای زدودن شعار «مرگ بر آمریکا» از خاطرهها تلاش زیادی دارند؛ تا به این وسیله به طرف غربی ثابت کنند که از قدرت کافی برای هدایت افکار عمومی در کشور برخوردار هستند.
رییسجمهوری یازدهم با این روش میخواهد قدرت خود را در کشور به طرف غربی نشان دهد. از همین روست که تلاش میکنند تا این شعار حداقل از مراسم رسمی کشور حذف شود. اما مخالفان حذف این شعار را باید به دو گروه تقسیم کرد.
گروه اول مخالف هرگونه تنشزدایی و عادیسازی روابط با آمریکا هستند زیرا عدم ارتباط این دو کشور برای این گروه منافع سرشار سیاسی- اقتصادی به همراه دارد. از این رو این گروه به هیچوجه حاضر نیستند که از این شعار بگذرند و بگذارند این شعار به تاریخ بپیوندد. از سوی دیگر شعار «مرگ بر آمریکا» بخشی از هویت گروه دوم مخالفان است.
اگر این شعار از ادبیات سیاسی ایران حذف شود، اشخاص و گروههایی هستند که احساس خلأ خواهند کرد به همین دلیل با تمام توان و قوا تلاش میکنند که شعار حذف نشود. اعضای این گروه هستند که از امروز برای برگزاری پربارتر مراسم 13 آبان برنامهریزی میکنند تا این مراسم را به نماد مخالفت با آقای روحانی، دکتر ظریف، اصلاحطلبان و حتی آقای هاشمی تبدیل کنند.
دولت یازدهم چطور میتواند مخالفان را قانع کند که حذف این شعار تضمینکننده منافع ملی است؟
مشکل ما تنها شعار «مرگ بر آمریکا» نبود، سیاست پشت این شعار به ایران لطمه وارد کرده است. فکر میکنم بهتر است دولت یازدهم به جای اینکه بر سر مساله گفتن یا نگفتن مرگ بر آمریکا وقت تلف کند، از موافقان سر دادن این شعار بخواهد که یک مورد، فقط یک مورد، از منفعت تکرار این شعار را به مردم نشان دهند.
شخصا حاضر هستم به مدافعان این شعار نشان دهم که دشمنی با آمریکا چه ضررهای بیشماری را به منافع ملی ایران وارد کرده است. یک مقایسه سرانگشتی بین ایران و کشورهای منطقه نشان میدهد که پافشاری بر این دشمنی، که بخش عمده آن موهوم است، باعث شده ایران از کشورهایی مثل ترکیه، امارات متحده عربی، آرژانتین، اسپانیا، برزیل و حتی مالزی سالها عقب بیفتد.
دولت یازدهم باید به یاد مدافعان شعار «مرگ بر آمریکا» بیندازد که جایگاه ایران اسلامی، بدون اصرار بر این شعار میتوانست چگونه باشد. بزرگترین ضربهای که اصرار بر دشمنی نمادین با آمریکا به منافع ملی ما زده است این بوده که نتوانستیم در 34سال گذشته از فرصتهای اقتصادی و اجتماعی خود بهخوبی استفاده کنیم. البته فراموش نکنید که ذات دموکراسی از حقوق موافقان شعار «مرگ بر آمریکا» حمایت میکند.
اگر کسانی در ایران هستند که میخواهند همچنان مرگ بر آمریکا بگویند، پرچم آمریکا را آتش بزنند یا به مناسب روز 13 آبان در مقابل سفارت این کشور تظاهرات راه بیندازند، باید مطمئن باشند که کسی حق آنها را سلب نمیکند. نهادهای سیاستساز مانند مجلس، شورایعالی امنیت ملی و... نباید براساس سیاستهای پشت این شعار دست دولت را ببندند.
تندروترین اقلیتها باید در کشور «حق» داشته باشند. اما قاعده دموکراسی میگوید دولت باید نماینده اکثریت مردم باشد و من معتقدم اکثریت مردم ایران نه تنها از شعار مرگ بر آمریکا که از تنش دائم بین ایران و دنیا نیز خسته هستند.
تعریف منفعت ملی از منظر مخالفان این شعار متفاوت از موافقان این شعار است. موافقان شعار «مرگ بر آمریکا» ترجیح میدهند با پافشاری بر شعار مرگ بر آمریکا و دشمنی با آمریکا یکسری از ارزشها را در جامعه زنده نگه دارند.
مشکل اینجاست که موافقان این شعار مشخص نمیکنند که آمریکاستیزی باعث رواج کدام ارزشها در کشور شده است. من یک ماه پس از پیروزی آقای روحانی در نامهای سرگشاده خطاب به ایشان به این موضوع اشاره کردم که از آنجایی که شعار «مرگ بر آمریکا» و سیاست آمریکاستیزی از جمله مسائل فقهی و دینی یا قانون اساسی ما نیست، آن را به همهپرسی بگذارد تا نظر مردم در اینباره مشخص شود.
30یا 35سال پیش «مرگ بر آمریکا» اعتبار زیادی داشت. آن زمان امثال چهگوارا به عنوان قطب مبارزه با امپریالیست، بر افکار عمومی حکومت میکردند. اما پس از گذشت این زمان معیارهای جهان تغییر کرده است. در تمام کشورهایی که شاهد بهار عربی بودند، حتی یک مورد هم ندیدم که شعار «مرگ بر آمریکا» سر داده شود یا به سفارت این کشور حمله کنند. این موضوع نشان دهنده تغییر ارزشهای جهانی است. امروز افرادی که مرگ بر کسی نمیگویند، همچون نلسون ماندلا، آن سانگ سوچی و واتسلاو هاول بر افکار عمومی حکومت میکنند.
شعار «مرگ بر آمریکا» که امروز از تریبونهای مذهبی- سیاسی تکرار میشود، تفاوتی با شعار «مرگ بر انگلیس» ندارد. تا همین چندی پیش شعار «مرگ بر انگلیس» گفته میشد اما دولت ایران و انگلیس هم در بالاترین سطح خود در ارتباط با یکدیگر بودند. امروز هم دولت میتواند ضمن رعایت حقوق کسانی که به سر دادن شعار «مرگ بر آمریکا» علاقه دارند، سیاست تنشزدایی از رابطه با آمریکا را در پیش بگیرد.
سر دادن شعار مرگ بر آمریکا در مناسبتهای رسمی به یک نماد در ایران تبدیل شده است. تکرار میکنم این شعار به خودی خود نمیتواند مشکلساز باشد، اما سیاستی که پشت آن نهفته است ایران را با چالشهای بیشماری مواجه کرده است. زمانی که «مرگ بر آمریکا» سرداده میشود یا پرچم این کشور آتش زده میشود، در حقیقت به دنیا اینگونه نشان میدهیم که ملت ایران خواهان تنشزدایی از رابطه با آمریکا نیست.
به همین علت است که بعضی تاکید دارند انجام یک نظرسنجی میتواند صدای مخالفان این شعار را هم به گوش دنیا برساند. فراموش نکنید که جهانیان تصویری از ایران را بر پرده تلویزیون خانههایشان میبینند که پرچم یک کشور را آتش میزنند یا شعار میدهند. به همین دلیل است که میگویم تاکید بر شعار «مرگ بر آمریکا» میتواند بر تصویر جهانیان، بهویژه مردم آمریکا از ایران و ایرانی تاثیر بگذارد.
منتقدان طرح نظرسنجی معتقدند وجود مخالفان تنشزدایی از رابطه با آمریکا میتواند به حسن روحانی در مذاکره با آمریکا کمک کند. رییسجمهوری یازدهم میتواند با تاکید بر وجود مخالف، از دولت آمریکا برای تنشزدایی از رابطه امتیاز بگیرد اما اگر نظرسنجی انجام شود و نتیجهاش تمایل مردم ایران به برقراری رابطه با آمریکا باشد، این دولت ایران است که باید برای اجرای خواست مردم به دولت آمریکا امتیاز دهد.
کسانی که طرف مقابل آقای روحانی هستند، افرادی آماتور نیستند که تحتتاثیر مخالفتهای تهران قرار بگیرند. فراموش نکنید که دولت آمریکا خود با مخالفتهای سرسختانهای از سوی جمهوریخواهان مجلس سنا و کنگره مواجه هستند.
از طرف دیگر مشاوران دولت آمریکا بهخوبی میدانند که امروزه شعار «مرگ بر آمریکا» بیشتر از آنکه یک شعار مردمی باشد، شعاری منسوب به محافل تندرو است. بنابر این دولت یازدهم نمیتواند با بلیت «وجود مخالف در کشور» در مذاکره با آمریکا بازی کند.
منبع:روزنامه بهار
در همین زمینه بخوانید
ارسال نظر