»
کد خبر: ۶۰۱۱
تاریخ انتشار: ۰۹ مهر ۱۳۹۲ - ۱۱:۱۵
دکتر اکبر اعلمی، سیاست‌مدار، منتقد سیاسی و از نمایندگان سابق اصلاح‌طلب تبریز در مجالس ششم و هفتم است. در سال ۱۳۷۸ کاندیدای نمایندگی مجلس از حوزه تبریز شد که با حمایت جناح اصلاح‌طلب و با رأی اول به مجلس راه یافت. در تمام دوران نمایندگی عضو «کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی» و دو سال رئیس شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما بوده است.
تحلیل و ارزیابی شما از وضعیت اصلاح‌طلبان در دولت تدبیر و امید چیست. آیا ما شاهد احزاب و فعالیت تشکل‌های سیاسی مانند بعد از خرداد76 خواهیم بود یا اینکه تاکتیک اصلاح‌طلبان برای حضور در عرصه سیاسی کشور تغییر خواهد کرد؟

گرچه هنوز خیلی خوشبین نیستم اما امیدوارم زمینه فعالیت تشکل‌های سیاسی مانند سال‌های 84-76 فراهم شود. به‌نظرم این بار گروه‌ها و جریانات سیاسی باید فرصت را مغتنم بشمرند و با درس گرفتن از کامیابی‌ها و ناکامی‌های گذشته به‌جای رفتارهای احساسی، غیراصولی و تحریک‌آمیز، انحصارطلبانه و تمامت‌خواهانه یا باندبازی‌های معطوف به قبیله‌گرایی و رفیق‌گرایی، به ایجاد تشکیلات منسجم و تبیین مبانی فکری اصلاحات بپردازند. باید با درنظر گرفتن تفاوت‌های اندیشه و رویکرد اصلاح‌طلبانه با دیگر رویکردهای فکری و سیاسی و برنامه‌ریزی و یارگیری‌های مناسب، به‌گونه‌ای رفتار شود که نهادها را به برخوردهای حذفی وادار نسازد.

اصلاحات نیاز به بازنگری در مبانی و مرامنامه خود با توجه به تغییر شرایط سیاسی کشور دارد؟

تا جایی که اطلاع دارم تاکنون جبهه سیاسی موسوم به اصلاحات و اصلاح‌طلبان فاقد مبانی و مرامنامه تدوین‌شده‌ای تحت عنوان منشور اصلاحات بوده تا بازنگری در آن موضوعیت داشته باشد. واقعیت این است که تا به امروز اصلاح‌طلبی نیز مانند اصولگرایی اسیر حواشی بوده است. همین افراد و حواریون آنها بدون رعایت سازوکارهای دموکراتیک و مدنی، با رویکردی قیم‌مآبانه و مبتنی بر الگوی مرید و مرادی و غالبا با محوریت چند شخصیت به خود اجازه می‌دهند که تحت عناوینی مانند شورای وکذا به‌نام اصلاحات و اصلاح‌طلبان تصمیم‌گیری کرده، رهنمود داده یا بیانیه صادر نمایند و اگر کسی با این روش یا تصمیمات خروجی آن موافق نباشد با او مانند رقیب عمل می‌شود. جالب اینجاست که بعضی از همین افرادی که منویات خود را تحت عنوان تصمیم جمعی اصلاح‌طلبان به دیگران دیکته می‌کنند آن‌طور که باید مفهوم اصلاحات و اصلاح‌طلبی را هم نمی‌دانند و پیش از این گاهی ما را به‌دلیل بیان مواضع اصلاح‌طلبانه شماتت هم می‌کردند و به عافیت‌طلبی فرا می‌خواندند.

به نظر می‌رسد که شما بخشی از عملکرد گذشته اصلاح‌طلبان را مغایر با رویکرد اصلاح‌طلبانه می‌دانید. چه راهکاری پیشنهاد می‌کنید؟

بدیهی است رویکرد و سازوکار مورد اشاره نه‌تنها با عقلانیت، خردورزی، مسئولیت‌پذیری افراد و موازین دموکراسی و اصلاح‌طلبانه سازگار نیست بلکه عاملی برای ایجاد افتراق و مانعی برای ایجاد وحدت و انسجام و جذب فضلا و نخبگان جامعه برای همکاری و ائتلاف نیز می‌باشد. با رویکرد رایج و سنتی ملاک‌های تشخیص اصلاح‌طلب از غیر اصلاح‌طلب و ترجیح افراد معطوف به دو عامل اساسی است؛ اول، ابراز ارادت نسبت به شیوخ اردوگاه اصلاحات و رفاقت با اقمار و حواریون آنها و دوم دارابودن مسئولیت در دولت موسوم به اصلاحات که میان این دو عامل ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. در این رویکرد نادرست، مطالبه‌محوری جای خود را به شخص‌محوری داده و «با من بودن» بر «با هم بودن» و «همفکرما بودن» ترجیح دارد. از این‌رو اولین گامی که باید برداشته شود ناظر به بازنگری در رفتارها و نگرش‌هاست.

توصیه شما برای گام بعدی و اصلاح روندی که به آن انتقاد دارید، چیست؟

به موازات بازنگری در رفتارها در فرصتی که بعد از یازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری در کشور پدید آمده، لازم است نخبگان سیاسی اصلاح‌طلب که هریک بخشی از مطالبات گروه‌های اجتماعی را نمایندگی می‌کنند با برگزاری نشست‌های مختلف و تشکیل کارگروه‌های مناسب ضمن آسیب‌شناسی اصلاحات و اصلاح‌طلبی و بررسی دلایل شکست‌های گذشته، وجه تمایز جریان فکری اصلاحات و مبانی اصلاح‌طلبی در ایران را متناسب با واقعیت‌های موجود و ذائقه عمومی تبیین و تدوین کنند. در غیر این‌صورت جبهه موسوم به اصلاح‌طلبی همچنان گرفتار مسائل گذشته باقی خواهد ماند و به‌جای اینکه اندیشه، عمل و شایستگی و توانمندی افراد ملاک تمییز اصلاح‌طلبان واقعی از غیراصلاح‌طلب باشد، همچنان میزان رفاقت و ارادت نسبت به برخی ریش‌سفیدان سیاسی یا حضور در محافل دوستانه و ستادهای انتخاباتی و همکاری‌های شغلی و وابستگی‌های شخصی و به‌ویژه فرصت‌طلبی‌های رایج ملاک عمل و تمایز واقع خواهد شد. با به قدرت رسیدن آنها هم به‌جای اینکه نظام شایسته‌سالاری استوار شود، نظام مرید و مرادی و چاکرسالاری محقق می‌شود و بدیهی است که در این مسیر همیشه فرصت‌طلبان پیروز خواهند شد و فرصت‌های پدیدآمده را به ضد خود تبدیل خواهند کرد.در این ارتباط تشکیل احزاب فراگیر اصلاح‌طلبان و ترجیحا با محوریت افرادی که موقعیت مناسب یا شخصیت کاریزمایی دارند بهترین آغاز است و این مساله را اخیرا با آقایان ‌هاشمی و خاتمی هم در میان گذاشته و به آنها پیشنهاد تشکیل حزب فراگیر را دادم. پرواضح است که پس از تشکیل احزاب موردنظر محوریت فردی جای خود را باید به محوریت برنامه و کار و تصمیمات جمعی دهد. به‌نظرم اصلاح‌طلبان باید از چاکرسالاری، قبیله گرایی و محفل‌گرایی بپرهیزند.

تحلیل و ارزیابی شما از رفتار اصولگرایان در دولت آقای روحانی چیست؟ این‌طور که به‌نظر می‌رسد برخی از اصولگرایان حاضر نیستند قبول کنند که در انتخابات خرداد 92 شکست خورده‌اند. بسیاری از طیف‌های اصولگرایی که در انتخابات بیشترین هجمه‌ها را علیه شخص روحانی انجام می‌دادند، پس از شوک پیروزی وی در انتخابات، روحانی را اصولگرا می‌دانند و تلاش می‌کنند وی را کاندیدای اصولگرایان معرفی کنند. آیا زمان آن فرا رسیده که بازنگری جدی در رفتارهای خود به وجود آورند؟


درمورد شکست اصولگرایان در انتخابات و پس از انتخابات باید قائل به تفکیک شد. در مرحله انتخابات، حتی اگر آقای روحانی پیش از انتخابات 92 به‌عنوان فردی با مشی اصولگرایانه شناخته می‌شد و منتسب به اردوگاه اصولگرایان بود، در انتخابات 92 به‌عنوان رقیب و منتقد اصولگرایان و مورد حمایت اصلاح‌طلبان ظاهر شد و اصولگرایان نیز با حمایت از کاندیداهای خاص خود و موضع‌گیری علیه وی به رای‌دهندگان این‌گونه القا کردند که روحانی نامزد اصلاح‌طلبان است و از این طریق بزرگ‌ترین خدمت را به او کرده و او را برنده انتخابات نمودند. از این‌رو معرفی روحانی به‌عنوان کاندیدای اصولگرایان بیشتر به یک طنز سیاسی شبیه است تا یک واقعیت. مواضع وی در ایام انتخابات و رویکرد او پس از به قدرت رسیدن هم نافی چنین ادعایی است. از طرفی به‌جز انتخابات سال 78 مجلس و انتخابات هفتم و هشتم ریاست‌جمهوری که با پیروزی قاطع اصلاح‌طلبان و شکست اصولگرایان همراه بود، هرگز یک رقابت واقعی میان اصولگرایان و اصلاح‌طلبان در انتخابات صورت نگرفته است تا پیروزی یا شکست واقعی اصولگرایان مصداق و موضوعیت یافته باشد. در انتخابات سال 92 هم گرچه با پاک‌کردن صورت‌مسئله، اساسا امکان رقابت میان نامزدهای اصلاح‌طلب و اصولگرا فراهم نشد، اما اغلب انتخاب‌کنندگان با هدف نه گفتن به نامزدهای اصولگرا، نسبت به کاندیدایی اقبال نشان دادند که از اصولگرایان تبرّی می‌جست و مورد حمایت اصلاح‌طلبان قرار گرفته بود بنابراین اصولگرایان اگر در مقطعی هم پیروز یک انتخابات شده باشند این پیروزی معطوف به پیروزی بدون رقیب بوده است. وانگهی اگر از آن دسته از اصولگرایانی که به مفهوم واقعی کلمه اصولگرا بوده و قابل احترام می‌باشند صرفنظر نماییم، اساسا از ابتدا هم ورود اغلب اشخاص موسوم به اصولگرا در قلمرو قدرت انتخابی در سطح ملی مرهون نبود یا حذف رقبای سیاسی‌شان از میدان رقابت‌ها بوده است.

بعد از انتخابات چطور؟

نتایج انتخابات بیش از آنکه به نفع اصلاح‌طلبان تمام شود، منافعش نصیب طیف‌های معتدل‌تر اصولگرایان شده است زیرا اولا افرادی ازجمله برخی از تیم احمدی‌نژاد که به هیچ صراطی مستقیم نبودند خلاص شدند و دولتی بر سر کار آمده که تعامل بسیار مثبت و نزدیکی با دیگر نهادهای قدرت ازجمله مجلس موسوم به اصولگرا دارد.ثانیا، با روی کار آمدن دولت جدید آرامش نسبی به جامعه باز گشته است که باز منافعش عاید کل نهادهایی می‌شود که در اختیار اصولگرایان‌است. ثالثا، تصدی‌گری بخش بزرگی از دستگاه‌های کلیدی و حساس و سیاستگذاری که ماموریتش معطوف به سامان دادن به نظم و امنیت و فرهنگ و سیاست داخلی و حتی اقتصاد کشور است مانند تصدی وزارت کشور، وزارت اطلاعات، وزارت دفاع، وزارت دادگستری، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت مسکن، وزارت نیرو، وزارت صنایع و معادن و دبیرخانه شورای‌عالی امنیت.

وضعیت احزاب در دولت تدبیر و امید به چه صورت خواهد بود؟

مسئولیت سامان دادن به سیاست داخلی و احزاب و رفع موانع پیش روی نهادهای مدنی به عهده وزارت کشور است. در راس این وزارتخانه وزیری قرار گرفته که وابسته به اردوگاه اصولگرایان است و در زمان مسئولیت بنده در شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما، معاون سیاسی این سازمان بود و شناخت بنده از وی مربوط به همان دوره است. اگر وزارت کشور با رویکرد معاونت سیاسی سازمان صداوسیما به تعامل با احزاب و نهادهای مدنی بپردازد، نباید انتظار گشایشی را در این مورد داشت. اما اگر وزیر کشور به‌طور کامل مجری سیاست‌هایی باشد که رئیس‌جمهور تعیین می‌کند در این صورت مطمئنا موقعیت احزاب و آزادی عمل آنان نسبت به 8 سال گذشته بهبود خواهد یافت. از طرفی شنیده‌ام که آقای رحمانی‌فضلی، وزیر کشور خود نیز پس از حوادث سال 88 و قرار گرفتن در راس دیوان محاسبات مجلس، به نظر می‌رسد رویکردش از جهاتی به سمت و سوی اصلاح‌طلبان متمایل شده است. رحمانی‌فضلی امروز با معاون سیاسی اسبق سازمان صدا و سیما تفاوت کرده است همچنان که لاریجانی رئیس فعلی مجلس با رئیس سابق سازمان و صدا و سیما فرق کرده است. بنابراین به آینده احزاب کم و بیش خوشبین هستم.

چرا احزاب در ایران از یک برنامه بلندمدت کاربردی بی‌بهره‌اند؟ موانع فعالیت‌های پایدار حزبی در ایران را چه مواردی می‌دانید؟


اولین و مهم‌ترین دلیلش از دیرباز ماهیت ساختارها و ناسازگاری آنها با فعالیت‌های حزبی است که خود بزرگ‌ترین مانع برای پایداری فعالیت‌های احزاب بوده است. دومین دلیلش هم که مرتبط با دلیل اول می‌باشد، این است که احزاب ایجاد شده یا دولت ساخته و شخص‌محور بوده‌اند یا اینکه قبله آمالشان بیگانگان بوده‌اند و در هر دو حالت اهداف و برنامه‌های آنان معطوف به تامین منافع اشخاص و گروه‌ها و باندهای قدرت یا خارجیان بوده که با پایان یافتن عمر دولت یا اشخاص محوری حزب یا قطع ارتباط آنان با بیگانگان و خصوصا عدم اقبال عمومی نسبت به آنها، در ادامه فعالیت خود ناکام مانده‌اند. همچنین عدم ابتنای نظام سیاسی و نظام پارلمانی ایران به نظام حزبی و جایگاه ضعیف و متزلزل احزاب در نظام سیاسی ایران از مهم‌ترین عواملی است که انگیزه تهیه و تدوین برنامه‌های بلندمدت را از دست‌اندرکاران حزبی سلب کرده و آنها را به در پیش گرفتن رفتارهای پوپولیستی و اتخاذ تصمیمات احساسی و زودگذر تشویق می‌کند. درواقع احزاب از آن‌رو ایجاد می‌شوند که با دستیابی به قدرت بتوانند اهداف و برنامه‌های خود را جامه عمل بپوشانند و در این مسیر زمانی به‌دنبال تدوین برنامه‌های جدی و بلندمدت و انجام فعالیت‌های موثر حزبی می‌روند که مطمئن باشند با تحمل هزینه‌ها و مشقات فراوان قادر به حضور در قدرت بوده و از آزادی عمل برای اجرای اهداف برنامه‌های وعده داده خود برخوردار می‌باشند. اما در برخی موارد این فرصت برای آنها فراهم نمی‌شود. بدیهی است که هیچ حزبی به‌دنبال تدوین برنامه‌های مهم و تاثیرگذار و درازمدت نخواهد رفت و ترجیح می‌دهد در ایام انتخابات با امکانات دولتی، خودی نشان دهد و صرفا احساسات منفی یا مثبت مردم را تحریک و تهییج کند!

علاوه بر مشکلات اقتصادی، مهم‌ترین چالش‌های سیاسی دولت روحانی چیست؟

مردم به سیاست خارجی دولت امید بسته‌اند. اگر دولت روحانی از آزادی عمل در سیاست خارجی برخوردار باشد و بتواند در این حوزه گره‌های کوری را که منافع ملی و اقتصاد کشور را تحت تاثیر خود قرار داده است بگشاید، این تحول به موفقیت دولت در حوزه‌های اقتصادی و سیاست داخلی نیز بسیار کمک خواهد کرد. اما اگر دیپلماسی دولت با شکست مواجه شود، به‌دلیل بالا بودن انتظارات مردم از دولت جدید، در حوزه سیاست داخلی و اقتصادی که مشکلاتی روی هم انباشته شده و به دولت ارث رسیده است، با مشکلات جدی روبه‌رو خواهد شد. از طرفی یکی از بزرگ‌ترین انتظارات مردم و گروه‌های سیاسی حمایت‌کننده از روحانی معطوف بود.

دکتر روحانی بیشتر از طرف چه کسانی یا چه جناح‌هایی تحت فشار قرارخواهد گرفت؟


بستگی به رویکرد آتی دولت دارد، اگر دولت روحانی در مقام رفع محدودیت‌های سیاسی و ایجاد فضای آزادتر سیاسی برآید یا در بعد سیاست خارجی متفاوت با سه دهه قبل عمل کند، از ناحیه افراطیون تحت فشار قرار خواهد گرفت. اگر روند 8 سال گذشته را ادامه دهد، در اثر تداوم مشکلات اقتصادی نارضایتی‌های عمومی تشدید خواهد شد و در این بین هرجناحی سعی می‌کند از دولت تبری جسته و از فرصت موجود به نفع خود ماهی بگیرد.

کشورهای غربی با پیروزی روحانی در انتخابات به نظر می‌رسد مواضع خود را درباره ایران تعدیل کرده‌اند. به نظر شما آیا شرایط مذاکره با غرب فراهم شده است؟ آیا می‌توان امیدوار بود که در همین شرایط تعدیل شده، کشورهای غربی و به‌خصوص 1+5رابطه با ایران را بهبود ببخشند و تحریم‌های سنگین علیه ایران کاهش پیدا کند؟

در سیاست هر اتفاقی ممکن است رخ دهد و باید از فرصت‌های پدیدآمده کمال استفاده را برد. مهم این است که اکنون رفتارهای نامعقول و خصمانه و پرخاشگرانه جای خود را به برخوردهای مدبرانه و آشتی‌جویانه توام با نرمش داده است و کشورهای غربی و به‌ویژه آمریکا نیز ناچارند با درک موقعیت کنونی و مغتنم شمردن فرصت ایجادشده، دیپلماسی خود را متناسب با آن تغییر دهند. گرچه لغو تحریم‌ها نیازمند یک پروسه زمانی نسبتا بلندمدت می‌باشد، اما تداوم وضعیت کنونی در ایران در گرو تسریع این فرایند و دست‌کم کاهش قابل توجه تحریم‌هاست. در شرایط کنونی که باعزم مردم دولت جدید با رویکردی نسبتا متفاوت با قبل روی کار آمده است، انجام مذاکره میان ایران و آمریکا با تاکید به احترام متقابل ضرورتی است که تاخیر در آن شاید به مصلحت نباشد.

ارزیابی شما از اصطلاح «نرمش قهرمانانه در دیپلماسی» که توسط رهبر معظم انقلاب مطرح شده است، چیست؟


مواضع جدید یکی از بهترین مواضعی است که طی سال‌های اخیر اتخاذ شده و بیانگر این واقعیت است که این بار مصمم هستیم از هنر دیپلماسی برای تبدیل تهدیدها به فرصت استفاده کنیم.

منبع: آرمان
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
|
در حال بررسی: ۰
|
انتشار یافته: ۲
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۰
0
0
کاری به این مسله ندارم کی مسوله دولته اما هر روز داره گرونی بیشتر میشه بی سرو صدا یعنی چی آقای روحانی 100 روز هم که تموم شد مردم بی گناهن خم شدن شکستن دارن میرن زیر زمین دیگهههههههههههههه فقط انتقاد؟!!!! راه حل عملی .......
مهدی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۵:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۳
0
0
آقای اعلمی همیشه منصفانه عمل کرده و صادقانه نظرات خود را بیان می کند. هرجا که هست برایشان آرزوی موفقیت دارم.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین