کد خبر: ۳۵۳۶۲
تاریخ انتشار: ۰۶ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۱:۰۳
عضو گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: پلورالیسم یا تکثر در قرائت بحث روشی است، ایدئولوژیک نیست، در حالی که ما به این امر نگاه ایدئولوژیک داریم.
حجت‌الاسلام بهرام دلیر عضو شورای علمی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی با توجه به صحبت‌های اخیر رهبری در جمع مهمانان کنفرانس وحدت اسلامی در زمینه پلورالیسم و ضرورت ایجاد وحدت در جهان اسلام بین شیعه و اهل تسنن می‌گوید: ما در حوزه دین خط قرمزهایی داریم از جمله اینکه خدا هست، این تکثر بردار نیست. در بحث‌های پلورالیستی عده‌ای که می‌گویند من طور دیگری درباره خدا بحث می‌کنم این نیز جایگاهی در دین ندارد یا اینکه در بحث‌های فلسفی و اندیشه‌ای خدا واجب الوجوب است، اینها خط قرمز است، اما یک جایی باید و نباید فقهی است و شرایط استنباطات مطرح می‌شود، مبانی که اینجا مطرح است در فقه احکام ایجاد می‌کند.

وی درباره ضرورت وحدت بین شیعه و سنی در جهان امروز معتقد است: ما چه بخواهیم یا نخواهیم مذهب مالکی، حنبلی، جعفری و ... وجود دارد و هیچکس نمی‌تواند آنها را نفی کند، باید واقعیت اینها را به رسمیت بشناسیم. هر فرد باید به باورهای یکدیگر احترام بگذارد، بنابراین نباید سنی باشیم ولی به دیگران بی‌احترامی کنیم یا درباره شیعیان هم همینطور. اینگونه می‌توانیم در کنار یکدیگر در مقابل دشمن واحد بایستیم چون بحث سکولاریست‌ها، ماتریالیست‌ها و ... که روی خوش به دین نشان نمی‌دهند این دیگر جریان مالکی و حنبلی نیست چرا که اینها نفی همه اندیشه‌های دینی را می‌کنند.

مشروح گفت‌وگو حجت‌الاسلام بهرام دلیر را در ادامه می‌خوانیم:

در ابتدا درباره بحث پلورالیسم و تکثر در اندیشه و روش توضیح مختصری ارائه دهید که ما در چه بخش‌هایی مجاز و در چه بخش‌هایی در حوزه کثرت‌گرایی غیرمجاز هستیم؟

-امروزه در دانش‌های علوم انسانی پلورالیزم را شاهد هستیم به طور مثال در فقه یک مرجع تقلید به گونه‌ای استنباط می‌کند و مرجع تقلید دیگر طور دیگر این نیاز به بحث‌های اجتهادی دارد، بنابراین هیچ مبحثی نیست که نتیجه نهایی را از سوی یک فقیه بدهد چرا که به طور مثال آیت‌الله حکیم به عنوان یک مرجع تقلید می‌گویند که یهود و نصارا پاک هستند اما مرحوم گلپایگانی می‌گوید که نجس‌اند، یا امام راحل بر آلات موسیقی که در بحث سروده‌های انقلاب اسلامی شکل گرفته همه را حلال و برخی را حرام کردند، این خودش تکثر در قرائت‌هاست.

اینجا بحث پلورالیزم یا تکثر در قرائت بحث روشی است، ایدئولوژیک نیست درحالی که ما به این امر ایدئولوژیک نگاه می‌کنیم نظیر تکثر در مذاهب حنفی، شافعی، مالکی و ... بنابراین مباحث مذهبی روشی است به نوعی رویکردی است که هر کس رویکرد خاص خود را دارد ما هم قائل هستیم که روش‌های علما را احترام قائل هستیم.

بنابراین پلورالیسم به عنوان روش یا اندیشه منافات با اسلام دارد؟

-پلورالیسم در واقع اندیشه نیست بلکه روش است ما اندیشه توماس هابز و جان لاک را مطرح می‌کنیم اما اینجا منظور روش و متدولوژی است به طور مثال فمینیسم یک جنبش اجتماعی خاص است و با روش متفاوت است اما برخی بین اندیشه و ایدئولوژی و روش خلط می‌کنند، پلورالیسم به عنوان روش هیچ منافاتی با چیزی از جمله اسلام ندارد به طور مثال من در بحث تحقیق روش پوزیتویستی را انتخاب می‌کنم که یکی از تحلیل‌های آن کمی، کیفی یا توصیفی است اینها اندیشه نیست که بگویم این اندیشه با اندیشه دیگر نمی‌سازد بنابراین اسمش را اندیشه گذاشتن خطاست، اول باید تبیین کنیم که مراد ما از پلورالیزم جنبه روشی است یا اندیشه فلسفی به عنوان هستی شناسی.،

بنابراین در خود جامعه ایران هم ما تکثر اندیشه‌ای یا گرایش‌ها را شاهد هستیم اما در همین جامعه پان ترکیسم، پان‌کردیسم، پان‌عربیسم و ... جایی ندارد چرا که هر ملتی که در ایران زندگی می‌کند شهرورند ایران و محترم است و نباید یکدیگر را نفی کنیم.

در رابطه با پلورالیسم دینی چه بخشی باید مورد توجه قرار بگیرد که از جمله دغدغه رهبری نیز محسوب می‌شود؟

-ما در حوزه دین خط قرمزهایی داریم از جمله اینکه خدا هست، این تکثر بردار نیست ولی در بحث‌های پلورالیستی عده‌ای که می‌گویند من طور دیگری درباره خدا بحث می‌کنم این جایگاهی در دین ندارد یا اینکه در بحث‌های فلسفی‌اندیشه‌ای خدا واجب‌الوجوب است و اینجا خط قرمز است و در پلورالیزم راهی ندارد اما یک جایی باید و نباید فقهی است و شرایط استنباط‌ مطرح می‌شود، اینجا مبانی که مطرح است در فقه احکام ایجاد می‌کند.

بنابراین پلورالیزم به معنای تکثر در فقه ما نه تنها ممکن است بلکه واقع شده، چرا که یک فقیهی یک طور فتوا می‌دهد و فقیه دیگر طور دیگر، همانطور که گفتم درباره آلات موسیقی عده‌ای آن را حرام کرده و عده‌ای اقسام آن را متفاوت می‌دانند، نظیر نظرات امام راحل و مرحوم آقای. بنابراین در مباحث فقهی حرف یکی نیست بلکه چند تاست حتی خود صاحبان رساله می‌گویند که عمل به این رساله ان‌شاءالله مجری است یعنی ما نمی‌دانیم که احکام آن واقعا درست است یا خیر.

در نهایت پلورالیزم در خیلی از بحث‌های اصول فقه جاری و ساری است اما برخی جاها به طور مثال در نماز واجب این دیگر تکثربردار نیست اما در کل جریان پلورالیزم دینی ما قائل به تفسیریم چرا که در برخی عرصه‌ها جاری و ساری و در برخی نیست.

در بحث از وحدت بین شیعه و سنی در جهان اسلام و آنچه که رهبری درباره توجه نکردن به پلورالیزم فرمودند چگونه می‌توان ارزیابی کرد؟ آیا در دنیای امروز اندیشه‌ها تکثر بردار است؟


-ببینید ما چه بخواهیم یا خیر مذهب مالکی، حنبلی، جعفری و ... وجود دارد و هیچکس نمی‌تواند آنها را نفی کند باید واقعیت اینها را به رسمیت بشناسیم هر کس هم به باورهای یکدیگر احترام بگذارد و لازم نیست که من سنی باشم ولی به دیگران بی‌احترامی کنم یا درباره شیعیان هم همینطور. بنابراین اینگونه می‌توانیم در کنار یکدیگر در مقابل دشمن واحد بایستیم چون بحث سکولاریست‌ها، ماتریالیست‌ها و ... که روی خوش به دین نشان نمی‌دهند این دیگر جریان مالکی و حنبلی نیست چرا که اینها نفی همه اندیشه‌های دینی را می‌کنند، بنابراین اگر مسلمانان تک به تک به دست دشمن بیافتند، دشمن آنها را می‌بلعد ولی اگر همه به طور واحد باشند تمام مذاهب جهان اسلام حفظ خواهند شد، درب گفت‌وگو را باید با بحث‌های علمی و نشست‌های فقهی، کلامی، فلسفی، اصولی، تفسیری و روایی باز کنیم و این هیچ اشکالی ندارد.

اما نکته مهم این است که به هم جسارتی نکنیم ما متأسفانه در جغرافیای مسلمانان گفتمان را بلد نیستیم اما حتی این را پیشکش بدانیم هم ما در همین حکومت دینی خودمان بین شیعیان حرف زدن را بلد نیستیم فقط به هم اهانت می‌کنیم، انگ می‌زنیم، با این کار بین خودمان را هم اصلاح نمی‌کنیم. باید بتوانیم با هم سازگار باشیم دراین صورت می‌توانیم هزاران مشکل گفتمان واحد در جهان اسلام را هم رفع کنیم، بنابراین با وجود اینکه اعتقادات ما یکی است ما از هم حمایتی نمی‌کنیم نخستین گام ما سر سازگاری بین خودمان نداریم و همین وحدت ما را کاهش می‌دهد ما در بین شیعیان مگر چه تعدادی هستیم که این اندازه به هم انگ می‌زنیم؟

خود تکفیر هم مخصوص داعش نیست، ما حتی در مناسبات کوچک اقتصادی یا سیاسی‌مان همدیگر را تکفیر می‌کنیم این تکفیر کردن به صلاح ما نیست ما در خانواده‌ای همچون ایران تحت لوای ولایت ائمه(ع) و قانون اساسی زندگی می‌کنیم که اگر یکدیگر را تکفیر هم بکنیم دیگر چه اندازه از ما می‌ماند؟

ایران با همه اقلیت‌ها هفتاد میلیون می‌شود حال اگر هفتاد صوت مختلف هم داشته باشد ایده‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را چگونه زبان خود بیان کند، بنابراین با جنگ و دعوا و نزاع ملتی به جایی نمی‌رسد. فرانسه زمانی که نزاع‌ها را کنار گذاشت به توسعه رسید، بنابراین با نزاع هیچ کشوری توسعه نمی‌یابد و مذهبش را صادر نمی‌کند و دینش جایگاه پیدا نمی‌کند، لذا قرآن کریم می‌گوید که اگر اختلاف کردید، سیاست و دولتتان از هم می‌پاشد و این گفته پروردگار عالم است. با هیچ نزاعی دولتی حفظ نمی‌شود و نمی‌توانیم دم از وحدت بزنیم باید بتوانیم از گسست، کینه، کدورت و دشمنی دور شویم.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین