|
|
امروز: سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۳:۱۹
کد خبر: ۲۴۲۹۳۳
تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۹۷ - ۱۱:۵۱
آرزو می‌کنم کاش ذره‌ای از این‌همه گذشت و مردانگی، پاکی و صفای تو در من بود تا من هم مثل تو می‌توانستم کار مفیدی انجام دهم. باور کن این محرومیت‌های فعلی و سختی‌های احتمالی دیگر مرا نمی‌ترساند؛ بلکه در من نیروی جدید و در قلبم روشنی و صفای بیشتری به‌وجود آورده است.
 ملک طلباطبایی همسر مرحوم مهدی بازرگان امروز صبح درگذشت.

 ملک طلباطبایی همسر مرحوم مهدی بازرگان ساعت ۷ بامداد امروز یک شنبه ۲۵ آذر ۹۷ درگذشت.

ملک طباطبائی در خانواده‌ای روحانی متولد شدند و پدربزرگ وی از طرف مادری آیت‌الله شیخ مرتضی آشتیانی فرزند میرزای آشتیانی بود. وی از مراجعی بود که در اواخر رمضان ١٣٢٣ هجری قمری، به امر وی مردم عمارت بانک وابسته به دولت‌های خارجی را خراب کردند که این رخداد از مقدمات انقلاب مشروطیت بود. آیت‌الله سیدمحمد طباطبائی، پدر مادری ملک طباطبایی و عموی پدر وی از مراجع مشروطه‌خواه بود.

ملک طباطبایی پس از محکومیت بازرگان به ١٠ سال زندان در سال ۱۳۴۲ نوشت:

شوهر عزیزم... مسلم بود این بار هم محکومیت شما قطعی و تردیدناپذیر است. بازهم راهی سخت و دراز و روزهایی ملال‌آور و غمگین درپیش داریم. شاید بعدازاین، روزها و ماه‌ها بگذرد و ما نتوانیم تو را ببینیم. شاید هریک از شما به جا‌و‌مکانی دور از ما منتقل شوید. شاید خلاصی به‌این‌زودی‌ها امکان‌پذیر نباشد. شاید اوضاع و شرایط روزبه‌روز سخت‌تر و درنتیجه تحمل من روزبه‌روز کمتر شود. شاید هزاران گرفتاری و اشکال پیش بیاید؛ اما میل دارم بدانی که با تمام این احوال و با واقع‌شدن تمام این شایدها که به‌قول حتی نزدیکان خودت، تو مسئول آنی، من نه‌تنها از این عمل تو به‌هیچ‌وجه گله‌مند نیستم؛ بلکه سربلند و مفتخرم و با تمام وجودم تو را تحسین می‌کنم.



قدر و منزلت تو پیش من و احترامم نسبت به تو هزاران‌بار بیش‌از‌سابق شده است.

آرزو می‌کنم کاش ذره‌ای از این‌همه گذشت و مردانگی، پاکی و صفای تو در من بود تا من هم مثل تو می‌توانستم کار مفیدی انجام دهم. باور کن این محرومیت‌های فعلی و سختی‌های احتمالی دیگر مرا نمی‌ترساند؛ بلکه در من نیروی جدید و در قلبم روشنی و صفای بیشتری به‌وجود آورده است.

یقین دارم که این تنها راه بجا و درستی است که تو انتخاب کردی و از خدا می‌خواهم که تو را در این امر خطیر یاری و راهنمایی کند.

مسلما سختی‌ها هم مثل خوشی‌ها می‌گذرد و روشنایی‌ها از پس تیرگی‌ها پیدا می‌شود و هیچ‌چیز پیش خدا بی‌پاداش نمی‌‌ماند.

حالا من هم مثل تو معتقدم که نگران و مأیوس‌شدن با اعتقادی که ما به لطف و مرحمت خداوند داریم، گناه بزرگی است و خوشحالم که تو هرگز نگران ما نخواهی بود؛ همان‌طور که من نگران نیستم و تو را به خدا می‌سپارم و از او می‌خواهم که به من هم توفیق کار نیک و نیروی اداره امور زندگی‌مان را به بهترین‌ نحو مرحمت کند تا شاید ارزش پیدا کنم و بتوانم لایق تو باشم.



منبع: ایلنا
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین