کد خبر: ۲۰۳۴۲۳
تاریخ انتشار: ۰۵ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۷:۵۷
می توان گفت اکنون کردها در غرب فرات دوست مصلحتی و تاکتیکی و در شرق آن دشمن اجباری و استراتژیک هم هستند. گرچه ارزش راهبردی دو طرف معادله یکسان نیست، اما حفظ آن به تحولات هر دو سوی آن مربوط است.
 می توان گفت اکنون کردها در غرب فرات دوست مصلحتی و تاکتیکی و در شرق آن دشمن اجباری و استراتژیک هم هستند. گرچه ارزش راهبردی دو طرف معادله یکسان نیست، اما حفظ آن به تحولات هر دو سوی آن مربوط است.

در ادامه این یادداشت به قلم صلاح الدین خدیو می خوانیم: در روزهای گذشته تعدادی از شبه نظامیان نزدیک به دولت سوریه برای کمک به کردها وارد شهر عفرین شدند. این رویداد گرچه تا اندازه ای غیرمنتظره بود، اما در عین حال گریزناپذیر و اجتناب ناپذیر هم بود. بویژه از این لحاظ که همزمان با آن این دو متحد تازه نبرد عفرین، در شرق دیرالزور درگیر رقابتی تنگاتنگ و تنش آلود بوده و هر آن احتمال ورود آنها به جنگی بزرگ علیه هم وجود دارد.

نحوه ورود و نوع نیروهای کمک کننده و اندازه آنها و میزان تسلیحاتشان همه حاکی از آن است که توافق کردها و دولت اسد، توافقی محدود است و این همکاری تاکتیکی در برابر دشمن مشترک را نمی توان تحولی استراتژیک در روابط آنها قلمداد کرد.

با این اوصاف هم البته نمی توان کمکهای دولت را اقدامی یک جانبه و بدون مابه ازا و از روی سخاوتمندی سیاسی دانست. حال سوال اینجاست که کردها صورتحساب آن را چگونه و کجا پرداخت کرده اند؟

بر اساس خبری که ساعاتی پیش منابع نزدیک به مخالفان بشار اسد مخابره کردند. ارتش سوریه وارد محلات کردنشین شیخ مقصود، اشرفیه و حیدریه در شرق حلب شده و پرچمهای سوریه را بر فراز ساختمانهای دولتی برافراشته اند. این محلات در طول چهار سال محاصره شرق حلب در اختیار کردها بود و طی پانزده ماه گذشته هم که ارتش به شهر بازگشته، در ید و کنترل آنها مانده است. لازم به یادآوری است که اساسا محاصره کامل حلب و سپس تصرف آن توسط نظام اسد بدون همکاری استراتژیک کردهای کنترل کننده محلات مذکور غیرممکن بود.

اگر این خبر صحیح باشد به معنای آن است که کردها بدهی خود به دمشق را در حلب تسویه کرده اند. احتمالا به این دلیل که نمی توانستند در دیرالزور که منابع زیرزمینی سوریه قرار دارد، نرمشی از خود نشان دهند. به بیان دیگر کردها در غرب فرات که در تیول روسیه است، به دولت امتیاز داده و در شرق فرات که تحت نفوذ آمریکاست، کماکان دست روی ماشه تفنگ روبه روی دولت ایستاده اند. رود فرات به شیوه ای نمادین شمال سوریه را به دو محیط استراتژیک غربی و شرقی تقسیم کرده است. الزامات راهبردی این تقسیم بندی تا جایی است که آمریکاییها واحدهای مدافع خلق حاضر در عفرین را کردهای شرق فرات نامیدند که الزاما مانند کردهای غرب فرات متحد واشنگتن محسوب نمی شوند. منبج که در شرق این نوار فرضی قرار گرفته در این میان استثنایی مهم است. بر این اساس می توان گفت کردهای شرق فرات موقتا دوباره برای دمشق در موقعیت دوست و همرزمانشان در شرق این رودخانه در هیات دشمن قرار گرفته اند. این امر پیچیدگیهای بحران سوریه و تناقضهای بازی در یک محیط استراتژیک را نشان می دهد. سال گذشته به جای عفرین این محله کردنشین شیخ مقصود حلب بود که نماد وضعیت پیچیده جنگ و نوع توازن نیروها در این کشور به شمار می رفت.

پنج سال پیش ارتش سوریه ناچار شد به منظور حفظ مناطق راهبردی تر، نوعی سیاست 'جاخالی دادن' در مناطق کردنشین را در پیش گیرد.

بر اساس این استراتژی سلبی ارتش از کردستان عقب نشست و واحدهای مدافع خلق کنترل این نواحی به شمول محله بزرگ شیخ مقصود را بدست گرفتند.

واقعیت این است که وضعیت روابط بین کردها و دولت به شدت پیچیده و متناقض نماست و شیخ مقصود و عفرین هم نشانه ای از این پیچیدگی و تناقضها هستند.

در زیستگاههای استراتژیک، دوستیها و دشمنیها خالی از معانی متعارف و شناخته شده خویش می شوند. سیالیت معنا یکی از دلالتهای این موقعیت است. در حالی که به نظر می رسید که با زوال داعش و همپیمانی بیش از پیش کردها و آمریکاییها، راهی جز تقابل بین کردها و دمشق نمانده، حمله ترکیه دست کم در شرق فرات، اوضاع را تا اندازه ای مثل سابق کرد.

قبلا گفته می شد که کردها و دولت سوریه نه دوست هستند و نه دشمن و در عین حال هر دو هم هستند.

در زبان انگلیسی واژه جدید frenemies که ترکیبی از واژه های friend (دوست) و enemy (دشمن) است، برای بیان موقعیتهای سیال و لغزنده مشابه بکار می رود. این تعبیر البته بیشتر قبل از سقوط رقه و دیرالزور می توانست بعنوان یک ابزار مفهومی کارساز باشد.

اما حمله ترکیه به عفرین تحولی بود که دوباره و دست کم آینده ای مشخص، به واژه غریب frenemies جانی تازه بخشید.

برای کردها شیخ مقصود نمادی ایدئولوژیک و بخشی جدایی ناپذیر از آرمان فدرالیسم دمکراتیکشان است.

آنها بارها از بیان اینکه شیخ مقصود را به کانتونی جداگانه و زیر حاکمیت شوراهای خلقی تبدیل می کنند، ابایی نداشته اند. بنابراین می توان گفت که عقب نشینی از آن دردناک بوده و از سر ناچاری صورت گرفته است.

شیخ مقصود و اشرفیه در قلب حلب و در میان محلات تحت سیطره دولت قرار گرفته و به لحاظ نظامی ورود دولت به آنها ممکن بود، اما این تمام داستان نبود، کردها آتوهای مهمی در دست داشته و موازنه نظامی ظریفی از شیخ مقصود حراست می کرد.

در شمال شرق سوریه از پنج سال پیش پادگان کوکب حسکه و فرودگاه قامیشلی در محاصره کردها قرار دارد.

در جریان نبرد دو سال پیش هم نیروهای نظامی و امنیتی سوریه در منطقه ای موسوم به مربع امنیتی در مرکز حسکه در محاصره واحدهای مدافع خلق قرار گرفتند.

طبیعی است هر گونه تلاش برای کنترل محلات کردنشین حلب، حمله و سقوط مناطق سوق الجیشی پیش گفته واقع در شرق فرات را در پی داشت. اکنون اما تمام آنچه اتفاق افتاده بده بستانی است که در غرب رود فرات و در منطقه تحت کنترل روسیه صورت گرفته است و کردها بهای حفظ عفرین را در آنجا پرداخت کرده اند.

آیا اکنون احتمال دارد که سوریه که خرش در حلب از پل گذشته، به وعده هایش در عفرین عمل نکند؟ بعید است، بیشتر به این دلیل که مخاطره حضور ارتش آزاد در عمق بیشتری از استان حلب بیشتر از کردهاست و این امر می تواند به عنوان تقویت جبهه ادلب که در انتظار جنگی بزرگ در آینده نزدیک است، استفاده شود.

کنترل منابع نفت و گاز سوریه آتوی مهم دیگر کردهاست که دست دولت را تا اندازه زیادی بسته نگه می دارد.

با این وصف می توان گفت اکنون کردها در غرب فرات دوست مصلحتی و تاکتیکی و در شرق آن دشمن اجباری و استراتژیک هم هستند. گرچه ارزش راهبردی دو طرف معادله یکسان نیست، اما حفظ آن به تحولات هر دو سوی آن مربوط است. کردها به این دلیل که ناچار هستند، در عفرین به تنهایی بجنگند، در حلب امتیازاتی را دادند، امتیازاتی که اگر روی نقشه سیاسی بحران سوریه ترسیم شوند، فاقد بهای سیاسی زیادی هستند.

منبع : دیپلماسی ایرانی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین