کد خبر: ۱۸۹۴۹۸
تاریخ انتشار: ۰۵ آذر ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۸
این شهروند درباره معیارهایش برای انتخاب همسر به «ابتکار» می‏گوید: «مهم‏ترین موضوع این است که 2نفر بدانند که از زندگی چه ‏می‏خواهند. اینکه 20سال مجرد بودند و حالا بدون هیچ برنامه و شناختی بخواهند کورکورانه ازدواج کنند، قطعا به بن‏بست خواهند خورد.
چند سالی هست به واسطه رسیدن دهه شصتی‌ها و البته هفتادی‌ها به سن ازدواج، این موضوع به‌عنوان یکی از مهم‌ترین و به‌روزترین بحث‏های جامعه ایران است، چه در سطح آکادمیک و چه در سطح گفتمان روزمره مردم یا حاکمیت. اهمیت این موضوع از آنجا ناشی می‏شود که حدود یک‌سوم جمعیت این کشور یعنی بیش از 24میلیون نفر را جمعیت جوان 20 تا 35ساله تشکیل می‏دهند.

تحصیلات، اشتغال و ازدواج در کنار هم مثلث نیازها و دغدغه‏های این جمعیت میلیونی را تشکیل می‌دهند که کاملاً به یکدیگر وابسته‏اند. افزایش سطح تحصیلات و کمبود فرصت‏های اشتغال در کنار هم، منجر به ایجاد ترکیبی از تغییر در سبک زندگی و افزایش توقعات در نگرش افراد شده است. از سوی دیگر، معیارهای انتخاب همسر امروز تغییر کرده و تاثیر این مسئله همراه با بیکاری و مشکلات اقتصادی به دنبال آن، به صورت مستقیم خود را در بالا رفتن سن و کاهش ازدواج خود را نشان می‌دهد. آمارها نشان می‌دهند ازدواج در سال‏های اخیر روندی نزولی داشته است که این اتفاق، دلایل متعددی دارد و بررسی آن نیازمند شنیدن حرف‌های مردم است؛ مردمی که وقتی با آنها در مورد این مسئله هم‏صحبت می‏شوی، در بعضی موارد هنوز خودشان نمی‏دانند که از ازدواج چه می‏خواهند یا چرا باید ازدواج کنند.

خیلی اهل خانواده نباشد

«سمیرا» 26ساله، کارشناسی‌ارشد و مجرد است. او درباره معیارهای انتخاب همسر آینده‏اش به «ابتکار» می‏گوید: «معیارها به نظرم خودخواهانه هستند اما به هرحال هر آدمی یک‏سری ویژگی دارد و نمی‏شود به اخلاق آدم‏ها برچسب خوب یا بد زد. چون این رفتار خاص آن آدم است. من سعی می‏کنم به آدم‏هایی که اخلاقم بیشتر به آنها می‏خورد نزدیک‏تر شوم. برای مثال من آدمی را می‏پسندم که اهل کوه رفتن و کارهای هیجان‏انگیز باشد. خیلی اهل خانواده نباشد چون من حوصله خانواده ندارم. برای من تحصیلات خیلی مهم نیست چراکه شعور طرف برایم بیشتر اهمیت دارد. میزان درآمدش هم درحدی باشد که بتوانیم با هم زندگی را اداره کنیم. هزینه‏های زندگی نباید روی دوش یک نفر باشد.» او خیلی به ظاهر همسر اهمیت نمی‏دهد و می‏گوید: «فقط باید از طرف خوشت بیاید مهم نیست که چه قیافه‏ای دارد.» سمیرا درباره تاثیر خانواده و آموزش نهادهای مسئول در حوزه ازدواج توضیح می‏دهد: «امروز بهتر است که خانواده‏ها دخالت نکنند و کار را به جوانان بسپارند. از طرف دیگر هر کنشی که داریم ناشی از آموزش‏هایی است که دیدیم یا ندیدیم که خیلی در رفتارهای ما موثر است. یکی از ضعف‏های سیستم آموزشی ما در دانشگاه‏ها و موسسات عالی این است که واحدهای تنظیم خانواده خیلی به معارف اسلامی گره خورده است درحالی که این مسئله فراتر از آن است و باید این آموزش‏ها طبق استانداردهای یونسکو باشد.»

«مهرداد» هم 29ساله و مجرد است. این شهروند درباره معیارهایش برای انتخاب همسر به «ابتکار» می‏گوید: «مهم‏ترین موضوع این است که 2نفر بدانند که از زندگی چه ‏می‏خواهند. اینکه 20سال مجرد بودند و حالا بدون هیچ برنامه و شناختی بخواهند کورکورانه ازدواج کنند، قطعا به بن‏بست خواهند خورد. حتی قبل از ازدواج باید اولویت بعد ازدواج مشخص باشد که 2طرف درگیر خود ازدواج نباشند. ازدواج کردن فقط باید یک پل برای گذشتن از زندگی باشد اما در جامعه ما این مسئله تمام زندگی است.»

ظاهر همسر خیلی مهم است

از سوی دیگر، سلامت شخصیتی، روانی، جسمی، اخلاقی، خانوادگی و وجود اشتراک‏های فرهنگی و اقتصادی میان 2خانواده از اهمیت زیادی برخوردار است و بی‌توجهی به این عوامل زمینه‌ساز بروز مشکلات پس از ازدواج می‌شود. موضوعی که «فاطمه» به آن اشاره می‏کند. او 25ساله، کارشناسی ادبیات و مجرد است و برخلاف «سمیرا» به ظاهر فرد خیلی اهمیت می‏دهد و به «ابتکار» می‏گوید: «در نگاه اول وقتی کسی را می‏بینی، اولین چیزی که تاثیر می‏گذارد که تو جذب طرف شوی، ظاهر فرد است. ظاهر خیلی مهم است. حالا هرکسی سلیقه متفاوتی دارد. یکی بور دوست دارد، یکی سبزه. این معیاری فردی است. در قدم بعدی اخلاق و رفتار مطرح می‏شود که در جریان رابطه مشخص می‏شود که این هم فاکتور مهمی است. سلیقه‏هایمان باید در سبک زندگی و تفریح یکی باشد. برای مثال من آدمی نیستم که خیلی اهل مهمانی رفتن باشم بعد اگر با یکی ازدواج کنم که بخواهد هر شب مهمانی برود مسلما به مشکل می‏خوریم.» او معتقد است که «خانواده خیلی در تصمیم‏گیری نمی‏تواند موثر واقع شود. چون رابطه‏ها در آغاز پنهانی شکل می‏گیرد و اگر 2نفر در جریان رابطه نتوانند به توافق برسند تصمیم‏شان را علنی نمی‏کنند.» اگرچه او نقش خانواده را در انتخاب همسر و تصمیم‌گیری‌اش چندان مهم نمی‌داند اما معتقد است: «خانواده طرف مقابل خیلی مهم است که چه کسانی هستند چراکه وقتی با کسی ازدواج می‏کنی فقط با او ازدواج نمی‏کنی. در واقع با یک خانواده بزرگ وصلت می‏کنی. اگر سطح خانواده‏ها به هم نزدیک نباشد، ازدواج خیلی نمی‏تواند دوام بیاورد.»

بهترین رفیق آدم باشد

اما «مجید» 32ساله که مجرد است تحصیلاتش را در کارشناسی ارشد در رشته آی‏تی تمام کرده و به دنبال کار است. او به ازدواج فکر نمی‏کند و برای او اساسا مسئله‏ای نیست که بخواهد در موردش صحبت کند اما او درباره معیارهای انتخاب همسر آینده‌اش به «ابتکار» می‏گوید: «من فقط یک معیار دارم. آن هم اینکه همسرم باید بهترین رفیق آدم باشد.»

سیستم آموزشی در جهت‌دهی موثر نیست

در این میان، کسانی هستند که ازدواج موفقی داشته‏اند و از وضع زندگی خود راضی هستند. «مسعود» 37ساله و لیسانس است. او 14سال است که ازدواج کرده و از ازدواجش راضی است. این شهروند درباره معیارهای انتخاب همسرش به «ابتکار» می‏گوید: «معیارهای مثل صداقت، راستگویی و پاکدامنی و... که همه می‏گویند و طرف مقابل باید داشته باشد، مواردی کلی است. مسئله‏ای که من خیلی برایم مهم بود این بود که همسرم تحت هر شرایطی پشتیبان من باشد. چه از لحاظ مالی، چه از لحاظ کاری و چه از لحاظ اجتماعی. شخصیت من را همانطوری که هستم بپذیرد یعنی دنبال تغییر من و مقایسه کردن نباشد. همسرم این نکته را خیلی خوب فهمید و هیچ‏وقت سعی نکرد من را به شرایط خودش نزدیک‏تر کند.» او نگاه سنتی به ازدواج را نمی‏پسندد و درباره تاثیر خانواده بر انتخاب همسر، توضیح می‏دهد: «خانواده خیلی در این انتخاب موثر نیست. من همسرم را خودم انتخاب کردم. چون انتخاب درستی بود خانواده‌ام از من حمایت کردند. خانواده من هیچ‏ مخالفتی نکردند چون از لحاظ فرهنگی خیلی به هم نزدیک بودیم.» او سیستم آموزشی کشور را در ارائه آموزش‏های لازم در حوزه ازدواج خیلی موفق نمی‏داند و می‌گوید: «سیستم آموزشی شاید بتواند یک سری کلیات را برای انتخاب همسر آموزش دهد اما فرهنگ خانواده‏ها با هم فرق می‏کند. ارزش‏های خانواده‏ها متفاوت است. برای مثال خانواده‏ای پول برایش مهم است خانواده‏ای زیبایی، خانواده‏ای موقعیت کاری. جزئیات مهم‏تر از کلیات است و در کل اینکه آدم در چه خانواده‏ای بزرگ شده خیلی مهم است.»

نگاه به ازدواج به مسائل جنسی تقلیل یافته است

از سوی دیگر، معضلی که در جامعه امروز دامن برخی جوانان را گرفته است، زود ازدواج کردن است. «مریم» 22ساله و متاهل است. او دلیل زود ازدواج کردنش را فشار خانواده عنوان می‏کند و حالا می‏گوید که پشیمان است. او که تازه متوجه شده نباید تن به ازدواج می‏داد، به «ابتکار» می‏گوید: « اول همه آرمانی فکر می‏کنند. چیزی که می‏بینی و چیزی که درباره آن صحبت می‏کنید همه خوب به نظر می‏رسند اما اینکه در عمل چه اتفاقاتی می‏افتد و بعد از ازدواج چه پیش می‏آید خیلی متفاوت است. ازدواج در جامعه به مسائل جنسی فرو کاسته شده درحالی که از دیدگاه من این ابتدایی‏ترین بعد این مسئله است. برای همین آمار طلاق در کشور زیاد شده است.» او اضافه می‏کند: «من بعد از ازدواجم تازه فهمیدم که چه می‏خواهم و باید با آدمی مثل خودم ازدواج می‏کردم اما حالا دیر شده...»

والدین دیگر نقشی ندارند

اما نگاه نسل گذشته به ازدواج ، نگاه متفاوتی است. «مهشید» 50ساله، 25سال است که ازدواج کرده است و از زندگی‏اش راضی است. او به‏ «ابتکار» می‏گوید: «خیلی سخت نگرفتم. همسرم مرد مهربان و با ایمانی بود و هست.» او درباره نقش خانواده‏ها در مسئله ازدواج جوانان توضیح می‏دهد: «خانواده‏ها خیلی می‏توانند در این زمینه به بچه‏ها کمک کنند. می‏گویند «آنچه پیر در خشت بیند جوان در آیینه نبیند» این تجربه بزرگترهاست که می‏تواند مسیر درستی به جوانان نشان دهد. ما روی شانه بزرگترهای مان ایستاده‏ایم. خانواده باید قبل از ازدواج وارد عمل شوند، بعد از آن به جوانان اعتماد کرده و دخالت را کم کنند. والدین در این مقطع می‌توان فقط به آنها نظر و ایده بدهند.»

«محسن» 58ساله و بازنشسته وزارت فرهنگ و ارشاد است. او 20سال است که ازدواج کرده و از زندگی‏اش راضی است. او به «ابتکار» می‌گوید: «امروز پدر و مادرها در مسئله ازدواج بچه‏هایشان خیلی نقش ندارند. همه چیز دست خود جوانان است.»

تضاد میان تفکر مدرن و سنتی

اما سوی دیگر این ماجرا اختلاف‏ها بین 2دیدگاه مدرن و ستنی در ازدواج است که این روزها یک مسئله جدی به نظر می‏رسد و به چالش خیلی از زوج‏ها تبدیل شده است تا جایی که منجر به کشمکش و حتی طلاق و جدایی می‏شود. «علیرضا» 40ساله به این نکته اشاره می‏کند و به «ابتکار» می‏گوید: «این روزها معیارها و شاخص‏ها تغییر کرده است. به این دلیل که ما در جامعه درحال گذار هستیم و آدم‏ها به طور مداوم شخصیت و هویت‏شان را بازاندیشی و بازتعریف می‏کنند. ما درحال گذار از سنت به مدرنیته هستیم و ما هنوز یک جامعه مدرن کامل نیستیم چون مهم‏ترین مولفه سنت که مذهب باشد نقش پررنگی در زندگی ما دارد در حالی کارشناسان این امر خیلی به این چالش فکر نکردند. «من»ها متفاوت شده است حتی بعد از ازدواج همه ما در حال «شدن» هستیم. نگاه‏ها عوض شده، دیدگاه‏ها تغییر کرده و این تغییرها به مسئله تبدیل شده و این اختلاف‏ها ناشی از همین نکته است. تا نقطه‏ای که به هدف نرسیم و به آن آرمانشهر و مطلوبیت مورد نظر نرسیم این چالش‏ها و تعارض‏ها در زندگی‏ها ادامه خواهد داشت.»

سخن آخر اینکه مسئله ازدواج در ایران را نمی توان تنها به مشکلات اقتصادی پیش روی آن تقلیل داد. در این میان شاید لازم است بیش از مسائل اقتصادی، سهم تغییرات فرهنگی و نبود وجود آموزش‏های صحیح و پیش‏گیرانه لحاظ شود که نگاه جوانان را نسبت به ازدواج و پذیرفتن مسئولیت‏های زندگی منفی و بی‏تفاوت کرده است. اگرچه لزوماً تغییر در سبک زندگی و نگرش افراد منجر به آسیب در نهاد خانواده نمی‏شود، اما ناآگاهی همراه با آموزش‌های غلط و پیروی بدون تدبیر از آن شیوه‏های زندگی که در برخی کشورهای غربی رواج دارد، همگی در کنار هم می‏تواند منجر به آسیب‏هایی برای جوانان، ازدواج و تشکیل خانواده شود که شاید نتیجه بی‌توجهی به این موارد افزایش آمار طلاقی باشد که روز به روز در ایران سیر صعودی دارد.

منبع: ابتکار
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین