چند وقتی است که اصلاح طلبان در پی هموار کردن مسیر برای بازگشت کامل به عرصه سیاسی کشور هستند. هرچند این اتفاق در چند سال گذشته و با انتخابات مختلف روی داد اما باز هم آنقدر چهره های شاخص از لیست اصلاح طلبان باز ماندند که این جریان برای جایگزینی آنان نیازمند به ائتلاف با چهره های اعتدالی جریان رقیب باشد.
ائتلافی که اگرچه به پیروزی لیست اصلاح طلبان انجامید اما بازهم آنگونه که انتظار می رفت نتوانست توقعات حامیان اصلاحات را فراهم آورد. «مذاکره» مبحثی است که باب آن دو سال مانده تا انتخابات مجلس یازدهم از همین امروز پیش روی اصلاح طلبان قرار گرفته است. اما این مذاکره با چه افراد و نهادهایی باید انجام بگیرد؟ برخی از مذاکره با رهبری انقلاب می گویند و مدتهاست که آن را آغاز کرده اند، برخی از تعامل با شورای نگهبان که راه انتخابات از مسیر آن رد می شود، سخن می گویند و برخی دیگر سپاه را به گزینه های پیش روی گفت وگوی اصلاح طلبان اضافه کرده اند.
محمد هاشمی رفسنجانی، اگرچه نفس گفت و گو را خوب می داند اما در اصل موضوع با اصلاح طلبان مخالفت دارد. ائتلافی که این روزها برخی چهره های اصلاح طلب از آن تبری جستند و به دنبال لیست کامل اصلاحات برای انتخابات آینده هستند، مد نظر این چهره سیاسی نیست. او که با خبرگزاری خبرآنلاین گفتگو می کرد با برشمردن ویژگی های حزبی در ایران، «ائتلاف» را لازمه پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات می داند. او البته انتخابات را یکی از روش های بازگشت اصلاح طلبان به عرصه سیاسی کشور نامید و انتصاباتی که از سوی رهبری انقلاب صورت می گیرد را بعد دیگر مسئولیت پذیری در کشور دانسته و معتقد است که در این خصوص باید مذاکراتی انجام بگیرد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی تدبیر و امید؛مشروح گفت و گوی او با خبرآنلاین را در ادامه می خوانید:
****
چهره های اصلاح طلب این روزها در پی گشایش راهی هستند تا بتوانند زمینه بازگشت نیروهای خود به عرصه سیاسی کشور را فراهم کنند. پیشنهاد شما چیست؟ آیا موافق این موضوع هستید که پس از چند انتخابات پیاپی که اصلاح طلبان لیست ائتلافی را شکل دادند و اتفاقا پیروز هم شدند، در سال 98 با لیستی یکدست اصلاح طلب وارد عرصه شوند؟
پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88، و به تبع آن حوادثی که در کشور رخ داد، ما شاهد ائتلاف اصلاح طلبان با چهره های معتدل اصولگرایی در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 بودیم که البته با مشارکت بیشتر اصلاح طلبان روبه رو شد. همین انتخابات و مهمتر از آن ائتلافی که ایجاد شد، باعث شد تا اصلاح طلبان موفق شوند به عرصه سیاسی کشور بازگردند. پس از انتخابات هم، دولتی که روی کار آمد توانست از برخی نیروهای اصلاح طلب در بخش هایی از قوه مجریه استفاده کند و از این طریق بخشی از مسئولیت ها به اصلاح طلبان داده شد. در مجلس شورای اسلامی هم همین اتفاق رخ داد و در انتخابات سال 94 شاهد ورود اصلاح طلبان به پارلمان بودیم. همین تجربه در سال 96 هم تکرار شد. با بررسی سلسله پیروزی هایی که برای اصلاح طلبان رخ داد می توان به این مهم دست یافت که تنها راه اصلاح طلبان برای بازگشت به عرصه سیاسی کشور ائتلاف است و این امر هم از طریق آرای عمومی تحقق پذیر است. اگر این مهم وجود داشته باشد، امکان موفقیت برای اصلاح طلبان وجود دارد.
*منظورتان این است که اصلاح طلبان نباید و نمی توانند بطور مستقل به پیروزی در انتخابات دست یابند؟
از نظر کمیت و با توجه به تکثر نیروها و همچنین تشکیلات و جریان های سیاسی در کشور، یک جناح سیاسی نمی تواند و در اصل ظرفیت این را ندارد که مسئولیت های مهم این کشور را برعهده بگیرد. از طرفی هم پیروزی اصلاح طلبان در حال حاضر از طریق انتخابات خواهد بود که با تنها روش ائتلاف امکان پذیر است. اما روش دوم مسئولیت پذیری در کشور ما انتصابی است که عمدتا توسط رهبری انقلاب انجام می شود. مسئولیت ها در نهادهایی مانند قوه قضاییه و نیروهای مسلح و برخی پست های مدیریتی در نهادهای عمومی توسط رهبری تقسیم می شوند.
*اصلاح طلبان برای این چنین مسئولیت هایی باید چه اقداماتی انجام دهند؟
اگر اصلاح طلبان بخواهند مسئولیتی بگیرند طبعا راهش از طریق رهبری است. باید از این طریق به نحوی که برایشان امکان داشته باشد وارد مذاکره شوند یا بتوانند تعامل کنند. شاید از این راه بتوانند کاری انجام دهند. بنابراین یکی از این دو راهی که ذکر کردم، اصلاح طلبان به سیاست باز خواهند گشت. انتخاباتی که در آن ائتلاف کنند و انتصاباتی که از طریق رهبری انجام می شود. راه سومی در این مورد وجود ندارد.
*ولی اصلاح طلبان آنچه را که مدنظر قرار داده اند، رسیدن به لیست اصلاح طلبی بدون نیاز به ائتلاف برای انتخابات مجلس یازدهم است. یعنی شما این امر را غیرممکن می دانید؟
تجربه نشان داده، که این راه صرفا از طریق ائتلاف ممکن است. چون هیچ یک از جناح های سیاسی به تنهایی، نفوذ لازم را در جامعه ندارند که بتوانند به میزان لازم رای مردم را کسب کنند. باید ائتلاف باشد. اگر جناح اصلاح طلب و یا هر جناحی، هدفش از شرکت در انتخابات، پیروزی است راهی جز این ندارد که از مسیر ائتلاف وارد شود. اما اگر هدف وزن کشی باشد و می خواهد میزان مقبولیت خود را بسنجد، می تواند بصورت انفرادی شرکت کرده و شکست هم بخورد و در نهایت وزن خود را هم بفهمد.
*شما از لزوم ائتلاف برای پیروزی در انتخابات گفتید. اما آنچه که باعث شد اصلاح طلبان را به سمت ائتلاف با اعتدالیون جریان رقیب سوق دهد، رد صلاحیت هایی است که در چند دوره انتخابات اخیر از سوی شورای نگهبان با آن روبه رو بوده اند. برای رفع همین دغدغه است که برخی چهره های اصلاح طلب از لزوم گفت و گو با شورای نگهبان حرف می زنند. فکر نمی کنید که اصلاح طلبان باید به گزینه دیگری غیر از ائتلاف فکر کنند؟
خلاف این موضوع بخصوص در چند انتخابات اخیر، نمایان شد. بالاخره ممکن است نیروهای شاخص و ردیف اول اصلاحات از طریق شورای نگهبان رد شوند ولی در رده های مختلف، که شورای نگهبان شناخت کافی از آنان ندارد کسی را رد نمی کند. در انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی هم اینگونه بود. همه لیست امید در انتخابات سال 94 موفق به کسب آرای مردم تهران شدند و در شهرستانها هم تقریبا اصلاح طلبان پیروز رقابت شدند.
به هرحال اینگونه نیست که شورای نگهبان همه را رد صلاحیت کند. بالاخره این شورا با وجود رد برخی چهره های اصلاح طلب در انتخابات اخیر، شاهد پیروزی اصلاح طلبان بوده است بنابراین خود این نهاد شکست خورده انتخابات بود و ناکام ماند. در واقع این نهاد با رد صلاحیت برخی چهره ها، می توانست زمینه انتخاب برخی از چهره های خاص را از یک جناح خاص فراهم کند که با رای مردم این اتفاق نیفتاد. دقیقا همان افرادی که مد نظر این نهاد بودند، و با تصمیم این شورا وارد رقابت شدند، با اقبال مردم روبه رو نشدند و مردم آنها را انتخاب نکردند. می توان گفت که رفتار اینچنینی از نهاد نظارتی انتخابات باعث شد که مردم نقطه مقابل آنان را انتخاب کنند. هرچند نمی توان از مسولیت مهمی که بر دوش شورای نگهبان است به راحتی گذشت اما، ما هم امیدواریم که این نهاد در آینده سعه صدر بیشتری از خود نشان دهند چون از این راهی که در پیش گرفتند به نتیجه مطلوب نمی رسند.
*اصل مذاکره را که اصلاح طلبان چند وقتی به دنبال آن هستند چگونه می دانید و این امر برای اجرایی شدند نیاز به چه ابزارهایی است؟
مذاکره خوب است. هرکسی که تصمیم به مذاکره و ایجاد تعامل می گیرد، تصمیم درستی است. با هر نهادی هم که باشد، موافق آن هستم. اما مذاکره آدابی دارد. اگر زمانی می خواهند از موضع محترمانه و احترام متقابل مذاکره کنند خوب است. ولی گاهی یک طرف مذاکره کننده، از موضع تحقیر سر میز مذاکره می آید. فکر می کند که نیاز زیادی به او وجود دارد و از حدود اخلاق اسلامی خارج می شود. این نوع مذاکره نه تنها مفید نیست بلکه، مضر هم است. مذاکره اگر با عزت باشد، من هم طرفدارش هستم اما اگر با ذلت باشد، نه، نمی پسندم. شان انسان دور از این است که ذلت را بخاطر پست و مقام قبول کند. مذاکره ای خوب است که عزتمند باشد، چه در بعد داخلی و چه در بعد بین المللی.