|
|
امروز: جمعه ۰۱ تير ۱۴۰۳ - ۰۸:۴۹
کد خبر: ۱۶۶۸
تاریخ انتشار: ۰۱ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۶:۵۴
زمان به سرعت در حال طی شدن است, زیر پوست روستاهای ما آب شوری در حال توزیع می باشد که روزبروز بر عطش رسیدن به ناکجاآباد می افزاید.

تقدیم به آیات حق خوشوقت و آقا مجتبی صلوات

سکانس اول: زمین خیلی لغزنده هست, در شیب کاسه گونه اش کمی صافی هم دیده میشود, پژمان توپ را که شوت میکند معلوم نیست پایش به کدام سنگ بیرو زده میخورد و خون جاری میشود. رضا اما لبش چندتا بخیه دارد از همین سنگهای بد قلق زمین فوتبال! زمینی در بالای یک روستای دور افتاده که برای رسیدن آن خیلی باید گاز و ترمز و کلاچ را به مذاکره بگذاری. بازی تمام میشود سگنبالیست برای خودش, بچه ها به گوشه ای میروند, موبایلها را بیرون می آورند باورت نمیشود در کوه دورافتاده گوشی های آخرین مدل پیدا کنی, آهنگ ها که صدای ضربان ریتم شان به تپش میافتد در مبهوت میمانی که چطور یاد ماشین های باکلاس شمال تهران با سیستم صوت اکسیژنی افتاده ای! فیلم های مستهجن که دیگر خود حکایتی دارد در این گوشه گوشیهای روستا. حالا جواب سوالم را میگیرم که چرا مادر سالخورده شان باید در کوه چوپانی کند و آنها در زمینی که حاضر به صاف کردنش نیز نیستند فوتبال بازی کنند! ماهواره این میزبان نیمه شبهای نسل جوان روستا کار خود را کرده است.

سکانس دوم : روستایشان نزدیک مرز است یا بهتر بگویم مرز خط کشیده بین آنها و ادامه آنها! تا دلت بخواد بچه ریز و درشت اونجا میبینی. دخترانی با تیپ و حجابی به مراتب آرایش کرده تر از همین تقاطع ونک خودمان! پشت بامشان سنگین شده است از دیش های ماهواره. بوی تعفن فاضلاب رها شده در دشت صبحگاهان سرسفره بین الطلوعینت مینشیند. سطح آب اینجا بالاست و همین سبب شده فاضلاب ته نشین شده در چرخه ای دیگر با آب آشامیدنی مخلوط گشته و کلی بیماری مختلف ببار آورد. میگوید 28 شبکه کرد زبان برایمان از ماهواره برنامه اجرا میکنند و همه گیرنده های لازم رو دارند تا برنامه ای خدای ناکرده قضا نشود!! کمی صحبت بازتر که میشود میگوید ماهم خیلی دوست داریم بدانیم در تلویزیون داخلی کشورمان چه میگذرد ولی چه کنیم اینجا پوشش رسانه ای شبکه های داخلی نیست! ته مغزت سوت میکشد که .... . حالا مشکل اصلی روستا شده است کشتی کج بچه ها باهم و البته چندین و چند الگوی دیگر ماهواره ای. بوی گند فاضلاب هنوز به مشام میرسد.

سکانس سوم: نوروز آفتابش خورده است روی زمین بی رمق کویر جنوب کرمان. روستایی پر از کپر. ماموریت مان ساختن 14 باب دست شوئیست. گروه قبلی ما 14حلقه برای دست شوئی های بالقوه کنده اند و ما قرار است برای این چاهای بالفعل دست شوئی بسازیم. از آنطرف روستا با قمقه های بزرگ آب ملات را تامین میکنیم. جوانی از روستا کنار تقریبا تنها ساختمان غیر کپری جاخوش کرده است. موتوری جلوی درب کپری گذاشته که سردرش چندتا رشته سیم بهم گره خورده اند. مشتاق میشوی ببینی نهایت این سیم در گرداگرد این کپر به کجا ختم میشود. خشکم میزند روی یک بلندی این سیم کپر را وصل کرده به یک دیش ماهواره!! کفگیر هضم این واقعه را داری به ته دیگ خوش بینی خودت میزنی که میبینی جوانی خوش هیکل ولی خواب آلود قدم بیرون میگذارد. سلام و احوالپرسی میکند غبار گیجی را از صورتم پاک میکنم و خودمانی میگویم تو این بیابان با این موتور کجا میخواهی بری؟ هندلش را محکم میزند و دود اگزوزش مهر تایید میزند بر وفای به عهد مرکوب به راکب. پاسخش قلبم را آتش میزند: میروم از چند روستا آنطرف تر یه گالن سوخت بیارم واسه موتور برق. آخه افتتاحیه جام جهانیه و دیدنش از ماهواره حظ دیگه ای داره. کنار تلویزیون, ویدئو و... دارد و سی دی های فلانی که روی آن چیده شده. روستایی با دهها سال قدمت دست شوئی نداردآنوقت جوان آن....

سرتان را درد نیاورم دوستان, حقیر با اینکه خود شاهد و ناظر این سه رویداد و البته رویدادهای مشابه بوده ام ولی حالا که قصد نگارش آنها را داشتم دلم گرفت و آهی از سویدای جانم به لب آوردم. نمیدانم پای ماهواره به روستا باز شده یا روستا بدون یا شده و بعد در دام ماهواره افتاده!! نمیخواهم تحلیل ارائه بدهم که آقای صداوسیما یعنی آن500میلیارد تومان درآمد پخش بازرگانی در سال, 5میلیونش برای آنتن دهی روستای مرز کافی نبود؟ نمیخواهم دوستان بنویسم از گلایه ها.

میخواهم تذکر بدهم خطری را که روستاهای ما را تهدید میکند, بافت سنتی آنها به سرعه در حال پیوستن به دهکده جهانی و همرنگ شدن با رنگ کدخدا هستند و ناخدای این کشتی همان ماهواره ای هست که همه آنها را به کجاآباد میبرد. وقتی یک دست شوئی ساده ندارد میداند هیچ ضابطه قضایی نمی آید بگوید دیش ماهواره ات را جمع میکنیم. اصلا پای مسئولی به آنجا باز نمیشود. کودک روستای ما قبل از آنکه دندان شیریش کاملا بیفتد کشتی کج یاد میگیرد کمی بعدتر رقص موزون و در آستانه بلوغ زودرسش یعنی 12سالگی, تا فیلم فلان نبیند خوابش نمیگیرد. سبک زندگی برای خیلی از آنها هوای پاک و شیر تازه و ... نیست. سبک زندگی همان مردگی تدریجیست که هزاران کیلومتر آن طرف تر برای او تعریف میکنند.

زمان به سرعت در حال طی شدن است, زیر پوست روستاهای ما آب شوری در حال توزیع می باشد که روزبروز بر عطش رسیدن به ناکجاآباد می افزاید. ماهواره با طعم آب شور تلنگریست به همه ما.


منبع: ریگ متین

نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
|
در حال بررسی: ۰
|
انتشار یافته: ۵
سلیمان جلالی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۵:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۲
2
1
سلام ممنون از مطلب زیبایتان اگر امکان دارداز مطلب من هم در آدرس زیر استفاده کنید"ماهواره ،خط مقدم تقابل فرهنگی"


ماهواره ، پدیده نوینی است که

این روزها به شدت ذهن صاحبان فرهنگ و اندیشه را به خود جلب کرده است

تا در برابرآن چگونه باید موضع گرفت.

روشهای منطقی و مثمر ثمر چیست ؟

نه تنها ذهن صاحبان فرهنگ را بلکه این موضوع این روزها

دغدغه خاطر بسیاری از خانواده هاست.

نه دغدغه که برخی در موج آن گرفتارند.

مانده اند با چه تدبیری بر این موج ، فائق آیند.
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۴
0
3
ماهواره فقط جنبه منفی داره ؟!!شما درست فرهنگ سازی کن مردم راه درست رو پیدا میکنند .
اشکال از خودتونه تو این 34 سال نتونستین فرهنگ سازی درست انجام بدین فقط ایراد میگیرید درحالی که راهکار ندارید وبه بیراهه میزنید
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۴:۱۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
مساله چیز دیگه ای است ناشناس جون . متن رو بخون اینجا اصلا کار به فرهنگ سازی نرسیده . ریشه هم هنوز خشکیده است. اصلا کاری نشده که بخواد فرهنگ سازی بشه.
ناشناس
|
-
|
۱۰:۱۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۲
0
3
اونجا هم برای جمع آوری ماهواره به عملیات راپل نیازه؟
دكتر
|
-
|
۱۱:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۷
0
1
حالا رسانه ميلي چكار كرده كه بتونه بدون ارسال پارازيت و جمع‌اوري ماهواره مردم رو بخود جذب كند و مردم به سراغ ماهواره نروند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ كمي كوتاه آمدن رسانه ميلي به خاطر مردم بد نيست، تا زماني كه تمام شبكه‌ها ميز گرد و مستطيل پخش مي‌كنند و برنامه هاي خشك و تاريك مردم به سمت ماهواره گرايش دارند.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین