درست است که ارزهای سوخته بازنمی گردد اما آتش زنندگان چرا نباید محاکمه و مجازات شوند؟ چرا مصیبت بخوانیم و گریه کنیم؟ چرا این افراد را که چه بسا بعضا مدعی هم باشند معرفی و مجازات نکنیم؟
«در اوج تحریم ها و محدودیت های ارزی منابع خودمان را آتش زدیم که اگر مصیبت آن را بخوانم همه شما گریه می کنید.»
این سخن را حجت الاسلام محمد حسن ابوترابی فرد نایب رییس مجلس شورای اسلامی در یک نشست قرآنی و در جمع کارشناسان سازمان تبلیغات اسلامی بر زبان آورده است. تا با این جمله مواجه می شویم این پرسش در ذهن متبادر می شود که چرا همان هنگام مقابله نکردید که به ذکر مصیبت نیاز نیفتد؟ اما نمی خواهیم بر این سخن توقف کنیم و گوینده را که شهامت به خرج داده سرزنش کنیم. از منظری دیگر می توان گفت چرا گریه؟ هر چند ایشان از ضمیر جمع استفاده کرده و گفته اند «آتش زدیم» اما منظورشان قطعا خودشان نبوده چرا که قدرت اجرایی نداشته و در واقع می خواهد بگوید «آتش زدند».
درست است که ارزهای سوخته بازنمی گردد اما آتش زنندگان چرا نباید محاکمه و مجازات شوند؟ چرا مصیبت بخوانیم و گریه کنیم؟ چرا این افراد را که چه بسا بعضا مدعی و طلبکار هم باشند معرفی و مجازات نکنیم؟
در صحنه ای از فیلم «سگ کُشی» ساخته بهرام بیضایی و در سکانس «سنگستانی ها» از«گلرخ» با بازی مژده شمسایی که فریاد می کشد می پرسند «چرا به جای این که گریه کنی فریاد برمی آوری؟» او پاسخ می دهد: «گریه هامان را کرده ایم. حالا وقت فریاد است.»
آنچه بر سر منابع ارزی در سال های مورد اشاره نایب رییس مجلس رفته نیز بی شباهت به مضمون فیلم «سگ کُشی» نیست. در این فیلم هم آدمی که تازه پایان فیلم در می یابیم بی سبب با او همدلی می کردیم با پول دیگران به آلاف و الوفی رسیده بود.
درباره این جفاها چه «حیف» کرده باشند و چه «میل» چرا گریه کنیم؟ نمی خواهیم مثل «گلرخ» فیلم بیضایی بگوییم وقت فریاد است و نمی خواهیم مانند مال باختگان خود قانون را به اجرا درآوریم. می خواهیم که مسببان این «حیف و میل» بی سابقه را پای میز محاکمه ببینیم تا بگویند چگونه به خود اجازه دادند پول داروی بیمار سرطانی را صرف کار دیگری کنند؟
مصیبت ها را ما جماعت روزنامه نگار خوانده ایم. نمی خواهیم بگوییم مصیبت دیدیم یا ندیدیم. می خواهیم بگوییم نه وقت مصیبت خوانی است نه گریه. وقت رسیدگی است. کاش آقای ابوترابی فرد اهل فیلم و سینما هم بود و سکانس سنگستانی در فیلم سگ کشی را می دید.
منبع:سروش بامداد
این سخن را حجت الاسلام محمد حسن ابوترابی فرد نایب رییس مجلس شورای اسلامی در یک نشست قرآنی و در جمع کارشناسان سازمان تبلیغات اسلامی بر زبان آورده است. تا با این جمله مواجه می شویم این پرسش در ذهن متبادر می شود که چرا همان هنگام مقابله نکردید که به ذکر مصیبت نیاز نیفتد؟ اما نمی خواهیم بر این سخن توقف کنیم و گوینده را که شهامت به خرج داده سرزنش کنیم. از منظری دیگر می توان گفت چرا گریه؟ هر چند ایشان از ضمیر جمع استفاده کرده و گفته اند «آتش زدیم» اما منظورشان قطعا خودشان نبوده چرا که قدرت اجرایی نداشته و در واقع می خواهد بگوید «آتش زدند».
درست است که ارزهای سوخته بازنمی گردد اما آتش زنندگان چرا نباید محاکمه و مجازات شوند؟ چرا مصیبت بخوانیم و گریه کنیم؟ چرا این افراد را که چه بسا بعضا مدعی و طلبکار هم باشند معرفی و مجازات نکنیم؟
در صحنه ای از فیلم «سگ کُشی» ساخته بهرام بیضایی و در سکانس «سنگستانی ها» از«گلرخ» با بازی مژده شمسایی که فریاد می کشد می پرسند «چرا به جای این که گریه کنی فریاد برمی آوری؟» او پاسخ می دهد: «گریه هامان را کرده ایم. حالا وقت فریاد است.»
آنچه بر سر منابع ارزی در سال های مورد اشاره نایب رییس مجلس رفته نیز بی شباهت به مضمون فیلم «سگ کُشی» نیست. در این فیلم هم آدمی که تازه پایان فیلم در می یابیم بی سبب با او همدلی می کردیم با پول دیگران به آلاف و الوفی رسیده بود.
درباره این جفاها چه «حیف» کرده باشند و چه «میل» چرا گریه کنیم؟ نمی خواهیم مثل «گلرخ» فیلم بیضایی بگوییم وقت فریاد است و نمی خواهیم مانند مال باختگان خود قانون را به اجرا درآوریم. می خواهیم که مسببان این «حیف و میل» بی سابقه را پای میز محاکمه ببینیم تا بگویند چگونه به خود اجازه دادند پول داروی بیمار سرطانی را صرف کار دیگری کنند؟
مصیبت ها را ما جماعت روزنامه نگار خوانده ایم. نمی خواهیم بگوییم مصیبت دیدیم یا ندیدیم. می خواهیم بگوییم نه وقت مصیبت خوانی است نه گریه. وقت رسیدگی است. کاش آقای ابوترابی فرد اهل فیلم و سینما هم بود و سکانس سنگستانی در فیلم سگ کشی را می دید.
منبع:سروش بامداد
ارسال نظر