کد خبر: ۱۶۱۶۰
تاریخ انتشار: ۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۲:۳۹
محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران در آستانه آغاز مذاکرات بر سر تدوین متن توافق جامع هسته‎ای در شماره ماه می-ژوئن فارین افرز به تبیین مواضع جمهوری اسلامی پرداخت.
در این یادداشت آمده است:

سیاست خارجی جزء حیاتی از زندگی، رفتار و حکومت‎داری در همه دولت‏‎هاست. اما در سال‎های اخیر با توجه به اینکه روابط میان کشورها پیچیده‏‎تر شده است، اهمیت بیشتری یافته است. افزایش شدید تعداد بازیگران بین‎المللی -از جمله سازمان‎های چند جانبه، بازیگران غیردولتی، و حتی افراد- تصمیم‎سازی را پیچیده‎تر کرده است. در همین حال، روندِ در جریانِ جهانی شدن -که با وجودی که تعریف شده است، توسط برخی مورد تحسین قرار گرفته و برخی دیگر از آن انتقاد کرده‎اند- بار سنگینی را بر سیاست‎های خارجی تمام کشورها -چه کوچک و چه بزرگ و چه پیشرفتی یا در حال پیشرفت- تحمیل کرده است.

از زمانی که جمهوری اسلامی به دنبال انقلاب مردمی در سال 1979 برقرار شد، با این چالش‎‏ها دست و پنجه نرم کرده است. سیاست خارجی پسا انقلابی ایران، بر پایه تعدادی آرمان‎ها و اهداف مقدس قرارداده شده که در قانون اساسی کشور تعبیه شده است. این مسائل عبارتند از حفظ استقلال ایران، تمامیت ارضی و امنیت ملی و دستیابی به توسعه ملی پایدار در بلند مدت. فراتر از مرزهای خود، ایران به دنبال بالابردن جایگاه منطقه ای و جهانی خود؛ ترویج آرمان‎ها، از جمله دموکراسی اسلامی؛ به گسترش روابط دو جانبه و چند جانبه، به ویژه با کشورهای اسلامی همسایه و کشورهای غیر متعهد؛ کاهش تنش‎ها و مدیریت عدم توافق با کشورهای دیگر؛ تقویت صلح و امنیت در هر دو سطح منطقه‎ای و بین‎المللی از طریق تعامل سازنده؛ و ترویج درک بین‎المللی از طریق گفتگو و تعامل فرهنگی است.

ایران در عصر چند قطبی

از زمان پایان جنگ سرد و فروپاشی نظام دو قطبی جهانی در اوایل دهه 1990، نظم جهانی یک تغییر ساختاری عمده‎ای داشته است. اما نظم جدید مستحکمی هنوز ظهور نکرده است. همانطور که در مورد دوره‎های گذار در گذشته صدق می‎کرد، شرایط سیال، پیچیده و نامشخص امور بین‎الملل بسیار خطرناک و چالش برانگیز است. انتقال‎های قبلی معمولا با رقابت‎های نظامی و حتی جنگ تمام عیار میان قدرت‎های غالب آن زمان، پیچیده شده بودند. رقابت‎های امروزی نیز به همین شکل کاملا شدیدند. با این حال، با توجه به تعدادی از عوامل از جمله -تغییرات قابل ملاحظه در فضای جهانی، تغییر در ماهیت قدرت و تنوع و تعدد بازیگران دولتی و غیردولتی- رقابت این روزها بیشتر به شکل غیر نظامی است.

مفهوم قدرت، که به طور سنتی با قدرت نظامی اندازه‎گیری می‎شود، به میزان قابل توجهی تغییر کرده است. اشکال جدیدی از تاثیرگذاری -اقتصادی، تکنولوژیکی و فرهنگی- پدید آمده است. همزمان، تغییراتِ مفهومی باعث شده است اجزای فرهنگی، هنجاری و ایده پردازیِ قدرت را به جلوی صحنه آورده است ، و دستیابی به قدرت را در دسترس تعداد بیشتری از بازیگران قرار داده است. علاوه بر این، افزایش تدریجی چندجانبه گرایی در پی جنگ جهانی دوم باعث افزایش اهمیت هنجارها و اجماع بین‎المللی شده است.

با وجود چنین تغییرات اساسی در معماری نظم جهانی، باقی مانده‎ها و آنهایی که از نظم کهن بهره می‎بردند، تلاش کرده اند آن را حفظ کنند. در اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 1990، ظهور تئوری های آخرالزمانی در ایالات متحده و اعلام "پایان تاریخ" و یا "برخورد تمدن ها" نشان دهنده واکنش شتابزده به خلاء ایجاد شده با پایان جنگ سرد و بالا رفتن جایگاه مسلمانان در صحنه جهانی است. از طریق یک سری کمپین‌های اسلام هراسانه -که بعضی از اوقات به عنوان سیاست رسمی دولت ترویج شده است و بصورت نظام‎مند در اشکال و صورتهای مختلف تداوم یافته است- برخی در غرب سعی در به تصویر کشیدن جامعه اسلامی به عنوان یک دشمن ایدئولوژیک جدید در مقیاس جهانی کرده‎اند.

اما به جای اینکه منجر به اختلاف شود، جهان در حال حاضر به سمت یک وضعیت وابستگی متقابلِ در حال حرکت است. بر خلاف وضعیت گذشته، پیگیری سیاست تکروی توسط هژمونی‎های سابق و یا قدرت های فعلی به حالت بن بست و فلج منتهی شده است. امروز، بیشتر دولت‎-ملت‎ها، صرف نظر از اندازه، قدرت، نفوذ و یا دیگر ویژگی‎ها، به این درک رسیده‎اند -یا به صورت داوطلبانه و یا تحمیلی- که انزواگرایی نه فضیلت و نه مزیت است. از معیارهای عصر حاضر اقدام جمعی و همکاری محسوب می‎شوند.

منبع: مهر
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین