|
|
امروز: سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۳۷
کد خبر: ۱۳۹۳۹۵
تاریخ انتشار: ۱۱ دی ۱۳۹۵ - ۰۱:۵۷
با توجه به اين ملاحظات به نظر مي‌رسد كه به جاي جمع‌آوري اين افراد از گورها يا خيابان‌ها يا پارك‌ها و كانال‌هاي آب، بهتر است درباره اعتياد و مسئوليت اجتماعي خویش نسبت به همنوعان خودمان فراتر از هرگونه تعلقي گفت‌وگو كنيم.
شايد در سال‌هاي اخير هيچ گزارش روزنامه‌اي به اندازه گزارش گورخواب‌هاي «شهروند» واكنش ايجاد نكرده است، ولي واكنش‌هاي هيجاني و احساسي، که حتی هنرمندان را هم به هیجان آورد، اين خطر را دارند كه موضوع را به بيراهه بكشانند و در نتيجه پس از چندي به فراموشي نيز سپرده شوند. نكته بسيار مهم ماجرا اين بود كه شايد كمتر كسي كل گزارش را خوانده است. بيشترين اثرگذاري از تصوير بود. تصوير فردي به غايت بيچاره درگوري كه مثل رديف‌هاي آپارتمان كنار يكديگر بودند و يك سقف پلاستيكي آن را می‌پوشاند. واكنش احساسي از این‌جا بود كه چرا پس از دادن شعارهای پرطمطراق درباره پروژه مسكن مهر كه قرار بود هر ايراني يك سرپناه پذيرفتني داشته باشد، كارمان به كجا رسيده كه انسان‌هاي زنده، قبر را آپارتمان خود انتخاب كرده‌اند؟ اين تصور به ظاهر تصويري از فقر بود، ولي واقعيت اين است كه اگر گزارش خوانده مي‌شد، متوجه مي‌شديم كه مسأله فقر نيست. جامعه ايران به مرحله‌ای نرسیده است كه مردم اجازه دهند افرادي كه فقط فقير هستند، درچنين محيطي و در نزدیکی آنان زندگي كنند. نه دولت و مهم‌تر از آن نه مردم چنين واقعيتي را برنمي‌تابند. آن تصوير، تصوير فقر نبود، تصوير نكبت ناشي از اعتياد بود. اين نكبت کساني است كه حتي مردم نيز از آن روي‌گردانند و رضايتي به كمك‌كردن به آنان ندارند. اين وضعيتي است كه هر ازگاهی كه آنان به يك محله مي‌روند، صداي مردم آن‌جا را درمي‌آورند، چراكه همراه خود خطرات امنيتي و سلامتي و... را براي مردم محله مي‌آورند. كافي است كه آنان در يك‌جا اتراق كنند تا ارزش و اعتبار آن محل كاهش پيدا كند. هيچ‌كس از فقير گريزان نيست و بسياري نيز به آنان كمك مي‌كنند، ولي قضيه معتاد فرق مي‌كند. اگر گزارش به درستي خوانده مي‌شد، متوجه مي‌شديم كه بسياري از آنان پیش از این افراد عادي و داراي شغل و درآمد بوده‌اند، كه به هر دليلي معتاد شده‌اند. اعتياد روح و روان و جسم آنان را چنان دچار تغيير كرده كه به راحتي در گور مي‌خوابند. پس مسأله آن تصاوير نه فقر كه اعتياد بود. اعتياد است كه بلاي جان جامعه ایران شده است و ٢٠‌سال در پرداختن جدی به آن تأخیر داشته‌ایم. اعتياد، فقر را نيز همراه خود مي‌آورد. نكبت ناشي از اعتياد به ويژه موادمخدر صنعتي، بسيار تأسف‌بار است. وقتي كه يك جوان معتاد مادر خودش را سلاخي مي‌كند، اثرات اعتياد را به مراتب بدتر از تصاوير گورخواب‌ها نشان مي‌دهد، ولي احساسات كسي بر اثر خواندن آن خبر تحريك نمي‌شود. گزارش نه نشانه فقر، كه نشانه عمق ناهنجاري ناشي از اعتياد است.

ولي دركنار مسأله اعتياد يك موضوع ديگري كه مهم است، درتصوير ديده مي‌شود. موضوعي كه شايد بسياري از افراد از اين بابت تحت‌تأثير قرار گرفته باشند. اين‌كه حرمت انسان شكسته و کرامت او نادیده گرفته شده است. اين‌كه جامعه ما در وضعيتي است كه انسان با آن جايگاه برترش در حضيض غیرقابل تصور قرار گرفته است. ما مي‌توانيم و حق داريم كه معتادان را محكوم كنيم كه چرا خود را به چنين روزگاري انداخته‌اند. در هرحال بخشي از مسئوليت ماجرا متوجه خود اين افراد است، ولي فارغ از نگاه فردي اين پرسش را هم مي‌توانيم طرح كنيم كه جامعه ما درچه وضعيتي است كه جايگاه و کرامت انسان در آن؛ زندگي در گور شده است. واكنش برخي از افراد نسبت به اين گزارش و تصاوير، ناشي از حسی بود که از سقوط اين جايگاه داشتند و نه فقر يا گرسنگي. اين‌كه معتاد را فردي نفرت‌انگيز بدانيم و او را به‌طور کامل طرد كنيم، يك سوي ماجراست، ولي با اين كار به نحوي انسانيت خود را نيز با علامت سوال مواجه كرده‌ايم. ما دريك وضعيت دوگانه و سختي قرار داريم. از يكسو از اعتياد رنج مي‌بريم و خواهان مواجهه و حتي طرد و نفي معتاد هستيم و ازسوي ديگر اين طرد و نفي منجر به چنين وضعيتي مي‌شود كه يك‌باره موجوديت و کرامت انساني خودمان را زير علامت سوال مي‌بينيم.

اين نگاه محصول برخي از آموزه‌هايي است كه براي انسانيتِ انسان فراتر از هرگونه رفتار و كردار او جايگاهي قايل نيست. در نتيجه هركس را با يك انگ و ايراد از عرش به فرش و حتی بدتر از آن پرتاب مي‌كنيم. جامعه‌اي كه در دفاع از حيوانات و حيات‌وحش فعال است، نمي‌تواند تصور كند كه يك انسان حتي با بدترين رفتار و مقصرترين كردار، به چنين وضعي دچار شود. دچارشدن آنان را به چنين وضعي بازتاب جايگاه و کرامت انسانی درجامعه خود مي‌بيند.

با توجه به اين ملاحظات به نظر مي‌رسد كه به جاي جمع‌آوري اين افراد از گورها يا خيابان‌ها يا پارك‌ها و كانال‌هاي آب، بهتر است درباره اعتياد و مسئوليت اجتماعي خویش نسبت به همنوعان خودمان فراتر از هرگونه تعلقي گفت‌وگو كنيم. راه مقابله با كج‌روها و حتي منحرفين اجتماعي، طرد اجتماعي نيست. طرد اجتماعي سلاح برنده‌اي است، ولي تيغ دو دم است. استفاده كردن بیش از حد از آن خطرناك است.

منبع: شهروند

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین