|
|
امروز: جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۰۲:۰۹
»
کد خبر: ۱۱۳۳۸
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۲ - ۲۰:۴۴
یک نشریه درتازه ترین شماره خود مصاحبه مفصلی با هاشم آقاجری یکی از تئوریسین‌های جنجالی سیاست ایران انجام داده است که بخشی از آن به انقلاب فرهنگی و تاثیر حضور محمود احمدی‌نژاد و چهره‌های دیگر در آن دوره اختصاص دارد.
آقای آقاجری! شما پس از عضویت در سازمان در ماجرای انقلاب فرهنگی حضور داشتید. این ایده که با حذف نیروهای چپ و غیر اسلامی از فضای دانشگاه و بستن دانشگاه همراه شد چه نسبتی می‌توانست با ادعای آزادیخواهی داشته باشد؟ دچار تضاد نمی‌شدید که قبلا با همین بچه‌های چپ ذیل یک هدف مبارزه می‌کردید و حالا که قدرت را در دست دارید آنها را حذف می‌کنید؟

تحلیل ما این بود که انقلاب شده و دولتی تازه مستقر شده و این دولت باید تثبیت شود. تثبیت دولت انقلاب و عدم بازگشت سلطنت و امپریالیسم هم اصل اول بود و حل مسائل دیگر در گرو آن قرار داشت. مسئله اشغال سفارت برای همه نیروهای انقلابی یک حرکت مترقی مثبت بود زیرا فکر می‌کردیم در مسیر تکاملی انقلاب ضد سلطنتی باید وارد یک فاز بالاتر شویم و همه پایگاه‌های امپریالیسم در ایران از بین برود. انقلاب فرهنگی هم از دید من در این رابطه قابل تحلیل است. روایت‌هایی که از انقلاب فرهنگی شده روایت‌هایی کاملا گزینشی است. مثلا نیروهایی که در انقلاب فرهنگی بودند، هیچ کدام وحدت فکری و وحدت استراتژیک و تاکتیکی نداشتند.

می شود دقیق تر توضیح دهید؟

کسانی که سفارت را تسخیر کردند می‌گویند بچه‌های دانشگاه های علم و صنعت و تربیت معلم، افرادی چون آقای محمود احمدی‌نژاد، معتقد بودند که مسئله اصلی، شوروی و مارکسیسم است و تسخیر سفارت آمریکا در اولویت نیست. این بچه‌ها پس از تسخیر سفارت آمریکا، متحد شدند و پروژه انقلاب فرهنگی را پیش بردند.

در انقلاب فرهنگی نیروهای دانشجویی یک بخش نبودند. راست‌ها علم و صنعتی و تربیت معلمی بودند و برداشت آنها از انقلاب فرهنگی بیرون ریختن استادان و دانشجویان مارکسیست بود. احمدی‌نژاد عضو شورای مرکزی تحکیم و شورای مرکزی انقلاب فرهنگی نبود. بچه‌های دانشگاه ملی و پلی‌تکنیک با دیدگاه‌های راستگرایانه و ضد شوروی او مخالف بودند. همین روحیه که امروز از آقای احمدی‌نژاد سراغ داریم آن روز هم داشت. روحیه بی‌نظم و مداخله‌گر و بلندپروازی داشت و گمان می‌کرد خیلی راحت هر کاری را که بخواهد می‌تواند انجام دهد. از آنجا که عضو شورای مرکزی نبود، گاهی بر خلاف قواعد و ضوابط وارد جلسات می‌شد.

یک بار من با عصبانیت او را از جلسه بیرون کردم و گفتم حق ندارد سرش را پایین بیندازد و وارد جلسه شود. با دیدگاه‌های ضد شوروی‌اش هم موافق نبودیم ولی دیدگاه احمدی‌نژاد در علم و صنعت و تربیت معلم طرفدارانی داشت و همین‌ها هم بودند که جرقه درگیری را زدند اما جناح چپ انقلاب فرهنگی، بچه‌های دانشگاه ملی و پلی‌تکنیک و تا حدودی هم شریف بودند. برداشت این بچه‌ها ساختاری بود و انقلاب فرهنگی را در ادامه مبارزه ضد امپریالستی تعریف می‌کردند. معتقد بودند بخش سیاسی یک نظام سرنگون شده اما همان نظام در ابعاد اقتصادی و اجتماعی و آموزشی ادامه حیات می‌دهد و اگر قرار باشد انقلاب را تکامل ببخشیم، باید تمام زیرساخت‌هایی را که نظام امپریالیستی را بازتولید می‌کند، سرنگون کنیم؛ لذا ما به تنها چیزی که فکر نمی‌کردیم تصفیه استاد و دانشجوی مارکسیست بود.

این ما چه کسانی هستند؟

بچه های دانشگاه ملی و پلی‌تکنیک ...

اما بچه های فعال دانشگاه ملی و پلی‌تکنیک آن زمان در سفارت آمریکا بودند.

اصلا دوگانگی بین سفارت و انقلاب فرهنگی وجود نداشت. پشت سفارت آمریکا، خانه‌ای بود که در اختیار بچه‌ها بود و ما بخشی از جلساتمان درباره انقلاب فرهنگی را آنجا برگزار می‌کردیم. یک روز داشتیم بحث می‌کردیم که این نظام آموزشی بقایای مناسبات و ساختارهای پیشاانقلابی است که باید یک جا متوقف و متحول شود که درگیری‌ها از تربیت معلم شروع شد. بچه‌های تربیت معلم هم مثل بخشی از حاکمیت مسئله‌شان اتاق گروه‌ها بود ...

منظورتان از بخشی از حاکمیت چیست؟

مجاهدین انقلاب به صورت سازمان نظر واحدی نداشتند. در سازمان نسبت به انقلاب فرهنگی اختلاف نظر وجود داشت. بخشی از نیروهای راست حاکمیت که هم در سازمان بودند و هم در حزب جمهوری و نیز در شورای انقلاب هم بودند، می‌خواستند با انقلاب فرهنگی دست به تصفیه سیاسی و جناحی بزنند و لذا اتفاقی که افتاد واقعا بدون برنامه بود و نمی‌توان گفت که تمام بچه‌هایی که مشغول بحث و بررسی در شورای مرکزی تحکیم بودند، با آن کار موافق بودند.

برخلاف چیزی که شما گفتید آقای احمدی‌نژاد عضو اولین شورای مرکزی دفتر تحکیم بود؟

ایشان در شورای انقلاب فرهنگی عضویت نداشت.


منبع: نشریه ی اندیشه پویا
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین