کد خبر: ۱۱۲۱۳۵
تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۷
جایگاه سیاست خارجی در شعارهای نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، حضور و یا عدم حضور این کشور در منطقه خاورمیانه و نحوه تعامل رئیس جدید کاخ سفید با جمهوری اسلامی ایران سوالاتی است که با مدیر پروژه ایران در اندیشکده بالفور آمریکا در میان گذاشتیم.
مدیر پروژه ایران در اندیشکده بلفر، سخنان ترامپ درباره پاره کردن برجام را لفاظی انتخاباتی دانسته و معتقد است: اگر رئیس جمهوری آینده آمریکا توافق بین المللی برجام را پاره کند، قطعا مقصر شناخته شده و ایران پیروز حتمی در این وضعیت خواهد بود.

انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا به روزهای حساس خود رسیده است و دونالد ترامپ از حزب جمهوری خواه با هیلاری کلینتون از حزب دموکرات رقابت تنگاتنگی برای راهیابی به کاخ سفید پیش رو دارند.

راهیابی این دو نامزد به دور نهایی رقابت انتخاباتی حاکی از شکل گیری رفتارهای جدید انتخاباتی در ایالات متحده آمریکاست که به گفته دکتر پیام محسنی استاد دانشگاه هاروارد نشان دهنده نارضایتی بسیاری از آمریکایی ها است.

وی معتقد است مردم آمریکا به دلیل نارضایتی از یکی از نامزدها به دیگری رو کرده اند. بر این اساس در حالی که تنها 6 درصد از هواداران ترامپ و 11 درصد از هوادارن کلینتون گفته اند به خود این شخص علاقمند هستند در حالی که اوباما در سال 2008 از میزان علاقمندی 60 درصدی برخوردار بود.

محسنی همچنین درباره رویکرد خاورمیانه ای ایالات متحده آمریکا اعتقاد دارد خاورمیانه و عربستان همچنان برای واشنگتن مهم هستند زیرا نفت منطقه بر بازارهای جهانی و قیمت نفت تاثیر خواهد داشت. وجود چندین و چند پایگاه نظامی آمریکا در خاورمیانه و آسیای مرکزی تنها برای چند کشور مدرک متقنی از اهمیت منطقه برای آمریکاست.

این پژوهشگر مسایل بین الملل، ایران و آمریکا را رقبای راهبردی در منطقه خاورمیانه و فراتر از آن می داند و می گوید: آمریکا برای محدودکردن ایران به فشار بر این کشور از جمله با اعمال تحریم ادامه می دهد که ابزار سیاسی مطلوب در سیاست خارجی این کشور است.

جایگاه سیاست خارجی در شعارهای نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، حضور و یا عدم حضور این کشور در منطقه خاورمیانه و نحوه تعامل رئیس جدید کاخ سفید با جمهوری اسلامی ایران سوالاتی است که با مدیر پروژه ایران در اندیشکده بالفور آمریکا در میان گذاشتیم.

مشروح این گفت و گو را در زیر بخوانید:

** ارزیابی شما از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا چیست. با توجه به راهیابی کلینتون و ترامپ به دور نهایی آیا الگوی رفتارهای انتخاباتی در آمریکا تغییر کرده است و کدام شعارهای انتخاباتی این دو برای مردم جذابیت های بیشتری داشته است؟
++ تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بسیار شگفت انگیز بوده و نشان دهنده تغییری عمده نسبت به دوره های پیش است.این تبلیغات نشان می دهد که آمریکایی های بسیاری نسبت به طبقه حاکم سیاسی این کشور بی اعتماد و از آنها ناراضی هستند که به اعتراض و رای علیه شرایط حاضر در هر دو طیف سیاسی منجر شده است.
این امر نتیجه افول تدریجی طبقه متوسط در آمریکا و برداشت های ذهنی بسیاری از آمریکایی ها مبنی بر کاهش قدرت و عظمت این کشور به دلایل زیادی مانند فساد سیاسی، مهاجرت، اقتصاد و سیاست خارجی است.
برنی سندرز در حزب دموکرات توانست توجهات و حمایت زیادی را از سوی کسانی جلب کند که نسبت به متنفذان این حزب نگاه انتقادی داشته، اصلاح خط مشی حزبی را در بازتوزیع باثبات تر قدرت خواستار بودند و از شبکه های ارتباطی فعلی نخبگان سیاسی ناراضی، که در نهایت باعث شد هیلاری کلینتون به عنوان نامزد مفروض حزب دموکرات در مورد موضوعاتی مانند بهداشت و درمان و آموزش بیشتر به سمت چپ گرایش یابد.
در حزب جمهوری خواه ظهور و پیروزی شگفت انگیز دونالد ترامپ به عنوان نامزد این حزب تا حد زیادی خط مشی حزبی و روابط قدرت را در این حزب برهم زده است. بسیاری از بزرگان و متنفذان این حزب ترامپ را به چشم دشمن می بینند و خط مشی حزبی او را عوام فریبی و ضد مهاجرت با اقداماتی دور از روند معمول سیاست در آمریکا و تهدیدی برای آینده حزب می دانند.
جالب آنکه در نظرسنجی افکار عمومی مردم آمریکا، بسیاری از آنها مجذوب خط مشی سیاسی هیچ یک از آنها (نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری) نشده اند.
بسیاری از آن ها به دلیل نارضایتی و تنفر شدید از یکی از نامزدها به دیگری رو کرده اند؛ یعنی مثلا مردم به ترامپ رای می دهند تا مانع از پیروزی کلینتون شوند و عده دیگر به کلینتون رای می دهند تا جلوی پیروزی ترامپ را بگیرند.
بر اساس نظرسنجی رویترز در ماه مه گذشته (اردیبهشت/خرداد) اکثریت طرفداران هر یک از نامزدها گفته اند به کلینتون یا ترامپ رای می دهند تا مانع از ورود رقیب او به کاخ سفید شوند و نه به این دلیل که از مواضع نامزد خود حمایت کنند.
تکان دهنده است که تنها 6 درصد از طرفداران ترامپ و 11 درصد از طرفداران کلینتون گفته اند به خود این شخص علاقه دارند. میزان بیزاری ازنامزدها واقعا شگفت آور است؛در حالی که اوباما در سال 2008 از میزان علاقمندی 60 درصدی برخوردار بود.
یکی از تبعات این وضع این است که انتخابات بسیار متفرق و به شدت به نتیجه وابسته خواهد بود (پیش بینی ممکن نیست). احتمالا رییس جمهوری بعدی آمریکا هر کسی که باشد با جامعه ای بسیار متفرق و دوقطبی روبرو شود.

**جایگاه سیاست خارجی آمریکا در انتخابات این کشور چیست.درحال حاضر گرایش رای دهندگان به سمت مداخله گرایی بیشتر آمریکا درعرصه بین الملل است یا بازگشت به درون؟
++ در حالی که در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری تمرکز زیادی بر سیاست داخلی و راهکار بازگرداندن شکوه و عظمت این کشور است، تفاوت قائل شدن بین اهمیت سیاست داخلی و خارجی در گفتمان تبلیغاتی نادرست است.
هر دو نامزد مواضع مختلفی در مورد سیاست خارجی و نقش آن در احیای قدرت آمریکا دارند.
کلینتون باور دارد آمریکا باید نقش فعال تر بین المللی از جهت هدایتگری ایفا کند. وی بر خلاف اوباما نسبت به سیاست های مداخله جویانه دیدگاه مثبت تری خواهد داشت اما ترامپ در بسیاری جهات ادامه سیاست های اوباما خواهد بود. به نظر می رسد وی نسبت به اهداف سیاست خارجی خویشتندارتر است و در این موارد با خط مشی تا حدی انزواطلبی و واقع گرایی در ارتباط با دیگر کشورها صحبت می کند.
برای نمونه وی آشکارا ولادیمیر پوتین رییس جمهوری روسیه را تحسین و حمله به عراق و لیبی را نقد کرده است.
پیش از این در یک مصاحبه با روزنامه نیویورک تایمز گفت: ما می خواهیم از این کشور (آمریکا) حفاظت کنیم، پیش از اینکه نگران هر کس دیگری در جهان باشیم.
وی داعش را تهدید بزرگ تری نسبت به سوریه می داند و در مورد ترکیه نیز از بازداشت های انجام شده توسط رجب طیب اردوغان رییس جمهوری ترکیه انتقاد نکرد و گفت که درست نیست آمریکا در شرایطی که مشکلاتی در زمینه آزادی های مدنی در این کشور وجود دارد از آزادی های مدنی دیگر کشورها انتقاد کند.
با این حال مواضع سیاست خارجی ترامپ در مجموع چندان روشن نیست و علائم متناقضی در این مورد وجود دارد که آیا وی یک واقع گرا یا نئومحافظه کار است. بعضی از اعضای نخبه اردوگاه وی نئومحافطه کار هستند.
مایکل فلین که در برهه ای از زمان گفته می شد معاون ترامپ است به همراه مایکل لیدن یک چهره شاخص نئومحافظه کار و منتقد شدید ایران کتابی به نام «جبهه جنگ: چطور می توانیم جنگ جهانی علیه اسلام افراطی و متحدانش را ببریم» نوشته است. آنها در این کتاب استدلال می کنند دیکتاتوری های جهانی شامل روسیه، کره شمالی و ایران شبکه ای را برای مبارزه با دموکراسی و آمریکا تشکیل داده اند و آمریکا باید این تهدیدها را از بین ببرد. اما به نظر می رسد جایی برای عملگرایی در مورد دیکتاتورهایی که با آمریکا همکاری می کنند در برابر ضدآمریکایی ها وجود دارد.
برای نمونه با روسیه امکان همکاری وجود دارد؛ در حالیکه ایران آشکارا دشمن است اما از نظر داخلی وی به سیاست ها و راهبردهای ریچارد نیکسون یعنی نظم و قانون نزدیک است.
ترامپ به شدت در مورد امنیت داخلی، از جمله تیراندازی های اخیر پلیس، کنترل مهاجرت مسلمانان و افراط گرایی اسلامی در آمریکا نگران است.

** برخی معتقدند به دلیل مسائلی همچون پیدا شدن نفت شیل در آمریکا و قدرت یابی چین، تمایل آمریکا برای نقش آفرینی در خاورمیانه کمتر شده است، نظر شما در این خصوص چیست.آیا امکان بازگشت به سیاست های گذشته همچون سیاست دو ستون و اعطای نقش به قدرت های منطقه ای وجود دارد؟
++به طور کلی و بدون توجه به اینکه چه کسی پیروز انتخابات باشد، گرایش کلی در روند سیاسی آمریکا کاهش اعمال قدرت مستقیم آمریکا در خاورمیانه به ویژه به لحاظ نظامی و واداشتن دیگر کشورها برای تسهیم بیشتر در حفظ امنیت است.
در حالیکه آمریکا در زمینه تولید نفت خودکفاست، خاورمیانه و عربستان سعودی برای واشنگتن همچنان مهم هستند زیرا نفت منطقه بر بازار جهانی و قیمت نفت تاثیر خواهد داشت. از این گذشته مسیرهای تجاری تنگه هرمز و خلیج فارس برای تامین جهانی نفت کلیدی بوده و آمریکا حضور دریایی چشمگیری برای حفاظت از منافع نفتی خود و منافع متحدانش در خلیج فارس دارد.
تعیین سیاست دقیق دولت جدید (آمریکا) در منطقه خاورمیانه دشوار است؛ به ویژه از آنجا که منطقه به شدت متشنج است و بی ثباتی فراوان دیده می شود. نظام حکومتی عربی با چالش روبروست و ثبات بیشتر در آینده محتمل نیست. افزون بر این، آمریکا به دلیل اهمیت ژئوراهبردی منطقه در وضعیت جهان، وجود اسرائیل، مسیرهای بین المللی تجاری حیاتی در تمام منطقه و دیگر عوامل همچنان به خاورمیانه علاقه دارد.
وجود چندین و چند پایگاه نظامی آمریکایی در تمام خاورمیانه و آسیای مرکزی تنها برای چند کشور مدرک متقنی از اهمیت منطقه برای آمریکاست. در حالی که نفت و نگرانی های مرتبط با حوزه انرژی، عوامل بسیار مهم مداخله آمریکا در خاورمیانه هستند که البته این امر تنها به عوامل یادشده بسته نیست.

**رویکرد آمریکا نسبت به مسائل خاورمیانه در دوره ریاست جمهوری آینده ترامپ یا خانم کلینتون چه تغییری نسبت به دوره اوباما خواهد داشت؟آیا ممکن است طی ماه های باقی مانده از دولت آقای اوباما اتفاق خاصی را در سوریه شاهد باشیم. چشم انداز حل و فصل بحران سوریه در دولت بعدی آمریکا را چگونه می بینید؟
++ بر اساس سخنان ترامپ به نظر می رسد سیاست های وی در خاورمیانه شبیه تر به اوباما باشد اما به دلیل وجود بعضی از طرفداران کلیدی او و پیام های متناقضی که بروز می دهد این امر قطعی نیست. با این حال، کلینتون احتمالا با متحدان آمریکا در خاورمیانه مانند عربستان سعودی سازگارتر خواهد بود. ممکن است اوباما به عنوان آخرین اقدام مهم در دوران ریاست جمهوری اش برای برقراری صلح در سوریه تلاش کند، اما صلح در سوریه نامحتمل است و (حتی در صورت برقراری) باثبات نخواهد بود. عوامل ساختاری بسیار عمیقی از جمله طیفی از بازیگران بین المللی و منطقه ای و سیاست های فعلی بازیگران باعث می شوند حل مشکل درگیری ها در سوریه دشوار باشد.

**ایران و آمریکا دو بازیگر و دو طرف اصلی در جریان توافق هسته ای بودند که تابستان گذشته به امضا رسید.سرنوشت این توافق با کنار رفتن اوباما از قدرت چه خواهد بود آیا روسای جمهوری بعدی آمریکا اهتمام و تعهد اوباما را برای حفظ این توافق خواهند داشت؟
++هر دو نامزد در قبال ایران احتمالا رویکرد خصمانه تری نسبت به رویکرد اوباما دارند. هیچ کدام شروط و مفاد توافق را نقض نمی کنند؛ زیرا توافقی بین المللی است و در صورتی که آمریکا مقصر (نقض توافق) شناخته شود، شروع مجدد روند متحد کردن برای اعمال نظام تحریمی گسترده علیه ایران به همان اندازه گسترده مانند پیش از توافق هسته ای بسیار دشوار و پرهزینه خواهد بود.
اما هر دو آنها در دیگر موضوعات نسبت به ایران خصمانه تر از اوباما خواهند بود؛ موضوعاتی مانند سیاست منطقه ای و به سوی اتخاذ تدابیر امنیتی شدیدتری علیه ایران در منطقه می روند. اما ممکن است ترامپ نسبت به ایران عملگراتر باشد و مانند یک تاجر با این کشور رفتار کند. موضوع ایران و آنچه پیش از سال دهم توافق روی دهد که محدودیت های توافق هسته ای فعلی (بعد از آن) حذف می شود، همچنان مهم است. باید به یاد داشت برجام با برنامه زمان بندی مشخصی برای فعالیت های هسته ای و غیرهسته ای مختلف امضا شده است.

**در یک سال اخیر به ویژه بعد از اجرایی شدن برجام شاهد اتخاذ رویکردهای خصمانه ای از سوی قوه قضاییه آمریکا ( در قالب مصادره اموال بانک مرکزی) و کنگره این کشور در قالب مصوبات تحریمی جدید علیه ایران هستیم.با این شرایط آیا شاهد دور جدیدی از تقابل بین ایران و آمریکا به ویژه بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا خواهیم بود؟
++ آن نوع از اقدامات تنبیهی همواره وجود خواهد داشت و فارغ از اینکه چه کسی در کاخ سفید باشد، افزایش خواهد یافت. نیروهای سیاسی مختلفی در آمریکا وجود دارند و بعضی از آنها آشکارا ایران را دشمنی می دانند که باید با همه ابزار و وسایل و قلدرانه با آن مقابله کرد.این نیروهای سیاسی در تمام بخش های دولت، نظام دیوانی، لابی ها و بخش خصوصی، وجود دارند و فعالانه برای حاکم کردن ایدئولوژی و سیاست خود تلاش می کنند. اما برای اوباما دیپلماسی کلید بود.
به نظر من دیپلماسی برای هر دو نامزد مهم خواهد بود؛ اما اگر آنها رییس جمهوری شوند فشارهای واردشده بر ایران تنها به موضوع توافق هسته ای وابسته نیست و این امر از ابتدا روشن بود. تنها تحریم هایی که واقعا برداشته شدند، تحریم های مرتبط با برنامه هسته ای ایران بود.
ایران و آمریکا رقبای راهبردی در منطقه خاورمیانه و فراتر از آن هستند و آمریکا برای محدودکردن ایران به فشار بر این کشور از جمله با اعمال تحریم ادامه می دهد که ابزار سیاسی مطلوب در سیاست خارجی این کشور است. در حالی که موضوع همکاری کردن با جمهوری اسلامی در محافل سیاسی آمریکا مهم است، دیدگاه گسترده تر در تشکیلات سیاسی این است که تا وقتی ایران به سیاست های انقلابی خود ادامه می دهد، نمی توان با این کشور همکاری کرد.

**ترامپ چند ماه قبل درباره توافق هسته ای گفته بود آن را پاره خواهد کرد و اخیرا هم از لزوم بازنگری و شروع مذاکرات جدید در این خصوص خبر داده است. با توجه به تعهدات حقوقی که برجام در قالب قطعنامه 2231 برای طرفین متعاهدین و دولت های طرف توافق ایجاد کرده آیا اساسا امکان پاره کردن توافق و یا بازنگری و مذاکره جدید در این خصوص وجود دارد؟
++نه، این امر محتمل نیست.این وضعیت پیروزی حتمی برای ایران خواهد بود و آمریکا مقصر بین المللی نقض توافقی به شمار می آید که بین ایران و 1+5 ایجاد شده است. توافق تنها بین ایران و آمریکا نیست. سخنان ترامپ بیشتر لفاظی هایی خطاب به نخبگان طرفدار و پایگاه عمده و اصلی رای دهنده های وی است.
اما این سخنان نشان دهنده و تحکیم کننده خصومت بیشتر نسبت به ایران است. برای نمونه وقتی جولیانی شهردار پیشین نیویورک و از طرفداران ترامپ در کنوانسیون حزب (جمهوری خواه) در کلیولند گفت آنها باید به روشنی با تروریسم افراطی اسلامی مبارزه کنند و به سرعت به موضوع توافق هسته ای ایران پرداخت و اینکه چطور این توافق میلیاردها دلار به دولتی حامی تروریسم داده است.
این وضعیت ایران را در پارادایم اسلام هراسی قرار داده، آن را به تروریسم بین المللی مرتبط می کند و مقصر افراط گرایی اسلامی می داند در حالیکه عربستان سعودی و دیگران را اصلا به شمار نمی آورد. برای جمهوری خواهان متنفذ و نخبه و عمده طرفداران که شاید نتوانند بین بازیگران مسلمان مختلف تمایز قائل شوند، این امر یعنی ایران، داعش و القاعده همه کاملا یکسان هستند، در حالیکه وضع کاملا متناقض است و ایران در واقع در خط مقدم مبارزه با داعش قرار دارد اما از چشم مخاطبان پوشیده می ماند.
منبع: ایرنا
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین