»
کد خبر: ۱۰۸۱۰
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۲ - ۱۵:۳۴
چند روز پس از پایان مذاکرات ایران و ۱+۵ در ژنو، همچنان تحلیل‌های مختلفی در خصوص علت عدم حصول نتیجه در این مذاکرات در نشریات و سایت‌های مختلف قابل مشاهده است. در بسیاری از محافل رسانه‌ای مقصر جدید مساله فرانسه خوانده شده است و در برخی موارد سخن از شعار مرگ بر فرانسه و حتی تسخیر سفارت فرانسه در محافل دانشجویی مطرح شده است.
اخیرا در اظهارنظری جالب، جان کری مدعی شد که ایران طرفی بود که حاضر به امضای توافق نشد. این اظهارات کری نه‌تنها با واکنش وزیر خارجه کشورمان که با واکنش وزارت خارجه روسیه نیز مواجه شد که گفته بود ایران در شکست توافق نقشی نداشت.

برای ما واضح است که تیم سیاست خارجی کشورمان در مذاکرات اخیر با حسن نیت تلاش خود را کرده و مسئول به نتیجه نرسیدن مذاکرات را باید در ۱+۵ جستجو کرد. اما آیا فرانسه به تنهایی متهم است؟

متهمی که در حد و اندازه اتهام نیست


در نقش مخرب و عملکرد ایران‌ستیزانه فرانسه در مذاکرات اخیر تردید نیست اما سوال اینجاست که آیا فرانسه به تنهایی قادر بود این چنین تصمیم سترگی را بگیرد و بار آن را بر دوش کشد؟ فرانسه کشوری است که حتی آزادی خود در جنگ دوم جهانی را هم به نوعی مدیون آمریکایی‌ها و باز شدن جبهه «نورماندی» در اروپای غربی است.

بازسازی اقتصاد فرانسه در دوران پس از جنگ دوم جهانی با کمک طرح مارشال دولت آمریکا انجام شد. فرانسه از متحدین راهبردی ایالات متحده است و کسانی که با «نظام بین‌المللی» آشنایی دارند می‌دانند که در نظم تک‌قطبی موجود، فرانسه از متحدین درجه اول و تاثیرگذار ایالات متحده است.

طبعا اختلاف نظر بین دولت‌ها و سیاستمداران مختلف وجود دارد اما در نظم بین‌المللی فعلی، اختلاف راهبرد کلان فرانسوی‌ها با آمریکایی‌ها نمی‌تواند چندان جدی باشد. آمریکایی‌ها در ساختار فعلی بین‌المللی نام هژمون را یدک می‌کشند و فرانسه از نظر سیاست‌های کلان دنباله‌روی ایالات متحده است. حتی اگر اختلاف نظری جدی به وجود آید، واشنگتن قطعا ابزارهای لازم را برای به راه آوردن فرانسوی‌ها دارد.

اجمالا نمی‌توان فرانسه را واجد قدرتی در آن حد دانست که بتواند مذاکراتی را که آمریکایی‌ها به دنبال نتیجه دادن آنها هستند به شکست بکشاند. بخش عمده تحریم‌های ضد ایرانی، تحریم‌های آمریکاست و برای تعلیق یا لغو آنها، واشنگتن نیاز به هیچ واسطه‌ای ندارد. بخش اعظم دیدارهای صورت گرفته در ژنو به دیدار بین ظرف، اشتون و کری اختصاص داشت و فابیوس، وزیر خارجه فرانسه در آنها جایی نداشت.

کسانی هم که پیش‌تر از وجود کدخدا در عرصه بین‌المللی سخن گفته‌اند، از ایالات متحده به عنوان کدخدا نام برده‌اند نه فرانسه و اتفاقا در مذاکرات اخیر ژنو گفتگوهای مفصلی نیز با این کدخدا انجام شد که به ناگاه فابیوس از در درآمد و همه چیز را به هم ریخت. اما چرا؟

آمریکا افول کرده یا فرانسه قدرتمند شده است؟

طبعا اگر قرار باشد فرانسه بتواند میز توافق را بر هم زند، یا باید ایالات متحده به شدت افول کرده باشد که دست‌کم خود آمریکایی‌ها قبول ندارند و همچنان خود را کدخدا می‌دانند و یا فرانسه باید به شدت قوی شده باشد که در آن صورت تا به این حد محتاج سرمایه‌گذاری‌های شیوخ عرب نبود.

هیچ کدام از دو اتفاق نیفتاده و بنابراین چاره‌ای جز آن نمی‌ماند که فرانسه برای آنکه در برابر توافق بایستد، قبلا هماهنگی‌هایی با واشنگتن صورت داده باشد.

کری و اوباما در ساختار راهبرد تدوین شده برای تقابل با ایران نقش پلیس خوب را بازی می‌کنند. پلیس خوب نمی‌تواند به یکباره این نقش را فراموش کند و به نقشی دیگر بپردازد؛ به هر حال در یک سریال یک بازیگر نمی‌تواند نقش‌های متعدد داشته باشد مگر آنکه دست‌کم قیافه نقش‌ها شبیه به هم باشد. حال اگر ایالات متحده بخواهد بنابرملاحظاتی فعلا توافقی شکل نگیرد تا به قول نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی بیشتر اندیشه و تامل شود، باید کس دیگری مسئولیت شکست توافق را برعهده گیرد. پیش از این بریتانیایی‌ها بارها در گفتگوها با ایران چنین نقشی را داشتند اما این‌بار نوبت خروس بدصدای فرانسوی‌ها بود که این نقش را برعهده بگیرد.

به عبارت دیگر باید نوعی تقسیم کار بین آمریکایی‌ها و دیگر کشورهای غربی عضو ۱+۵ انجام شده باشد تا فرانسوی‌ها چون سگی دست‌آموز توافق‌نامه را بدرند. به احتمال بسیار زیاد، ایالات متحده خود کارگردان نمایش ژنو بوده است که البته نقش اول در آن به فابیوس رسید.

سوابق اجازه خوش‌بینی به واشنگتن را نمی‌دهد


برخی محافل رسانه‌ای این روزها تلاش کرده‌اند نقش فرانسه را بیش از حد بزرگ کنند که بعید است غیرعامدانه باشد. همان‌طور که پیش‌تر گفته شد، نقش فرانسه بسیار مخرب بود اما برخی حتی در داخل ایران از نقش فابیوس و یارانش برای تطهیر واشنگتن استفاده کردند.

در خصوص مذاکرات ژنو، البته فرانسه در خور حملات تند رسانه‌ای است اما تنها به عنوان بازیگر نقش اول، نه کارگردان یا سناریست.

تردیدی نیست که اگر بر فرض مساله هسته‌ای حل هم بشود، باز بهانه‌ای دیگر برای شیطنت‌های ایالات متحده علیه کشورمان وجود دارد. بنابراین نمی‌توان و نباید به واشنگتن خوش‌بین بود.

با این اوصاف نه نیازی به شعار جدیدی است نه نیازی به تسخیر سفارت‌خانه دیگری. سفارت‌خانه دشمن ۳۴ سال پیش تسخیر شده و همان کشور همچنان به دنبال ضربه زدن به ایران است.

همچنان احتمال حصول توافق اولیه بین ایران و شش کشور جدی است اما پس از آن بار دیگر در پایبندی به این توافق و همچنین در توافقات مراحل بعد، باز هم تیم سیاست خارجی کشورمان با نقش مخرب واشنگتن مواجه خواهد شد.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین