کد خبر: ۹۹۰۶۳
تاریخ انتشار: ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۸:۰۹
بی‌شک یکی از مهم‌ترین عوامل جذب هر چیزی احترام به آن است. احترام، علاوه‌بر جذب موجودات زنده، پول را هم به سمت شما جذب می‌کند. اگر به او احترام نگذارید قهر کرده و به سراغ دیگری می‌رود. اگر می‌خواهید معادله احترام – پول را کشف کنید، این مطلب را تا انتها بخوانید.
بی‌شک یکی از مهم‌ترین عوامل جذب هر چیزی احترام به آن است. احترام، علاوه‌بر جذب موجودات زنده، پول را هم به سمت شما جذب می‌کند. اگر به او احترام نگذارید قهر کرده و به سراغ دیگری می‌رود. اگر می‌خواهید معادله احترام – پول را کشف کنید، این مطلب را تا انتها بخوانید.

 استراتژی ما در جنگ
خوشبختانه یا متاسفانه در منطقه‌ای از دنیا و در برهه‌ای از زمان متولد شده‌ایم که کودکی‌مان با جنگ عجین بوده و هم‌اینک نیز اطرافمان را جنگ‌های طولانی و فرسایشی فراگرفته است. جنگ‌هایی که امنیت و اقتصاد کشورهای میزبان را به نابودی کشانده و هیچ امیدی هم به پایان آن نیست؛ اما بودن در چنین منطقه‌ای اصطلاحاتی را وارد زندگی ما کرده است که شاید مردم عادی دیگر نقاط دنیا آن را ندانند. یکی از این واژه‌ها استراتژی است. شما از شنیدن واژه استراتژی یا راهبرد چه تصوری دارید؟

 بسیاری با شنیدن استراتژی به یاد جنگ می‌افتند و این موضوع بیراه هم نیست. چون اولین بار تعریف استراتژی برای آرایش نیروها و راهبرد عملیات جنگی مورداستفاده قرار گرفت. استراتژی جنگی از این نگاه اینگونه تعریف می‌شود که با چه اقداماتی می‌توان نیروهای خود را نسبت به دشمن در وضعیت برتری قرار داد.

حالا که ما در منطقه‌ای با آسیب‌های جنگی فراوان قرار داریم اجازه دهید این مقوله تلخ را رها کرده و به سراغ موضوع موردنظر خودمان برویم. به اعتقاد کارشناسان اقتصاد خانواده هر فردی چه مجرد، چه سرپرست خانوار، چه کارمند و چه مغازه‌دار، چه پزشک و چه کارخانه‌دار باید برای زندگی یک استراتژی شخصی داشته باشد که بخشی از این استراتژی به امور مالی شخصی برمی‌گردد. با اینکه همه ما از جنگ متنفریم ولی برای روشن شدن موضوع اجازه دهید از این استعاره برای درک بهتر مطلب استفاده کنیم.فرض کنید شما فرمانده لشکری ۲ میلیون نفری هستید. ارتش بزرگی است نه؟ مسوولیت کامل این ارتش برای پیروزی یا شکست با شماست. چگونه می‌توانید این لشکر را به نابودی بکشانید؟

اینکه ندانید کجا هستند و به کجا می‌روند.

سرباز – شما علاوه‌بر اینکه مسوول پیروزی در جنگ پیش رو هستید، مسوول جان سربازان خود هم هستید. باید بدانید که کجا می‌روند. اینکه در دام دشمن اسیر نشوند. آیا هر صبح آمار نفرات و یگان‌های نظامی را گرفته و می‌دانید که در کجا غیبت وجود دارد و دلیل غیبت چیست؟

پول – پول‌های شما نیز دقیقا همین‌طور هستند. یکی از راه‌های احترام به پول، اطلاع از مکان‌هایی است که رفت‌وآمد می‌کند. در صورت عدم مراقبت شما، آن هم می‌تواند در چنگال فروشگاه‌های دشمن اسیر شود.

آنها را بی‌خود به کشتن بدهید.

سرباز – اگر به‌دلیل احساساتی شدن و بدون منطق دستور دهید که یک گروهان ۱۰۰ نفره از سربازهای شما به جنگ دو لشکر زرهی نیروهای دشمن بروند، مسوول قتل‌عام آنها شما هستید.

پول – این کشتار می‌تواند در بحث پول بسیار سهمگین‌تر باشد. جایی که شما آنها را به‌سوی دشمن گسیل داشته و با غلبه احساسات یا حتی هم‌کلام شدن با دشمن، آنها را تار و مار کنید و تازه پس از بازگشتن از میدان جنگ(فروشگاه‌های بزرگ که با عبارت حراج شما را به خرید کالاهای غیرضروری وسوسه می‌کنند) درک کنید که چه اشتباهی کرده‌اید.

آنها را به گروه‌های کوچک تقسیم کرده و فراموش کنید.

سرباز – شاید یکی از بدترین اعمال در حق سربازان، تقسیم آنها به گروه‌های کوچک، پراکنده کردن آنها در نقاط مختلف و نفرستادن آب و غذا برای آن‌هاست. آنها فراموش می‌شوند و شاید از گرسنگی بمیرند. اما مساله مهم تاثیر بد این کار روی لشکر اصلی است، هرچند که تعداد این سربازان پراکنده به نسبت کل ارتش بسیار کم باشد.

پول- متاسفانه این هم از مواردی است که بسیار تکرار می‌کنیم. پول‌هایی که در حساب‌های بی‌شمار بانکی پس‌انداز کرده‌ایم. طلب‌هایی که به سراغشان نمی‌رویم. پول‌هایی که پس نمی‌گیریم. تخفیف‌هایی که درخواست نمی‌کنیم. قطعا این بی‌احترامی به پول تاثیر بدی روی تمام سیاست‌های پولی شما می‌گذارد.

اینکه به آنها اجازه تشکیل خانواده ندهید.

سرباز – سربازهای یک ارتش هرچقدر هم که خوب باشند پیر شده و نیاز به بازسازی و ورود نیروهای جوان دارند. اگر لشکر خود را به یک محیط بسته تبدیل کنید و به آنها اجازه تشکیل خانواده و تولیدمثل را ندهید، لشکرتان روزبه‌روز ضعیف‌تر شده و پس از چندی چیزی به‌جز سایه‌ای از آن باقی نخواهد ماند.

پول – برای تولیدمثل پول باید سرمایه‌گذاری کرد و خوشبختانه روش‌های متنوع و مختلفی هم برای اقدام وجود دارد که می‌توانید بر اساس سرمایه و میزان ریسک‌پذیری و انتظار بازگشت سرمایه، اقدام کنید. ترس از سرمایه‌گذاری یا بیهوده دانستن پس‌انداز هر دو از عوامل جلوگیری از رشد جمعیتی پول هستند. یک فرمانده لشکر شایسته، دید بلندمدت داشته و توقع ندارد که سربازان لشکر او در کمتر از 9 ماه، سه برابر شوند.

با آنها محتاطانه رفتار کنید.

سرباز – سربازان، فرماندهی را که ثبات رأی نداشته و نتواند قاطعانه تصمیم بگیرد دوست ندارند. ثبات رأی به‌منزله اصرار بر اشتباه نیست. ثبات رأی پیروی از یک استراتژی عمومی است که بر اساس چشم‌اندازی بلندمدت تهیه‌شده است.

پول – پول از اینکه به‌صورت مدام آن را منتقل کنید متنفر است. امروز سهام، فردا بانک، پس‌فردا سکه و ارز. این کار یک سرمایه‌گذار نیست؛ بلکه کار یک سفته‌باز است. اگر مهارت سفته‌بازی دارید می‌توانید پول خوبی به جیب بزنید، ولی یک سرمایه‌گذار دید بلندمدت داشته و سربازان خود را خسته نمی‌کند.

آیا مسوولیت زندگی خود را به دیگری سپرده‌اید؟
پول، فعالیت برای داشتن آن، تلاش برای چند برابر کردن آن، فکر کردن به آن، کسب آن، خرج آن، سرمایه‌گذاری و پس‌انداز آن، قسمت عمده زمان بیداری شما (و یا حتی خواب‌های شما) را به خود اختصاص داده است، اما به‌دلیل شناخت کم شما از پول، تنها توهم مدیریت آن را داریم. زندگی هر فرد و دارایی‌های او هرکدام علائمی را مخابره می‌کنند که بسته به‌شدت به آنها واکنش نشان می‌دهد. مثلا یک انسان مسوول، به زمان تعویض روغن، سطح آب رادیاتور و روشن شدن چراغ‌های هشدار خودرو واکنش نشان می‌دهد. یک فرد مسوول همچنین آزمایش‌های دوره‌ای سلامت را انجام داده و نشانه‌های بیماری را جدی می‌گیرد؛ اما همین انسان‌های مسوول، در مواجهه با پول آگاهانه برخورد نکرده و به پول خود احترام نمی‌گذارند. بدتر اینکه مسوولیت زندگی مالی خود را به دیگران می‌سپارند.

چرا مردم مسوولیت مدیریت پول خود را قبول نمی‌کنند؟
شاید اکثر مردم فکر می‌کنند پول یک مساله عمومی و کلی است که همه مردم با آن سروکار داشته و همه به شیوه‌ای آن را مدیریت کرده‌اند. همه فکر می‌کنند که همه‌چیز را راجع به پول می‌دانند، درصورتی‌که این‌طور نیست و رفتارهایشان این را نشان نمی‌دهد. اطلاعات بسیاری از ما از سایر امور غیرتخصصی، بسیار بیشتر از پول است. بسیاری می‌دانند که برای معده درد باید رانیتیدین خورد، دردهای عضلانی با پیروکسیکام تسکین می‌یابد، آب مخزن سد گتوند در معرض شوری قرارگرفته، اسکلت فلزی ساختمان هزینه بیشتری دارد اما... از پول هیچ نمی‌دانند. بدتر اینکه متوهم شده‌اند که می‌دانند. این مثال‌ها چقدر برای شما آشناست؟ کارمند بانکی که در حین کار یا عصرها به خریدوفروش اتومبیل می‌پردازد و درآمد او چند برابر حقوق دریافتی اوست یا اینکه همکلاسی که درس خواندن را رها کرده و هم‌اکنون تعمیرگاهی بزرگ در بهترین نقطه شهر دارد یا مثال دیگر اینکه یکی از اقوام که ملکی را خریده و پس از چند سال چندین برابر شده است ممکن است این لیست به شکل حسرت و افسوس در خصوص فرصت‌های ازدست‌رفته همه ما و حتی پدرانمان وجود داشته باشد. اما برای اینکه باقی عمر خود را در حسرت از دست دادن فرصت‌های همانند این لیست سپری نکنید نیاز دارید که ابعاد مختلف امور مالی زندگی خود را بشناسید و آن را مدیریت کنید. اما سوال اینجاست که ابعاد مختلف پول را چقدر می‌شناسید؟ به گفته کارشناسان اقتصاد خانواده برخورد با پول دو وجه مادی و معنوی دارد.

نخست اینکه یک استراتژی خوب، به‌دنبال افزایش فاصله میان درآمد و مخارج است که دو راه بیشتر ندارد یا باید به شیوه‌ای درآمد را افزایش داد یا از مخارج کاست یا بهتر اینکه هر دو کار را باهم انجام داد. وجه دیگر آن وابسته بودن میزان شادی ما به پول است. درست است که داشتن پول آن‌هم به مقدار زیاد با رضایت و شادی در زندگی هیچ ارتباطی ندارد و از هر دو قشر ثروتمند و فقیر می‌توان به نمونه‌های بسیاری از رضایت و عدم رضایت از زندگی رسید اما می‌توان به پول احترام گذاشته و درنتیجه از آنها سربازانی متعهد ساخت که تمام تلاش خود را برای پیروزی شما به کار می‌گیرند.

چگونه به سربازان خود احترام بگذاریم؟
برای گرفتن خدمات خوب از اتومبیل باید به آن احترام بگذارید، چگونه این کار را می‌کنید؟ با تعویض به‌موقع روغن، تسمه تایم، تنظیم باد. با رفتار مناسب در هوای سرد. با عدم اعمال فشار زیاد به موتور. با انجام سرویس‌های دوره‌ای. با تمیز نگه‌داشتن بدنه. احترام کار سختی نیست، اما بسیاری از ما انجام نمی‌دهیم. اما چگونه می‌توان به پول احترام گذاشت؟ همان‌طور که همه شما می‌دانید هر ریال ما در قبال خرج ساعاتی از عمر به دست می‌آید، پس احترام به پول احترام به یک اسکناس هزار تومانی نیست، احترام به زندگی است. با کمک گرفتن از استعاره فرماندهی لشکر و اشتباهاتی که ممکن است در برخورد با سربازان انجام شود می‌توان به بسیاری از اشتباه‌های خود پی برده و آنها را اصلاح کرد.

اول آنکه مراقب سربازان باشید و آنها را بی‌خود به کشتن ندهید. از به کار بردن جملاتی مانند «هزار تومان که پولی نیست»، «آن‌قدر از این پول‌ها دور ریخته‌ام» اجتناب کنید. البته که هزار تومان مقدار مهمی است. شما برای کسب آن از زمان بودن با خانواده، همسر و فرزندان خود گذشته‌اید، با بی‌احترامی رئیس و همکاران ساخته‌اید، در سرما و گرما به‌دنبال آن رفته‌اید پس حتما چیز مهمی است. مراقب سربازان بودن به معنای خرج نکردن نیست. اما از خود بپرسید این کالا یا خدماتی که قصد خرید آن را دارید چه خدمتی را به شما ارائه می‌کند؟ از آن‌چه انتظاری دارید؟ برای رفع نیازی خریداری می‌شود یا عاملی خارجی برای آن وجود دارد؟ که پاسخ به این سؤال‌ها و تفاوت نیاز و خواسته مبحث بسیار گسترده‌ای است.

دوم آنکه به آنها اجازه تولیدمثل بدهید. سرمایه‌گذاری را یاد گرفته و در زندگی خود به کار ببندید. اولین گام در سرمایه‌گذاری، پس‌انداز است. از مقادیر کم شروع کرده و تجربه کسب کنید و البته تمام لشکر خود را به جنگ دشمنی ناشناخته نبرید. کارشناسان اقتصاد خانواده تاکید می‌کنند که پایه و اساس سرمایه‌گذاری و استقلال مالی نهادینه کردن عادت پس‌انداز مداوم است.

سوم آنکه انتظارات خود از پول را کاهش دهید. به گفته کارشناسان اقتصاد خانواده یکی از راه‌های احترام به پول کاهش انتظارات خود از آن است. پول بیچاره باید تمام نیازهای مادی و معنوی، از مسکن و خودرو و پوشاک برند را گرفته تا ناراحتی و افسردگی و روابط بد خانوادگی شما را تامین کند. انتظارات خود را از پول کم کرده و در عوض شادی بیشتری را در زندگی تجربه کنید. البته این کار، یک‌شبه اتفاق نمی افتد و نیاز به تمرین و عادت دارد که ازاین‌پس در این مورد هم بیشتر خواهم نوشت.اگر کارمند هستید، اگر درآمد خود را جایی ثبت کرده‌اید، اگر حساب بانکی مشخصی دارید، به آنها، به فیش‌های حقوقی و با صرف وقت به حافظه خود رجوع کرده و کل درآمد خود در سال‌های گذشته را حساب کنید. از حقوق گرفته تا سودهای بانکی تا کارهایی که به‌صورت پروژه‌ای انجام داده‌اید.

پس‌ازآن لازم است بدانید که پس از کسب این درآمد در طی سال‌ها چه چیزی برای نشان دادن دارید؟ چه دارایی‌هایی برای شما باقی‌مانده است؟ چه دارایی‌ها و چه بدهکاری‌هایی دارید؟قیمت کنونی تمام دارایی‌هایتان از خانه، اتومبیل، لوازم خانه و داخل انبار و هر چیزی را که برای نشان دادن دارید حساب کنید و ببینید که در این مدت چقدر دارایی جمع‌آوری کرده‌اید.چقدر توانسته‌اید درآمد خود را در سال تغییر دهید؟ تابه‌حال چند بار سرمایه‌گذاری کرده‌اید؟ چقدر توانسته‌اید به‌صورت مستمر به یک برنامه پس‌انداز وفادار باقی بمانید؟از سوی دیگر تمام بدهی‌ها، تمام وام‌ها و تمام قرض‌های خود را هم لیست کنید.در پایان شما باید ترازنامه مالی تهیه کنید که در دوران زندگی کاری، چقدر درآمد داشته، چقدر آن به دارایی تبدیل‌شده و هم‌اکنون چقدر بدهی دارید. ممکن است در پایان انجام این کار با یک «آها؟» بزرگ روبه‌رو شوید. آیا من این‌قدر درآمد داشته‌ام؟ آیا این‌قدر دارایی دارم؟ چقدر لیست طلبکاران من بزرگ است؟
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین