کد خبر: ۹۸۳۸۹
تاریخ انتشار: ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۴
در روزهای اخیر ملاقات یک چهره سیاسی منسوب به یکی از شخصیت‌های بزرگ انقلاب با جمعی از بهاییان، در محافل سیاسی و رسانه‌ای جنجال‌آفرین شد.
روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم علی شکوهی نوشت:

در روزهای اخیر ملاقات یک چهره سیاسی منسوب به یکی از شخصیت‌های بزرگ انقلاب با جمعی از بهاییان، در محافل سیاسی و رسانه‌ای جنجال‌آفرین شد.

فائزه هاشمي، فرزند آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني به دنبال آزاد شدن برخي زنان بهايي از زندان، به ملاقات آنان رفت و به دنبال آن، عكسي هم از آن جلسه در فضاي مجازي و سايت‌ها انتشار يافت.

طبيعي است كه بسياري از اقشار جامعه از اين اقدام ناراضي شوند و به او بتازند و به دنبال آن، به شخص رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام هم حمله كنند.

قبل از هر چيز، صحبت از اين نيست كه بايد حقوق اوليه بهاييان را ادا و مسائلي مانند حق حيات و زندگي و كار و عبادت و... را براي آنان رعايت كرد بلكه صحبت بر سر اين است كه بهاييت اساسا از نظر ما نه يك دين است و نه يك مذهب و نه حتي يك جريان اجتماعي ملي بلكه به گمان ما اين تشكيلات فرقه‌اي از اساس با توطئه خارجي تاسيس شد و طي ده‌ها سال گذشته خود را با حمايت دولت‌هايي مشخص، به صورت يك دين در دنيا عرضه كرد و با بهره‌برداري از فرصت‌هاي سياسي و فرهنگي و اجتماعي برخي جوامع، توانست جاي پايي در آن كشورها پيدا كند و اكنون بخش تشكيلاتي آن براي جمهوري اسلامي به مثابه يك فرقه و سازمان ضدامنيتي تلقي مي‌شود كه مقر آن در اسراييل است و بايد از ارتباط تشكيلاتي بهاييان با دشمن اصلي اسلام و مسلمين، نگران بود.

به قول يكي از دوستانم (عبدالله شهبازي) «هيچ دولت داراي حق حاكميت نمي‌پذيرد كه بخشي از شهروندانش از سازماني كه مركزيت آن در بيرون از مرزهايش مستقر است، تبعيت اكيد كنند. بخشي از بهاييان به دستور بيت‌العدل مستقر در «حيفا»ي اسراييل، بهره‌مندي خود از حقوق شهروندي ايران را منوط كرده‌اند به پذيرش بهاييت به عنوان «دين» و اين دوره از حيات خود را «انكشاف» نام نهاده‌اند. اين رفتار كاملا سياسي و تبليغاتي است و مغاير است با رويه بيت‌العدل در دوران پهلوي كه با وجود حضور بهاييان در سطوح عالي حكومت ايران، بر كتمان دين تاكيد مي‌كرد.»

در اين وضعيت كه كليت نظام هرگونه ارتباط تشكيلاتي ميان فرقه بهاييت در ايران با سازمان اصلي آن در اسراييل را جرم تلقي مي‌كند و برخي از اين عناصر تشكيلاتي را به دليل ارتباط با دشمن، مجرم مي‌شناسد، يك چهره سياسي شناخته شده به اين دليل كه مدتي را با چند بهايي در زندان بوده، به ملاقات آنان مي‌رود و اساسا لحاظ نمي‌كند كه پيشينه خودش چيست، به كدام جريان سياسي تعلق دارد، فرزند چه كسي است، نتيجه اين اقدامش چقدر به زيان رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام تمام مي‌شود و مخالفانش چگونه از اين ماجرا عليه نيروهاي اصلاح‌طلب و پدر بزرگوارش بهره خواهند برد.

اين بي‌تدبيري را چگونه مي‌توان توجيه كرد؟  طبيعي است كه اين تصميم فائزه هاشمي كاملا اقدام شخصي و فردي اوست و بدون مشورت با ديگران صورت گرفته است. اما مگر مي‌شود پيامدهاي منفي چنين اقدامي را در نظر نگرفت و صرفا بر اساس ظاهر دين و مباني اخلاق اقدام كرد؟ مظلوميت آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني چقدر مضاعف مي‌شود وقتي شاهديم كه در هجوم بي‌رحمانه هزاران تير تهمت و دروغ، از پشت سر و پهلو هم بي‌تدبيري برخي فرزندان و دوستانش چون شمشيري بر او وارد مي‌شود و او بايد اين همه را تحمل و تدبير كند؟

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین