|
|
امروز: دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ۱۶:۳۷
کد خبر: ۹۷۶۸۰
تاریخ انتشار: ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۰
یک مشاور و کارشناس برنامه‌های تلویزیونی تاکید کرد نمایشی خواندن بخش بحث‌برانگیر برنامه «اکسیر» باعث زیر سوال رفتن اعتبار دیگر برنامه‌های تلویزیون از جمله گفتگوها و مسابقات آن شد.
یک مشاور و کارشناس برنامه‌های تلویزیونی تاکید کرد نمایشی خواندن بخش بحث‌برانگیر برنامه «اکسیر» باعث زیر سوال رفتن اعتبار دیگر برنامه‌های تلویزیون از جمله گفتگوها و مسابقات آن شد.

با نگاهی به پیام هایی که این روزها در فضای مجازی رد و بدل می شود می‌توان فهمید که هنوز تب و تاب آنچه که در برنامه «اکسیر» با اجرای فرزاد حسنی اتفاق افتاد، تمام نشده است و آن فیلم پشت صحنه‌ای که از سوی عوامل برنامه پخش شد که اصرار داشت بگوید آنچه در برنامه اتفاق افتاد از پیش تمرین‌شده و از روی سناریو بوده است نیز مورد قبول مردم قرار نگرفته و حال مردم در فضای مجازی با الگو از همان شیوه با جدی ترین اتفاقات تاریخی و جریان ها شوخی می‌کنند و آنها را از قبل طراحی شده و شخصیت های محوری ماجرا را هنرور می خوانند.

به بهانه این جریان گفتگویی با علیرضا شیری، طبیب، آموزش دیده روانشناسى عمقى در دانشگاه آکسفورد و مدرس آسیب شناسى روانى در دانشکده روانشناسى داشتیم که عضو اتاق فکر و کارشناس ده ها برنامه تلویزیونى و رادیویى در این سال ها بوده است. تلاش شد تا علی رغم وقت کوتاه وی با نکاتی محوری به تحلیل آنچه که در این چند روز اتفاق افتاد، پرداخته شود.

شیری در بخشی از سخنان خود با اشاره به موجی که در جامعه نسبت به رفتار مجری «اکسیر» با شرکت کننده برنامه راه افتاد، بیان کرد که در چنین فضایی صدای منتقدان و تحلیل های آنها شنیده نمی شود.

وی معتقد است با بیان نمایشی بودن این بخش، ضربه بزرگتری به تلویزیون و سازمان صداوسیما وارد شد چراکه تلویزیون گفتگو، مسابقه و... زیاد دارد و حال این سوال پیش می آید که آیا همه اینها نمایشی بوده است؟

*گاهی ما با یک اتفاق و یا چالشی جدید در برنامه سازی مواجه می شویم و بعد عده ای به برنامه های روز دنیا اشاره می کنند و اینکه آنها هم فلان کار را انجام می دهند و از یک رفتار در چارچوبی سخن می گویند که شاید برای ما تعریف شده نیست. چقدر با این گفته موافق هستید؟

- بله در مورد اخیر و اتفاقی که در برنامه «اکسیر» رخ داد، من یادداشتی نوشتم و یک نفر نظر داده و از برنامه های روز دنیا سخن گفته بود. این درحالی است که اشتباه است که ما زمینه context و زیرساخت اجتماعی انگلیس و آمریکا را با ایران مقایسه کنیم. به طور مثال در آمریکا شوی معروف جری را سال ها قبل دیده بودم که مثلا زن به مرد خیانت می کند و بعد شخص سوم را به برنامه دعوت می کنند و این دو مرد با هم دعوا می کنند، درحالیکه این یک برنامه زرد است و در آنجا ممکن است رواج داشته باشد.

میزان صراحت در هر جامعه ای متفاوت است و رسانه ها و مدویوم های هر جامعه نیز بازتاب دهنده همان میزان از صراحت هستند و این فرهنگ عمومی است که تعیین می کند رسانه تا چه حد بازتاب دهنده این مسایل باشد.

* اگرچه این روزها رسانه های دیگر هم فراگیر شده اند اما تلویزیون همچنان قابل دسترس ترین رسانه برای همه مردم ایران حتی در مناطق دورافتاده است. به نظر شما اتفاقی مثل آنچه که در برنامه «اکسیر» رخ داد چه تاثیری روی مخاطبش به لحاظ این همه گیر بودن، می گذارد؟

- فکر می کنم این سوال چندان درست نیست، آیا منظور این است اگر صد نفر برنامه را دیده باشند یا هزار نفر جواب باید تغییر کند؟ مگر چند نفر اشتباهی را که در برنامه رخ داده بود، دیدند؟ بیشتر شبکه های اجتماعی آن را نشر دادند. با دیدن جوابیه تهیه کننده محترم و آقای حسنی نکاتی به ذهن بنده رسید از جمله اینکه:

۱- آقای حسنی محبوب خیلی ها نیست. حداقل افرادی مثل طرفداران خانم نامداری، دشمنان صدا و سیما، دشمنان رییس قبلی و تیم مجریان رقیب می توانند خطر بالقوه زندگی او باشند. سه دسته مشهور مخالف ایشان هستند و اینها باعث می شود آقای حسنی و تیمش به طور بدبینانه ای هر منتقدی را قلم به مزد و بی معلومات و جزو دشمنان قلمداد کنند.

۲- فحاشی دشمنان ایشان باعث شد مجری محترم بهانه پیدا کند که پاسخ منتقدان را ندهد و بابت فحش خوردن مظلوم نمایی کند، همچنین با استفاده بی ارتباط از احادیث علوی و دست آویز قرار دادن بیماری، دهان همه منتقدان را ببندد.

۳- قطعا بنای ما وقتی نقد می کنیم بر حذف نیست، اتفاقا هدف من این است که مساله ای که پیش آمد، رفع شود و این شخص در برنامه باقی بماند و خودش را اصلاح کند. اگر ما رضا رشیدپور، فرزاد حسنی، علی ضیا و... را از دست بدهیم یعنی همه مجریانی را که رویشان سرمایه گذاری کرده ایم، کنار بگذاریم. بنابراین من با اینکه فرزاد حسنی به هر دلیلی کار نکند، مخالف هستم. من می خواهم او بماند و خوب هم کار بکند. به این ترتیب است که کشور رشد می کند.

او به یک برنامه تلویزیونی آمد و ترفندهایی به کار گرفت که شیوه‌ای بود که یک رییس جمهور هم قبلا استفاده کرد.

مظلوم‌نمایی ها و این استفاده از احادیث به جای عذرخواهی نوعی فرار رو به جلو و مکانیزم دفاعی بود. او روی آنتن رسانه به کسانی جواب داد که به او توهین کردند و به منتقدان پاسخ نداد. ریگان جمله ای دارد که بیان می کند عذرخواهی مرد را بزرگتر می کند و عوامل این برنامه اشتباه کردند اما عذرخواهی نکردند.

درحالیکه برای من هیچ فرقی ندارد، فرزاد حسنی را بردارید و یک نفر دیگر جای او بگذارید. اتفاقا من پیش از این در اتفاقاتی مشابه یادداشت هایی درباره علی ضیا و فیتیله ای ها هم منتشر کردم چراکه تحلیل اجتماعی کار من است.

*فکر می کنید رسانه ملی چگونه باید مجریانش را برای رسانه ای که ۸۰ میلیون مخاطب دارد آموزش دهد تا به مواردی این چنین برنخوریم؟

- من اطلاعی ندارم که سیاست آموزشی رسانه ملی در این زمینه چیست و نمی توانم نظر چندانی در این باره داشته باشم.

*به هر حال ما با برنامه ای مواجه شدیم که به یک باره این همه واکنش دریافت کرد و باز هم می توان اتفاقاتی از این دست دید.

- البته این قدرت شبکه های اجتماعی است و به نظر من سازمان صداوسیما بد عمل نمی کند. سازمان به محض اینکه فکر می کند شایعات جامعه را پر می کند به آنها پاسخ می دهد. نفس اینکه عوامل برنامه به تلویزیون آمدند به معنای این بود که اگر کاری می کنید باید جواب آن را هم بدهید. درحالیکه برای «فیتیله ای ها» دیرتر این فضا فراهم شد و یا برای علی ضیا انجام نشد که البته اقدام وی بیرون از سازمان بود و شاید دلیلش هم همین بود. البته یکی از مشکلات برنامه «مردم چی میگن» که آنها در آن حضور یافتند این بود که می بایست یک منتقد هم در آن حضور می داشت و این فایده ای ندارد که تنها آنها آمدند و از خود حرف زدند.

*بهترین کار در چنین مواقعی از نظر شما چیست؟

- من اگر جای آنها بودم بیان می کردم که هدف ما این بود که فرمولی متفاوت در برنامه سازی ارایه دهیم اما موفق نشدیم و حالا عذر می خواهیم. من مدرک سازی نمی کردم. این بهترین کار به لحاظ کنترل اذهان عمومی است و اتفاقا با این توجیهات همه الان منتظرند که این تیم دوباره گاف دهد.

*مطرح شد که آن آیتم یک نمایش بوده است، با این فرض فکر می کنید چقدر این رفتار قابل توجیه است؟ به نظر شما برای مخاطبی که ممکن است چنین برنامه ای را مثل سریال دنبال نکند دیگر چه فرقی می‌کند آن بخشِ توهین‌آمیز نمایشی بوده یا واقعی؟ درواقع آیا بهتر نبود که اگر نمایش بود در همان برنامه این مساله عنوان می شد مثل بسیاری از دوربین مخفی ها و یا موارد دیگر که برای پیش نیامدن چنین شائبه هایی در لحظه اصل ماجرا بیان می شود؟

- از نظر ما آن کار یک واقعیت بود. اما با فرض نمایشی بودن آن بخش، چه زمانی مخاطبان باید آن را می فهمیدند؟ نقد من این است که با بیان نمایشی بودن این بخش ضربه بزرگتری به تلویزیون و سازمان صداوسیما وارد شد چراکه ما این قدر گفتگو، مصاحبه، مسابقه و... در تلویزیون داریم که حال این سوال پیش می آید که آیا همه اینها نمایشی بوده است؟ این تیم برای اینکه خود را نجات دهد کل برنامه های سازمان را زیر سوال برده است و سازمان باید واکنش نشان دهد. سازمان تریبونی به این افراد داد و اتفاقا باید به آنها بگوید که از آبرویش خرج شده است. باید از اعتبار تهیه کننده های برنامه های دیگر دفاع کند و گرنه اعتبار آنها هم خرج شده است.

*چطور برنامه ساز می تواند هم خلاقیت و ساختارشکنی داشته باشد و هم با چنین مشکلاتی مواجه نشویم؟ یعنی ساختار شکنی به بی احترامی و تحقیر مخصوصا منجر نشود؟

- باید خط قرمزها در تمام گفتگوها و برنامه ها رعایت شود. احترام و ادب خط قرمزی است که باید همه جا حفظ شود. به طور مثال عده ای هم به حرکت مهران مدیری برای تراشیدن موی سر در برنامه «دورهمی» خرده گرفتند اما من آن را بی احترامی نمی دانم. او شوخ است و می گوید و می خندد و مهمانانش هم چهره ها و شخصیت هایی از شبکه ارتباطی دوستان خودش هستند بنابراین بیان و حرکتش برای مخاطب باورپذیرتر است.

به هر حال کار فرهنگی در ایران آسان نیست، تجربه اندک بنده در همکاری هفت ساله با رادیو و تلویزیون این است که به قدری رسانه حساس و مخاطب مهم است که همچنان بعد از حضور در ده ها برنامه موفق تلویزیونی پیش از هر برنامه این اضطراب را تجربه می کنم که مبادا با کلام اشتباه، تپق، دیرفهمی و نبود هماهنگی با سایر عوامل صحنه یا مجری برنامه زحمت تیم را به باد دهم؛ خلاصه اش را عرض کنم کار در رسانه همیشه سخت و پرمسئولیت است.
منبع: مهر
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین