کد خبر: ۹۷۱۰۴
تاریخ انتشار: ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۸:۱۳
به‌نظر مي‌رسد كه مديريت صداوسيما هنوز متوجه ريشه اصلی مشكل نشده‌اند یا متوجه شده‌اند ولی نمی‌خواهند یا نمی‌توانند به آن اقرار کنند. عبور جامعه ایران از مرحله انحصار رسانه‌ای به رقابت، اتفاقي است كه رخ داده ولي ظاهرا دوستان آنجا نمي‌خواهند در برابر این واقعیت تمکین كنند.
اين روزها اوضاع صداوسيما به‌نحو بي‌سابقه‌اي قمر در عقرب است. مدتي پيش بود كه بازرس ويژه آن حكم به خروج از كشور گرفت، سپس مجري مهم شبكه پرس.تي.وي رفت و آن افشاگري وحشتناك را كرد كه معلوم نشد، اقدامات اداري و قضائي درباره متهمان آن پرونده به كجا رسيد؟ كاهش مخاطب يا به قول يكي از هنرمندان منتقد صداوسيما «حذف بيننده» در سيما آشكارتر از آن است که حتی برای مسئولان آن قابل انکار باشد. دوگانگي رفتاري در اين سازمان بيداد مي‌كند، از يك‌سو به قول هنرمند برجسته كشور آقاي نصیريان، در دست زنان جوراب مي‌كنند تا مچ آنان ديده نشود، از آن‌سو، تعدادي از هنرمندان زن كه ظاهرا عموم آنان متأهل هستند، مي‌نويسند كه مدت‌هاست در تلويزيون به آنان كار داده نمي‌شود! رئيس اين سازمان نیز همه مشکلات را به كمبود بودجه ربط مي‌دهد، درحالي‌كه اين سازمان ده‌ها برابر ارزش آنچه توليد مي‌كند، از خزانه مردم پول مي‌گيرد و امكانات بسيار وسيعي دارد كه براي اداره چندبرابر چنين سازماني نيز كفايت مي‌كند. جالب‌تر اين‌كه براي خنثي كردن اين فشارها در روزهاي اخير مدعي شده‌اند كه مخاطبان سيما افزايش داشته است.

شهروند نوشت:به‌نظر مي‌رسد كه مديريت صداوسيما هنوز متوجه ريشه اصلی مشكل نشده‌اند یا متوجه شده‌اند ولی نمی‌خواهند یا نمی‌توانند به آن اقرار کنند. عبور جامعه ایران از مرحله انحصار رسانه‌ای به رقابت، اتفاقي است كه رخ داده ولي ظاهرا دوستان آنجا نمي‌خواهند در برابر این واقعیت تمکین كنند. رسانه‌اي كه بايد وسيله تحقق دموكراسي و نقد و نقدپذيري باشد، به جايي رسيده كه هنرمندانش گفته‌اند اگر آنها هم بخواهند آن را نقد كنند، متهم به جاسوسي و اجنبي‌پرستي مي‌شوند. اين رفتار در دهه‌هاي پيش ممكن بود انجام شود، ولي درحال حاضر انجامش غيرممكن است، چون رقباي جدي مثل اينترنت و ماهواره به ميدان آمده‌اند كه جا را برای انحصار تنگ کرده‌اند. تلويزيون ایران چون در گذشته نان انحصار را خورده است، الان يا بايد نان رقابت را بخورد يا چوب آن را. براي خوردن نان رقابت بايد تن به قواعد رقابت داد و نمي‌توان مثل گذشته رفتار كرد. وضع تلويزيون ايران مثل كسي است كه در منطقه گرمسير در كنار دريا زندگي مي‌كرده، حالا به هر دليلي وارد قطب جنوب شده و کماکان مي‌خواهد با همان پوشاك پیشین زندگي كند، اين نمي‌شود.

تلويزيون ايران بهتر است كه خيلي خود را درگير سنجش تعداد مخاطبان نكند. اگر برنامه نود به جايي برسد كه ٥٠ ميليون بيننده داشته باشد، يا خندوانه ٣٠ ميليون نفر يا سريال‌هاي عمومي آن را ده‌ها ميليون نفر هم ببينند يا مسابقات فوتبال باشگاه‌هاي اروپا را ميليون‌ها نفر هم ببينند، باز هم هيچ گرهي از كار فروبسته اين جعبه باز نخواهد شد. با پخش برنامه‌های جنجالی و توهین به مردم، ولو در پوشش نمایش نمی‌توان بر تعداد واقعی مخاطب افزود. ديدن اين برنامه‌ها كمكي به ثبات و رشد و آگاهي‌هاي مورد نياز جامعه نمي‌كند. يك حكومت به چنين رسانه‌اي نمي‌تواند متكي باشد. مسأله اصلي براي رسانه، خبر و نقدوتحليل و سياست و آزادي بيان در هر حوزه‌اي است. مسأله مهم ميزان اعتمادي است كه مردم به اين رسانه‌ها دارند. مسأله اين است كه چرا بخش مهمي از مردم ايران با اين رسانه به‌ويژه بخش‌هاي خبري و تحليلي آن قهر هستند؟ نه‌تنها مردم بلكه كاركنان اين رسانه نيز با آن بيگانه هستند. كافي است به جهت‌گيري‌هاي تند و آشکار اين رسانه در امور مهم سياسي توجه كنيد. اي‌كاش صداوسيما مي‌توانست همه كارمندان خود را دعوت كند تا آراي انتخاباتي خود را در يك صندوق مشخص كه فقط مخصوص كارمندان آن باشد، بريزند تا متوجه شود به احتمال زياد بالاي ٩٠‌درصد آنان مخالف سياست رسمي مورد حمايت اين رسانه هستند. فراموش نكنيم كه اين افراد نيز از فيلترهاي گزينشي آنجا رد شده‌اند كه اگر چنين نبود، بعيد بود اندكي همسويي سياسي در بدنه اين سازمان با مديريت آن وجود داشته باشد.

مشكل نگاه حاكم بر اين رسانه است كه از يك موضع بالا به ديگران و مردم نگاه مي‌كنند و گمان دارند كه براي مردم بايد تعيين تكليف و آنان را به راه راست هدايت كرد و دست‌اندركاران این رسانه نيز هدايت يافته‌اند و شايستگي و حتي وظيفه هدايت ديگران را دارند. اين نگاه موجب مي‌شود كه پايين‌ترين سطح كارشناسي در همه حوزه‌ها به‌ويژه حوزه‌هاي مذهبي را در اين سازمان شاهد باشيم. سازماني كه در ابتداي انقلاب ورزيده‌ترين كارشناسان مذهبي و ديني را براي طرح مباحث فكري به خود جلب مي‌كرد، اكنون يكي از منشأهاي سخنان بي‌پايه و نگاه‌های سطحی  شده است.

تغييرات در صداوسيما را نمي‌توان جزيي و محدود انجام داد. بايد در نگرش رسانه رسمي تجديدنظر كرد. حيف است كه اين سازمان عريض و طويل با ده‌ها‌هزار كارمند و امكانات وسيع در برابر يكي، دو شبكه كوچك منفعل و تسليم شود.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین