انتخابات فدراسیون فوتبال، بالاخره برگزار شد و از پس حرف و حدیثها و جار و جنجالها، فوتبال، رییس جدید خود را شناخت. مهدی تاج از حالا به مدت چهار سال روی صندلی ریاست بزرگترین فدراسیون ورزشی کشور تکیه میزند و روزگار تلخ و شیرین فوتبال را از بالاترین سطح مدیریتیاش تجربه میکند.
مجمع انتخاباتی فدراسیون فوتبال در حالی برگزار شد که تقریبا تمام افراد دخیل در برگزاری آن از کیفیت و سلامت آن راضی بودند اما در این میان حرفهایی هم علیه آن چه انجام شده بود، وجود داشت؛ حرفهایی بزرگتر از ظرفیت فوتبال نحیف ایران.
ایسنا نوشت:در موضوع برگزاری انتخابات فدراسیون فوتبال، باید چند نکته را مورد بررسی قرار داد، نکاتی که هر کدام از آنها میتواند موید دشواری نتیجهای باشد که وزیر ورزش و مجموعه وزارت ورزش برخلاف سه دوره گذشته انتخابات فوتبال در سالهای 82، 86 و 90 این بار بیحاشیه و سربلند از آن بیرون آمدند.
1 – سناریوی آرای سفید
انتخابات فدراسیون فوتبال در شرایطی برگزار شد که از مدتها قبل از آن، افرادی با زبان تهدید یا ارعاب، از برگزار نشدنش خبر میدادند و در پیشگوییهایشان پای سناریوی نانوشته کفاشیان و دوستانش را به میان میکشیدند و معتقد بودند که رییس سابق فدراسیون فوتبال، قصد دارد با اجرای طرحی پیچیده بار دیگر شانس خود را برای تداوم ریاستش امتحان کند.
آنها معتقد بودند که کفاشیان با اعضای مجمع فدراسیون لابی کرده تا تعداد زیادی رای سفید داخل صندوقها ریخته شود تا انتخابات از رسمیت خارج شود و انتخاب رییس جدید به مجمع بعدی موکول شود، در آن صورت کفاشیان میتوانست بار دیگر در انتخابات ثبتنام کند.
همچنین اعتقاد این افراد بر این بود که کفاشیان نخواهد گذاشت انتخابات به صورت عادی برگزار شود و اصرارش برای ریاست مجمع و جلوگیری از ریاست وزیر ورزش در مجمع را نشانهای از این خواسته کفاشیان عنوان میکردند.
این ادعا با برگزار شدن انتخابات رنگ باخت و عملکرد وزیر ورزش در مجمع هم نشان داد که این حرف و حدیثها اثری در انجام وظایفش نداشته است. محمود گودرزی در کمال آرامش، در انتخابات فدراسیون حضور یافت، صحبت کرد، رای داد و در پایان برای فوتبال آرزوی موفقیت کرد.
2- سناریوی تعویق و دوسوم آرا
در روزهای منتهی به برگزاری انتخابات فدراسیون فوتبال سناریوی دیگری هم مطرح شد؛ بحث بر سر این که اگر انتخابات فدراسیون فوتبال به دور دوم کشیده شود، با توجه به سکوت اساسنامه درباره نحوه رایگیری باز هم ممکن است که انتخابات با تعویق و تعلیق روبهرو شود. این نکته بارها در کلام کفاشیان و سایر نزدیکانش مطرح شد به گونهای که به نظر میرسید کفاشیان قصد داشته به هر قیمتی که شده در راس فدراسیون باقی بماند؛ قصدی که خود او بارها آن را تکذیب کرد اما مسائل مطرح شده ظاهرا چیزی غیر از آن را نشان میداد.
نکته قابل توجه در این موضوع هم این است که وزارت ورزش و جوانان این بار هم مغلوب شبههافکنیها و تردیدآفرینیها نشد، آن هم مغلوب قومی که آمده بودند با تمام فشار نهادهای نظارتی و قضایی با استفاده از ابزار مجمع بمانند اما وزارت ورزش با تدبیری که به خرج داد انتخابات را خوب و بیحاشیه برگزار کرد.
هرچند در این انتخابات، کفاشیان در فدراسیون فوتبال ماندگار شد اما نفس برگزار شدن انتخابات و اسیر صحنهآراییها نشدن، خود نکته مثبت دیگر این انتخابات بود.
3 – فشار برای انتخاب "فاسدها"!
دلواپسان انتخابات فدراسیون فوتبال، فقط قبل از آن مشغول نبودند بلکه پس از برگزاری آن هم ادعاهای خود را بیان کردند. بلافاصله بعد از آن که مجمع فدراسیون فوتبال برای ریاست چهارساله این فدراسیون به مهدی تاج رای داد، مصطفی آجرلو رقیب تاج در این انتخابات لب به انتقاد گشود؛ انتقادهایی که در حد و قواره فوتبال ایران نبود و پای سیاسیونی را به آن باز کرد که فوتبال ایران، گنجایشش را نداشت.
بازنده انتخابات فدراسیون فوتبال، از افرادی نام برد که "روی اعضای مجمع فشار آوردند تا رایشان را به صندوق تاج و کفاشیان بریزند." این ادعا تضاد کامل با نظر دسته اول داشت؛ کسانی که معتقد بودند کفاشیان و وزارت ورزش دشمن خونی یکدیگراند و اساسا سناریوی کفاشیان برای تعویق انتخابات در راستای تقابل با رای و نظر وزارت ورزش و جوانان بوده است.
آجرلو در ادامه پا را از انتقاد کردن فراتر گذاشت و اتهامهایی را متوجه تاج و کفاشیان کرد که اگر نتواند آنها را با سند و مدرک به اثبات برساند، خود را در مخمصه بدی انداخته است. او پای نهادهای امنیتی و اطلاعاتی کشور را به ماجرا باز کرده و تلاش کرده موضوع انتخابات فدراسیون فوتبال را تا حد یک موضوع امنیت ملی حساس کند.
آجرلو مدعی است که وزارت ورزش تا قبل از انتخابات علیه کفاشیان و تاج بوده و آنها را "فاسد" میدانشته اما به یکباره در انتخابات هواخواه آنها شده و او نمیتواند آرای بالای تاج و کفاشیان را برای خود هضم کند.
البته حرف و حدیثهای آجرلو از سوی تمام برگزارکنندگان و ناظران انتخابات رد شد و حتی ناظر کنفدراسیون فوتبال آسیا هم صحت و سلامت انتخابات را تایید کرد تا جای هیچ حرف و حدیثی باقی نماند. از این منظر هم نقش موثر وزیر ورزش را در برگزاری منظم و با قاعده انتخابات نباید از نظر دور داشت.
4 – نجابب "تدبیر و امید"
انتخابات 18 اردیبهشت 95 به فوتبال ایران پرستیژ خاصی بخشید. فدراسیون فوتبال بعد از جام جهانی 2006 دچار بحران مدیریتی شد و دخالت مستقیم دولت در فوتبال، آن را به تعلیق کشاند. بعد از آن، فدراسیون فوتبال با کمیته انتقالی اداره شد تا این که در سال 86، به دستور مستقیم رییس دولت، رییس سازمان تربیت بدنی وقت وارد کارزار انتخابات شد؛ هرچند سایه سنگین این اتفاق نامبارک خیلی زود از سر فوتبال دور شد اما نتیجهاش ورود فردی به نام کفاشیان به دنیای فوتبال بود. فردی که تا پیش از آن در قامت یک مدیر ورزشی توانمند در کمیته ملی المپیک دیده شده بود، این بار لباس ریاست فدراسیون فوتبال را به تن کرد و دو دوره چهار ساله در این سمت باقی ماند.
در سال 90 هم انتخابات فدراسیون فوتبال با جار و جنجال همراه بود؛ در آن سال بر خلاف این دوره، دخالت دولت کاملا آشکار بود و حتی گزینه مورد حمایت وزارت ورزش وقت هم برای همه مشخص بود. علی کفاشیان در سال 90 هم در انتخاباتی پیروز شد و ریاستش را تمدید کرد که تمام بدنه دولت عزمش را جزم کرده بود که کلید اتاق رییس را به فردی بدهد که علیرغم غریب بودن با مدیریت فوتبال، به وزارت ورزش قریب بود.
انتخابات 95 اما از این نظر هم برگ زرینی در تاریخ فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش بود؛ اگر اظهارات آجرلو را – که از روی دلواپسی و در شرایط روحی ناشی از شکست مطرح شد – در نظر نگیریم، انتخابات فدراسیون فوتبال این بار با آرامش و اطمینان خاصی برگزار شد. همین نکته به اهالی فوتبال نوید میدهد که در چهار سال پیش رو، به احتمال فراوان فضای فوتبال ایران مملو از آرامش باشد و فدراسیون فوتبال زیر سایه وزارت ورزش، در کمال صلح و صفا به کارش ادامه دهد.
وزارت ورزش و جوانان در انتخابات انجام شده با نجابت و متانت، به وظایفش عمل کرد و در کنار انتقادهای تندی که به فدراسیون وارد میکرد، بر روند برگزاری انتخابات از نزدیک نظارت داشت. وزیر ورزش هم در پایان مجمع 18 اردیبهشت به درستی بر این نکته تاکید کرد که "دولت تدبیر و امید، رای اعضای مجمع را حقالناس میداند." حقی که به خوبی در فوتبال هم پاس داشته شد.
در حقیقت این انتخابات نقطه پایان 12 سال بلاتکلیفی فدراسیون فوتبال در رابطه با وزارت ورزش – یا سازمان تربیت بدنی سابق – بود و حالا به نظر میرسد که زمان آن رسیده که برنامه توسعه فوتبال با تعامل واقعی از سر خط نوشته شود.