|
|
امروز: سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۱:۵۶
کد خبر: ۹۶۶۴۹
تاریخ انتشار: ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۷:۲۴
بسياري از خانواده‌هاي امريكايي، عزيزان‌شان را در اين دو كشور از دست داده بودند و امريكا هزينه‌هاي هنگفتي را متحمل شده و نتوانسته بود به اهداف مطلوب خويش دست يابد.
روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم سيدعلي خرم استاد دانشگاه – حقوق بين الملل نوشت:

سرانجام و پس از كش و قوس‌هاي فراوان دونالد ترامپ، به عنوان نامزد نهايي جمهوريخواهان در انتخابات آتي رياست‌جمهوري امريكا پيروز شد. چنانچه او در كنوانسيون ملي جمهوريخواهان انتخاب نهايي شود، از منظرهاي مختلف قابل بررسي است؛ نخست بايد تامل كرد كه چرا مردم امريكا به شخصي مانند ترامپ به عنوان نامزد نهايي حزب جمهوريخواه راي مي‌دهند؟ بايد انديشيد تا چه اندازه سياست‌ها و نظرات ترامپ در عرصه مسائل داخلي و خارجي موجب شده تا او بتواند از چرخه پيچيده انتخابات درون حزبي بالا بيايد و مورد توجه قرار گيرد. دومين منظري كه بايد در انتخاب ترامپ مورد ارزيابي قرار گيرد، آن است كه ترامپ تا چه اندازه مطلوب حزب جمهوريخواه است؟ بايد تامل داشت و ديد كه آيا ترامپ مورد اقبال سران حزب جمهوريخواه قرار مي‌گيرد يا آنكه سران اين حزب به ناچار از او حمايت خواهند كرد؟ سومين منظري هم كه در اين باره بايد مورد توجه قرار گيرد، اين است كه مواضع دونالد ترامپ چيست؟ و اينكه در صورت انتخاب احتمالي وي به عنوان رييس‌جمهور امريكا، تحولات جهاني چه روندي خواهد گرفت؟ و در نهايت نيز بايد ديد كه انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رييس‌جمهور امريكا چه تاثيري مي‌تواند بر روند روابط تهران و واشنگتن بگذارد.

اكنون با توجه به محورهاي فوق مي‌توان انتخاب ترامپ به عنوان نامزد نهايي حزب جمهوريخواه را مورد ارزيابي قرار داد. ابتدا لازم است كه ديد چرا بخشي از مردم امريكا اينچنين به او روي آورده‌اند و او اينگونه مورد اقبال قرار گرفته است؟ براي پاسخگويي به اين سوال ضروري است به اين مساله توجه كنيم كه آيا باراك اوباما در دوران هشت ساله رياست‌جمهوري خويش، ناموفق عمل كرده است؟ اوباما هشت سال در شرايطي بر سركار آمد كه مردم امريكا از دوران جرج بوش جمهوريخواه و وضعيت آن زمان امريكا بسيار ناخشنود بوده و گويي مورد تحقير قرار گرفته بودند. بوش به بهانه حوادث تروريستي ١١ سپتامبر محدوديت‌‌هاي بسياري در زمينه‌هاي مختلف براي مردم امريكا ايجاد كرده بود و امريكا به دليل درگيري و حضور نظامي در افغانستان و عراق وضعيت بغرنجي را تجربه مي‌كرد.

بسياري از خانواده‌هاي امريكايي، عزيزان‌شان را در اين دو كشور از دست داده بودند و امريكا هزينه‌هاي هنگفتي را متحمل شده و نتوانسته بود به اهداف مطلوب خويش دست يابد. از سوي ديگر، در سال‌هاي پاياني دوران رياست‌جمهوري بوش جمهوريخواه، امريكا با بحران اقتصادي روبه‌رو شد كه آن بحران به اروپا و سپس تمامي دنيا سرايت كرد و همين موجب شده بود تا مردم اين كشور در وضعيت رفاهي مطلوبي قرار نداشته باشند. در اين شرايط، باراك اوباما با شعار »تغيير« در صحنه انتخابات رياست‌جمهوري پا گذاشت و مورد اقبال و توجه مردم امريكا قرار گرفت. او نخستين نامزد سياهپوست انتخابات رياست‌جمهوري بود و همين مساله هم در توجه سپاهپوستان، اقشار روشنفكر و ليبرال امريكا تاثير بسزايي داشت. در چنين شرايطي او توانست بر سركار آيد. اوباما در دوران رياست‌جمهوري‌اش توانست به وضعيت بيمه‌هاي درماني سر و ساماني ببخشد و وضعيت آموزشي اين كشور را متحول سازد. او با اقداماتش موجب شد تا وضعيت اقتصادي امريكا از وضعيت بحراني گذشته خارج شده و به رشد اقتصادي تا ٤ درصد برسد.

همچنين او به ١١ ميليون كارگر مهاجري كه سال‌ها در اين كشور به كار اشتغال داشتند، اجازه اقامت داد. او در عرصه سياست خارجي، اكثريت نيروهاي نظامي امريكا را از عراق و افغانستان خارج ساخت و توانست انقلابي را در عرصه ديپلماسي اين كشور ايجاد كند. دولت او در بحران‌هايي نظير كوبا و پرونده هسته‌اي ايران با موفقيت خارج شد و توانست به وضعيت حقوق بشري زندان گوانتانامو سر و ساماني ببخشد. اين مسائل موفقيت‌هاي اندكي نيستند اما چرا با وجود اين دستاوردها، ترامپ توانست به عنوان نامزد حزب جمهوريخواه انتخاب شود. به نظر مي‌رسد چند عامل در اين مساله موثر بوده است؛ نخست اينكه براساس تجارب تاريخي، هنگامي كه مردم از وضعيت بحراني و نامطلوب خارج شوند، دوران سخت گذشته را فراموش كرده و به نوعي قدرنشناسي مي‌كنند. چنين وضعيتي را هم مي‌توان در دوران جرج بوش پدر ديد. دومين عامل را مي‌توان در كارشكني‌ها و تخريب‌هاي تندروهاي حزب جمهوريخواه عليه دولت اوباما ملاحظه كرد. آنها در اين مدت آنچنان دستاوردها و عملكرد او و دولتش را تخطئه كرده و ناچيز شمرده‌اند كه گويي اوباما هيچ دستاوردي نداشته و امريكا كشوري شكست‌خورده در عرصه بين‌المللي است. از سوي ديگر، عملكرد افراطيون به ظاهر مسلمان در قالب گروه‌ تروريستي داعش در خاورميانه و به ويژه در عراق و سوريه در تمايل مردم امريكا به ترامپ بسيار تاثيرگذار بود؛ به گونه‌اي كه امروز تروريسم داعش مرزها را درنورديده و امريكا نيز از اقدامات تروريستي آنها بي‌امان نبوده است. اين مساله موجب رعب و وحشت بسياري در ميان امريكايي‌ها شده و موجب شده تا آنها به دنبال فردي براي مبارزه بي‌امان با داعش و تروريسم باشند. ترامپ طي ماه‌هاي گذشته چنان عمل كرده است كه سبب شده تا بسياري از امريكايي‌ها اين تصور را داشته باشند كه او تنها فردي است كه مي‌تواند با برخورد قلدرمابانه با داعش مبارزه كرده و سپر خوبي براي محافظت از امريكا باشد.

با توجه به مساله فوق، اكنون بايد به بررسي ويژگي‌ها و برنامه‌هاي ترامپ در عرصه سياست داخلي و خارجي پرداخت. ترامپ در مسائل داخلي بر اين نكته اعتقاد بسياري دارد كه بايد زمينه‌هاي حضور و فعاليت سرمايه‌گذاران بيش از آنچه اكنون وجود دارد، فراهم شود. او بر كاهش حضور و نقش‌آفريني دولت در عرصه‌هاي اقتصادي و اجتماعي تاكيد بسياري دارد. او درباره مهاجران، مسلمانان و اقليت‌ها ديدگاه‌هاي به‌شدت افراطي دارد و معتقد است كه مهاجران و كارگران مكزيكي و اسپانيولي را بايد از امريكا بيرون كرد و نگذاشت مسلمانان به خاك امريكا پا بگذارند. او در ادامه اين سياست‌ها و نظرات افراطي گفته است كه در صورت كسب مقام رياست‌جمهوري، ديوار حايلي ميان امريكا و مكزيك خواهد كشيد كه مورد استهزا و تمسخر پاپ‌فرانسيس هم قرار گرفت. از سوي ديگر، سياست‌هاي ترامپ در مسائل بين‌المللي موجب نگراني‌هاي بسياري در ميان متحدان امريكا شده است؛ به گونه‌اي كه مي‌توان انتظار داشت كه امريكا در دوره زمامداري احتمالي او با روسيه، چين، اروپا و عربستان سرشاخ مي‌شود. او اعتقاد بسياري به دكترين مونرو دارد و معتقد است كه امريكا بايد به حوزه نفوذ سنتي خويش بازگردد؛ به عبارت ديگر، مي‌توان گفت كه ترامپ در دوره رياست‌جمهوري‌اش به احتمال زياد احياگر دكترين مونرو خواهد بود.

زاويه سومي كه در اين نوشتار بايد به آن پاسخ داد، اين است كه آيا ترامپ را مي‌توان نامزدي مطلوب و مورد حمايت سران حزب جمهوريخواه دانست؟ من چنين اعتقادي ندارم. بسياري از جمهوريخواهان مي‌دانند كه در صورت برسركار آمدن ترامپ، تصوير منفي نسبت به اين حزب در ميان اذهان امريكايي و غيرامريكايي ايجاد خواهد شد. در اين راستا، او مورد حمايت بسياري از افراد سرشناس حزب جمهوريخواه قرار نگرفته و در اخبار نيز آمده است كه جرج بوش پدر و پسر و همچنين ميت‌رامني از حمايت او امتناع ورزيده‌اند. تا به امروز نيز ١٣٠ميليون دلار تيزر تبليغاتي عليه ترامپ در رسانه‌هاي امريكايي منتشر شده است كه ٧٠ ميليون آن توسط افراد جمهوريخواه بوده است. با توجه به اين شرايط، ترامپ را مي‌توان نماينده بخش افراطي حزب جمهوريخواه، يعني جنبش تي‌پارتي دانست. با اين حال، هنوز هم زمزمه‌هايي در ميان برخي از جمهوريخواهان وجود دارد كه مي‌خواهند مانع از نامزدي نهايي ترامپ در كنوانسيون ملي اين حزب شوند. البته اين زمزمه‌ها با واكنش جدي ترامپ نيز روبه‌رو شده و او تهديد كرده است كه در صورت اين اقدام، به عنوان نامزد مستقل در انتخابات شركت خواهد كرد كه اين اقدام مي‌تواند يك عمل انتحاري براي حزب جمهوريخواه تلقي شود.

در پايان نيز بايد به انديشه‌هاي ترامپ در رابطه با ايران توجه كرد. ترامپ در واقع نماينده آن بخش از جمهوريخواهاني است كه از دستيابي ايران و گروه ١+٥ به برجام ناخشنود هستند و معتقدند كه كلاه گشادي بر سر امريكا در طول مذاكرات گذاشته شده و به همين خاطر، او تهديد كرده است كه در صورت رييس‌جمهور شدن، توافق هسته‌اي را پاره مي‌كند. البته بايد گفت كه برجام، توافقي مورد حمايت شوراي امنيت سازمان ملل است كه قطعنامه ٢٢٣١ بر آن صحه گذاشته و نه ترامپ و نه هيچ فرد ديگري نمي‌تواند اقدامي عليه آن انجام دهد. با اين حال بي‌ترديد او برخورد مثبت و حسن نيت باراك اوباما و جان كري در رابطه با ايران و برجام را نخواهد داشت و مي‌توان انتظار داشت كه در دوره رياست‌جمهوري احتمالي او، رويارويي‌ها افزايش خواهد يافت.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین