|
|
امروز: سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ۰۶:۴۲
کد خبر: ۹۵۷۱۴
تاریخ انتشار: ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۷:۲۸
اما در زمان آقاي احمدي‌نژاد برعكس بود و آقاي احمدي‌نژاد خيلي صريح مي‌گفت من به قانون مجلس عمل نمي‌كنم و در مقابل، مجلس هم هيچ واكنشي نشان نمي‌داد.
انتخابات هفتم اسفندماه همچنان پتانسيل واكاوي دارد. انتخاباتي كه در آن اصولگرايان با شكست مواجه شدند و اصلاح‌طلبان و اعتداليون با كمترين امكانات به پيروزي دست يافتند. مرتضي الويري، شهردار سابق تهران در اين گفت‌وگو از روزي كه خبر رد صلاحيت‌ها منتشر شد صحبت مي‌كند و روايتي از آن روز كه در ستاد انتخابات تهران بوده است مي‌گويد. روزي كه به گفته الويري بغض گلوي اعضا را گرفته بود. او مي‌گويد كه در آن ايام با سيلي صورت خودمان را سرخ نگه داشتيم، چرا كه احساس مي‌كرديم همه راه‌ها به روي ما بسته است. الويري كه نماينده سه دوره اول مجلس بوده است، از غم‌هاي خود در اين گفت‌وگو مي‌گويد. غم‌هايي كه اكثر آنها مربوط مي‌شود به دوران هشت‌ساله دولت‌هاي نهم و دهم. او مي‌گويد كه فكرش را هم نمي‌كرده‌اند در دور اول انتخابات پيروز شوند و فكر مي‌كردند در دور اول سه يا چهار نفر از نامزدهاي ليست پيروز مي‌شوند. مرتضي الويري همچنين به شكست اصولگرايان مي‌پردازد و مي‌گويد كه عامل بزرگ شكست آنها را بايد در حمايت از احمدي‌نژاد جست‌وجو كرد. او در صحبت‌هايش به روزنامه‌ها و سايت‌هاي مخالف دولت يازدهم كه مدام در حال تخريب دولت هستند و از هر گامي كه دولت بر مي‌دارد انتقاد مي‌كنند، نيز اشاره مي‌كند و از آنها با نام روزنامه‌هاي نق‌زن نام مي‌برد. مرتضي الويري از روزي مي‌گويد كه بغض در گلو داشته است و اشك در چشمانش جمع شده و براي اينكه بچه‌هاي ستاد او را با اين حال نبينند، به بهانه پاسخ دادن به موبايل جلسه را ترك مي‌كند. او وقتي از آن روز مي‌گويد اين شعر حافظ را مي‌خواند: ترسم كه اشك در غم ما پرده‌در شود، وين راز سر به مهر، به عالم سمر شود، گويند سنگ لعل شود در مقام صبر، آري شود وليك به خون جگر شود...

قبلا در صحبت‌هاي‌تان گفته بوديد كه كشور دچار يك شرايط توفاني است. حال كه انتخابات هفتم اسفندماه برگزار شده است و نتيجه‌اي مطلوب براي جناح اصلاح‌طلب به وجود آمده است، حال كه برجام به نتيجه رسيده است و در حوزه اقتصاد كشور گشايش‌هايي در حال رخ دادن است، آيا شرايط توفاني كشور به اتمام رسيده است يا همچنان توفان ادامه دارد؟

فكر مي‌كنم كه ما يكي از مراحل سخت تحقق مردم‌سالاري در كشور را پشت سر گذاشتيم؛ به اين ترتيب كه در ٢٤ خرداد ١٣٩٢ كشور از خطر فروپاشي و فرو رفتن در يك جنگ ناخواسته نجات پيدا كرد و در هفتم اسفندماه ١٣٩٤ هم زمينه‌هاي لازم براي اجراي برجام و التيام روابط با جامعه جهاني از يك سو و ترميم خسارات اقتصادي و سياسي داخلي از سوي ديگر فراهم آمده است. به نظرم توفان اصلي پايان پيدا كرده است. مي‌شود گفت كه ما در واقع تازه در آغاز راه قرار گرفته‌ايم اما اين به معني قرار گرفتن در مسيري هموار و بدون توفان نيست. ترديد نكنيد كه بازندگان داخلي و خارجي به دنبال جبران شكست خود هستند.

 يعني معتقديد كه برگشته‌ايم اول مسير توسعه سياسي و اقتصادي كشور و قبل از شروع به كار دولت نهم؟
اين صحبت شما مي‌تواند يك تعبير باشد و يك تعبير ديگر هم مي‌تواند عبارت از اين باشد كه قطاري كه در كشور در حال حركت بود و با يك سرعت منطقي در حال پيشرفت بود، براي مدت هشت سال از ريل مسير اصلي خارج شد اما در ٢٤ خردادماه ١٣٩٢ با تلاش خيلي زياد، تلاش‌هايي صورت گرفت كه اين قطار بار ديگر روي ريل اصلي قرار بگيرد و اين كار با راي مردم در هفتم اسفندماه دقيقا استقرار پيدا كرده است و خوشبختانه با تمهيدات مسائل بين‌المللي و تصويب برجام، راه كاملا براي هرچه سريع‌تر حركت كردن اين قطار هموار شده است و اكنون شرايط آماده است تا بتوانيم روز به روز پيشرفت كنيم. من البته صحبت شما را قبول دارم كه برگشته‌ايم اول راه و زماني هم كه به اين موضوع فكر مي‌كنم، غم سراسر وجودم را فرا مي‌گيرد كه چرا يك فرصت طلايي هشت‌ساله را با درآمدهاي عظيم نفتي از دست داده‌ايم. اگر حركت سالم و عقلاني در آن مقطع زماني انجام مي‌شد ما به راحتي مي‌توانستيم سند چشم‌انداز ١٤٠٤ را حتي همين حالا داشته باشيم. 

  براي ثابت نگه داشتن اين قطار روي ريل توسعه و پيشرفت، براي ادامه حركت‌هاي توسعه‌اي در كشور، چه اقداماتي بايد انجام بگيرد كه اين قطار در سال‌هاي بعد هم همچنان بر روي ريل باقي بماند و طبق صحبت شما از مسير اصلي خودش خارج نشود؟

من فكر مي‌كنم كه اعتماد به نخبگان جامعه و دلسوزان كشور توسط مردم بسيار كارساز بوده است. زماني كه مردم جامعه به نخبگان كشوري كه در آن زندگي مي‌كنند اعتماد لازم و كافي داشته باشند و حاكميت به نخبگان فضاي لازم را براي كار بدهد.

 مانند اعتمادي كه مردم در هفتم اسفندماه به اصلاح‌طلبان كردند و با وجود اينكه بسياري از چهره‌هاي حاضر در ليست اميد را نمي‌شناختند اما به واسطه اعتماد به نخبگان و دلسوزان به آنها راي دادند.

دقيقا. زماني كه شوراي‌عالي سياستگذاري اصلاحات جاي خودش را باز كرد و بالاخره كليپ چند دقيقه‌اي پيام رييس دولت اصلاحات مبني بر دعوت از مردم براي شركت در انتخابات مورد استقبال و اعتماد مردم قرار گرفت و آن استقبال پرشور پاي صندوق‌هاي راي به وجود آمد، ما توانستيم آن موفقيت را كسب كنيم و اگر چنين اعتمادي در آينده نيز وجود داشته باشد، مي‌توان شاهد اتفاقات بهتري هم در كشور بود. در مورد آن كليپ معروف بايد بگويم كه طبق گزارش‌هايي كه من ديدم در همان مدت سه روزه، اين كليپ هشت ميليون بار ديده شد كه اين يك ركورد بالايي بود.

 پس هرچقدر هم كه فشار و ضربه وجود داشته باشد اما اعتماد مانند سدي است كه مي‌تواند جلوي ضربه‌ها يا سنگ اندازي‌ها را بگيرد.

بله. آن چيزي كه براي آينده مي‌تواند جلوي ضربه‌پذيري‌ها را بگيرد عبارت از اين است كه سعي كنيم اعتماد در جامعه، ميان مردم و در كل كشور باقي بماند. چرا كه تداوم اين اعتماد موجب بسيج مردم و هماهنگ شدن مردم براي رسيدن به آرمان‌ها و اهداف آنها مي‌تواند باشد و اميدواريم كه بتوانيم اين سرمايه را حفظ كنيم.

 البته از نكته‌اي هم نبايد در اين ميان غافل بمانيم و آن نحوه عملكرد و تحقق شعار‌ها و وعده‌ها است. اعتماد در سايه اين عوامل هم به وجود مي‌آيد و تنها به واسطه نخبگان و دلسوزان به وجود نمي‌آيد. اين‌طور نيست؟

اينها يك رابطه دو طرفه دارند با يكديگر. مردم زماني كه اعتماد مي‌كنند انتظار دارند در ازاي اين اعتمادي كه كرده‌اند، شاهد باشند آنچه مي‌خواسته‌اند، در حال تحقق پيدا كردن است و به آن دست پيدا مي‌كنند. اگر هم تحقق نيافته يا نمي‌يابد علت آن بدون پرده‌پوشي به مردم بيان شود. در حال حاضر از سال ١٣٩٢ تا به امروز مردم به واسطه اعتمادي كه به نخبگان كرده‌اند اتفاقات خوبي را در كشور شاهد بوده‌اند. قبول دارم كه وعده‌ها و شعارهاي ديگري هم بوده است اما زمان مي‌برد تا خيلي از اتفاقات صورت بگيرد. براي مثال رفع ممنوع‌التصويري رييس دولت اصلاحات يك مطالبه مردمي و عمومي است. مردم از رييس‌جمهور روحاني انتظار دارند كه از خودش عكس‌العمل نشان دهد و بنابراين طبيعي هم بود كه روحاني در سفر استاني به يزد از رييس دولت اصلاحات اسم ببرد. يا آقاي شجريان كه به حق قله دماوند آواز ايران لقب گرفته با استناد به چه حكم قانوني از برگزاري كنسرت منع شده و مردم از شنيدن آواي ربناي او محرومند. طبيعي است كه انتظار جامعه از حسن روحاني اين است به سوگندي كه به قانون اساسي خورده است پايبند باشد. اما در ادامه صحبت‌مان بايد بگويم كه در انتخابات رياست‌جمهوري سال ١٣٩٢ مردم به واسطه اعتماد به نخبگان آمدند و به روحاني راي دادند. يعني ما الان في‌الواقع ميوه سال ٩٢ را در انتخابات هفتم اسفندماه چيديم.

 از انتخابات سال ٩٢ و ٩٤ نام برديد. سال ٩٢ بعد از هشت سال سخت براي اكثر مردم بود و در انتخابات مجلس ٩٤ نيز رد صلاحيت گسترده‌اي در جناح اصلاح‌طلب رخ داد. گويا اعتماد مردم هميشه بعد از يك شرايط سختي بوده است. شما از شرايط انتخابات مجلس بگوييد، براي شما هم تلخ بود؟

اين صحبت‌ها را كه مي‌كرديد، من به ياد روزهاي تلخي در اسفندماه ٩٤ افتادم كه تازه خبر رد صلاحيت‌هاي گسترده را دريافت كرده بوديم. آن روز صبح زود در ستاد انتخابات تهران در ستارخان بودم. به ياد دارم در آن روز كه خبر رد صلاحيت‌ها آمد بغض گلوي اعضا را گرفته بود. آن روز، زماني بود كه ما در ستاد جلسه داشتيم و بعد از اين خبر همه نا‌اميد شده بودند براي اينكه مي‌ديديم در تهران از مجموع كانديداهاي ما فقط چهار نفر را باقي گذاشته بودند و در شهرستان‌ها هم وضع به مراتب بدتر بود و در اكثر حوزه‌هاي انتخابيه هم هيچ‌كسي را نداشتيم. من مي‌توانم به صراحت بگويم كه ما در آن ايام با سيلي صورت خودمان را سرخ نگه داشتيم چرا كه احساس مي‌كرديم همه راه‌ها به روي ما بسته شده است اما راه برگشت هم نداريم. يكي از دوستان خبر داد كه در برخي از سايت‌ها و فضاي مجازي اعلان شده كه ستاد اصلاح‌طلبان در شهر تهران تعطيل شد. خبر منفي و بدي آقاي نادمي، مسوول جوانان اصلاح‌طلب داد مبني بر اينكه از ٥٣ نفر نامزدهاي جوان كه در تهران ثبت‌نام كرده‌اند هر ٥٣ نفر رد‌صلاحيت شده‌اند. بغض گلوي من را گرفت و ديدم نمي‌توانم خودم را كنترل كنم. ناگاه يادم به شعر حافظ افتاد كه «ترسم كه اشك در غم ما پرده‌در شود...» به بهانه اينكه دارم پاسخ موبايل را مي‌دهم به سرعت جلسه را ترك كردم. در راهرو چند نفس عميق كشيدم و به خود مسلط شدم و به جلسه برگشتم. بقيه هم همين وضعيت را داشتند. در همان جا بود كه القاي اميد و تاكيد بر اينكه نبايد مايوس شويم به ما انرژي داد و سعي كرديم كه همديگر را شارژ كنيم و گفتيم كه حتي در همين شرايط و با وجود رد‌صلاحيت‌هاي گسترده سعي مي‌كنيم از ميان كانديداهايي كه ناشناخته هستند و مردم آنها را نمي‌شناسند، ليستي ارايه كنيم. اعتقاد ما اين بود كه در ازاي همين مظلوميت و احقاق حق مي‌توانيم پيروز انتخابات شويم. حتي يادم هست تعبيري را به كار برديم كه ما بايد تلاش كنيم كه سربازهاي ما بر ژنرال‌ها و سردارهاي جناح مقابل پيروز شوند و اين حركت شروع شد و تلاش‌ها صورت گرفت. اتفاقا بركتي كه در همين جا به وجود آمد، اين بود كه ديديم در ميان همان افراد ناشناخته چه ژنرال‌ها و سردارهاي بالقوه بزرگي وجود دارند كه ما از آنها غافل بوده‌ايم. نيروهاي خيلي خوبي كه ناشناس بودند و خوشبختانه توانسته بودند به دليل همين ناشناس بودن جان سالم به در ببرند و رد‌صلاحيت نشوند.. اگرچه در ظاهر سيماي شهر اثري از اصلاح‌طلبان ديده نمي‌شد و حتي در چند روز شروع تبليغات حتي يك پوستر تبليغاتي بر در و ديوار شهر از اصلاح‌طلبان نبود در حالي كه رقيب ما، تمام فضاي تبليغاتي شهر را گرفته بود اما در زير پوست شهر و در فضاي مجازي دوستان ما به صورت گسترده فعاليت خود را آغاز كردند و رسانه‌هاي مجازي توانستند كار وسيعي را انجام دهند.
 و البته امكانات مادي اصلاح‌طلبان هم در حد رقيب‌شان نبود كه بتوانند بنر يا پلاكارد چشمگير و زيادي در سطح شهر نصب كنند و مجبور بودند كه از فضاي رايگان و اما پر پتانسيل مجازي استفاده كنند.

بله، همين طور است. به هر حال يك مجموع عوامل كه در كنار هم قرار مي‌گيرد موفقيت هم به پيش‌مي‌آورد. اين عوامل نشان داد با وجود همه ظواهر و امكانات مادي كه ما در اختيار نداريم، اما مي‌توانيم با امكانات معنوي انرژي زيادي را ايجاد كنيم كه رقيب را كنار بگذاريم. به عنوان مثال صدا و سيما كاملا در مقابل ما بود، بسياري از تريبون‌هاي عمومي در مقابل ما بودند، كانديداهاي اصلي ما رد صلاحيت شده بودند و منابع مالي هم اصلا نداشتيم اما در نهايت پيروز اين رقابت ما بوديم. حال كه به كمبود امكانات مادي اشاره كرديم بگذاريد بگويم كه يادم مي‌آيد با چه گدا بازي‌هايي ما مجبور بوديم ستاد را بچرخانيم و هيچ امكاناتي نداشتيم. حتي تقاضا كرديم كه هر كدام از كانديداها در حد ٥٠ ميليون تومان كمك كنند كه آنها هم به دليل اينكه اغلب‌شان با جيب خالي بودند، در نهايت اين مبلغ تحقق پيدا نكرد. بنابراين در حالي كه رقيب ما امكانات مالي فراواني داشت. اما اعتماد مردم تعيين‌كننده بود؛ اعتمادي كه از آن غافل بوديم اما اين‌بار معجزه كرد خودش را نشان داد و از اين به بعد هم بايد از اين اعتماد استفاده كرد و بايد مراقب باشيم كه اين سرمايه بزرگ آسيب نبيند.

 انتظار پيروزي قطعي در حوزه انتخابيه تهران را داشتيد؟ فكر مي‌كرديد كه سي نفر ليست اميد در انتخابات مجلس موفق شوند؟

خير. اصلا اين فكر را نمي‌كرديم. گمان مي‌كرديم كه در دور اول انتخابات سه يا چهار نفر از نامزدهاي‌مان پيروز مي‌شوند و در دور دوم انتخابات هم مي‌توانيم حدود نصف كرسي‌هاي تهران را به دست بياوريم. اما بايد بگويم كه ما انتظار پيروز شدن را داشتيم چرا كه يك سري نظر‌سنجي‌هايي كه داشتيم، نشان مي‌داد كه وضع ما خوب است. با وجود اينكه ظاهر شهر يعني از لحاظ تبليغاتي در اختيار ما نبود اما شور و‌هيجاني كه در فضاي مجازي كه از آن ما بود را مي‌ديديم، ما را بسيار دلگرم مي‌كرد و احساس مي‌كرديم يك سونامي مثبتي در انتظارمان است.
 يكي از مشكلاتي كه اصلاح‌طلبان در زمينه تبليغات داشتنند، در رابطه با پخش تراكت‌ها بود. گويا قرار بوده است كه با پست تراكت‌هاي ليست اميد پخش شود اما اين اتفاق نيفتاد. ماجرا چگونه بوده است؟

ما با اداره پست قرار داد بستيم براي اينكه اين تراكت‌هاي كوچك ليست ٣٠+١٦ را به درب منازل برساند. اما روز دوشنبه قبل از انتخابات متوجه شديم كه متاسفانه پست كار خودش را انجام نداده است و از طريق اس‌ام اس يك نظر سنجي كه كرديم كه آيا تراكت‌هاي كف دستي را دريافت كرده‌ايد يا خير و در نهايت معلوم شد كه سه چهارم مردم يا هفتاد و پنج درصد مردم تراكت‌هاي ليست اميد را دريافت نكرده‌اند. بنابراين مجبور شديم روز سه شنبه در همان فضاي مجازي از طريق تلگرام و... هواداران خودمان را به مدد بطلبيم و بگوييم تراكت‌ها را خودشان پخش كنند و به دست مردم برسانند. براي اين كار هم آدرس ستادهاي خودمان را در مناطق مختلف تهران اعلام كرديم و از مردم و جوانان كمك طلبيديم. كه خوشبختانه با استقبال مواجه شد و ستادها شلوغ شد. مي‌دانستيم كه احتمالا در ميان همه افرادي كه به اينجا آمده‌اند ممكن است افراد نفوذي وجود داشته باشند و تراكت‌هاي ما را بگيرند و به سطل زباله بريزند اما با اين حال ما اطمينان كرديم و اين نيروهاي جوان و مردمي بودند كه بدون هيچ گونه چشمداشتي بر مبناي اعتقاد و باورخودشان آمدند و ظرف ٤٨ساعت آخر سعي كردند تراكت‌هاي تبليغاتي را به دست مردم برسانند و اين پروژه هم با موفقيت به انجام رسيد.

  چه زماني احساس كرديد كه در انتخابات موفق شده‌ايد؟

جمعه شب تقريبا بيدار بوديم و از مناطق مختلف سعي مي‌كرديم خبرها را دريافت كنيم. ضد و نقيض بود و خبر هماهنگي دريافت نمي‌كرديم. اما صبح روز شنبه بود كه از چند تا صندوق راي توانستم اطلاعاتي به وسيله افرادي كه پاي صندوق‌ها بودند بگيريم و آنجا بود كه احساس كرديم تيرما درست به هدف اثبات كرده است.

 در گفت‌وگويي بيان كرده بوديد كه اگر روزي قرار باشد دادگاهي در كشور باشد، بدون ترديد شماري از نمايندگان مجلس هشتم و نهم بايد در آن دادگاه محاكمه شوند. اما آنجا اشاره نكرديد علت محاكمه بايد چه باشد.

ببينيد، ما نمي‌توانيم يقه يك نماينده خاص را بگيريم و بگوييم تو مسوول همه مشكلات و خرابي‌ها بوده‌اي. من به عنوان شخصيت حقوقي مجلس اين ادعا‌نامه يا كيفرخواست را صادر كردم. من در درون مجلس نهم و هشتم دوستاني را دارم و مي‌شناسم كه بسيار آدم‌هاي مسووليت‌شناس و سالمي هستند ولي شما مي‌دانيد كه تصميم در داخل مجلس فقط به وسيله يك يا دو نفر گرفته نمي‌شود و به قول معروف با يك گل بهار نمي‌شود، اگر چه كه اين صداها مي‌تواند در آن فضا پژواك خودش را داشته باشد، مانند حرف‌هاي علي مطهري كه در مقاطع مختلف به عنوان يك نماينده وظيفه‌شناس مطرح كرده است. اما واقعيت مطلب اين است كه در آن اتفاقات تلخي كه در هشت ساله آقاي احمدي‌نژاد افتاد و كشور در آستانه فروپاشي و سقوط قرار گرفت مجلس هشتم‌ونهم مسوول هستند. براي اينكه آنها بودند كه اين تخلفات را مي‌ديدند و با آن برخورد نمي‌كردند. ما در مجلس اول در ازاي تخلفات بسيار كوچك‌تر بني‌صدر اعتراض مي‌كرديم و به او راي عدم كفايت سياسي داديم ولي مجلس هشتم و نهم وقتي كه ديد احمدي‌نژاد يارانه‌اي را كه بايستي به ازاي هر نفر ١٥ هزار تومان بدهد از منابع غيرقانوني و منابع ملي شروع كرد به تاراج كردن، سكوت كرد وقتي كه مجلس ديد سرمايه‌هاي ملي كه براي مردم است و بدون مطالعات لازم تحت عنوان مسكن مهر در بيابان‌ها بدون هيچ‌گونه خدمات و امكانات زير بنايي هزينه مي‌شود هيچ اعتراضي نكرد وقتي كه مجلس ديد طرح‌هاي زود بازده هزاران ميليادر توماني هزينه مي‌شود، صدايش در نيامد كه مجموع اين عوامل نشان مي‌دهد كه مجلس مسووليت نظارتي خود را به درستي انجام نداده است. حتي ديوان محاسبات مجلس گزارش كرد كه در يك سال مالي دولت احمدي‌نژاد دو هزار تخلف توسط دولت انجام گرفته است، اما بازهم مجلس اعتراضي نكرد. اينها شوخي‌بردار نيست. شما مي‌بينيد در بسياري از كشورهاي دنيا كه ما آنها را نكوهش مي‌كنيم به ازاي تخلفات بسيار كمتر با افراد برخورد مي‌شود ولي در كشور ما كه مدعي اسلاميت و ارزش‌ها هستيم اين‌طور با منابع ملي و سرمايه‌هاي ملي بازي مي‌شود. من هنوز هم مي‌گويم كه بايد در دادگاه به اين موارد رسيدگي شود. البته جايگاهي كه مي‌توانست و بايد با اين تخلفات دولت‌هاي احمدي‌نژاد در آن زمان به‌طور قاطع برخورد مي‌كرد مجلس بود كه نكرد.

 آقاي الويري، برخورد مي‌شود اما علت و معلول ماجرا معلوم نمي‌شود. در روند رسيدگي به تخلفات صورت مساله‌ها پاك مي‌شود و به مساله رسيدگي نمي‌شود. هرچند خود رييس دولت‌هاي نهم و دهم هم مجلس را آن‌طور كه بايد و شايد جدي نمي‌گرفت.

اينها بر‌مي‌گردد به عدم تقدس قانون. ما بايد شرايطي را در كشور به وجود بياوريم كه شمشير قانون هميشه در مقابل قانون‌شكنان برنده و تيز باشد و سيستم اجازه ندهد كه افراد اجازه كار غيرقانوني داشته باشند. اما در زمان آقاي احمدي‌نژاد برعكس بود و آقاي احمدي‌نژاد خيلي صريح مي‌گفت من به قانون مجلس عمل نمي‌كنم و در مقابل، مجلس هم هيچ واكنشي نشان نمي‌داد.

 آيا مجلس براي محمود احمدي‌نژاد يك شوخي بود؟

بله. همين‌طور بوده است.

 اميد داريد كه مجلس آينده به كار نظارتي خود به درستي و در شفافيت عمل كند؟

اميدوار هستيم كه در آينده، مجلس به كار نظارتي خود درست عمل كند و دستگاه‌هاي ديگر هم در قواي مختلف به هنجارهاي قانوني تمكين كنند. ما هيچ گونه حكومت سايه و دستگاه‌هاي سايه نداشته باشيم كه حتي قدرت آن سايه‌ها از اصلي‌ها بيشتر باشد. اگر ما در اين مسير قدم ‌برداريم بر اساس قانون اساسي موجود به رغم نقص‌هايي كه دارد آن وقت است كه مي‌توانيم به راه درست برويم.

 بيش از دو سال از شروع به كار دولت يازدهم گذشته است. خيلي‌ها مي‌گفتند كه پاشنه آشيل اين دولت مي‌تواند مساله انرژي هسته‌اي و انتخابات مجلس دهم باشد و حال هر دو اين مورد رفع شده است. در سال‌هاي باقيمانده، پاشنه آشيل دولت حسن روحاني چه مي‌تواند باشد؟

كم‌صبري مردم و انتظار حل مشكلات در مقطع زماني كم يك مشكل جدي است كه دولت با آن مواجه است. ببينيد شما بعضي وقت‌ها گرفتار يك مشكل يا مسائلي مي‌شويد كه ممكن است شما را از صبوري خارج كند و تعادل را از دست بدهيد. مسائل اقتصادي هم همين‌گونه است و ويرانگري اقتصادي به همين ترتيب است. در بودجه خانواده هم همينطور است. اگر آن كسي كه يك خانواده كوچك را مديريت مي‌كند نتواند دخل و خرج زندگي را هدايت كند ممكن است ١٠ برابر بودجه متعارف را هم داشته باشد اما نه تنها اين پول موجب سعادت نشود، بلكه موجب فساد فرزندان و فروپاشي كيان خانواده شود. آنچه در كشورمان اتفاق افتاد عبارت از اين بود كه گرفتار نفرين منابع شديم به جاي بركت و خير آن منابع. يعني اين دلارهاي نفتي كه دست زنگي مست افتاد همه هنجارها و چارچوب‌هاي ما را دچار تزلزل جدي كرد. اين تزلزل و ويراني به هر حال اتفاق افتاد. يك زلزله چند ريشتري مي‌تواند يك بناي بزرگي را در عرض چند ثانيه خراب كند ولي وقتي كه بازسازي شروع شود، چند سال طول مي‌كشد تا خرابي‌ها آباد شود. خراب كردن هميشه راحت است. الان ما مواجه با ويرانه‌اي هستيم كه با صبوري بايد آن را بسازيم. خيلي‌ها فكر مي‌كنند كه اين ويرانه ظرف چند ماه يا چند سال قابل ساخته شدن است درحالي كه تلقي من اين است كه ما زمان زيادي را احتياج داريم كه به آباداني برسيم و خرابي‌هاي گذشته را جبران كنيم. نگاه كنيد به روزنامه‌هاي نق‌زني كه دايما تيتر مي‌زنند كه چرا طرح صد روزه روحاني به ثمر نرسيد، در صورتي كه آقاي روحاني گفته بود سعي مي‌كنم صد روزه آن ساماندهي لازم را براي حل مسائل اقتصادي در كشور به وجود بياوريم. روحاني هرگز نگفته بود كه من صد روزه تورم را از بين مي‌برم. روحاني هرگز نگفته بود كه صد روزه من كشور را از ركود خارج مي‌كنم منتهي گفته بود كه سعي مي‌كنيم در اين صد روز جايگاه خود را بشناسيم و ببينيم كه اين ويرانه را چگونه بايد براي حركت رو به جلو آماده كنيم و برنامه‌ريزي‌هاي لازم را انجام دهيم.

 معتقديد كه برخي از افراد و جريان‌ها مي‌خواهند مردم را نا اميد كنند؟

جريان‌هاي پوپوليستي و ضد برنامه دايما سعي مي‌كنند مردم را مايوس كنند و صبوري و آرامش مردم را از آنها بگيرند. در حالي كه ما برعكس بايد به مردم تفهيم كنيم كه رفع اين خرابي‌ها زمان مي‌برد اما در عين حال اين اطمينان را به مردم بدهيم كه يك مجموعه مديريتي آگاه، با شعور، برنامه‌ريز و متخصص در حال پيشبرد برنامه‌ها هستند. مردم اگر اين اميد را داشته باشند آرامش پيدا مي‌كنند. درست مثل بيماري كه اگر ببيند كسي كه بر بالينش است يك فرد غير حرفه‌اي است او صبر و تحمل خودش را از دست مي‌دهد اما اگر يقين داشته باشد كه يك پزشك خوبي در حال درمان او است، بيمار هم احساس آرامش مي‌كند و قبول مي‌كند كه دوران نقاهت را به خوبي سر مي‌كند.

 ممكن است از سمت كشورهاي خارجي هم براي روحاني مشكلاتي ايجاد شود؟

من وجود كارشكني‌هاي خارجي را نفي نمي‌كنم. بالاخره كشورهاي ديگر بر راستاي منافع ملي خودشان كار مي‌كنند و بعضي از اين كشورها هم خصومت‌هاي ديرينه و تاريخي با ايران دارند. اما اين توطئه‌هاي خارجي قابل مقايسه با عوامل داخلي نيست. براي نمونه در برخورد با عربستان كه در يك عمل ضدحقوق بشر ٤٦ نفر از جمله شيخ نمر را اعدام كرده است، ما اگر هوشيارانه و آگاهانه برخورد مي‌كرديم، مي‌توانستيم در فضاي بين‌المللي كاملا عربستان را به گوشه رينگ ببريم اما به وسيله حركت ناشايستي كه به واسطه برخي از چهره‌هاي به ظاهر ارزشي صورت گرفت كار به جايي رسيد كه كاملا ١٨٠ درجه فضا به جاي اينكه عليه عربستان باشد عليه ما چرخش پيدا كرد. من تصور مي‌كنم اگر در زمينه عوامل داخلي قوي باشيم و محكم برخورد كنيم و با آگاهي و داشتن برنامه حركت كنيم و غضنفر‌هاي داخلي زير پاي ما را خالي نكنند و فرش را از زير پاي‌مان نكشند همه كارها خوب پيش مي‌رود.

 مهم‌ترين اتفاق تاريخي از زمان روي كار آمدن حسن روحاني به نظرتان چيست؟

روزي بود كه برجام پس از قريب سه سال تلاش نفسگير به نتيجه رسيد و توافق صورت گرفت. هم در داخل و هم در خارج افرادي منسجم و جدي بودند كه اين اتفاق نيفتد. در كشور هم جريان‌هايي به دليل يا بهانه مسائل ارزشي يا به دليل جابه‌جايي و از دست دادن منافع مخالف توافق برجام بودند. اما پيگيري مستمر دولت و حمايت‌هاي مقام معظم رهبري از تيم مذاكره‌كننده اين پيروزي را رقم زد.

 مجلس دهم شبيه به كدام يك از دوره‌هاي مجلس است؟

هنوز نمي‌توان قضاوت كرد. اگرچه به‌طور تقريبي مي‌توان گفت مجلس دهم يك مجلس ميانه رو هست و جريان‌هاي تندرو نمي‌توانند در آن نقشي داشته باشند اما دو عامل ديگر را بايد ببينيم. يكي اينكه دور دوم انتخابات حساس و سرنوشت ساز است و بايد ببينيم نتيجه چه مي‌شود و مساله دوم اينكه تعداد زيادي از نمايندگاني كه از شهرستان‌ها آمده‌اند گرايش‌هاي سياسي نامشخصي دارند و معلوم نيست كه به هرحال چگونه تصميم‌گيري مي‌كنند و اين نياز به زمان دارد كه جايگاه اين نمايندگان كه مواضع نامشخص دارند مشخص شود. اما بدون ترديد مجلس فعلي نسبت به مجلس هشتم و نهم بهتر خواهد بود و ما شاهد آن هنجارشكني‌ها نخواهيم بود و من فكر نمي‌كنم در مجلس دهم كسي پيدا شود كه دنبال سيمان‌ريزي روي افراد باشد و ادبيات مجلس دهم با مجلس نهم متفاوت خواهد بود.

 به نظرتان احمدي‌نژاد جدي مي‌گويد يا شوخي مي‌كند كه اگر اصولگرايان با او به ائتلاف مي‌رسيدند پيروز انتخابات هفتم اسفندماه بودند؟

تصور مي‌كنم كه اين فرا شوخي است. فكر مي‌كنم كه شكست اصولگرايان در انتخابات را بايد در ائتلاف يا همگامي با احمدي‌نژاد جست‌وجو كرد. بالاخره دوست و دشمن و هركسي كه عدد و رقم سرش مي‌شود عملكرد هشت ساله او را عملكردي منفي ارزيابي مي‌كند. اگر اصولگراها حساب خودشان را از احمدي‌نژاد جدا مي‌كردند طبيعتا خرابكاري‌هاي او، به حساب اصولگرايان واريز نمي‌شد ولي وقتي كه اصولگرايان تخته گاز آمدند و از احمدي‌نژاد حمايت كردند وقتي كه آمدند از تريبون‌هاي عمومي اعلام كردند كه سخنان احمدي‌نژاد را بايد جزو كتاب‌هاي درسي قرار داد وقتي كه بيان كردند اگر خداوند مي‌خواست پيغمبر ديگري بفرستد حتما احمدي‌نژاد را مي‌فرستاد و تعبيرات آنچناني و چنين حمايت‌هايي، بالاخره همه‌اش به حساب اصولگرايان واريز شد. پس عامل بزرگ شكست اصولگرايان را بايد در حمايت از احمدي‌نژاد جست‌وجو كرد.

منبع: اعتماد

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین