کد خبر: ۹۴۱۸۸
تاریخ انتشار: ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۴:۰۰
در قرآن مجید و در سوره‌های مختلف به داستان‌هایی برمی‌خوریم که از جذابیتی فوق‌العاده برخوردار بوده و می‌توانند پایه تولید فیلم‌ها و مجموعه‌های تلویزیونی قرار بگیرند. ولی با گذشت سی و چند سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، این اتفاق به ندرت رخ داده و مهم‌ترین دلیل آن هزینه سنگین تولید آثاری از این دست به حساب می‌آید.
در قرآن مجید و در سوره‌های مختلف به داستان‌هایی برمی‌خوریم که از جذابیتی فوق‌العاده برخوردار بوده و می‌توانند پایه تولید فیلم‌ها و مجموعه‌های تلویزیونی قرار بگیرند. ولی با گذشت سی و چند سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، این اتفاق به ندرت رخ داده و مهم‌ترین دلیل آن هزینه سنگین تولید آثاری از این دست به حساب می‌آید.

زنده‌یاد فرج‌الله سلحشور را می‌توان تنها کارگردانی به حساب آورد که تلاش جانانه‌ای برای تولید مجموعه‌های تلویزیونی با استفاده از قصص قرآنی به خرج داده و در این زمینه هم موفق عمل کرده است.

یوسف پیامبر آخرین ساخته تلویزیونی او به حساب می‌آید که احسن‌القصص قرآن لقب گرفته و با توجه به فراز و فرودهای داستانی‌اش بسیار مناسب تولید برای قاب تلویزیون است. چرا که در سینما محدودیت زمانی وجود داشته، اما در سریال‌های تلویزیون این محدودیت وجود نداشته و فیلمنامه‌نویس و کارگردان می‌توانند به گوشه گوشه داستان با ذکر جزئیات بپردازند، کاری که سلحشور در یوسف پیامبر انجام داده و روی بخش‌های مختلف آن تمرکز کرده است.

او فیلمنامه این مجموعه پربیننده تلویزیونی را به شکل کلاسیک و براساس قواعد آن نوشته که خود یکی از دلایل مهم موفقیت این مجموعه نزد مخاطبان محسوب می‌شود. سلحشور با این کار اولا جلوی پراکندگی در روایت داستان را گرفته و در وهله بعد ریتمی مناسب به آن بخشیده است. در قسمت‌های نخست شاهد دوران کودکی یوسف هستیم که در این بخش تمرکز بیشتر روی پدر ایشان (یعقوب نبی) بوده است.

در این بخش که گاه کمی هم طولانی جلوه می‌کند، مخاطب با یوسف و پدرش آشنا شده و برادرانی را می‌بیند که از فرط حسادت سرانجام کمر به قتل او می‌بندند. توطئه برادران ذکر شده برای رهایی از وجود برادر کم سن و سالشان، بدون شک نقطه عطف مهم فیلمنامه یوسف پیامبر در ده قسمت نخست است که ذهن مخاطب را به سمت و سوی تازه‌ای می‌برد.

سلحشور در شکل دادن این نقطه عطف موفق عمل کرده و آن را کاملا براساس روایت آمده در قرآن شکل داده است. ورود او به دربار بوتیفار (پادشاه مصر)، نقطه عطف دیگری است که به‌درستی سرجای خود قرار گرفته و به روان‌تر روایت شدن داستان کمک شایانی کرده است.

در بخش‌های مربوط به دوران جوانی حضرت یوسف، اتفاقات زیادی رخ می‌دهد که ایشان موفق به حل کردن آنجا به مشیت الهی می‌شوند. برای مثال می‌توان به ماجرای هفت سال خشکسالی در سرزمین مصر اشاره کرد. علاقه زلیخا به یوسف یکی از نقاط عطف احسن‌القصص قرآن است که به تصویر کشیدن آن کار سختی به حساب می‌آید، اما سلحشور بخوبی از عهده انجام آن برآمده و سکانس درخشانی را خلق کرده که به باور مخاطبان خود می‌نشیند.

سختی کار او هنگامی بیشتر به چشم می‌آید که به یاد بیاوریم تقریبا تمامی مخاطبان، داستان حضرت یوسف را از کودکی تا بزرگسالی بارها و بارها شنیده و بخش یاد شده را نیز در خاطر دارند. سلحشور در پرداخت شخصیت‌های اصلی موفق نشان داده و کاملا در راستای این قصه قرآنی حرکت کرده است، اما در رابطه با شخصیت‌های مکمل بیشتر به سمت تیپ و گاه تیپ - شخصیت رفته که یوسف پیامبر از این بابت اندکی لطمه خورده است. برای نمونه می‌توان به کاهنان معبد اشاره کرد که ضد قهرمان به حساب می‌آیند، اما در خلق آنها به کلیشه‌ها توجه شایانی نشان داده شده است.

سلحشور در نوشتن دیالوگ‌ها هم به روش خود عمل کرده و از نزدیک شدن آن به محاوره تا حدود زیادی اجتناب کرده است. وی همچنین در مقام کارگردان هم تلاش زیادی برای خلق اثری ماندگار به خرج داده که این امر در قاب‌بندی‌هایش بخوبی مشهود است. قاب‌هایی متناسب با استانداردهای تلویزیون که نه بیش از اندازه شلوغ و نه خیلی خلوت نشان می‌دهند. یوسف پیامبر در برخی سکانس‌ها نیاز به جلوه‌های ویژه رایانه‌ای داشته که با توجه به ضعف‌های موجود در این بخش، چندان خوب و متقاعدکننده از کار درنیامده است.

البته باید این را هم در نظر گرفت که این مجموعه تلویزیونی چند سال پیش ساخته شده و این بخش کیفیت امروزی را نداشته است. سلحشور با توجه به سابقه بازیگری‌اش در سینما، وسواس زیادی در انتخاب بازیگران نقش‌های اصلی و فرعی به خرج داده و کیفیت مناسبی را بر این بخش از کار حاکم کرده است. بزرگ‌ترین چالش وی در این رابطه، انتخاب چهره‌ای ناشناخته برای ایفای نقش جوانی حضرت یوسف بوده است.

مصطفی زمانی که از میان خیل نامزدها برای ایفای این نقش انتخاب شده، انتخاب فوق‌العاده هوشمندانه‌ای بوده که کاملا به باور مخاطبان خود می‌نشیند. زیبایی ظاهری در کنار صدایی خوش‌آهنگ به او در ایفای این نقش کمک شایانی کرده و او را به یکی از ستون‌های اصلی این مجموعه تبدیل کرده است.

در نقطه مقابل کتایون ریاحی هم برای ایفای نقش زلیخا یکی از بهترین انتخاب‌های ممکن بوده و مثلث درخشانی را در کنار زمانی و جعفر دهقان به وجود آورده است. سلحشور در بخش موسیقی متن نیز نظارت خوبی داشته و هماهنگی مناسبی را میان موسیقی ساخته شده و تصاویر فیلم شاهد هستیم.

در آخر این‌که یوسف پیامبر نشان داد تلویزیون از چه ظرفیت فوق‌العاده‌ای برای روایت داستان‌های قرآنی برخوردار است، منوط بر این‌که زمان زیادی صرف نگارش فیلمنامه آن شده و در تولید هم این دقت نظر وجود داشته باشد، در این صورت است که می‌توان همچون مجموعه تلویزیونی یوسف پیامبر به جذب مخاطبانی خارج از مرزها هم امیدوار بود.

منبع : جام جم
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین