|
|
امروز: چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۰۱:۱۲
کد خبر: ۹۳۵۷۷
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۶:۱۱
مرتضی حاجی که در سال ٧٦ ریاست ستاد رییس دولت اصلاحات را به عهده داشت و در دولت اصلاحات سابقه وزارت تعاون و آموزش و پرورش را داشته، معتقد است که شرایط کنونی نسبت به سال ٧٦ تغییر کرده و تصمیم اصلاح‌طلبان مبنی بر ائتلاف با اصولگرایان معتدل هوشمندانه و متناسب با ظرف زمان بوده است.
«کنش سیاسی اصلاح‌طلبان امروز چه تفاوت‌هایی با کنش این جریان در ١٠ سال پیش دارد؟» پاسخ به این پرسش می‌تواند تصویر بهتری از عملکرد اصلاح‌طلبان در شرایط کنونی به دست دهد. این جریان با ائتلاف با نیروهای سیاسی معتدل چه هدفی را برای خود تعریف کرده و ضمنا در کنار این هدف چه دورنمایی از هویت و اصول خود به نمایش گذاشته است؟

 مرتضی حاجی که در سال ٧٦ ریاست ستاد رییس دولت اصلاحات را به عهده داشت و در دولت اصلاحات سابقه وزارت تعاون و آموزش و پرورش را داشته، معتقد است که شرایط کنونی نسبت به سال ٧٦ تغییر کرده و تصمیم اصلاح‌طلبان مبنی بر ائتلاف با اصولگرایان معتدل هوشمندانه و متناسب با ظرف زمان بوده است.

متن پرسش و پاسخ حاجی با روزنامه اعتماد در زیر می‌آید:

از سال ٩٢ اصلاح‌طلبان با نیروهای معتدل جریان اصولگرا و اعتدالگرایان ائتلاف کردند. تحلیل شما از این تصمیم اصلاح‌طلبان در مقطع کنونی چیست؟ آیا این تصمیم به هویت اصلاح‌طلبانه آنان آسیبی نمی‌زند؟ مجموعا این ائتلاف در آینده اصلاحات چه اثراتی دارد؟

کشور ما به انسجام همه دلسوزان کشور نیاز دارد. همه کسانی که قلب‌شان برای اسلام و ایران و انقلاب می‌تپد، باید همت کنند تا موانع و مشکلات سر راه کشور برای دستیابی به هدف‌های بلند رشد و توسعه از میان برداشته و راه هموار شود. هرگونه نفی توانایی‌های مجموعه کشور و انحصارطلبی در تصدی امور بدون صلاحیت‌ها و توانایی‌های کافی به نفع کشور نخواهد بود. اگر جناحی به کلی از دور خارج شود، موانع و مشکلاتی ایجاد می‌شود که در نتیجه آن کشور متضرر خواهد شد. یکی از مهم‌ترین هدف‌های اصلاح‌طلبان این است که کشور در مسیر رشد دایمی قرار گیرد. بنابراین در حوزه‌های اقتصاد، فرهنگ، اجتماعی و سیاسی می‌طلبد که فضا را باز کرده، شرح صدر داشته باشند، با همه کسانی که برای همکاری امکان دارند و دست‌شان برای همکاری گشوده است، در جهت هدف‌های مشترک همگام شوند. ائتلاف برای تحقق هدف‌های مشترک تاثیر منفی در هویت هیچ‌یک از جریان‌های سیاسی نمی‌گذارد؛ چرا که هر کدام با حفظ اصول اولیه، اساسی و علل موجده خودشان با دیگر جریان‌ها همکاری می‌کنند. بنده این روش را درست می‌دانم.

هیچ‌کدام از کسانی که با هم ائتلاف می‌کنند توقع ندارند که صددرصد آنچه در برنامه‌های خودشان پیش‌بینی کرده‌اند تحقق یابد. طبیعتا درست این است که روی برآیند خواسته‌های طرفین حرکت شود. اصلاح‌طلبان با ماهیت باورهای خودشان مسیرهای معتدلی را برای پیشرفت کشور در نظر می‌گیرند. در اعتدال نیز هر دو گروه نقطه مشترک دارند. تقویت این نقطه مشترک کاری مهم است که می‌تواند به هدف‌های بلند کشور جامه عمل بپوشاند. در برنامه‌های رسمی دو جناح و همچنین رهنمودهای رهبری حرکت در جهت توسعه اقتصادی و تبیین رفاه برای مردم و حرکت مستمر به سمت جلو خواست مشترکی است که هر دو جناح در کنار هم می‌توانند در تحقق آن گامی بردارند. به عقیده من امروز هویت‌های هر یک از گروه‌های سیاسی حفظ شده است. البته ممکن است در جریان این همکاری‌ها بیشتر اتفاق‌نظر پیدا کنند. اگر چنین اتفاقی بیفتد، مبارک است. اینکه اصلاح‌طلبان بتوانند از بین معتدلین اصولگرا یارگیری داشته باشند خوب است.

چه نوع رفتارهایی هستند که می‌توانند اثرات منفی بر هویت جریان اصلاحات بگذارند؟ در مجموع نسبت هویت اصلاح‌طلبانه با این ائتلاف‌ها چیست؟

اگر بنا باشد رسیدن به قدرت را به هر قیمت مدنظر قرار دهیم، طبیعتا باید هویت‌مان را در این راه نادیده بگیریم. این مساله عدول از هویت تعریف شده است. ما می‌توانیم اصول و فروعمان را تعیین و براساس آن کنش خود را انتخاب کنیم. اصول ما تعریف شده است. ما جمهوری اسلامی را پذیرفته‌ایم، انقلاب را دوست داریم و به قانون اساسی وفادار هستیم. آنچه اصول تعریف شده جریان‌های فکری است، پابرجا است. در کنار این اصول، فروعی وجود دارد که می‌توان از آنها عدول و آنها را متناسب با شرایط بازتعریف کرد. برای رسیدن به یک همکاری مشترک می‌توان و باید نسبت به فروع در مقاطع خاص زمانی بازنگری کرد تا شرایط برای دست یکدیگر را گرفتن و همکاری کردن مهیا شود. اصول اصلاح‌طلبی و اصولگرایی معتدل در بسیاری موارد مشترک است. باور به دیانت اسلام، قانون اساسی، جمهوریت نظام و آمادگی برای کار و تلاش و فداکاری برای تحقق هدف‌ها در دو طرف مشترک است. خط‌مشی اصلاح‌طلبان عموما همراه با اعتدال بوده است. اصولگرایان در حال حاضر دو دسته هستند که یک دسته بسیار تندروی می‌کنند که خسارت‌های زیادی در گذشته متوجه کشور کرده‌اند. بخش دیگر به این واقعیت پی برده‌اند که تندروی برای کشور خسارت‌بار بوده است. این افراد الان با عنوان اصولگرایان معتدل شناخته می‌شوند. این افراد لااقل در خط‌مشی در این مقطع تاریخی به اصلاح‌طلبان نزدیک هستند. وقتی نزدیک هستند چرا باید نه بیاوریم و مدام دست رد به سینه هم بزنیم؟ دست همکاری به یکدیگر دادن به تقویت اصول مشترک ما کمک می‌کند؛ اصولی که در مواردی با اصولگرایان معتدل کاملا مشترک است و در مواردی ممکن است که متفاوت باشد.

مردم، اصلاح‌طلبی را به کنش‌های سیاسی و مطالبات‌شان در سال ٧٦ می‌شناسند. آیا اصلاح‌طلبان در حال حاضر از سقف مطالبات خود پایین آمده‌اند یا راهبرد ائتلاف را در مقطع کنونی انتخاب کرده‌اند و این راهبرد تنها برای این زمان و شرایط انتخاب شده است؟ آیا اصلاح‌طلبان دوباره می‌توانند با پرچم اختصاصی اصلاحات به صحنه بیایند؟

هر دوره‌ای برای خود اقتضائاتی دارد. در دوره‌ای اصلاح‌طلبان هیچ زمینه همکاری با اصولگرایان معتدل نداشتند و در خانه نشستند و شرایط کشور را مطالعه کردند. البته گاهی مصاحبه یا اظهارنظری داشتند. بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری شرایط تغییر کرد و ما به شرایط جدید رسیده‌ایم. لازم و درست نیست که خواسته‌های اصلاح‌طلبان در سال ٩٥ همان خواسته‌های سال ٧٦ باشد. سال ٧٦ شرایط خاص خود را داشت و امسال و سال آینده نیز شرایط مختص به خود را دارد. البته این به معنای این نیست که هر روز رنگ عوض کنیم. اصول ما ثابت و پا برجا است. به اقتضای زمان و موقعیت می‌توان در خواسته‌ها تعدیل ایجاد کرد. گاهی خواسته‌ها عمیق‌تر و گسترده‌تر می‌شود؛ گاهی نیز محدود‌تر و جمع و جور‌تر می‌شود. لذا این که در این مقطع به خواسته‌های جمع و جور‌تری اکتفا کنیم و برای تامین حداقل‌های ممکن تلاش کنیم، می‌تواند مفید و مبارک باشد. طبیعتا هر یک از دستاوردهای موفقیت‌آمیز ما می‌تواند به دستاوردهای دیگری هم منتهی شود تا کم‌کم این مسیر هموار شود.

رفتار کنونی اصلاح‌طلبان را مبنی بر بلوغ سیاسی و هوشمندی آنان می‌دانید یا خیر؟

ائتلاف سال ٩٢ و ٩٤ را برای هر دو جناح اقدامی هوشمندانه می‌دانم. اصلاح‌طلبان که با درک درست شرایط و واقعیت‌های روز آمادگی پیدا کردند که با معتدلین همکاری داشته باشند و هم اصولگرایان معتدل با درک درست واقعیت‌ها برای سود کشور و منافع ملی این تصمیم را گرفتند و هر دو طرف یکدیگر را به جای دفع جذب کردیم.

استراتژی ائتلاف با اصولگرایان مقطعی است یا فکر می‌کنید در آینده باید این ائتلاف‌ها را ادامه دهیم؟

هر زمانی که ائتلاف لازم باشد باید انجام شود. زمانی ممکن است شرایطی به وجود آید که اصلاح‌طلبان برای تحقق هدف‌ها در مواقع تصمیم‌گیری حضور بلامنازع داشته باشند و نیازی به این قبیل ائتلاف‌ها نباشد. در مجموع در همه حالت‌ها فکر می‌کنم باید جاذبه ما حداکثر و دافعه در حد ضرورت داشته باشیم. قرآن هم می‌فرماید اگر کسی آمد و به شما دست دوستی داد، نگویید که شما مومن نیستید. ایرادها می‌تواند بجا باشد اما در صورتی که بخواهد محمل سوءاستفاده قرار گیرد، بد است. در این صورت باید محکم دست رد به سینه آنها بزنیم اما اگر همکاری با صداقت باشد ولو قدرت غالب هم در مقاطعی به دست اصلاح‌طلبان نباشد نادیده گرفتن آن ناشکری از نعمت‌های خدا است. هریک از این افراد توانایی‌هایی دارند که نعمت الهی است. کفران نعمت نباید کرد. جلب و جذب همکاری لازم و مفید است. باید این رهنمود را همیشه مدنظر داشت که جاذبه در حد اعلی و دافعه در حد ضرورت صورت گیرد.

به نظر شما مردمی که به اصلاح‌طلبان اعتماد کردند و به لیست کمتر شناخته‌شده آنها رای دادند آیا این مطالبه را دارند که اثر رای خود را در هیات رییسه مجلس دهم ببینند؟

وقتی مبنا را این بگیریم که مردم به اصلاح‌طلبان اعتماد کردند و به لیست آنها رای دادند در ادامه مسیر هم این اعتماد پابرجا است. به نظرم به جای این که توقع داشته باشند که اثر رای خود را در هیات رییسه مجلس ببینند باید انتظار داشته باشند، تاثیر رای خود را در مصوبات و عملکرد مجلس دهم ببینند. شاید بنا به شرایطی که وجود دارد، تمرکز کردن بر هیات رییسه و به طور مشخص رییس مجلس خیلی به صلاح نباشد. البته منطق رای‌دهندگان درست است. آنها می‌گویند اکثریت مجلس اصلاح‌طلب است. بنابراین در هیات رییسه باید نمود آن دیده شود اما منحصر بودن به این مساله چندان مطلوب نیست. باید انتظارات را در رفتار و مصوبات مجلس دهم متمرکز کرد؛ نه مسوولیت‌ها و مدیریت‌های مجلس دهم.

بهترین مکانیزم برای این که علی لاریجانی و محمدرضا عارف بر سر ریاست مجلس با هم رقابت نکنند چیست؟

در این مورد این دو فرد باید با هم صحبت و تعامل کنند. باید منتظر بود تا مرحله دوم انتخابات مجلس دهم انجام شود و ترکیب قطعی و نهایی منتخبین به لحاظ تقسیم‌بندی‌های سیاسی مشخص شود. بعدا بر آن اساس می‌توان قضاوت کرد که چه کسی از چه حدی از پشتیبانی و آرای منتخبین برخوردار است.

پیشنهاد من این است که آنقدر مساله رییس مجلس را بزرگ نکنیم و طوری تبلیغ نکنیم که اگر خلاف آن اتفاق بیفتد به معنی عقب‌نشینی یا اختلافات تلقی شود. اگر ائتلافی صورت گرفته تا حصول نتیجه‌های مورد انتظار ادامه خواهد داشت و الان زود است. باید صبر کنیم مرحله دوم انتخابات برگزار شود. بعد این آقایان و نمایندگان منتخبین می‌توانند دور هم بنشینند و تصمیم مناسب را در تعامل با یکدیگر بگیرند. آنها آنچه را به صلاح امور است و در رسیدن به هدف‌ها بهتر است انتخاب خواهند کرد. تصمیم ما آقای عارف است که کاندیدای اصلی و ارشد اصلاح‌طلبان بوده و خوشبختانه مورد استقبال بسیار خوبی هم قرار گرفت اما این که آیا او در جمع‌بندی نهایی به همین نظر برسد به نظر من باید اجازه دهیم که ابتدا تکلیف مرحله دوم انتخابات مشخص شود.

راه‌اندازی فراکسیون امید در مجلس چه تاثیری در تثبیت ائتلاف و اتحاد نیروهای اصلاح‌طلب خواهد داشت؟

فراکسیون امید مجموعه‌ای از نمایندگانی است که بنا دارند از برنامه‌های اعلام شده دولت و خصوصا خط و مشی اتخاذشده در سیاست خارجی حمایت کنند. تنش‌زدایی در روابط خارجی از سیاست‌های اصلاح‌طلبان است. این اتفاق‌نظر می‌تواند موجب هم‌افزایی نیروها شده و کمک می‌کند با قدرت به خواسته‌های مردم جامه عمل بپوشانند.

ورود اصلاح‌طلبان به مجلس تا چه میزانی می‌تواند بدبینی‌های بخش‌هایی از حاکمیت نسبت به اصلاح‌طلبان را برطرف کند؟

این مساله را مطرح نکنیم بهتر است.

با توجه به شکست جریان افراطی در انتخابات و تشکیل مجلسی تقریبا همسو با دولت، اتاق فکر ضددولت و ضداصلاحات چه اقدامات و روش‌هایی را در پیش خواهد گرفت؟

به خودشان بستگی دارد. اگر اخلاق را زیر پا بگذارند و به هر قیمتی و حتی به قیمت نادیده گرفتن مصلحت و منافع کشور و سرمایه‌های ملی بخواهند منتخبین مردم را زمین‌گیر کنند و برای اینکه خودشان را ذی‌حق و تصمیم مردم را غلط نشان دهند به هر اقدامی ممکن است، دست بزنند. نمی‌توان پیش‌بینی کرد چه می‌کنند. عقل، انصاف و توجه به منافع ملی حکم می‌کند که با خواسته عمومی ملت همراهی کنند؛ کمک کنند که منتخبین بتوانند بهترین تصمیمات را بگیرند؛ وظایف‌شان را به بهترین نحو انجام دهند و کارشکنی نکنند. باید خواسته مردم در انتخابات تجلی پیدا می‌کند. دم از اسلام، قرآن، اخلاق و خدا زدن اما برخلاف منافع مردم عمل کردن برای هیچ‌کس قابل تحمل نیست و مصداق بارز کفران نعمت است.

گمان نمی‌کنم کسانی که ذره‌ای ایمان و اعتقاد دارند، بعد از اظهارنظر شفاف و عیان مردم اتاق فکری در جهت ناکارآمد نشان دادن و دولت و مجلس تشکیل دهند. انتظار ما این است. همه باید کمک کنند که همدلی بیشتری اتفاق بیفتد. منتخبین مردم که از همه طیف‌ها در مجلس هستند کمک کنند تا مجلسی کارآمد در رسیدگی به مطالبات مردم تشکیل شود.

جدی‌ترین گزینه رقابت با روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم چه کسانی هستند؟

فعلا آقای روحانی رقیبی ندارد.

احمدی‌نژاد، جلیلی و قالیباف می‌توانند مایه دردسر برای روحانی شوند؟

فکر نمی‌کنم. آقایان جلیلی و قالیباف که در سال ٩٢ با آقای روحانی رقابت کرده‌اند و نتیجه آن را دیدیم. احمدی‌نژاد هم سابقه روشنی دارد و هشت سال سابقه ریاست‌جمهوری داشته است؛ هر هنری داشته به کار برده و سرانجام آن چیزی است که به دولت فعلی تحویل داده شده و اکنون همه داریم آثار آن را احساس می‌کنیم. به نظر من این سه فرد رقیب آقای روحانی نیستند.

جدی‌ترین برنامه روحانی در دولت، بازگرداندن شرایط مدیریتی کشور به قبل از احمدی‌نژاد بود. او تا چه میزان در تحقق این هدف موفق بوده است؟

به طور کامل خیر. دولت در این جهت حرکت کرده اما بالاخره همکاری مجلس و بقیه دستگاه‌ها را تاکنون نداشته است. امیدواریم به کمک مجلس آینده بتواند بهتر از این باشد.

با توجه به این که ترکیب مجلس دهم تغییر کرده است کابینه روحانی نیاز به ترمیم دارد؟

ترمیم کابینه نیاز است. مجلس نهم به برخی وزرا رای نداد که افراد بسیار شایسته‌ای بودند و می‌توانستند با شتاب بیشتر به روند برنامه‌های رییس‌جمهور کمک کنند. در آینده طبعا انتظار می‌رود برخی وزارتخانه‌ها که نتوانستند شرایط مطلوب را فراهم کنند دوباره ارزیابی شوند.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین