اولا، اینکه انتخابات- از هر نوعش- مقدمات و مؤخراتی، مثبت و منفی داشته باشد، طبیعی است. همیشه کسانی با برخی کاندیداها موافق و با برخی دیگر مخالف هستند و ابراز این مخالفت در قالبهای منطقی و اصولی با رعایت اخلاق عمومی، نهتنها اشکالی ندارد و مجاز است بلکه شاید بتوان گفت واجب است. بهویژه با توجه به موارد آتی:
الف- اصل ٥٦ قانون اساسی که میفرماید: «حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچکس نمیتواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد و ملت این حق خداداد را از طرقی که در اصول بعد میآید اعمال میکند».
ب- اصل ٦ قانون اساسی که میفرماید: «در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید به اتکا و آرای عمومی اداره شود، از راه انتخابات...»
پ- اصل هشتم همان قانون که میفرماید: «در جمهوری اسلامی ایران دعوت به
خیر، امربهمعروف و نهیازمنکر وظیفهای است همگانی و متقابل برعهده مردم
نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت...». امربهمعروف و
نهیازمنکر ممکن است با نگاه یا کلام یا عمل (اعم از فعل یا ترک فعل) صورت
گیرد؛ بنابراین در اجرای اصل ششم قانون اساسی از طرف مردم، ممکن است
جلوههایی از امربهمعروف و نهیازمنکر وجود داشته باشد و رأیدهندگان با
رأی خود درصدد فهماندن چیزی به دولت (دولت به معنی اعم) باشند.
ت- دو اصل ٥٨ و ٥٩ قانون اساسی که رأی مردم را چه در تعیین نمایندگان مجلس و
چه در همهپرسی، تعیینکننده اعلام کرده است و فرمایش مرحوم امام(ره) که:
«میزان رأی مردم است».
ث- اصل نهم قانون اساسی که اعلام میکند: «... هیچ مقامی حق ندارد به نام
حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادیهای مشروع را، هرچند با وضع قوانین و
مقررات، سلب کند». این بیانگر غایت و نهایت اختیار و اقتدار مقامات در
قبال آزادیها و حقوق مشروع مردم ایران است که دو اصل ١٩ و ٢٠ قانون اساسی
آنها را متساویالحقوق و به طور یکسان تحت حمایت قانون اعلام کرده است و
فصل سوم قانون حقوق آنها را تفصیلا برمیشمرد و ازجمله این حقوق است مصونیت
از «تفتیش عقاید» و سایر تعرضات.
ثانیا: با این مقدمات طبیعی است که ما مردم عادی کوچه و بازار، از مقامات و
مسئولان، نحوه برخورد خاصی را با انواع انتخابات و نتایج آنها انتظار داشه
باشیم و باید بهنحویکه درخور همانندسازی و تقلید باشد رفتار کنند و در
مقابل نظر و رأی مردم، اگر همه تسلیم نیستند، به طور منطقی و مستدل و با
رعایت اصول ادب و نزاکت، انتقاد و اظهارنظر کنند. من به طور معمول در امور
سیاسی دخالت نمیکنم و از این بابت بهاصطلاح «رژیم دارم»؛ اما بیان برخی
مطالب از سوی چهرههایی که مسئولیتهایی در برخی بخشهای کشوری یا لشکری
دارند و باید مظهر قانونمندی باشند بهنوعی به حقوق اساسی مربوط و موضوع
فصل سوم قانون، اساسی است. من هم فردی هستم که حق رأی دارم و در هر حال
گهگاه در انتخابات شرکت کردهام؛ بنابراین به خود اجازه میدهم عرض کنم:
١- اگر مردم در امتحان بزرگ الهی در هفتم اسفند نظام را تأیید کردند پس
بدوبیراهگفتن به تعداد نامشخصی از همین مردم، که به هر کسی میتواند توجه
پیدا کند، چه محملی دارد؟
٢- آیا واقعا باید پذیرفت «خارجنشینان» و «ضدانقلاب» و «کسانی که با نظام مخالف هستند» میتوانند «تصمیم بگیرند» که در انتخابات اثر بگذارند؟ اگر چنین باشد پرسشهای بیشمار و چونوچراهای فراوانی را میتوان طرح کرد.
٣- مقام معظم رهبری تا پیش از رأیگیری، سخنی جز دعوت به شرکت در انتخابات و
حمایت از شورای نگهبان در راستای انجام وظایف این شورا، نفرمودند. از
بیان و سکوت و تقریر معظمله تأیید یا رد هیچ فرد یا گروه یا نحلهای را
نمیشد استنباط کرد. پس از اعلام نتایج هم جز تأیید صحت و سلامت انتخابات و
تشکر از حضور مردم و تلاش مسئولان مطلبی نفرمودند. فقط در دیدار اعضای
مجلس خبرگان چهارم، ابراز تأسف گذرایی داشتند از عدم انتخاب دو نفر از
کاندیداها؛ اما حتی دراینباره هم گلایهای از معظمله شنیده نشد و کسی را
سرزنش یا به کسی توهین یا فرد و گروهی را به ضدانقلاب و خارجنشینان ملحق و
مرتبط نفرمودند. پس بهکارگیری الفاظ و عباراتی منفی علیه مردم را چگونه
باید پذیرفت؟
٤- رأیدهندگان، یعنی مردم ایران، جز اینکه پای صندوقها رفته و به عدهای
از کسانی که از خانهای متعدد گذشته و تأیید صلاحیت شده بودند رأی دادند،
چه کردهاند که باید به ارتکاب «اعمال زشت و قبیح و شنیع» متهم شوند؟! و در
معرض اتهام همنوایی با ضدانقلاب و ادامه مسیر آن نیز قرار گیرند؟
٥- آنهایی هم که فهرست درست کردند مگر افراد فهرستشان اتباع آمریکا یا
اسرائیل یا عربستان بودند که حمایت از آنها کاری «زشت و شنیع» و «همنوایی
ادامه مسیر ضدانقلاب» محسوب شود؟
٦- به طور تاریخی ایرانیان برای بیشتر رهبرانشان نوعی موقعیت کاریزماتیک و
معنوی- فارغ از ملاحظات سیاسی و عوارض ناشی از آن- قائل هستند. همان چیزی
که در ایران باستان به «فره ایزدی» تعبیر میشد؛ بهاینترتیب اینکه گفته
شود این مردم در اجرای تصمیمی که در خارج گرفته شده بود با رأی خود برخی از
چهرههای نظام و بهویژه کسانی را که منصوب مقام معظم رهبری هستند از ورود
به مجلس خبرگان حذف کردند، جفای به مقام معظم رهبری، جفای به آن چهرهها و
جفای به مردم است. خلاصه اینکه انتخاباتی با رعایت همه ضوابط و قوانین و
نظارت استصوابی انجام شد که مورد تأیید و حتی تحسین مقام معظم رهبری هم
بود. مردم هم رفتند و ٦٢ درصدشان به فهرستهای موجود و تأییدشده رأی دادند
(یا رأی ندادند). اینکه بدوبیراهگفتن ندارد! خداوند عاقبت همه ما را ختم
به خیر کند. والله اعلم.