کد خبر: ۸۹۹۸۴
تاریخ انتشار: ۰۹ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۹:۲۰
در مذاکرات آلماتی در مقطعی که در ماه‌های واپسین دولت دهم انجام شده بود چند مورد را طرف مقابل به عنوان امتیاز به ایران پیشنهاد کرده بود.
مجموع افرادی که در مذاکرات هسته‌ای در دو سال گذشته فعال بودند تقریبا بالغ بر 150 نفر بودند/ یکی از جلسات بسیار سختی که ما داشتیم و هنوز رکورد آن جلسات شکسته نشده است 23 ساعت طول کشید/ آقای دکتر ظریف همواره از ما می‌خواستند که نظرات کارشناسی خود را راحت بگویید که در نتیجه ما ساعت‌ها در خصوص یک مساله بحث می‌کردیم/ فکر کنم حدود 45 بار در دو سال و نیم گذشته برای مذاکرات از ایران خارج شدیم/به جاهایی می‌رسیدیم که حدس می‌زدیم ممکن است نشود اما هیچ‌گاه امید خود را از دست ندادیم/تیم برای سناریو عدم توافق هم آماده بود/./یکی از تفاوت‌های برجسته این دوره از مذاکرات با مذاکرات قبل همین بود که در آن دوره‌ها فشاری به عنوان فشار رسانه وجود نداشت و رسانه‌ها کاملا همراه با تیم هسته‌ای و مذاکرات بودند. در دوره‌های قبل سوال بیش از اندازه‌ای پرسیده نمی‌شد و هرآنچه مذاکره‌کنندگان اعلام می‌کردند در همان حد برای رسانه‌ها کفایت می‌کرد.

 سارا معصومی در مصاحبه‌ای با حمید بعید‌ی‌نژاد که در سالنامه روزنامه اعتماد منتشر شده است، نوشت:

قریب به سه سال مذاکرات هسته ای نفسگیر و حکایت ناگفته 150 نفری که یا در میز مذاکرات یا در پشت صحنه برای به فرجام رسیدن رایزنی های هسته ای تلاش کردند. 150 ایرانی که شاید در بهترین حالت نام 28 یا 30 نفر از انها در ملاعام بر زبان رانده شد یا از تلاش های آنها قدردانی شد؛ مردانی که در روزهای حضور در مذاکرات برای جلوگیری از حاشیه سازی ها و اما و اگرها، آرام و بی سر و صدا کلمه به کلمه توافق را مانند تکه تکه های یک پازل کنار هم چیدند. حمید بعیدی نژاد،مدیر کل اداره امور خلع سلاح و مدیرکل سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه ایران در گفت وگوی تفصیلی با «اعتماد» برای نخستین بار از افرادی می گوید که در پشت پرده مذاکرات مسوولیت رایزنی ها در خصوص ابعاد سیاسی، اقتصادی و فنی را بر عهده داشتند. بعیدی نژاد که در کارنامه کاری خود عناوین نماینده ایران در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد و رایزن سفارت دایمی ایران در مقر سازمان ملل متحد در نیویورک را دارد، در دو سال و نیم گذشته رییس تیم کارشناسی هیات مذاکره کننده ایرانی بوده است؛ دیپلماتی که روزهای بیشتری از سایر اعضای تیم را در خارج از ایران گذرانده و به قول خودش در یک بازه زمانی سه ماهه تنها سه روز ایران بوده است. خلاصه ای از گفت وگو سالنامه "اعتماد" با مدیرکل اداره امور خلع سلاح و مدیرکل سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه ایران به شرح زیر است:

**بسیاری از ما از تیم مذاکره‌کننده چهره‌های اصلی و پشت میز مذاکرات با 1+5 را می‌شناسیم. اما در دو سال گذشته تیم جامعی از کارشناسان متفاوت در به فرجام رسیدن برجام کمک کردند. از چه زمانی به ترکیب اصلی تیم افراد و چهره‌های جدید اضافه شدند و عمده فعالیت چهره‌های پشت پرده مانده به چه مسائلی محدود می‌شود؟

مذاکرات اصلی برای رسیدن به توافق موقت ژنو از همان روز اول با تیم اصلی شامل آقایان عراقچی، روانچی، محمدنیا، بنده و آقای امیری آغاز شد. در آن زمان بنده و آقای امیری از سازمان انرژی اتمی عملا مسوولیت کار کارشناسی در مذاکرات را بعهده گرفتیم. به تدریج با پیشرفت مذاکرات از مرحله اولیه و به فراخور شرایطی که مذاکرات ژنو به جزییات بیشتر در حوزه مباحث اقتصادی و مالی وارد می‌شد از وزارتخانه‌های ذیربط هم نظرخواهی می‌کردیم و هم مشورت می‌خواستیم. یکی از نخستین نهادهایی که ما با آنها وارد تعامل شدیم، بانک مرکزی بود. بر اساس توافق موقت ژنو، قرار بود امریکا فشار خود برای کاهش صادرات نفت ایران را متوقف کرده و اقساطی از درآمدهای ایران آزاد شود که برای هماهنگی در خصوص جزییات این مساله با بانک مرکزی رایزنی‌های فشرده‌ای داشتیم. بر اساس این نیاز آقای انصاری مدیرکل وقت امور بین‌المللی بانک مرکزی به ما ملحق شدند که مشورت‌های مهمی به هیات ما دادند.

در آن مقطع زمانی یکی دیگر از موضوعات مهم بحث هواپیمایی بود. یکی از درخواست‌های مهم ما ضرورت انجام تعمیرات و دسترسی به قطعات یدکی هواپیما بود که بعدا ضرورت تکمیل روند صدور گواهی انجام بازرسی‌های ایمنی برای هواپیماهای ایران نیز به آنها اضافه شد. در آن زمان، یاتا که مسوولیت تایید گواهی ایمنی پرواز را بر عهده دارد به دلیل تحریم‌ها حتی از اعزام بازرس به ایران هم سرباز می‌زد. مذاکرات ژنو در حالی پیش می‌رفت که گواهی ایمنی برخی از هواپیماهایی که سفرهای خارجی داشتند رو به اتمام بود و اگر آنها انجام نمی‌شد بخش عمده‌ای از سفرهای خارجی ما قطع می‌شد. با توجه به این وضعیت یکی از تعهدهایی که برای طرف مقابل در توافق ژنو تعیین کردیم برداشته شدن تحریم‌های هواپیمایی در این حوزه بود به گونه‌ای که یاتا بتواند بازرس‌های خود را به ایران بفرستد.

در خصوص مساله دوم در حوزه هواپیمایی که در توافق ژنو به آن اشاره شده بود یعنی بحث تعمیرات هواپیماها و موتورهای هواپیماها، قرار شد امریکایی‌ها لیسانس لازم را صادر کنند تا ایرباس برخی از تعمیرات مورد نیاز ایران را انجام دهد. به دلیل طرح این مسائل در حوزه هواپیمایی در مذاکرات بود که ما از وزارت راه و ترابری درخواست کردیم آقای مهندس پرورش، مدیرعامل ایران ایر به جلسات ما بیایند. بر اساس این نیاز آقای پرورش به مذاکرات در آن مقطع پیوستند و کمک‌های بسیار خوبی به تدوین متونی کردند که در این خصوص نگاشته می‌شد. ایشان همچنین مشورت‌های فراوان و گرانبهایی در خصوص تعهدهای طرف مقابل به ما دادند.

در چند زمینه دیگر از چند نهاد و وزارتخانه دیگر هم استفاده کردیم. به عنوان نمونه در بحث ایجاد کانال خرید تجهیزات دارویی، درمانی و کالاهای اساسی، دوستان و همکاران از وزارت صنعت، معدن و تجارت کمک‌های بسیاری به ما کردند. آقای دکتر صالح‌‌نیا که معاون محترم وزیر صنعت، معدن و تجارت هستند، یکی از مقام‌های ارشد این وزارتخانه بودند که علاوه بر تبیین دیدگاه‌های وزارت صنایع در زمینه‌های مختلف، در خصوص بحث تحریم خودرو که از مفاد توافق موقت ژنو بود به ما کمک کردند.

در خصوص بحث دارو آقای دکتر دیناروند که رییس سازمان غذا و دارو هستند چند جلسه به مذاکرات در وین پیوستند. ایشان در این خصوص که چگونه کانال خرید تجهیزات دارویی باز شود به ما کمک می‌کردند و جنبه‌های فنی بحث را پوشش می‌دادند. در بحث تحریم‌ها هم آقای انصاری مدیرکل بین‌المللی بانک مرکزی در همان مقطع کمک‌های بسیاری به ما کردند.

این دوستان در دوره آخر مذاکرات ژنو به ما پیوستند و تا مقطع تبیین نحوه اجرای تفاهم ژنو در کنار ما بودند. همان طور که به خاطر دارید تفاهم ژنو در 24 نوامبر 2013 نهایی شد و اجرای آن به 20 ژانویه 2014 موکول شد. در آن مقطع تبیین جزییات برای اجرا بسیار مهم بود و ما تیم کاملی از بانک مرکزی تا وزارتخانه‌های دیگر به این منظور در اختیار داشتیم. به دلیل تصمیم ایران و 1+5 برای برداشته شدن برخی محدودیت‌های نفتی ایران، در آن مقطع نماینده‌ای از وزارت نفت در واقع آقای عرب به تیم مذاکره‌کننده مشورت می‌دادند و به یاد دارم که آقای عرب دو دور در مذاکرات حضور یافتند.

در مقطع مذاکرات ژنو، بحث‌های هسته‌ای و بحث تحریم‌های ما چندان ریز نبودند و کلیاتی مطرح و به همه آنها اکتفا شد. اما در فاز بعدی مذاکرات ضرورت‌های جدیدی حادث شد. و بر این اساس اول اینکه تیم فنی سازمان انرژی اتمی در مذاکرات تقویت شد که تخصص‌های متعددی را شامل می‌شد. بیشترین نقش را آقایان کمالوندی و رحیمیان داشتند که بعدها آقایان دکتر خلفی، امینی، موجرلو و قدیریان هم اضافه شدند. آقای رحیمیان در تمام مراحل ما را همراهی می‌کردند و واقعا نقش بسیار اساسی داشتند و با توجه به اشراف ایشان به حوزه‌های مختلف فعالیت در سازمان انرژی اتمی نقشی بسیار کلیدی و محوری در بحث‌ها داشتند. اما یکی دیگر از محورهای اصلی که در دوره جدید مذاکرات توسعه پیدا کرد بحث تحریم‌ها بود. ما به این دلیل که خواهان لغو کامل تحریم‌ها بودیم ناچار به ورود به جزییات نظام تحریم‌های اروپا و امریکا بودیم. باید با تمام زیر و بم‌ها و پیچیدگی‌های نظام تحریم‌ها در اروپا و امریکا آشنایی پیدا می‌کردیم. در آن مقطع ما نیاز به اضافه شدن تیم حقوقی جدید به تیم موجود داشتیم. تیمی که هم با مباحث حقوقی و مباحث بین‌المللی آشنایی داشته باشند و هم به مشکلات روزانه تحریم‌ها درگیر باشند. در نهایت تیم بسیار خوب حقوقی شکل گرفت که ترکیب بسیار حرفه‌ای بود. در همین چارچوب آقای دکتر مشکور که از اساتید برجسته و از حقوقدان‌های بسیار زبده کشور هستند و چند دهه علاوه بر آنکه رشته تخصصی ایشان حقوق بوده است در دعاوی بین‌المللی هم کارهای بزرگی برای کشور کرده‌اند به این تیم اضافه شدند. در همین مقطع آقای دکتر درّی هم به نمایندگی از بانک مرکزی در مذاکرات شرکت می‌کردند و ایشان هم سابقه بسیار طولانی در دعاوی بین‌المللی و اختلاف‌های تجاری بین‌المللی داشتند. اما از همکاران حقوقی ما در وزارت امور خارجه آقایان بقایی، سادات میدانی و صابری و باقرپور ما را همراهی می‌کردند که تمام این افراد از حقوقدان‌های مجرب هستند و تجارب ارزشمندی در حوزه حقوق بین‌الملل و دیپلماسی چندجانبه هم دارند. در حوزه‌های مباحث دیپلماسی عمومی و رسانه‌ای هم آقایان دریایی و میریوسفی کمک‌های خوبی به تیم کردند.

**شاید اکنون که از آن مقطع عبور کرده‌ایم بتوانیم در خصوص پشت پرده‌های توافق ژنو هم حرف بزنیم. تعیین مسائلی که باید در توافق ژنو مدنظر قرار می‌گرفت با توجه به چه اولویت‌هایی بود؟ ما در توافق ژنو دایره وسیعی از مسائل را با وجود آنکه توافقی موقتی بود از طرف مقابل گرفتیم. آیا وضعیت این مسائل مانند خرید دارو یا تعمیر هواپیما در داخل ایران از خط قرمز عبور کرده و به گونه‌ای زنگ‌های خطر در ایران در این حوزه‌ها به صدا در امده بود که روی میز توافق قرار گرفت؟

در مذاکرات آلماتی در مقطعی که در ماه‌های واپسین دولت دهم انجام شده بود چند مورد را طرف مقابل به عنوان امتیاز به ایران پیشنهاد کرده بود. 1+5 در آن مقطع اعلام کرده بود که اگر ما وارد روند مذاکرات جدی با ایران بشویم و پشت میز مذاکره قرار بگیریم می‌توانیم امتیازهای مشخصی را به ایران بدهیم و در چند مورد با ایران همکاری‌هایی داشته باشیم که از جمله این مسائل لغو تحریم خودرو، لغو خرید طلا و فلزات گرانبها از سوی ایران و لغو تحریم پتروشیمی بود.

**بنابراین ما به پیش‌نویس پیشنهادی در آلماتی که البته قطعی هم نبود موارد اساسی‌تری را برای توافق ژنو اضافه کردیم؟

بله. البته موارد اضافه شده ما در چارچوب مذاکرات ژنو بسیار بیشتر و قابل توجه‌تر بود. نخستین و مهم‌ترین الحاقیه ما به این لیست روی میز از آلماتی، مساله تحریم نفت بود. ما در همان مقطع به صراحت اعلام کردیم که امکان مذاکره و همزمان دامن زده شدن بیشتر به تحریم‌های نفتی ما وجود ندارد و این تحریم‌ها باید در همان وضعیتی که بود متوقف و تحریم‌های بیشتر نفتی علیه ایران اعمال نشود. آزادسازی دارایی‌های ایران هم بحث جدیدی بود که ما در دور جدید مذاکرات تعهد به آن را در قالب توافق موقت ژنو از 1+5 گرفتیم. موضوع دیگری که ما اضافه کردیم بحث هواپیما بود. از آنجا که مشکلات و محدودیت‌های ما در حوزه هواپیمایی بسیار زیاد بود انتظار داشتیم که طرف مقابل حتما در این عرصه با ما همکاری کند. کانال خرید تجهیزات پزشکی و دارویی و کالاهای اساسی هم یکی دیگر از مواردی بود که به تعهدهای طرف مقابل در توافق ژنو اضافه کردیم. کانال خرید تجهیزات پزشکی و دارویی و کالاهای اساسی ابتکار بسیار مهمی بود که در این زمینه انجام شد. موارد دیگر هم بود که پیش از این هم توضیح داده شده است.

**کار این کانال خرید دقیقا به چه شکل بود؟

سیستم کار این کانال بسیار پیچیده بود و شاید برای نخستین‌بار چنین سیستمی طراحی می‌شد. در آن زمان، دارایی‌های ایران بلوکه شده بود و ما سیستمی را تعیین کردیم که در سایه آن بتوانیم خریدهای کالاهای اساسی و دارویی را انجام دهیم و مبالغ پرداختی آنها از همان حساب‌های مسدود شده ایران در خارج از کشور برداشت شود. این حرکت بسیار مهمی بود چرا که در آن زمان ما در فشار ارزی هم بودیم و پول‌های ایران هم بلوکه شده بود و ذخایر ارزی ما عملا هیچ گونه کارایی برای ما نداشت. این کانال باز شد و با همکاری بانک‌های ژاپنی ما توانستیم حسابی با عنوان «حساب‌های با هدف‌های ویژه» یا «اس‌پی‌ای» تعریف و از آن برای خرید دارو و کالاهای اساسی استفاده کنیم. رسیدن به فرمولی برای تعیین این حساب و جزییات آن وقت بسیار زیادی از ما گرفت. باید ساز و کاری تعریف می‌شد که در سایه آن ما به ژاپن اعلام کنیم که قصد خرید فلان کالای اساسی و دارو را از شرکتی داریم و سپس در مرحله بعد ژاپن، پول این خرید را از حساب بلوکه شده ایران به شرکت فروشنده پرداخت کند.

**به طور تخمینی در این دو سال مذاکره چند نفر دستی در آتش داشتند و به نحوی درگیر مذاکرات بودند؟

ما برای نخستین‌بار شاهد بودیم که کار جمعی بسیار خوبی در کشور شکل گرفت و سازمان‌ها و نهادهای ذی‌ربط همه برای به سرانجام رساندن آن در حال مشارکت بودند. در این دو سال مذاکرات ما تلاش کردیم از تمام ظرفیت کارشناسی و تخصصی مدیران کشور استفاده کنیم. همانطور که از اسامی پیداست کسانی که درگیر این مذاکرات بودند از مدیران ارشد سازمان‌های خود بودند و اشراف کامل سیاسی و مدیریتی بر مسائل و حاشیه‌های آنها داشتند. البته هرکدام از این مدیران در سازمان‌ها و وزارتخانه‌های تحت مدیریت خود نیز گروه‌های کاری را تعیین و فعال کرده بودند. به عنوان نمونه آقای مهندس پرورش تمام شرکت‌های هواپیمایی را در قالب یک گروه کاری دعوت کرده و با آنها جلسات مستمر داشتند و ماحصل این نتایج را به تیم مذاکره‌کننده منتقل و تیم هم آنها را در مذاکرات دنبال می‌کرد. طبیعی است که مذاکرات با این شکل و شمایل و پیچیدگی‌های آن بسیار سخت بود اما این کار که به صورت گروهی در ایران انجام گرفت در نوع خود بی‌مثال بود. مساله دیگری که وجود داشت این بود که به دلیل حساسیت و طبقه‌بندی مذاکرات و مسائل امنیتی ما نمی‌توانستیم هر فردی را وارد این گردونه بکنیم. به همین دلیل شرکت‌کنندگان از مدیران ارشد انتخاب می‌شدند و تمام این افراد بدون هیچ گونه پوشش رسانه‌ای مسوولیت‌ها و مشاوره‌های خود را در دو سال گذشته انجام دادند. فعالیت‌های آنها در این مدت علنی نشد تا حساسیت بی‌مورد ایجاد نشود. این کارِ گروهی در ایران جدید بود و زمان بسیار زیادی صرف وصل کردن این بدنه‌ها به هم شد. بدنه‌های کارشناسی در سازمان‌های ذی‌ربط اندک‌‌اندک شکل گرفت و به عنوان نمونه در بحث خودرو، مساله و جزییات آن در سطح مدیران ارشد مورد بررسی قرار می‌گرفت و حتی نمایندگان آنها در اروپا هم گاهی به ما مشورت می‌دادند. مثلا در یکی از جلسات مذاکراتی نماینده ایران خودرو در پاریس، حضوریافت و مشورت‌هایی را ارایه کرد. خوشبختانه تلاش ما برای استفاده از تمام ظرفیت کارشناسی در این مذاکرات جواب داد.

البته فراتر از وزارتخانه‌های تخصصی، شورای عالی امنیت ملی در تمام مراحل مذاکرات و وزارت دفاع هم به خصوص در مورد بحث پی‌ام دی نقش محوری داشتند و مسوولان عالی، معاونان و مدیران ارشد آنها هم کمک‌های بسیار بزرگی به پیشبرد مذاکرات داشتند.

بنده یک‌بار فهرستی از مسوولان و مدیرانی که به طور مستقیم و غیرمستقیم در مذاکرات شرکت داشتند تهیه کرده بودم که بر آن اساس می‌توان گفت که مجموع افرادی که در مذاکرات هسته‌ای در دو سال گذشته فعال بودند تقریبا بالغ بر 150 نفر بودند.

البته این همکاری‌ها از میانه‌های هفته‌های آغازین مذاکرات تا روز اجرای توافق ژنو بود. در روزها و هفته‌های اول مذاکرات بدنه اصلی تیم درگیر بود چرا که ما ابتدا باید خواسته‌های خود را با طرف مقابل در میان گذاشته و تبیین می‌کردیم و طبیعتا پذیرش خواسته‌های ما از جانب طرف مقابل هم زمان می‌برد. در آن مرحله از مذاکرات زمانی که موافقت طرف مقابل با کلیت درخواست ما اعلام می‌شد دوستانی که در بالا اشاره کردم به تدریج به بدنه اصلی تیم اضافه شده و در تدوین جزییات به ما کمک می‌کردند. ما در تمامی این هماهنگی‌ها مراقب بودیم که حواشی برای تیم و مذاکرات ایجاد نکنیم.

**در نخستین جلسه مذاکرات در نیویورک به نتیجه عملی خاصی هم دست یافتید یا تنها مذاکره‌ای برای ادامه مذاکره بود؟

در نخستین جلسه مذاکرات که در نیویورک برگزار شد اکثر بحث‌ها در این خصوص بود که مدالیته و قالب برگزاری مذاکرات به چه شکل باشد. دو نظر در جلسه فوق مطرح بود: یک نظر این بود که ایران و 1+5 وارد مرحله بحث و رایزنی برای مذاکرات جامع برای حل بحث هسته‌ای شوند. گزینه دومی هم که بر روی میز بود این بود که به دلیل وجود بی‌اعتمادی‌ها و فاصله زیادی که میان مواضع کشورها به خصوص ایران با امریکا و تروییکای اروپایی وجود داشت رسیدن به یک تفاهم جامع به عنوان هدف اولیه بسیار سخت است و احتیاج داریم که از قدم‌های ساده‌تر آغاز کنیم. در همان جلسه طرفین به این نتیجه رسیدند که باید از گام‌های ساده‌تر آغاز کنیم و تنش موجود را کنترل کرده و سپس وارد مرحله کار روی تفاهم جامع شویم. ضمنا ما باید بر روی عناصر توافق جامع هم با هم به تفاهمی دست پیدا می‌کردیم. باید مشخص می‌شد که از نظر ایران تفاهم جامع باید دارای چه عناصری باشد و نظر طرف مقابل در خصوص مفاد تفاهم نهایی چیست. به عنوان نمونه ایران اعتقاد و اصرار داشت که قطعا باید لغو تحریم‌ها در تفاهم جامع به دست بیاید و غنی‌سازی ایران باید ادامه پیدا کند. امروز که از آن روزها گذشته است در این خصوص با ادبیات بدیهی صحبت می‌کنیم اما در آن زمان باید بحث‌های مفصلی در این خصوص انجام می‌شد و مسائل مدنظر خود را برای طرف مقابل قابل پذیرش می‌کردیم.

بنابراین یک ایده قوی‌تر وجود داشت که اولویت نخست کنترل تنش و سپس برداشته شدن گام اول برای این کنترل تنش باشد. همین طور این جمع‌بندی وجود داشت که در این صورت مشخص شدن نقشه راه برای رسیدن به تفاهم جامع از اصلی‌ترین کارهایی بود که باید در آن مقطع ابتدایی صورت می‌گرفت. در همان جلسه نیویورک همگان به این نتیجه رسیدند که حرکت مستقیم برای رسیدن به تفاهم جامع هسته‌ای می‌تواند به مشکلات اساسی برخورد کند. بنابراین در همان جلسه همه توافق کردند که نخست ما تفاهم موقتی داشته باشیم به عنوان FIRST STEP و پس از آن در قدم اولیه هم هدف بزرگ‌تر خود را تعریف کنیم و ببینیم که قرار است به کجا برسیم. بنابراین ما از همان ابتدا می‌دانستیم که گام اول ساده‌تر خواهد بود چرا که در گام اول باید تصمیم می‌گرفتیم که با چه ساز و کاری می‌توانیم در همان جایی که قرار داشتیم بایستیم و جلوی گسترش تنش را بگیریم.

**آیا در فضای مذاکراتی رسیدن به تفاهم ژنو که نخستین تفاهم اولیه اجرایی میان ایران و 1+5 پس از چند سال مذاکره بود پیش‌بینی می‌کردید که رسیدن به توافق جامع قریب به یک سال و نیم بعد عملی شود؟ تا چه اندازه سختی کار را درست پیش‌بینی کرده بودید؟

کاملا بر سختی مسیر پیش رو واقف بودیم و حتی پیش بینی هم می‌کردیم که شاید بیش از زمانی که در حال حاضر برای رسیدن به توافق نهایی طی شد به وقت نیاز داشته باشیم. اما در همان مقطع هم می‌دانستیم که اگر گام اول را برنداریم نمی‌توانیم به هدف نهایی که تفاهم جامع است نزدیک شویم.

**از چه زمانی و بر چه اساسی قرار شد که مذاکرات ایران و 1+5 در سه سطح کارشناسی، مدیران سیاسی و وزرا برگزار شود؟ موضوعات روی میز هرکدام از این سه سطح بر چه مبنایی انتخاب می‌شد؟

ساختار تصمیم‌گیری در مذاکرات از همان ابتدا به تدریج به سمت سه سطحی شدن حرکت کرد. وزرا عالی‌ترین مقام‌هایی بودند که در این مذاکرات تصمیم‌گیری می‌کردند. سطح بعدی معاونین سیاسی بودند که این مسبوق به سابقه هم بود. در مذاکرات هسته‌ای در دوره آقای دکتر جلیلی هم مذاکرات در سطح معاونان سیاسی دنبال می‌شد. در واقع هریک از کشورهای 1+5 معاون ارشد سیاسی وزارت امور خارجه را مسوول این پرونده کرده بودند. در همان دوره جلسات محدودی هم در سطح کارشناسی برگزار شده بود اما مدل ثابت مذاکرات در سطح کارشناسی در دور جدید مذاکرات شکل ثابت به خود گرفت. بحث‌هایی که در سطح معاونین سیاسی از همان ابتدا در ژنو انجام می‌شد بحث‌های بسیار کلیدی و چندلایه بود. آن بخش از بحث‌های ریز و فنی که در این مذاکرات لازم بود بحث شود طبعا مدیران ارشد سیاسی وارد آن نمی‌شدند و آنها را به تیم‌های کارشناسی واگذار می‌کردند. عبارت‌بندی بسیاری از توافق‌ها و تعهدها بسیار تخصصی و زمان بر بود. مدیران ارشد سیاسی عمدتا روی اصول توافقات صحبت و بررسی می‌کردند. مسائلی که کلیت آنها در نشست وزرا مورد توافق بود برای بحث‌های بیشتر به مدیران سیاسی و سپس برای تدوین متون و موشکافی‌های دقیق‌تر به سطح کارشناسی ارجاع داده می‌شد. به عنوان مثال زمانی که کلیت بحث رقیق‌سازی مواد در جلسات مدیران سیاسی به عنوان یک راه‌حل محتمل مورد توافق قرار می‌گرفت پرونده به سطح کارشناسی ارجاع داده می‌شد تا ببینیم که آیا چنین چیزی از نظر فنی مقدور است یا نه و بعد جزییات و ابعاد فنی آن چیست. از سوی دیگر بعد از انجام تفاهم کلی سیاسی در خصوص یک موضوع خاص، باید در صحنه فنی عبارت‌بندی صورت می‌گرفت که این مسوولیت تیم‌های کارشناسی بود. اگر به خاطر داشته باشید پس از توافق ژنو در فاصله بسیار کوتاهی جلسه‌های کارشناسی برای نحوه اجرای تفاهم ژنو آغاز شد که بحث‌های بسیار سختی در آن جلسات مطرح می‌شد. یکی از جلسات بسیار سختی که ما داشتیم و هنوز رکورد آن جلسات شکسته نشده است 23 ساعت طول کشید. جلسه فوق در سطح کارشناسی بود و ما از هشت صبح یک روز تا هفت صبح روز بعد در حال مذاکره بودیم.

**در جلسه فوق از طرف ایران چه کسانی حضور داشتند؟

تا آنجا که یادم هست بنده، آقای محمدنیا، آقای انصاری از بانک مرکزی، آقای امیری و دو نفر دیگر از همکاران فنی ما در جلسه حضور داشتند.

**اختلاف‌های جلسات کارشناسی از چه سازوکاری حل و فصل می‌شد؟

هیچ بحثی وجود نداشت که بتوانیم بگوییم صرفا فنی بود بلکه تمام بحث‌ها یک تم سیاسی هم داشتند. بنابراین تیم کارشناسی از نزدیک با معاونین سیاسی و آنها هم با وزرا کار می‌کردند. این گونه نبود که اختیار تامی به کارشناسان تیم‌ها داده شده باشد تا بتوانند مسائل ریز را از نظر فنی نهایی کنند. هرکدام از این موضوعات جزیی فنی تم‌های سیاسی و البته آثار سیاسی داشت. بنابراین پس از هر دور مذاکره به تهران بازمی‌گشتیم، گزارش را ارایه می‌کردیم و در سطح مناسب جمع‌بندی‌ها را انجام داده و دوباره با دستورالعمل برای دور بعدی مذاکرات از ایران خارج می‌شدیم.

**آیا در دو سال مذاکره تصمیمی در داخل اتاق مذاکره گرفتید که وقتی به تهران بازگشتید از سوی آقای ظریف رد شده یا گفته شود که تصمیم درستی نبوده است؟

ما تصمیم‌های نهایی را در سطح کارشناسی اتخاذ نمی‌کردیم. البته گاهی اوقات تصمیم‌های موقتی گرفته شده و ما با آن تصمیم‌ها برای رایزنی‌های بیشتر و کسب تکلیف به تهران بازمی گشتیم. گاهی اوقات در روند کار به سطوحی می‌رسیدیم که نمی‌توانستیم همه موارد را باز نگه داریم و به همین دلیل در برخی موارد زمانی که ناچار می‌شدیم، از روش توافق موقت یا به قول معروف ad referendum استفاده می‌کردیم. این اصطلاح به این معنا است که من فعلا، موقتا بر اساس اختیاری که خودم دارم این تصمیم پیشنهادی را قبول می‌کنم منوط به آنکه با مقام بالاتر خودم صحبت کنم. در آن مقطع بلافاصله پس از بازگشت از جلسات، خدمت آقای وزیر می‌رسیدیم و جلسات بسیار زیادی با آقایان ظریف، عراقچی و روانچی داشتیم. به خاطر دارم که در یک مقطع مذاکراتی بسیار مهم که نیمه‌شب پرواز کرده بودیم و ساعت شش صبح خیلی هم خسته به تهران رسیده بودم، تازه به منزل رسیده بودم که تماس گرفتند و اعلام کردند که آقای دکتر ظریف منتظر جلسه با شما هستند و من فوری به وزارت خارجه آمدم و جلسه بسیار طولانی هم با یکدیگر داشتیم. اصولا روند مذاکراتی ما روندی راحت و هموار نبود و حتی گاهی هم دستور داده می‌شد که تیم کارشناسی در نیمه مذاکرات به تهران بازگردد که ما سریعا مذاکرات را متوقف کرده و بازمی‌گشتیم. در یک نمونه زمانی که امریکایی‌ها تحریم‌هایی را وضع کردند دستور داده شد که مذاکرات را متوقف کرده و بازگردید که ما برگشتیم. در مجموع هر بار که من از مذاکرات بازمی‌گشتم گزارش‌ها را کتبی ارایه می‌کردم و همچنین بررسی‌های لازم را در سطح مناسب به بحث و بررسی می‌گذاشتیم. البته گزارش‌ها صرفا برای وزارت امور خارجه نبود و به تمامی نهادهای ذیربط دیگر هم گزارش می‌دادیم و هم بررسی‌های طولانی کارشناسی در سطح نهادهای ذی‌ربط داشتیم.

ویژگی بحث‌ها در مذاکرات به نحوی بود که بحث‌های ما ارتباط بسیار تنگاتنگ میان هم داشتند. به بیان دیگر سیر مکانیکی وجود نداشت و این گونه نبود که وزرا دستوری به معاونان صادر کرده و معاونان دستور فوق را اندکی بسط داده و دوباره به شکل سلسله‌مراتبی دستوری به تیم کارشناسی بدهند. گاهی اوقات زمانی که ابعاد یک مساله بررسی می‌شد و ما گزارش خود را به معاونان و آنها به وزرا منتقل می‌کردند، تصمیم‌های قبلی تغییر می‌کرد. به بیان دیگر میان تصمیم‌هایی که وزرا اتخاذ می‌کردند و تصمیم‌هایی که تیم کارشناسی می‌گرفتند فاصله بسیار اندکی وجود داشت.

**بنابراین بیشتر یک کار گروهی و دسته‌جمعی بود و نه یک رابطه سلسله مراتبی خشک؟

بله. دقیقا یک کارگروهی بود و موضوعات به گونه‌ای نبود که دستوری باشد. یکی از هنرهایی که در این مذاکرات بروز پیدا کرد همفکری نزدیکی بود که بین تمام اعضای تیم وجود داشت. ما باید مفاهمه خوبی با هم می‌داشتیم که اگر مثلا آقای ظریف مساله‌ای را با ما مطرح می‌کردند باید در جلسات کارشناسی پخته و تبیین شده و سپس تصمیم‌گیری نهایی در خصوص آن گرفته می‌شد. آقای دکتر ظریف همواره از ما می‌خواستند که نظرات کارشناسی خود را راحت بگویید که در نتیجه ما ساعت‌ها در خصوص یک مساله بحث می‌کردیم. بعد از جمع‌بندی در داخل ما نظرات نهایی خود را با طرف مقابل در پای میز مذاکره مطرح می‌کردیم و طبیعی بود که آنها هم بلافاصله مساله مدنظر ما را نمی‌پذیرفتند بلکه همواره مقاومتی هم در خصوص آن داشتند، پس دوباره در خصوص همان مساله ساعت‌ها هم با 1+5 بحث می‌شد. نتیجه جلسات با 1+5 در سطح کارشناسی به سطح معاونین سیاسی گزارش می‌شد و بعد از بحث و بررسی، موضوع دوباره از سطح معاونان به سطح کارشناسی برگشته و مسائل جدیدی مطرح می‌شد که در موارد زیادی نیاز به ارجاع مجدد به پایتخت را هم ایجاد می‌کرد.

**آیا در سطح مذاکرات کارشناسی هم تصمیم‌گیری‌هایی بود که از سوی ایران و امریکا پذیرفته شده اما به سد سایر کشورهای 1+5 برخورد کند و منتفی شود؟

بله. یکی از مشکلات ما در مذاکرات همین مساله بود. دیگر اعضای گروه از جمله اروپایی‌ها در عین حالی که مایل به گفت‌وگوی بیشتر ایران و امریکا برای حل مشکلات و پیشرفت مذاکرات بودند، چون می‌دانستند که عبارت‌بندی متون به زمان بسیار زیادی نیاز دارد، در سطح عمومی هم ممکن نیست در عین حال نظراتی هم داشتند که روی آن پافشاری می‌کردند. این مساله بارها برای ما در طول مذاکرات مشکل ایجاد کرد. به عنوان نمونه ما مساله‌ای را با امریکایی‌ها پس از ساعت‌های طولانی به جمع‌بندی می‌رساندیم اما زمانی که گزارش را به 1+5 ارایه می‌کردیم آنها نظرات دیگری هم داشتند اما ما دیگر امکان باز کردن دوباره آن موضوع را نداشتیم. گاهی اوقات می‌توانستیم مانع از بازشدن دوباره پرونده شویم و گاهی اوقات هم دیگر اعضا به ویژه اروپایی‌ها بر اعمال نظرات خود اصرار داشتند و چاره‌ای نبود جز باز کردن مجدد پرونده. تمام این مسائل هم جز پیچیدگی‌های مذاکرات است.

**سخت‌ترین مذاکره‌کنندگان در داخل 1+5 چه کشوری بود؟

همه مذاکره‌کنندگان سخت بودند اما به دلیل شرایط خاص بین آنها سخت‌ترین مواضع را خود امریکا داشت.

**پس از امریکا؟

فرانسه.

**شما در دو سال و نیم مذاکرات نفسگیر مقابل حرفه‌ای‌ترین مذاکره‌کنندگان 5 عضو دایم شورای امنیت نشستید. آیا مقاطعی بود که احساس کنید تیم ایران در توان مذاکره کم آورده است؟

من شخصا از همان ابتدای مذاکرات نشانه‌های الطاف الهی را در این مذاکرات می‌دیدم که یکی از این الطاف الهی ترکیب تیم مذاکره‌کننده ایران بود. اگر بخواهیم فارغ از تعصب‌های داخلی به آن نگاه کنیم باید بگویم که تیم مذاکره‌کننده ایران بسیار قوی بود. شخص آقای دکتر روحانی به عنوان عالی‌ترین مقام اجرایی مسوول بسیار به زیر و بم مذاکرات احاطه و به پرونده کاملا اشراف داشتند. آقای دکتر ظریف از ابتدای کار در وزارت خارجه در دوره‌های بسیار مهم تصمیم‌گیری در سطح ملی مانند مذاکرات قطعنامه 598 حضور داشته‌اند و فراز و فرودهای بسیاری را تجربه کرده بودند. مسوولان عالی کشور از جمله مقام معظم رهبری و ریاست‌جمهوری از نزدیک با آقای ظریف و دیدگاه‌های ایشان آشنایی دارند و این اعتماد برای ما بسیار مهم بود. تخصص ایشان بی‌بدیل است و دانش و تجربه ایشان در هدایت مذاکرات بیرونی با طرف‌های اصلی حرف اول را می‌زد. دیگر از نعمات بزرگ الهی حضور آقای دکتر صالحی بود که هم سابقه وزارت امور خارجه را داشتند و هم پیش از وزارت امور خارجه پست‌های کلیدی بسیار مهم بین‌المللی را در اختیار داشته‌اند و با بحث‌های هسته‌ای از نزدیک مانوس بودند اما همزمان نگاه ایشان صرفا فنی نبود و به دیپلماسی به عنوان ابزاری برای تامین منافع ملی هم بسیار معتقد و هم آشنا بودند. آقای دکتر عراقچی معاون حقوقی بین‌الملل بودند و این دومین دوره‌ای است که این پست را در اختیار دارند. ایشان در مذاکرات دوره آقای جلیلی هم حضور داشتند و با پیش‌زمینه مذاکرات آشنا بودند. تحصیلات آقای عراقچی هم در حوزه بین‌الملل بوده و با تمام مبانی سیاسی و حقوقی بحث‌ها آشنایی کامل داشتند. آرامش و طمانینه ایشان که ناشی از توکل بود در سخت‌ترین دوره‌های مذاکرات بسیار برای هیات ما مهم بود. آقای دکتر روانچی هم که تجربیات بسیار ارزشمندی در سال‌های حضور در وزارت امور خارجه داشتند و در مذاکرات 598 هم حضور داشتند. ایشان در سازمان ملل سفیر بوده‌اند و بیشترین دانش و تجربه بین‌المللی را داشتند. بنده خودم هم از ابتدای شروع کار در وزارت خارجه در حوزه خلع سلاح و دیپلماسی چندجانبه فعالیت داشته‌ام و با مباحث امنیت بین‌المللی آشنا هستم و از جمله در تمام اجلاس‌های ان‌پی‌تی حضور داشته‌ام و با ادبیات مربوط به خلع سلاح آشنا بودم. سایر دوستان هم که در مذاکرات حضور داشتند در حوزه‌های خود متخصص و صاحب‌نظر بودند. بنابراین تیمی که مسوولیت مذاکرات را بر عهده گرفته بودند واقعا تجربه کافی در این حوزه را داشتند و من به چشم می‌دیدم که این دانش و تجربه را حتی تیم‌های مقابل ما در این سطح نداشتند. البته شاید به این دلیل که ساختارهای آنها به نسبت کشور ما عمیق‌تر است، انسجام لازم را در دستگاه‌های سیاسی خود دارند و سابقه آنها در این بحث‌ها زیاد است و لذا در مذاکرات قوی هستند و کم نمی‌آوردند اما به طور مشخص از منظر ترکیب هیات‌های مذاکراتی که نگاه کنیم حداقل می‌توانم بگویم که تیم ایران واقعا کمبودی نداشت و البته در برخی حوزه‌ها تیم ما قوی‌تر هم بود و افراد کاملا به بحث‌ها احاطه داشتند. این عمق تجربه و دانش در حوزه‌های مشترک، همدلی نزدیکی را بین آقای دکتر ظریف با آقای دکتر صالحی و سایرین ایجاد کرده بود. ما همه با ادبیات بحث‌ها و ادبیات بین‌المللی آشنا بودیم، می‌دانستیم در مورد چه چیزی حرف می‌زنیم و این همدلی فوق‌العاده کمک‌کننده بود. ما در مذاکراتی بودیم که نمی‌توانستیم مباحث را با تلفن یا فکس یا راه‌های ارتباطی معمول به هم اطلاع‌رسانی کنیم و به همین دلیل مثلا بنده می‌باید در مذاکرات کارشناسی می‌دانستم که مدیران ارشد ما آقایان دکتر ظریف و دکتر صالحی چه فکری و انتظاری از این بحث‌های ما در مذاکرات دارند و موضع کشور ما در خصوص فلان مساله چیست. به عنوان مثال ممکن بود مساله‌ای مورد توافق همگانی در تیم مذاکراتی و وزارت امور خارجه باشد اما سایر بخش‌ها که بیرون از وزارت خارجه بودند ملاحظه‌های دیگری داشتند که باید آن ملاحظه‌ها را هم در نظر می‌گرفتیم.

**زمانی که در جریان مذاکرات نیاز به مشورت فوری با پایتخت داشتید بالاجبار به دلیل مسائل امنیتی بازمی‌گشتید یا راه امنی برای ارتباط‌گیری با تهران‌ وجود داشت؟

راه‌های متنوعی وجود داشت. عمدتا جمع‌بندی‌های نسبی انجام می‌دادیم و منوط به تایید نهایی از پایتخت‌ها می‌کردیم. برای طرف مقابل هم وضع به همین منوال بود و آنها هم نمی‌توانستند در یک جلسه کارشناسی تمام تصمیم‌های نهایی را اتخاذ کنند و برای مشورت‌های بیشتر به زمانی برای بازگشت به پایتخت‌های خود نیاز داشتند.

**آماری دارید که چند بار در دو سال گذشته از ایران برای مذاکرات هسته‌ای خارج شدید؟

فکر کنم حدود 45 بار. اما حجم سفرها با هم بسیار متفاوت بود. سفرهای دو، سه روزه داشتیم و سفرهای چندماهه هم داشته‌ایم. طولانی‌ترین سفری که من داشتم سه ماه بود که در میانه آن شاید فقط دو یا سه روز تهران بودم.

**آیا در طول مذاکرات احساس کردید که ممکن است به توافق نرسیم؟

بله. واقعا گاهی به قدری مذاکرات سخت بود و اختلافات زیاد بود که این نگرانی به وجود می‌آمد که شاید به توافق نرسیم.

**در نشست‌های داخلی تیم هم جاهایی بود که به هم بگویید توافق ممکن نیست؟

به جاهایی می‌رسیدیم که حدس می‌زدیم ممکن است نشود اما هیچ‌گاه امید خود را از دست ندادیم. اما مواردی بود که فکر می‌کردیم یکی از گزینه‌ها عدم توافق است.

**برای سناریوی عدم توافق آماده بودید؟

بله کاملا.

**جایگزین عدم توافق را چه می‌دانستید؟

اتفاقا یکی از فرازهای جالبی که اگر بخواهم به بحث در مورد آن در جمع دوستان اشاره بکنم همین نکته است. زمانی که باید خود را برای عدم توافق آماده می‌کردیم به سلسله اقدام‌هایی فکر می‌کردیم و با آقای دکتر ظریف در خصوص جزییات کامل آن هم صحبت می‌کردیم. زمانی که به بحث جدی در مورد آن انتخاب می‌رسیدیم می‌دیدیم که نرسیدن به توافق هم بسیار سخت است. وضعیت به گونه‌ای نبود که ما با دو انتخاب ساده روبه‌‌رو باشیم: انتخاب اول توافق باشد که می‌دیدیم چقدر رسیدن به آن سخت است و انتخاب دوم عدم توافق که انتخابی آسان باشد، آن هم آسان نبود و شاید سخت‌تر هم بود. زمانی که به اقدام‌های پس از عدم توافق فکر می‌کردیم و اینکه چه گام‌هایی باید ‌برداریم می‌دیدیم که روند بسیار سخت و پیچیده‌ای روبه‌روی ما خواهد بود. اتفاقا یک تجربه بسیار جالب این بود که در مقطعی تصمیم گرفتیم در خصوص این سناریوی عدم توافق و تبعات آن با طرف مقابل هم صحبت کنیم و زمانی که در خصوص آنها صحبت می‌کردیم می‌دیدیم که آنها هم به این نتیجه رسیده‌اند که تفاهم نکردن هم آسان نیست. این گونه نبود که یکی از گزینه‌های ما توافق باشد و گزینه دوم هم عدم توافق و بازگشت اسان ما به خانه‌های‌مان باشد. می‌دانستیم که با عدم توافق، یک سلسله اقدام‌هایی صورت خواهد گرفت که احتمالا به تنش‌های بیشتر منتهی خواهد شد و این مساله نه انتخاب ما و نه انتخاب هیچ کدام از طرف‌های مقابل ما بود. وقتی نشدن‌ها را با هم مرور می‌کردیم انگیزه‌ها بیشتر می‌شد که تلاش بیشتری کنیم تا توافق صورت بگیرد.

**آقای بعیدی‌نژاد شانس توافق را چند درصد می‌دانستند؟

این نخستین‌باری است که کسی این سوال را از من می‌کند و من هم نخستین بار است که این جمله را می‌گویم اما من جز خوش‌بین‌ها بودم. گاهی به دنبال بحث‌های بسیار ناامید‌کننده و تلخ می‌رفتیم تا جلساتی با طرف مقابل برگزار کنیم، دوستان از من نتیجه را سوال می‌کردند، من با خوش‌بینی خودم روایت خوش‌بینانه‌ای را مطرح می‌کردم به گونه‌ای که دوستان می‌گفتند کاش همین طوری باشد که تو می‌گویی.

**دوره‌ای بود که شانس رسیدن به توافق را بیش از 50 درصد بدانید؟

بله. تقریبا در بیشترین مواقع شانس رسیدن به توافق را بالا می‌دانستم. به این دلیل که احساس می‌کردم اراده رسیدن به توافق در طرف‌ها وجود دارد اما راه پیش رو برای رسیدن به توافق بسیار سخت است.

**اگر دو سال دیگر از شما سوال شود آیا همه آنچه را می‌شد و ممکن بود در این مذاکرات برای ایران به دست آوردید، جواب شما چه خواهد بود؟

اعتقاد من این است که اگر فردی چه ایرانی و چه از طرف‌های مقابل مثلا امریکایی در دو سال آینده ادعا کند که این توافق، توافق بسیار خوبی است فقط کاش دو، سه جای آن تفاوت‌های بسیار اندکی با وضعیت فعلی داشته باشد و مثلا دو یا سه جا با تغییر کمی در عبارت‌پردازی متن را تقویت کنیم، امکان ندارد طرف‌ها بتوانند جز روی متن موجود بر متن دیگری تفاهم کنند. این به آن معناست که این تفاهم در تمام عرصه‌های آن در مرز بسته شده است، مرز بین شدن و نشدن. در تمام بندهای آن، ما نهایت آنچه را ممکن بوده است گرفته‌ایم. هیچ جا در هیچ‌بندی نمی‌توانید جایی پیدا بکنید که انعطاف بیشتر طرف مقابل ممکن باشد. ما برای بند بند این توافق تا آنجا که ممکن بود در مرز شدن و نشدن جنگیده‌ایم. بنابراین، این توافق ممکن‌ترین توافقی است که قابل حصول بوده است. این مساله هم برای ما و هم برای طرف مقابل مصداق دارد.

**تا چه اندازه کارهای رسانه‌ای چه از بعد همکاران ایرانی من و چه همکاران رسانه‌های بین‌المللی بر نتیجه داخل اتاق مذاکرات اعم از سرعت بخشیدن به روند یا کند کردن آن تاثیر داشت؟

یکی از مشخصات این مذاکرات حساسیت افکار عمومی و به تبع آن حساسیت رسانه‌ها بود که فشار سیاسی بسیاری برای ما ایجاد می‌کرد. ما نه می‌توانستیم در برابر سوال‌های افکار عمومی ساکت و بی‌تفاوت باشیم و نه می‌توانستیم در بسیاری از موارد همه آنچه را در مذاکرات می‌گذرد، بیان کنیم. برای ما هم حرف زدن و هم حرف نزدن هر دو سخت بود. از سوی دیگر هم نمی‌توانستیم فاکتور رسانه‌ها را نادیده بگیریم. فکر می‌کنم یکی از تفاوت‌های برجسته این دوره از مذاکرات با مذاکرات قبل همین بود که در آن دوره‌ها فشاری به عنوان فشار رسانه وجود نداشت و رسانه‌ها کاملا همراه با تیم هسته‌ای و مذاکرات بودند. در دوره‌های قبل سوال بیش از اندازه‌ای پرسیده نمی‌شد و هرآنچه مذاکره‌کنندگان اعلام می‌کردند در همان حد برای رسانه‌ها کفایت می‌کرد. اما این دوره فشار بسیار زیادی از سوی رسانه‌ها بود. البته ما این حق را به رسانه‌ها می‌دادیم که به هرحال به عنوان نمایندگان افکار عمومی کنکاش کرده و ابهام‌های خود را مطرح کنند. ما هیچ‌گاه همکاران رسانه‌ای خود را به چیزی متهم نکردیم و این سوال پرسیدن‌ها را حق آنها می‌دانستیم. اهالی رسانه هم در فشار زیادی بودند و توقع صحبت‌های بیشتری را از جانب ما داشتند اما ما هم در مقاطعی نمی‌توانستیم اطلاعات بیشتری را در اختیار آنها قرار بدهیم.

**البته طرف مقابل در بسیاری از موارد برای جریان‌سازی، اطلاعاتی را در اختیار رسانه‌هایی چون آسوشیتدپرس یا رویترز قرار می‌داد.

بله. رسانه بخشی از دیپلماسی بین‌المللی است و نمی‌توانیم رسانه را از دیپلماسی جدا کنیم. فکر می‌کنم تیم ایرانی هم از دیپلماسی رسانه‌ای استفاده بسیار خوبی کرد به خصوص مطالبی که آقای ظریف شخصا می‌نوشتند یا مصاحبه‌هایی که داشتند. فکر می‌کنم با وجود اینکه شاید مجموعه کشور ما به اندازه رسانه‌های غربی تجربه این کارها را نداشتیم و تجربه‌های آنها در این خصوص بیشتر بوده است اما با همه این محدودیت‌ها هم رسانه‌های ایران و هم دیپلماسی رسانه‌ای ما به خوبی کار کردند.

**خانواده‌های مذاکره‌کنندگان همراهانی بودند که بیرون از اتاق مذاکرات در دو سال گذشته سختی‌های بسیاری را تجربه کردند. هیچ‌گاه در این دو سال شد که آنها هم تحت فشار گلایه‌ای بکنند ؟

به قدری این هدف بزرگ بود که خانواده‌های ما هم به عنوان بخشی از جامعه ما و هم به عنوان کسانی که بیشتر با این پیچیدگی‌ها آشنا بودند با ما همراهی می‌کردند. البته قطعا خانواده‌های ما دوره‌های سختی را گذراندند و ما هم شرمنده آنها بودیم. اما من هرگاه فکر می‌کردم باید در مورد سختی‌های کار و نبودن‌ها توضیح بدهم با این جمله خانواده روبه رو می‌شدم که نیازی به توضیح نیست و ما شرایط شما را درک می‌کنیم اما دعا کنید که ما هم بتوانیم این سختی‌ها را تحمل کنیم.

**شیرین‌ترین و بهترین خاطره و لحظه شما در طول مذاکرات؟

طبیعی است که بهترین خاطره و شیرین‌ترین لحظه برای بنده مقطع نهایی شدن مذاکرات بود. هیچ‌گاه آن لحظات را نمی‌توانم فراموش کنم. شوخی نیست، صحبت از عظمت و شکوه ایران است. می‌دیدیم که ایران با قدرت به صحنه جهانی قدم می‌گذاشت. واقعا آن لحظات فراموش ناشدنی هستند.

منبع: ایلنا
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین