کد خبر: ۸۹۵۱۱
تاریخ انتشار: ۰۶ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۴:۳۳
امروز ششم فروردین برابر با 25 مارس، اولین سالگرد آغاز یورش ائتلاف عربی به رهبری سعودی ها علیه یمن است؛ جنگی که اهداف تعیین شده آن محقق نشد و تنها نتیجه آن خرابی شهرها و روستاها و کشتار غیرنظامیان بود.
  امروز ششم فروردین برابر با 25 مارس، اولین سالگرد آغاز یورش ائتلاف عربی به رهبری سعودی ها علیه یمن است؛ جنگی که اهداف تعیین شده آن محقق نشد و تنها نتیجه آن خرابی شهرها و روستاها و کشتار غیرنظامیان بود.

عربستان سعودی یک سال پیش در چنین روزی، جنگی تمام عیار موسوم به «طوفان قاطعیت» را علیه فقیرترین کشور عربی آغاز کرد. سعودی ها هدف از این جنگ را بازگرداندن «عبدربه منصورهادی» رییس جمهوری فراری و مستعفی این کشور به قدرت و کنارزدن گروه انقلابی «انصارالله» اعلان کردند.

این جنگ تنها 2 ماه پس از پادشاهی «سلمان بن عبدالعزیز» در عربستان رخ داد. وی پسر جوان و محبوب خود «محمدبن سلمان» را به سِمت جانشین ولیعهد و وزیر دفاع منصوب کرد؛ کسی که هدایتگر اصلی جنگ علیه یمن به شمار می رود. درباره زمینه ها و پیامدهای این جنگ بیان چند نکته ضروری است:

1- سیاست های عربستان سعودی در دوره ملک سلمان به طور چشمگیری دستخوش تغییر شده است و می توان گفت حاکمان تازه سعودی سیاست ماجراجویانه ای را در پیش گرفته اند و مدام دست به بحران سازی در منطقه می زنند .این مساله به وضوح از اقدام ها و موضع گیری های آنها قابل تشخیص است؛ از به راه انداختن جنگی فراگیر علیه یمن تا اعدام شیخ نمر و قطع روابط دیپلماتیک با ایران و در آخر هم اعلام آمادگی سعودی برای انجام عملیات نظامی در سوریه.

2-عربستان در همان ابتدا اعلام کرد که این عملیات نظامی در پاسخ به دعوت منصورهادی به عنوان رییس جمهوری یمن و برای حمایت از این کشور و مردم آن در مقابل آنچه تجاوز مداوم حوثی ها خواند، انجام گرفته است. این در حالی است که هم از منظر حقوق بین الملل و هم حقوق داخلی یمن، این اقدام عربستان نامشروع و غیرقانونی بوده است و امکان هیچ گونه توجیهی برای تهاجم نظامی به یمن از نگاه حقوقی وجود ندارد. توسل به زور جز با اجازه شورای امنیت در حقوق بین الملل ممنوع است و این از قواعد آمره ای است که همه دولت ها موظف به رعایت آن هستند.

از سوی دیگر بر اساس اصول 37 و 38 قانون اساسی یمن، 2 راه برای مشروعیت بخشیدن به استفاده از نیروی نظامی دیگر کشورها در تثبیت امور داخلی یمن وجود دارد؛ نخست، تصویب مجلس و دیگری تصویب شورای دفاع ملی. این در حالی است که در مورد تجاوز نظامی سعودی ها به یمن هیچ یک از این 2 مسیر طی نشده است و به یقین تجاوز نیروهای ائتلاف به رهبری عربستان به یمن نقض آشکار قانون اساسی این کشور است.

مرکز حقوق بشر یمن اعلام کرده است که از آغاز تجاوز عربستان تاکنون بیش از هشت هزار نفر از مردم یمن کشته شده اند که از این تعداد بیش از هزار تن زن و کودک بوده اند. در همین راستا پارلمان اروپا هم با تصویب قطعنامه ای خواهان اعمال تحریم های تسلیحاتی علیه عربستان سعودی به دلیل نقض حقوق بشر بین المللی در یمن شد.

3- برخی ناظران این پرسش را مطرح می کنند که آیا هدف سعودی ها از درگیر شدن در چنین جنگ تمام عیاری، تنها اجابت درخواست کمک رییس جمهوری مستعفی همسایه جنوبی و بازگرداندن مهره مورد حمایت خود به قدرت بوده است یا این که اهدافی ورای آن را دنبال می کنند؟

در این پیوند باید گفت، انصارالله وابسته به حوثی ها، گروه انقلابی با مذهب شیعه زیدی است که از پایگاه مردمی بین یمنی ها برخوردار است و به دنبال نقض توافق های داخلی بین گروه های یمنی، علیه دولت منصورهادی قیام کرد. عربستان سعودی به هیچ وجه تحمل قدرت گرفتن گروهی اینچنینی را در نزدیکی مرزهای خود ندارد چرا که این مساله را در قدرتمندتر شدن ایران به عنوان رقیب منطقه ای خود موثر می بیند.

به عبارت بهتر اقدام های تهاجمی سعودی ها در یمن علیه انصارالله به خاطر ترس ریاض از افزایش نفوذ ایران در منطقه است. در این پیوند، منصورهادی رییس جمهوری فراری یمن در یک ادعای تعجب برانگیز به روزنامه سعودی عکاظ گفته است که اگر عربستان به یمن حمله نکرده بود تا به حال یمن جزیی از خاک ایران شده بود. این ادعای عجیب در حالی مطرح می شود که مقام های ایرانی اعلام کرده اند هیچ نقشی در یمن حتی حضور مستشاری ندارند و تنها از خواست مردم این کشور دفاع می کنند.

4- علت دیگر حمله به یمن را باید در مسایل ژئوپلتیکی و تنگناهایی جستجو کنیم که عربستان از نظر جغرافیای اقتصادی با آنها روبرو است. این مساله ای است که اغلب در تحلیل ها مغفول می ماند اما نقش بسیار مهمی در تصمیم گیری های حاکمان سعودی دارد.

عربستان با یک تنگنای ژئوپلتیکی رو به رو است و تسلط بر یمن می تواند آن را حل کند. بر این اساس، همیشه عربستان در صدد بوده است که بخش هایی از یمن را در کنار دریای عرب و تنگه «باب المندب» به اشغال خود درآورد .عربستان از یک طرف با خلیج فارس و از طرف دیگر با دریای سرخ مرتبط است اما استفاده از این آبراه ها مستلزم عبور از تنگه هرمز و باب المندب است. با توجه به اینکه ایران بر تنگه هرمز و یمن بر تنگه باب المندب اشراف دارند، عربستان همواره از موقعیت آسیب پذیر خود نگران بوده است. سعودی ها نفت خود را از طریق تنگه هرمز و باب المندب صادر می کنند و در صورتی که تنگه های یاد شده بسته شوند، صادرات نفت این کشور در عمل قطع می شود.

برای رفع این تنگنای ژئوپلتیک، عربستان چشم به جنوب دوخته است. در همین راستا است که تحولات یمن برای سعودی ها بسیار پراهمیت است و حاکمان سعودی همواره در پی این بوده اند که دولتی در یمن بر سرِ کار باشد که دوستی و نزدیکی با ریاض را همواره در دستور کار خود قرار دهد تا خیال سعودی ها راحت باشد.

5- با توجه به تمام مسایلی که گفته شد، سعودی ها ائتلافی متشکل از چند کشور عربی و غیرعربی را علیه یمن تشکیل دادند و خود را یک سال درگیر جنگی کردند که نه تنها نفعی برای آنها نداشت و به هیچ کدام از اهدافی که برای جنگ برشمرده بودند دست نیافتند، بلکه متحمل هزینه های سرسام آور جنگ و همچنین پرداخت هزینه به برخی کشورها برای باقی ماندن در ائتلاف ظاهری شدند.

جنگنده های عربستان با مشارکت نیروهای کشورهایی از جمله قطر، کویت ، بحرین، امارات، اردن، مراکش، سودان، سومالی، سنگال، مصر، مالزی و پاکستان، مواضع انصارالله را مورد هدف قرار دادند .البته در مورد این ائتلاف باید گفت که بار اصلی جنگ بر دوش خودِ عربستان است و برخی از این کشورها فقط در ظاهر در ائتلاف باقی مانده اند و هیچ گونه مشارکتی در جنگ نداشته اند و حضور اسمی آنها در این ائتلاف نیز نه به دلیل توان اقناعی عربستان بلکه به دلیل امکانات ترغیبی سعودی ها و بذل و بخشش های دست و دلبازانه به وسیله دلارهای نفتی بوده است.

جنگ یمن در حالی وارد دومین سال خود می شود که سعودی ها در عمل به هیچ یک از اهداف اعلامی خود از جمله بازگرداندن منصورهادی به قدرت و از بین بردن سیطره انصارالله نرسیده اند. این در حالی است که بسیاری تصور می کردند با توجه به تفاوت توان ارتش عربستان با یمن، سعودی ها ظرف مدت چند روز یا در نهایت چند هفته به اهداف خواهند رسید.

6- پس از گذشت یک سال از این جنگ فرسایشی، شواهد بسیاری از پذیرش شکست و نشانه های روشنی از فرسودگی در رفتار سعودی ها مشهود است. در روزهای اخیر خبرهایی از مذاکرات و ملاقات هایی بین سران انصارالله و سعودی ها منتشر شده که تعبیری جز عقب نشینی سعودی ها از مواضع پیشین ندارد زیرا آنها پیش تر اعلام کرده بودند به هیچ وجه حاضر به پذیرش مذاکره با حوثی ها نیستند. از طرف دیگر نفسِ مذاکره با مقام های ریاض برای انصار الله پیروزی محسوب می شود چرا که نشان از به رسمیت شناخته شدن آنها دارد.

«اسماعیل ولد الشیخ» فرستاده ویژه سازمان ملل در امور یمن اعلام کرد که طرف های درگیر در یمن به توافقی برای راه حل سیاسی بحران این کشور دست یافته اند و به این نتیجه رسیده اند که در این کشور باید دولت وحدت ملی تشکیل شود. در تازه ترین موضع گیری نیز «محمد عبدالسلام» سخنگوی جنبش انصار الله اعلام کرد که تفاهم هایی برای توقف جنگ صورت گرفته است که بر اساسِ گام های مشترک و اعتماد سازی، به توقف کامل جنگ در یمن منجر خواهد شد.

پس از گذشت یک سال از جنگ عربستان علیه یمن، این کشور به باتلاقی برای سعودی ها تبدیل شده است که به راحتی نمی توانند از آن خارج شوند.

این جنگ حاصلی جز کشتار مردم بی دفاع یمنی و ویرانی زیرساخت های این کشور فقیر نداشته است. سعودی ها نیز به هیچ یک از اهداف خود نرسیده اند و به نظر می رسد در پایان ناچار به پذیرش شکست و آتش بس خواهند شد. از این رو حاکمان عربستان باید بدانند که دوره نظامی گری و پیگیری اهداف از طریق لشکرکشی نظامی به سر آمده است و چه بهتر که از ابتدا مسایل بر سر میز مذاکره حل و فصل شود.
منبع: ایرنا
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین