کد خبر: ۸۴۶۶۴
تاریخ انتشار: ۰۳ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۵:۱۴
قرار بود سیاست ما دینی شود، نه دین ما سیاسی. دین سیاسی قالب میسازد و سیاست دینی از قالب ها عبور میکند تا ایجاد پیوند نماید.
سوسن صفاوردی با انتشار نامه ای از رد صلاحیت خود از سوی شورای نگهبان برای شرکت در انتخابات مجلس اعتراض کرد.

متن اعتراض سوسن صفاوردی، مادر همسر مهناز افشار به این شرح است:

رهبر عزیزم

درود خدایم بر شما باد

"من یک ایرانی مسلمانم که التزامم را دوازده عضو شورای نگهبان به مسلخ استصوابی بردند که خدایم با هیچ یک از بندگانش نکرد."

   از زمانیکه در خیابان‌های بن‌بست تجریش و در سن 18 سالگی تا نیمه شب به همراه بهترین دوستانم فریاد می‌زدیم "مردم چه وقت خواب است، برخیز انقلاب است" تا به امروز که در عنفوان 53 سالگی هستم، روزی را به یاد ندارم که برای اعتلای وطن و نجات بشریت و در دفاع از اسلام و آرمان‌های انقلاب اسلامی و ولایت به سر نکرده باشم.

   آن هنگام که برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفتم نیز به همین تلاش سپری شد. دوربین الهی اگر امروز قابل نمایش بود، صحنه‌هایی در آن قابل مشاهده بود که بنده در خیابان‌های اروپا تا دیوار چین، بعضاٌ در کنار خانواده و گاه به تنهایی برای قضا نشدن نمازم در ملاء عام به نماز ایستادم و برای رفع شبهه از هجمه تبلیغات سوء بر علیه انقلاب و اسلام از لحظه‌ای غافل نماندم.
   در حالیکه به کرات آقایان ملبس به هنگام حضور در مجامع رسمی بین‌المللی به علت نگرانی از امکان تعرض به خود و جایگاهشان، بدون لباس روحانیت تردد می‌کردند، من در همان مجامع همانند یکی از هزاران زن محجبه در اروپا، با تحمل خشونت و هر تعرضی با افتخار سر را به بالا می‌گرفتم و باز نیز از هیچ لحظه‌ای برای رساندن پیام اسلام و انقلاب اسلامی فروگذار نبودم و رفع شبهه‌ و سیاه‌نمایی از آرمان‌های اسلام و انقلاب  تا همین امروز نیز سراسر زندگی مرا پر کرده است.

   حال که پس از سالها تجربه‌ی مدیریتی در سطح ملی و بین‌المللی در راستای تحکیم، تثبیت و استمرار همان آرمانها و قصد پیگیری بسیاری از دغدغه‌های اقشار مختلف و نسلی که همه را فرزندان خود و انقلاب می‌دانم، به میدان انتخابات وارد شدم؛ پس از کسب تایید از وزارت کشور در مرحله اول، در کمال تعجب با عدم احراز صلاحیت از سوی شورای نگهبان مواجه شدم که پس از درخواست بررسی مجدد اینبار در کمال ناباوری با  استناد به ماده 28 مبنی بر عدم التزام عملی به اسلام و ولایت ، رد صلاحیت شدم!

به کدام اسلام باید ملتزم بود؟اسلامی که امیرالمومنین آن را فریاد می‌زد یا رفتاری که امروز با آن مواجه هستیم؟

جناب آقای علی مطهری در واکنشی نسبت به رد صلاحیت خودشان نامه ای به شورای محترم نگهبان نگاشتند که در آن به خوبی وجوه کیفی و حقوقی التزام عملی به اسلام را تشریح نمودند که امثال بنده نیز قطعا از آن مستثنی نیستیم.

نتیجۀ عملی نامه ایشان تایید شدنشان شد و انشالله در ادامه نیز موفقیتشان با رای بسیار بالا در انتخابات خواهد بود؛ اما بنده در حالی این نامه را مینویسم که قطعا در انتخابات حضور نخواهم داشت و تنها به سبک سقراط یک گرافه به معنای کنش علنی یک شهروند در جهت خیر کل یک جامعه یا نظام مد نظر دارم.
 
در این مجال فرصت پرداختن به اشکالات شکلی و ماهوی بررسی صلاحیت افراد و اعتراض آنها در ورزشگاه تختی تهران! نیست و این سوال بسیار مهم که آیا 12 عضو محترم شورای نگهبان که در این ورزشگاه رویت نشدند به واقع به همه اعتراض‌ها رسیدگی کردند و مشخصاٌ عدم التزام حقیر و امثال بنده به اسلام را تشخیص دادند؟! شاید بهتر بود در ورزشگاهی که به نام پهلوانی نیک آوازه مزین است اندکی با انصاف بیشتری برخورد می‌شد. متاسفانه رویه برخی از تصمیم‌گیران در نظام جمهوری اسلامی در سالهای اخیر به گونه ای بوده است که معنای آن چیزی جز حذف رقیب از صحنه را در ذهن متبادر نمی‌کند. اما برای حصول به این هدف، روشهای اخلاقی‌تری را می‌توان پیشنهاد داد. عدم التزام عملی به اسلام در حق افرادی چون من جفای به یک شخص نیست، ظلم در حق سیره عملی زندگی افرادی است که همه داشته‌های خود را وقف این دین و نظام برآمده از اسلام کرده اند.


من یک نامزد مستقل انتخاباتی بودم که بدون تعهدات حزبی و جناحی و حمایت مادی و معنوی به میدان آمدم تا ظرفیت‌های بالقوه و بالفعل را مجدداٌ در راه ثبات کشورم هزینه کنم. بنده خود را یک اصولگرای اصلاح‌طلب می‌دانم که همیشه سعی کردم گروه‌های مختلف را به حرکت و تلاش در امتداد یکدیگر و نه در تقابل با هم تشویق کنم و در طول سالهای خدمت به نظام و تدریس در دانشگاه، کسانیکه از نزدیک با اینجانب ارتباط داشته‌اند بر این مدعا گواه هستند، از جمله سالیانه بیش از 500 دانشجویی که در خدمتشان هستم. جذب حداکثری که دغدغه‌ی حضرتعالی هست از جمله مولفه‌هایی بوده‌است که همواره جزء شاخص های رفتاری خود قرار میدادم و با همین نگاه امروز نیز به نوبه خود موفق شده بودم کسانی را ترغیب به رأی دادن کنم که به اذعان خودشان اولین حضورشان پای صندوق‌های رأی میبود.

   حضرتعالی کدهایی را برای انتخاب نمایندگان مجلس در دوره های مختلف مورد تأکید قرار داده‌اید چون شجاعت، عدم راکد بودن، عدم سکوت و... که مجدداٌ در سالهای خدمت به این نظام جزء شاخصه‌های وجودی بنده بوده است و هیچ‌گاه منافع ملی و ملت را قربانی مصلحت‌اندیشی‌ها نکرده‌ام، معضلی که سالهاست در بسیاری از موارد موجب شده‌است تا منافع ملی به نفع منافع گروه‌های سیاسی و بینش‌های سلیقه‌ای به حاشیه رانده شود.

رهبر عزیزم

قرار بود سیاست ما دینی شود، نه دین ما سیاسی. دین سیاسی قالب میسازد و سیاست دینی از قالب ها عبور میکند تا ایجاد پیوند نماید.نمیدانم چرا باید دین سیاست زده‌ی امروز، قالب‌هایی را بر این جامعه تحمیل کند که کاندیدای مستقلی چون بنده که سالها بدون حزب و گروه و دسته‌بندی از هیچ تلاشی برای تثبیت آرمانهای نظام کوتاهی نکرده و در هیچ جریانی که منافی با این آرمانها باشد حضور نداشته‌است، امروز مورد تغافل این نظام قرار گیرد. خدا میداند اگر از این "دوست نمایان سینه چاک" جایگاه و مقام سلب شود، چند درصد ولایت مدار باقی میمانند؟!

   بنده و امثال بنده سرمایه‌های این نظام هستیم که حذف این سرمایه‌ها با هیچ منطقی همخوانی با آرمانهای انقلاب ندارد و مورد قبول وجدان عمومی نخواهد بود و اگر امروز از آسیب هایش پیشگیری نکنیم تاریخ در این خصوص به قضاوت خواهد نشست.

   در غالب نظام‌های حکومتی، بی‌عدالتی نسبت به کسانی که در تقابل با سیستم قرار می‌گیرند وجود دارد اما در کمتر نظامی بی‌عدالتی نسبت به نیروهایی که در کنار نظام بوده‌ و هستند شکل می‌گیرد. جفایی که در دوره های مختلف با سلب فرصت برای رقابت های سالم انتخاباتی صورت میگیرد نه تنها نمونه بارز بی‌عدالتی در رابطه با کسانی است که  یا جملگی یا عموما یا حداقل بخشی از آنها سرمایه های نظام و مدافع آرمانهای نظام هستند، بلکه شبیه یک طراحی هدفمند در جهت   تبدیل فرصتها به تهدید ها مینماید. هیچ دشمنی از دشمن خودی خطرناک تر نیست. در سالهای اخیر نهادهای زیرمجموعه حضرتعالی هر اقدامی را که با اعتراض مردم یا نخبگان مواجه شده‌است را در راستای حفظ نظام و جایگاه رهبری توجیه کرده‌اند که قطعاٌ هزینه‌های فراوانی را برای نظام در پی داشته است.این روند قطعاٌ باید متوقف شود و الا نه از تاک نشانی می‌ماند و نه از تاک‌نشان. سربازان شما امروز در جامعه ابزار لازم جهت اقناع نسل جوان نسبت به عملکرد برخی نهادها را در دست ندارند و دلیل این امر چیزی جز عملکرد بد و غیرقابل دفاع آنها نیست، که متاسفانه همواره این رفتار را با تکیه بر جایگاه متصل خود به حضرتعالی توجیه کرده‌اند.و این مساله به واقع  مصداقی از ترجمان فرمایش شما در باب نفوذ در قالب یک موریانه به درون سیستم است.اعتماد جامعه به نظام را همچون موریانه به آرامی و بدون جلب توجه نابود میکنند و این بزرگترین نگرانی حقیر است والا ما را به معلمی و پرورش استعدادهای ناب جوانان پاک این مرز و بوم بس است.

   در مراجعات مکرر بنده جهت احقاق حق خود به برخی حقوقدانان شورای نگهبان و همچنین جناب آیةالله العظمی امامی کاشانی، همگی (در ملاقات حضوری) در نقض قانون در رابطه با عدم احراز و رد صلاحیت‌ها تاکید داشتند. جناب امامی کاشانی فرمودند که 16 سال پیش این نقض قانونی را گوشزد کرده‌اند. حال اینکه چگونه یک نقض قانونی علیرغم اذعان دست‌اندرکاران باز با همان بی‌عدالتی بر یک ملت تحمیل می‌شود و چه کسانی خواهان اجرای این بی‌عدالتی هستند، سوالی  است بی پاسخ.

   برخی افراد وابسته به ساختارها و شبکه های قدرت از مدت‌ها قبل تبلیغات خود را تحت عناوین مختلف شروع کرده‌اند؛ افرادیکه شاید در ظاهر به علت آنکه در قالب‌های ظاهری انقلابی بودن و مسلمان بودن می‌گنجند اما در واقع در بسیاری از موارد هزینه‌ی نارضایتی‌های مردمی، بی‌عدالتی‌ها، دین‌گریزی ها و بدبینی به نظام را باید به حساب آنان نوشت.

 به نقل از گزارشی در شبکه مستند سیما عرض میکنم که در نظام سلطنتی انگلیس حفظ جایگاه و محبوبیت ملکه با پذیرش اشتباهات از سوی سایر مسوولین صورت میگیرد و ملکه همواره مبری است!هر وجدان بیداری میداند و میپذیرد که وجود شخص جنابعالی ضامن امنیت و آرامش این کشور است که عبور از طوفانهای داخلی و خارجی این مرز و بوم را مدیریت میکند. ای کاش سایر مسوولین نظام با اندک وجدانی بار خطاهای خودونهادهای زیر مجموعه شان را به جای تحمیل بر شما خود به دوش بکشندو پاسخگو باشند.

   امروز پس از سالها حرکت در رکاب نظام اسلامی در عرصه‌های مختلف ملی و بین‌المللی یکی از دانشجویانم که همیشه مرا نسبت به انقلاب و نظام اسلامی" آرمانگرایی که با حقایق بیگانه است" خطاب میکرد،  با تمسخر از من سوال کرد: "شما که سینه‌چاک نظام هستید، التزام عملی به اسلام و ولایت ندارید؟! "

   برای اولین بار در تمامی سالهای فعالیت خود با سوالی روبرو شدم که نمی‌دانستم چه بگویم و لذا تنها سکوت اختیار کردم. آیا نسل ما که سالها در برابر آنانی که به اسلام و نظام عناد می‌ورزیدند پاسخ‌های مستدل ارائه کرده است امروز پاسخی برای خود دارد؟

گاهی باید برای حفظ نظام  سکوت کرد و گاهی برای حفظ همان نظام ندایی را بلند کرد. سکوت دیروز و ندای امروز بنده هر دو در راستای حفظ نظام است.

رهبر عزیزم

حضرتعالی نسبت به حق الناس بودن صلاحیت ها هشدار دادید؛بنده این حق پایمال شده ام را به عشق به شما بخشیدم.باشد که دیگران نیز ببخشند و عدم تکرار این بی عدالتیهامتضمن استمرار و استحکام" استقلال،آزادی، جمهوری اسلامی" گردد.

با آرزوی توفیقات روزافزون شما و سربلندی ایران عزیز در همه عرصه ها

سوسن صفاوردی



ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین