کد خبر: ۸۲۷۹۳
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۶:۰۷
رشته‌اي مثل کشتي هرسال مدال المپيک ميگيرد، پس شايد براي آنها که زياد حضور در المپيک را تجربه کرده‌اند، اهميت اين مسابقات کمتر باشد ولي براي فدراسيون واليبال چون اولين بار است قطعا اهميت بيشتري دارد.
هفته نامه صندوق حمایت از قهرمانان نوشت: موسوی ستاره تیم ملی والیبال از روزگار والیبالی‌اش تا دردسرهای شهرت و علاقه اش برای ورود به دنیای سیاست به عنوان وزیر ورزش و جوانان گفت.

تا همين سه چهار سال پيش کي باورش ميشد واليباليستي‌هايي پيدا شوند که شهرتشان تنه به تنه ستاره‌هاي فوتبال بزند؟ علي کريمي و علي دايي و فرهاد مجيدي کجا و بقيه ورزشکارهاي اين مملکت کجا؟ به قول «سيد» همه چيز يکهويي شد. يکهويي واليبال افتاد سر زبان‌ها. مردم به سکوهاي سالن 12 هزار نفري آزادي هجوم بردند و هر بازي نفس کشيدن براي تماشاچي‌ها سخت‌تر از بازي قبل شد. چند بازي درخشان، چند پيروزي باور نکردني مقابل برزيل، ايتاليا، کوبا....و بعد ديگر آنها روي ابرها بودند. سيد محمد موسوي، يکي از چند ستاره نسل طلايي واليبال ايران، حالا ديگر مدت‌هاست شهرت را با همه خوبي‌ها و بدي‌هايش پذيرفته. با ششصد و هفتاد و چند هزار فالوورش در ايستاگرام که بعد از معروف و بالاتر از علي کريمي و فرهاد مجيدي قرارش داده، بامحبت‌هاي بيپايان مردم در بازار طلافروش‌ها وقتي که انتظارش را نداشته، آويزان شدن‌هاي بعد از هر بازي براي گرفتن يک عکس يادگاري و البته، کامنت‌ها؛ کامنت‌هايي که بعد از هر شکست، بعد از هر روز بد، ممکن است از زندگي سيرت کند. قرار ما با سيد، ساعت 4 بعدظهر بود، در خانه واليبال. گفته بود تا 5 مي‌ماند. ساعتش عقب افتاده بود و کمي دير آمد، عوضش چند دقيقه‌اي بيشتر ماند. با او از همه چيز حرف زديم. از خودش، از روزهاي خوب تيم ملي، کواچ و ولاسکو و طرفداران واليبال و از المپيک. رويايي که نزديکتر از هميشه به نظر مي‌رسد. ارديبهشت ماه اگر اتفاق غيرمنتظره‌اي نيفتاد، اگر موسوي و معروف و عادل غلامي و بقيه حالشان خوب باشد، براي اولين بار واليبال ايران به المپيک خواهد رفت. کسي چه مي‌داند شايد مدال هم بگيرد تا موسوي صبح به صبح آن را ببوسد!

ارديبهشت ماه سال بعد تکليف صعود واليبال ايران به المپيک مشخص ميشود، ولي راستش ما امروز به بهانه المپيک سراغ شما آمدهايم. فکر نمي‌کنيد ريسک کرده‌ايم؟!

قطعاً تمام تلاش فدراسيون و بازيکنان اين است که به المپيک برويم. کادرفني هم که به تازگي آمده تمام تلاشش را خواهد کرد تا تيم به المپيک برود البته هدف صرفا صعود به المپيک نيست بلکه بايد در المپيک نتايج خوب به دست آوريم چون واقعا توانايي تيم ايران بالاست. حتي لوزانو با من و سعيد معروف جلسه‌اي داشت و گفت که از حالا روي تمرينات بدنسازي براي مسابقات کار کنيم. يعني هدف آن رقابت‌هاست.

يعني از الان براي المپيک بدنسازي کنيد؟
نه، براي انتخابي المپيک.

به خاطر درخشش تيم ملي واليبال، همه فکر ميکنند مسير صعود ما راحت است ولي واقعيت اين است همه تيم‌هاي شرکت کننده اين اميدواري را دارند شما اينطور فکر نمي‌کنيد؟

دقيقا همين طور است. ما 4 سال قبل هم شانس اول صعود به المپيک در آسيا بوديم. همه تيم‌ها را برديم ولي باختي مقابل استراليا داشتيم که اصلا فکرش را نمي‌کرديم. به خاطر استرس بالايي که اين مسابقات دارد تيم‌ها شرايط خاص خودشان را ندارند و اغلب اتفاقات عجيب و غريب ميافتد. اتفاقاتي مثل باخت ايران مقابل استراليا يا در مسابقات انتخابي المپيک اروپا اخير که تيم آلمان تيم لهستان را 3 بر 2 شکست داد. اين اتفاقات به خاطر استرس و حساسيت مسابقات است اما تيم ايران تجربه 4 سال قبل را دارد و بنابراين نبايد به هيچ وجه کم کاري يا دست کم گرفتن تيمي يا اينجور مسائل براي تيم ما اتفاق بيفتد.

چند بازيکن از دوره قبل مسابقات انتخابي المپيک در تيم فعلي هستند؟

ميلاد عبادي پور، مرندي و معنوينژاد بازيکناني هستند که چند سال اخير به ترکيب اضافه شدهاند ولي شاکله اصلي تيم همان تيم 4 سال قبل است.

بازيکنان واليبال تا به حال به المپيک نرفته‌اند و شايد هنوز ندانند چقدر اين رويداد اهميت دارد ولي ورزشکاران رشته‌هايي مانند کشتي که تجربه زيادي در المپيک دارند، مي‌گويند استرس المپيک با مسابقات جهاني و آسيايي خيلي فرق دارد . اين استرس براي شما هم وجود دارد؟
قطعاً اين استرس وجود دارد.المپيک بزرگترين رويداد ورزشي جهان است که هر 4 سال يک بار اتفاق ميافتد. حضور در المپيک براي اولين بار استرس دارد. گفتم که اتفاقات عجيب و غريب به خاطر آن استرس و حساسيت به وجود ميآيد. شايد در مسابقات معمولي يک تيم ضعيف نتواند يک تيم قوي را شکست دهد ولي در مسابقات حساس از اين اتفاقات زياد مي‌افتد. اينطور نيست که تجربه نداشته باشيم به قول معروف «نخورديم نون گندم، ديديم دست مردم». واقعا المپيک با ليگ جهاني يا جام جهاني تفاوت دارد و حتي سطح مسابقات انتخابي المپيک هم از جام جهاني خيلي بالاتر است، حالا فکر کنيد خود المپيک چطور است. ولي وقتي به المپيک صعود کنيم از فشار و استرس ما کاسته مي‌شود چون درحال حاضر انتظار از واليبال صعود به المپيک است. کسي توقع ندارد که قهرمان المپيک شويم. فکر ميکنم آنجا تيم خيلي بهتر بازي کنيم چون فشار روي ما نيست.

آقاي داورزني چند وقت پيش گفته بود اميدوار است واليبال ايران مدال المپيک بگيرد، اين روياپردازانه نيست؟
من خودم اميدوارم. مدعيان مدال المپيک تيم‌هاي آمريکا، برزيل، روسيه، لهستان و چند تيم ديگر هستند. ايران همه اين تيم‌ها را به دفعات شکست داده، پس چرا در المپيک اين اتفاق بازهم تکرار نشود؟ اگر خوش شانس باشيم و قرعه خوب داشته باشيم، ميتوانيم در بين 4 تيم برتر باشيم يا حتي مدال بگيريم. ما هم بايد توان 120 درصدي بگذاريم يعني المپيک از 100 درصد هم بيشتر نياز دارد.

حريفان ايران در انتخابي المپيک مشخص شدهاند، فکر مي‌کنيد رقابت با کدام تيم‌ها سخت‌تر باشد؟

از تيم‌هاي آسيايي ژاپن واقعا شرايط خوبي پيدا کرده و خيلي بهتر شده. اين تشيم بازيکنان جوان و خوبي دارد. آنها فقط ايران را 3 بر 2 شکست نداده‌اند، روسيه را هم با همين نتيجه و حتي کانادا را هم شکست داده‌اند. البته بازهم توان تيمي ما خيلي بالاتر از اين حرف‌هاست. ما اگر خودمان باشيم، تيم‌هايي مثل ژاپن و استراليا جلودارمان نيستند و مطمئن باشيد با اين شرايط به مسابقات انتخابي ميرويم.

در مسابقات انتخابي المپيک، 3 تيم برتر و بهترين تيم آسيا صعود مي‌کنند. شما فکر مي‌کنيد صعود ايران در بين 3 تيم برتر باشد يا به عنوان بهترين تيم آسيا؟
به هرحال اگر بتوانيم جزو 3 تيم برتر باشيم، شرايط خيلي بهتر است چون اگر دو تيم آسيايي در المپيک باشند، کارمان ساده‌تر خواهد بود. مثلا اگر در المپيک با ژاپن بازي کنيم، خيلي بهتر از اين است که با لهستان بازي کنيم. اگر شانس و قرعه خوبي هم داشته باشيم به مراحل بالاتر مي‌رويم. پس به نفع ما است که جزو 3 تيم برتر باشيم. اگر دو تيم آسيايي در المپيک حضور داشته باشند، هم براي واليبال آسيا و هم براي تيم ما خوب است که شايد قرعه‌مان در المپيک راحتتر باشد.

واليبال ايران دورهاي نتايج خيلي خوب و رويايي به دست آورد و کم کم رشد کرد ولي در مسابقات اخير در نتيجه‌گيري افت داشت. برخي معتقد بودند که بازيکنان چون تيم‌هاي بزرگ را شکست داده بودند در اين مسابقات انگيزه‌شان کم بود. فکر ميکنيد الان انگيزه در تيم ايجاد شده است؟

به هيچ وجه بي‌انگيزگي در تيم اتفاق نيفتاد. تيم ايران هرچقدرهم تيم‌هاي بزرگ را برده باشد، هنوز مدال جهاني نگرفته. پس هنوز کاري نکرده‌ايم. شايد اگر مدال جهاني گرفته بوديم، انگيزه‌مان کم مي‌شد. ما در ليگ جهاني هم راحت مي‌توانستيم در ايتاليا مدال بگيريم ولي نشد. بحث انگيزشي بازيکنان اصلاً کم نشده و نتايجي که در مسابقات آخر کسب شد، دلايل ديگري دارد و فکر مي‌کنم خيلي درباره آن صحبت شد. البته مردم هميشه آن نتايج را به ما يادآوري مي‌کنند ولي ما خودمان از آن گذشتيم. با تزريق يک کادر جديد مي‌خواهيم نتايج خيلي خوبي بگيريم. نمي‌گويم مشکل از کواچ بود ولي وقتي سيستم تغيير مي‌کند خون تازه‌اي در رگ‌ها تزريق مي‌شود. فکر مي‌کنم با شوکي که به تيم وارد شد و حمايت همه جانبه‌اي که فدراسيون دارد، آن شرايط به طورکل فراموش شد و در مسابقات انتخابي المپيک يک تيم جديد مثل تيمي که سا‌هاي گذشته در ليگ جهاني و جام جهاني حضور پيدا کرد و حتي بهتر ببينيد.

به نظر مي‌رسد فدراسيون در واقع همه تخم مرغ‌هاي خودش را در سبد المپيک چيده و اين رويداد برايش خيلي مهم است.

رشته‌اي مثل کشتي هرسال مدال المپيک ميگيرد، پس شايد براي آنها که زياد حضور در المپيک را تجربه کرده‌اند، اهميت اين مسابقات کمتر باشد ولي براي فدراسيون واليبال چون اولين بار است قطعا اهميت بيشتري دارد.

موقعي که کواچ هدايت تيم ايران را به عهده گرفت شما در مصاحبه‌اي گفته بوديد که مربي خيلي مهم است اما اين بازيکنان هستند که نتيجه مي‌گيرند در واقع منظورتان اين بود که نبايد همه موفيقت‌هاي قبل واليبال را به حساب ولاسکو گذاشت. درست است؟

اين مسائل تناسب دارند. مثلا 30 درصد مديريت، فدراسيون، سرمايه و پول، 30 درصد مربي و قطعا بخش اهميت دار تيم بازيکن است که 40 درصد نقش دارد. الان تيم بنگلادش در تهران تمرين ميکند. اگر همه مربي‌هاي مطرح دنيا مثل ولاسکو، لوزانو، آناستازي و خيلي‌هاي ديگر را بالاسر اين تيم بگذارند بازهم نمي‌تواند حتي در آسيا جزو 8 تيم برتر باشد. البته 30 درصد نقش مربي خيلي مهم است و تأثيرگذاري مربي آنجاست که بتواند بازيکنان معروف و شاخص تيم را مديريت کند. امثال من الان ديگر پخته شده‌ايم و چند سال ديگر بيشتر بازي نمي‌کنيم براي همين مي‌دانيم که نبايد بگوييم که من اينجا بازي مي‌کنم يا نمي‌کنم. بازيکن بعضي مواقع عصبي يا سرخورده مي‌شود و کار مربي است که به او نهيب بزند و بازيکن هم بايد حرف او را بخواند. فکر مي‌کنم بازيکن ابزار است و هيچ مربي بدون ابزار نمي‌تواند کاري کند. مثلاً چند روز قبل زيدان براي بار اول روي نيمکت رئال مادريد نشست و اين تيم 5 گل زد. زيدان هنوز کاري نکرده ولي اين بازيکنان بودند که به زمين رفتند و گل زدند اگر من که واليباليستم و از فوتبال سردرنمي آورم هم، بالاسر اين تيم بودم تا دو سه هفته مي‌برد. اما اگر مربي نباشد بعد از دو هفته بازيکنان بهانه مي‌گيرند و مي‌گويند من چرا فيکس هستم يا چرا فلاني ذخيره است يا مسائل ديگر.

آيا دوره کواچ متوجه شديد که نقش 30 درصدي مربي کم رنگ است؟

تنها ايرادي که مي‌توان به کواچ گرفت اين است که خيلي با بازيکنان خودماني شد و رفاقتي جلو رفت. اين موضوع خوب است ولي بعضي وقت‌ها نمي‌شود تيم را جمع کرد. در کل به نظر من مديريت مربي خيلي مهم تر از مسائل فني است. مسائل فني را الان همه بلد هستند هرکس يک کتاب واليبال بخواند ديگر همه نکات را ياد مي‌گيرد. نوع تمرينات را ميشود در اينترنت هم پيدا کرد اگر يک آناليزور هم بگذاريم ديگر تکميل است ولي بحث روانشناسي مهمتر است و مربي بايد بتواند به بازيکنان انگيزه داد.

فکر نمي‌کنيد ولاسکو دوران خوبي مديريت کرد؟ زماني که او آمد هنوز شما تجربه زيادي نداشتيد و شايد مديريت تيم راحت‌تر بود.
ولاسکو با تيم‌هاي بزرگ دنيا کار کرده بود اينطوري نبود که فقط با تيم‌هاي جوان و بي‌تجربه کار کرده باشد اما شخصيتش اينطوري بود. وقتي ولاسکو آمد سعيد معروف بزرگترين واليباليست ايران بود اما ولاسکو گفت که مي‌خواهم از امير حسيني استفاده کنم و معروف يک سال بازي نکرد و منطقي کنار رفت. نمي‌گويم کار درست يا غلطي بود، منظورم مديريت ولاسکوست. در نهايت صداقت ميگويم که بازيکن بايد از سرمربي‌اش حساب ببرد. من جزو بازيکنان ياغي بودم وقتي مربي چيزي مي‌گفت که خلاف ميلم بود، عکس‌العمل نشان مي‌دادم. حتي سال اولي که ولاسکو سرمربي شد، يکي دوبار هم با او بگومگو کردم البته در خفا بود. نبايد در تيم بازيکن محوري باشد. بازيکن مي‌تواند اطلاعاتي که دارد را به مربي بدهد. حتي ولاسکو هم درباره تيم از من پرسيده و مشورت گرفته بود ولي اين که بازيکن تصميم‌گيري کند، خوب نيست. بايد مربي حرف اول و آخر را در تيم بزند. البته مديريت فدراسيون هم بايد از مربي حمايت کند، بدون حمايت فدراسيون قطعا يک مربي نمي‌تواند بگويد من همه کاره تيم هستم. بازيکن هم بايد به طور تمام و کمال حرف مربي خود را بخواند حتي اگر مربي اشتباه بگويد. مي‌گويند اگر راه اشتباه را درست برويد، بهتر از اين است که راه درست را کج و معوج برويد.

اگر در تيم ملي که خيلي مهم است اين مشکلات پيش بيايد، پس مربيان تيم‌هاي باشگاهي چطور با بازيکنان بزرگ و ستاره‌هاي تيم ملي کنار مي‌آيند؟

الان بازيکنان ما حرف‌هاي شده‌اند. شايد زماني که اسم و رسم بازيکنان کمتر از الان بود، خيلي از اين مشکلات در تيم‌ها ديده مي‌شد ولي حالا ديد بازيکنان تغيير کرده و کمتر مي‌گويند که پولم را نگرفته‌ام، تمرين نميکنم يا با فلان مربي کار نمي‌کنم. بازيکنان درآمد و اعتبارشان از اين راه است و ميدانند که به خاطر واليبال است که به اينجا رسيده‌اند و راحت نمي‌توانند بگذرند. الان ستاره‌هاي تيم ملي در تيم‌هاي باشگاهي خودشان ليدر هستند. حتي بعضي مواقع به مربي هم کمک مي‌کنند. نه تنها مشکلي براي سرمربي ايجاد نمي‌کنند بلکه حکم ضربه گير و مدير هم دارند. درواقع بازيکنان عصاي دست مربيشان هم هستند و از اين بحث‌ها در ليگ نيست. چون بحث مالي و درآمدي بازيکنان از ليگ است. ما درآمدي به غير از باشگاه نداريم و اين پول بايد حلال شود. من پولم را گرفتهام و قراردادم را بسته‌ام، نمي‌توانم بگويم به من چه ربطي دارد. آن وقت پولم حلال نيست. بازيکنان به اين سطح رسيده‌اند که براي پول تلاش و حلالش کنند.

پولي که در واليبال هزينه مي‌شود و دستمزدي که واليباليست‌ها مي‌گيرند، با درآمد باشگاه‌ها تناسب ندارد. نتيجه اين ميشود که هر سال تعدادي از باشگاه‌ها از ادامه سرمايه‌گذاري در واليبال منصرف مي شوند. از طرفي دستمزدها هم مدام بالا مي‌رود. فکر نمي‌کنيد با ادامه اين روند ليگ کلا به مشکل بخورد؟

مشکلات اقتصادي گريبانگير همه دنياست. الان ورزشکاران بزرگ ما هم از اين موضوع شکايت مي‌کنند. نزديک المپيک است و خيلي از آنها پولي ندارند که براي آمادگي خودشان خرج کنند. به نظرم الان ايراد به رسانه وارد است. رسانه بزرگترين محل تبليغات است وقتي بازي ما از تلويزيون پخش نشود در واقع اسپانسر در يک سالن دربسته پولش را هدر داده. البته سازمان‌هايي مثل بانک مبلغي را براي کارهاي فرهنگي قائل مي‌شوند و جزو اهدافشان است ولي وقتي مسابقات پخش تلويزيوني ندارد، به ضرر اسپانسر تمام مي‌شود. قديم که فقط شبکه 3 بود هفته‌اي يک بازي ليگ واليبال هم پخش مي‌شد ولي الان که شبکه ورزش، شبکه‌هاي استاني و انواع شبکه‌هاي مختلف هست ولي بازي‌هاي ليگ برتر محدود پخش مي‌شود. تيم‌هاي بزرگي که مثل پيکان و بانک سرمايه که شانس قهرماني دارند در تهران هستند ولي بازي‌هاي آنها پخش نمي شود. تيمي مثل بانک سرمايه چند ميليارد در واليبال هزينه کرده و دوست دارد برندش ديده شود. البته اين اتفاق از طريق روزنامه‌ها و خبرگزاري‌ها مي‌افتد ولي وقتي پخش تلويزيوني ندارد، انتظاري که اسپانسر دارد برآورده نمي‌شود. الان رشته واليبال بيننده زيادي دارد و قطعا اگر بازي‌هاي ليگ پخش شود، ببينندگان زيادي پاي تلويزيون مي‌نشينند ولي بها داده نمي‌شود. در خيابان از هر 10 نفر که با من سلام و عليک ميکنند، 9 نفر نميدانند بازي ما چه زماني است و از من سوال مي‌کنند. در اينستاگرامم هر روز ميپرسند که چرا بازي‌ها پخش نمي‌شود. ميدانيد علت اين مشکل چيست؟ نمي‌دانم اين حرفي که ميزنم سياسي است يا نيست، علتش اين است که صدا و سيما انحصاري است و کاري هم نمي‌شود کرد. فرض کنيد من تنها واليباليست مملکت باشم، مي‌گويم 5 ميليارد تومان مي‌خواهم همين است که هست. شما اگر يک ليوان داشته باشيد شايد قيمتش 5 هزار تومان باشد ولي چون تک است بگوييد 500 هزار تومان مي‌فروشم بازهم مي‌خرند. صداوسيما هم چون رقيبي ندارد، همين‌طور است.

اشاره کرديد به اينستاگرام. واقعا وقت مي‌کنيد کامنت‌ها را بخوانيد؟
همه را که نمي‌توانم بخوانم ولي 10 کامنت آخر را که مي‌بينيم مرتب اين سوال که چرا بازي‌ها پخش نمي‌شود را، مي‌پرسند.

چند فالوور در اينستاگرام داريد؟

الان 673هزار نفر است.

همه‌شان طرفدار دوآتيشه واليبال هستند؟

نمي‌شود گفت همه اين افراد فقط دنبال واليبال هستند. ممکن است فوتبال و سينما و خيلي صفحات ديگر هم فالو کنند ولي خب خيلي پيگير واليبال هستند.

چقدر وقت براي اينستاگرام مي‌گذاريد؟
خيلي کم. البته فلسفه اينستاگرام اين است که از کارهاي روزانه خود عکس بگذاريد. حتي ديدهام که چهره‌هاي معروفي مثل کريس رونالدو از صبح تا شب مرتب عکس مي‌گذارند ولي من هر دو سه هفته يک بار عکس ميگذارم که مردم نگويند خيلي فاصله گرفته‌ام. اگر کلاً عکسي نگذارم، مي‌گويند چرا با هوادارانت قهر کرده‌اي که البته اينطور نيست. به نظرم هر دقيقه و ساعت عکس گذاشتن جالب نيست و لوث ميشود. شايد هرچند هفته يک بار جايي بروم و عکسي بگذارم که قابل ديدن باشد.

دوستان صميمي داريد؟

نه متأسفانه دوستان کمي دارم. شايد رفت و آمدم کم باشد و وقتم را آنقدر واليبال پر کرده که نمي‌توانم دوست صميمي زيادي داشته باشم. دو سه دوست صميمي هم که دارم واليباليست هستند. آنقدر با بازيکنان واليبال در ارتباط بوده‌ام که نمي‌توانم با افراد ديگر ارتباط داشته باشم. دوست خوب داشتن خيلي خوب است.

اهل سينما، تئاتر يا کنسرت هستيد؟
تا چهار پنج سال پيش تقريباً هرهفته با مادرم و خانواده‌ام به سينما مي‌رفتيم ولي الان کيفيت فيلم‌ها پايين آمده و کمتر مي‌روم. ولي خارج از ايران که مي‌رويم خيلي پيش آمده که سينما رفته‎ايم. سينما را دوست دارم. پارسال يک فيلم جشنواره هم ديدم. کنسرت موسيقي هم مي‌روم. خوشبختانه خواننده‌هاي مورد علاقه‌ام دعوتم مي‌کنند.

 
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین