کد خبر: ۸۱۹۰۴
تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۱
این عالم دینی حتما شرایط اجتهاد را در فرزند یادگار امام راحل مسلم دیده ‌که او را به این رقابت دعوت کرده ‌است وگرنه این استاد حوزه در دهه نهم زندگی، بعید است آخرت خود را فدای دنیای هیچ چهره‌ای کند.
روزنامه فرهیختگان در یادداشتی به قلم سیدحمید متقی نوشت:

در ابتدای دهه هشتاد یکی از باتجربگان جغرافیای سیاست ایران تعریف جالبی از نوع عملکرد برخی فعالان سیاسی تک‌رو و روزنامه‌نگاران هم‌جناحی خود در این کهن‌دیار ارائه داد. او با بررسی کارنامه این عزیزان دل‌انگیز، تاکید داشت اگر روزی قرار باشد جنبش ضدافراط هم راه بیندازیم، این بزرگواران در این حرکت هم افراط کرده و هزینه‌های این رفتار افراطی را نیز لاجرم در وهله نخست شهروندان این مرز پرگهر و در وهله بعد جریان اصلاحات پرداخت خواهند کرد. شاید بتوان مثل نغز این تحلیل را در واکنش یکی‌دو چهره اصلاح‌طلب به اعتراض آیت‌الله اکبر هاشمی‌رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به رد صلاحیت سیدحسن خمینی، هنگام سخنرانی به مناسبت سالروز ورود رهبر کبیر جمهوری ‌اسلامی به میهن یافت.

واکنش‌هایی که به سرعت مورد توجه رسانه‌های منتقد جریان اصلاحات قرار گرفت و پس از مدت‌ها تصویر این عزیزان را بر صدر این رسانه‌ها نشاند. اگر به نوع عملکرد سیاسی این عزیزان در چند دهه اخیر نیز توجه داشته‌ باشیم، درخواهیم یافت که کم‌وبیش کارنامه آنان از یک الگوی ثابت پیروی می‌کند. نخست اینکه به‌شدت علاقه‌مندند در بزنگاه‌های حساس با زدن نوایی ناهماهنگ با ارکستر اصلاح‌طلبان را با خود هماهنگ کرده یا صف خود را از جریان اصلی جدا کنند. در گام بعدی به‌ویژه در ناکامی‌ها، افلاطون‌وار دست به چانه بکشند و از جمله طلایی«دیدید گفتم!» بهره ببرند و به‌دنبال مقصر بگردند. یکی‌ دیگر از ویژگی‌های کارنامه این عزیزان توجه نکردن به زمان، مکان و نقش‌های بازیگران جغرافیای سیاست است.

 بسیاری از این عزیزان انتظار دارند که همه بدون در نظر گرفتن جایگاه، منافع سیاسی، دوری و نزدیکی به گفتمان غالب اردوگاه اصلاح‌طلبان و... از عینک آنان به معادلات قدرت بنگرند و با منطق آنان موضع‌ گرفته و در ادامه مطابق با تک‌نوازی آنان در نقش یکی از اعضای گروه کر به همراهی صرف با این تافته‌های جدابافته بپردازند.

 به‌طور مثال در همین مورد اعتراض آیت‌الله‌ هاشمی‌رفسنجانی به رد صلاحیت نوه امام راحل در انتخابات خبرگان رهبری، این عزیزان به‌گونه‌ای موضع‌گیری کرده‌اند که امر بر ناظر بیرونی مشتبه می‌شود که نکند منتقدان گرامی کاشف یا واضع نظریه لزوم غیرموروثی ‌بودن حکمرانی در نظام‌های دمکراتیک بوده‌اند و جناب هاشمی خواهان حقی بیشتر برای فرزند یادگار امام راحل بوده‌ است. اگر یکی‌دو منتقد سوپراصلاح‌طلب مورد اشاره، از جایگاه و عینک هاشمی‌رفسنجانی به موضوع می‌نگریستند، احتمالا این‌گونه برای از دست رفتن ارزش‌های دوران مدرن گریبان چاک نمی‌دادند و مرثیه نمی‌سرودند. هاشمی‌رفسنجانی از جایگاه چهره‌ای آن اعتراض را مطرح کرد که یکی از اصلی‌ترین دعوت‌کنندگان سیدحسن خمینی به عرصه خبرگان رهبری بوده‌ است. این عالم دینی حتما شرایط اجتهاد را در فرزند یادگار امام راحل مسلم دیده ‌که او را به این رقابت دعوت کرده ‌است وگرنه  این استاد حوزه در دهه نهم زندگی، بعید است آخرت خود را فدای دنیای هیچ چهره‌ای کند. از آن مهم‌تر بزرگان، اعاظم و اساتین حوزه علمیه بر اجتهاد سیدحسن خمینی شهادت داده‌اند. در این فضا اصول اخلاقی حکم می‌کرد که چهره‌ای چون هاشمی‌رفسنجانی، نوه امام(ره) را تنها نگذاشته و از ردصلاحیت او انتقاد کند. به احتمال قریب‌به‌یقین هاشمی‌رفسنجانی که اجتهاد سیدحسن خمینی را مسلم می‌دانسته و در سخنرانی‌های دیگر او را «علامه» و حتی بالاتر از آن معرفی کرده است، لزومی به تکرار سخنان گذشته ندیده و در سخنان خود در فرودگاه مهرآباد دوراندیشانه به عمق ثلمه‌ای که این رویداد می‌تواند بر پیکره نظام وارد کند، پرداخته‌است. منصفانه بیندیشیم اگر در جایگاه چهره‌ای چون هاشمی‌رفسنجانی بودیم و می‌خواستیم اخلاقی و مسئولانه عمل کنیم، چه راهکاری را جز اقداماتی که او تاکنون انجام داده ‌است، می‌توانستیم به مرحله اجرا در بیاوریم.

در پایان این وجیزه به نکته‌ای دیگر نیز باید توجه داشت؛ پیش از جناب هاشمی‌رفسنجانی، آیت‌الله حسین وحیدخراسانی نیز به نسبت سیدحسن خمینی با بنیانگذار جمهوری اسلامی پرداخته و با نقل حدیثی از معصومین بزرگوار تاکید کرده‌ بودند که حفظ و احترام امام‌خمینی(ره) منوط به عزیز دانستن فرزند ایشان است. این اظهارنظر هم به سرعت در رسانه‌ها پژواک یافت؛ اما اعتراضی از جانب عزیزان نگران مفاهیم مدرن حکومتداری! به گوش نرسید. با بررسی یکی‌دو واکنش به سخنان هاشمی‌رفسنجانی در اردوگاه اصلاحات به نظر می‌رسد غل‌وزنجیر شدن به گذشته و عدم توانایی درک تغییرات بازیگران سیاست در ادوار مختلف نیز یکی از مواردی است که می‌توانیم به فهرست ویژگی‌های عزیزانی که در ابتدای این نوشتار به آنان پرداختیم، اضافه کنیم. چهره‌هایی که هنوز در تحلیل‌های خود به دلخوری‌های به‌جا یا نابه‌جای دهه‌های گذشته زنجیر شده‌اند. چهره‌هایی که به‌جای تلاش برای انسجام بیشتر اصلاح‌طلبان، میانه‌روها واصولگرایان معتدل در مواجهه سرنوشت‌ساز اسفندماه با جریان تندرو، با ذره‌بین به دنبال یافتن بهانه‌ای برای شکافی جدید در جریان ضدافراط هستند. احتمالا مترصد فرصتی‌هستند که در ماه‌های بعد بگویند: «دیدید گفتم!»
 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین