کد خبر: ۸۰۸۸۱
تاریخ انتشار: ۰۸ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۸
حسن روحانی به «شیخ دیپلمات» معروف است و ادبیات دیپلماتیک را به خوبی می‌شناسد. او در سیاست خارجی خود تلاش می‌کند ایران را کشوری اهل منطق، گفت‌وگو و صلح‌جو معرفی کند؛ موضوعی که در دولت‌های نهم و دهم، با ادبیات احمدی‌نژادی کاملا زیر سوال رفته بود.
روزنامه ابتکار در سرمقاله خود به قلم رضا دهکی نوشت:


آلمان، روسیه، چین، سوئیس، هلند، دانمارک، کانادا، ژاپن، کره‌جنوبی، .... این تنها بخشی از لیست نام کشورهایی است که از روزهای پس از اعلام توافق هسته‌ای هر یک به گونه‌ای تمایل خود را برای توسعه روابط با ایران نشان داد‌ه‌اند. برخی به ایران سفر می‌کنند و برخی در صف سفر به ایران هستند.

در کلام سیاستمداران دیگری بر لزوم بازسازی روابط با ایران تاکید می‌شود و بعضی نیز از هیات‌های ایرانی برای سفر دعوت می‌کنند. اگر رئیس‌جمهوری چین در راس هیاتی 300 نفره به ایران می‌آید، حسن روحانی نیز پس از پذیرایی از رئیس دولتی که آن را «شریک خوب دوران تحریم» نامید، به ایتالیا و فرانسه می‌رود. آن چه در نهایت به چشم می‌آید ترافیک دیپلماتیک ایران در دوران پساتوافق است که اجرایی شدن برجام و درک دوران پساتحریم به آن شدت بخشیده است.

در طول یک دهه گذشته، چنین حجم تعامل دیپلماتیک میان ایران و دیگر کشورها به چشم نمی‌خورد. این موضوع هر چند بیش از هر چیز به گره خوردن پرونده هسته‌ای و تشدید تحریم‌ها علیه ایران مربوط می‌شد، اما با نگاه دولت‌های نهم و دهم به روابط دیپلماتیک بی ‌ارتباط نبود. محمود احمدی‌نژاد در طول دو دوره ریاست خود در پاستور، اغلب با ادبیاتی تند و تحقیرآمیز در عرصه دیپلماتیک حاضر می‌شد. نمی‌توان تاثیر چنین ادبیاتی را در احترام گذاشتن دیگر کشورها به ایران نادیده گرفت. هنگامی که ادبیات شخص اول اجرایی کشوری همواره با کنایه، تمسخر، تحقیر، تخاصم و تقابل همراه باشد، مسلما هیچ کشوری برای برقراری رابطه سیگنال مثبتی دریافت نمی‌کند. هر چقدر نام کشورهای قدرتمند دنیا در عرصه‌های سیاسی و اقتصادی در طول ده سال گذشته در روابط دیپلماتیک ایران کمرنگ بود، در این مدت نام بسیاری از کشورهای کم نام و نشان به گوش رسید که اغلب نه تنها آورده‌ای برای ایران نداشتند که چشم کمک به دستان ایرانی‌ها دوخته بودند. اگر رابطه با کشورهایی نظیر ونزوئلا و بولیوی به دلیل تقابلشان با آمریکا به عنوان دشمنی مشترک و حضورشان در منطقه‌ای که به عنوان حیاط خلوت این کشور شناخته می‌شود را دارای دلایل سیاسی خاص بدانیم، در رابطه با کشورهایی همچون گینه، جیبوتی، کومور و .... – هرچند ارتباط با این کشورها هم در جای خود (مانند رای آن‌ها در سازمان ملل) اهمیت دارد و البته نتیجه تلاش احمدی‌نژاد در میزان استواری این ارتباط بعد از تنش اخیر میان ایران و عربستان مشخص شد!! – نمی‌توان در مقابل رابطه با قدرت‌های بزرگ سیاسی و اقتصادی جهان ارزش ویژه‌ای قائل شد. در استدلال‌های دولت قبل همواره بر قدرت و توانمندی ایران تاکید می‌شد، این در حالی است که این قدرت و توانمندی تنها در ارتباط با کشورهای کوچک و ضعیف به چشم می‌آمد و به دلیل عدم ارتباط با قدرت‌های بزرگ، سنجیدن عیار آن ناممکن و اعلام آن تنها یک ادعا می‌نمود. این در حالی است که مذاکرات هسته‌ای ایران با 5 قدرت بزرگ جهانی در کنار اتحادیه اروپا و کوتاه نیامدن از خواسته‌هایش و در نهایت رسیدن به نتیجه برد – برد عیار قدرت ایران را بسیار بهتر نشان می‌دهد. حال در روزگار پساتحریم نیز دعوت رسمی کشورهایی همچون ایتالیا و فرانسه از روحانی و یا اشتیاق رئیس‌جمهوری چین برای سفر به ایران نشان می‌دهد که ایران در معادلات مختلف سیاسی و اقتصادی جهان چه اثرگذاری ویژه‌ای دارد.

حسن روحانی به «شیخ دیپلمات» معروف است و ادبیات دیپلماتیک را به خوبی می‌شناسد. او در سیاست خارجی خود تلاش می‌کند ایران را کشوری اهل منطق، گفت‌وگو و صلح‌جو معرفی کند؛ موضوعی که در دولت‌های نهم و دهم، با ادبیات احمدی‌نژادی کاملا زیر سوال رفته بود. این سیاست روحانی بیش از هر چیز یادآور ادبیات رئیس دولت اصلاحات است. در سخنان هر دو رئیس‌جمهور می‌توان نقاط مشترک بسیاری یافت که در کنار احترام به دیگر کشورها و پرهیز از اظهارات تنش‌زا، از موضع جمهوری اسلامی ایران کوتاه آمدنی نیستند. طرح روحانی درباره جهانی عاری از خشونت و افراطی‌گری نیز گفت‌وگوی تمدن‌های دوران اصلاحات را یادآور می‌شود. وقتی فاصله میان سفرهای روسای جمهوری چین به ایران یا سفر بلندپایه‌ترین مقام سیاسی ایران به فرانسه و ایتالیا با دعوت رسمی همتای سیاسی‌اش را نگاه کنیم، متوجه می‌شویم ادبیات احترام در عرصه سیاست خارجی چقدر معجزه‌گر است.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین