|
|
امروز: جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۱۱:۵۱
کد خبر: ۷۹۷۶۱
تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۱
حرف های شما حکم مرهمی را دارد بر روی زخم های بی شمار ما. آقای مطهری لبخندی زد و گفت به خدا قسم من هم برای دلخوشی این مردم گاهی حرف می زنم و اگرنه خودم هم خوب می دانم که خیلی وقت ها گفتن این حرف ها هیچ فایده ای ندارد.
چند سال پیش که برای انجام گفت و گویی برای نشریه فقید نگاه پنجشنبه به دیدار آقای علی مطهری رفتم از آینده سیاسی کشور و مجلس شورای اسلامی سخن رفت. گفتم مردم شمارا بسیار دوست دارند، همین الان که بایک موتوری می آمدم وقتی راننده موتور فهمید روزنامه نگارم و برای گفت و گو دارم پیش شما می آیم با شوق و شعفی خاص گفت به آقای مطهری سلام برسان و بگو ما در این سال ها خیلی سختی کشیدیم اما همه دلخوشی ما حرف های شماست،

حرف های شما حکم مرهمی را دارد بر روی زخم های بی شمار ما. آقای مطهری لبخندی زد و گفت به خدا قسم من هم برای دلخوشی این مردم گاهی حرف می زنم و اگرنه خودم هم خوب می دانم که خیلی وقت ها گفتن این حرف ها هیچ فایده ای ندارد. پرسیدم فکر می کنید دوستان تا کی تحمل زبان حق گوی شمارا خواهند داشت؟ لبخندی زد و گفت: فعلا که نماینده ام و خیلی نمی توانند کاری از پیش ببرند اما مطمئنم دفعه بعد چنین اشتباهی مرتکب نمی شوند و رد صلاحیتم می کنند. گفتم مطمئنید؟ گفت شک ندارم. چون این حرف هارا از زبان خود آقای مطهری شنیدم منتظر شنیدن چنین خبری بودم. به خیلی از دوستان دور و نزدیک هم گفتم که چنین می شود و شد آن چه نباید می شد. اما با این حال فکر نمی کردم دوستان به دلیل عدم التزام به اسلام به ردصلاحیت آقای مطهری اقدام کنند. عدم التزام به ولایت فقیه را می فهمم اما عدم التزام به اسلام دیگر حقیقتا مایه شگفتی و حیرت است. آقای مطهری قرائت و درک و دریافتی از ولایت فقیه دارند که با درک و دریافت بعضی از بزرگان متفاوت است، هرچند آقای مطهری در عمل و سیره سیاسی خود به گونه ای عمل کرده اند که شان و آبروی ولی فقیه را بیش از هرکس دیگری حفظ کرده اند. آقای مطهری اگرچه برخلاف خیلی از مدعیان ولایت مداری شعار دفاع از ولایت و ذوب در ولایت سر نمی دهد اما هیچ گاه حرف و سخنی نگفته است که از آن بوی وهن و بی احترامی به ولایت به مشام برسد. با این حال همانطور که گفتم مخالفت ایشان با برخی از تعاریفی که از ولایت فقیه وجود دارد این نکته را که کسانی یافت شوند و ایشان را به عدم التزام به ولایت فقیه متهم کنند تا حدودی قابل فهم می سازد اما عدم التزام به اسلام را چگونه می توان توجیه کرد؟ در شرع مقدس اسلام آن که شهادتین را بر زبان جاری سازد مسلمان محسوب می شود. می توان گفت این ظاهر ماجراست و فی المثل اعضای داعش هم مسلمانند اما مایه ننگ اسلام و مسلمانانند. این حرف پذیرفتنی است اما چه ربطی به آقای مطهری دارد؟

بسیاری از آن ها که امروز در مقام مسئولان رتبه بالای نظام جمهوری اسلامی مشغول به فعالیتند مستقیم یا غیر مستقیم شاگرد علامه شهید شیخ مرتضی مطهری هستند و از منظر پدرِ علی مطهری به اسلام و احکام اسلامی می نگرند. اگر درباره هرکسی بتوان گفت از فضل پدر تو را چه حاصل، به علی مطهری نمی توان گفت. او به عنوان یک کنشگر سیاسی اغلب به نوشته های پدر شهید خود استناد می کند و همواره سعی کرده و می کند جا پای آن بزرگوار بگزارد. این که در این راه چه قدر موفق بوده و یا نبوده بحث دیگری است که می توان حسابی بر سر آن چند و چون کرد اما چنین مردی را به عدم التزام به اسلام متهم کردن حقیقتا جفای بزرگی است. در جایی خوانده بودم پیامیر بزرگ اسلام محمد مصطفی- درود خدا بر او باد-  از کافران اقرار به مسلمانی می گرفت تا بتواند در آن دنیا شفیعشان باشد. اما ظاهرا برخی از دوستان می خواهند به زور هم که شده مسلمانِ متدینی را به کفر و زندقه متهم کنند تا بعد بتوانند  بعد براساس همین اتهام تکلیفش را در همین دنیا مشخص کنند. خداوند آخر و عاقبت همه مارا ختم به خیر کناد!
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین