|
|
امروز: سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۰۵:۵۵
کد خبر: ۷۹۰۱۰
تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۳۹۴ - ۰۲:۰۱
رئیس مجلس آینده راحت تر از حالا می‌تواند مجلس را مدیریت کند. مردم به قانون شکن ها، به افراد تندرو و کسانی که در مقابل دولت سنگ اندازی می‌کنند، توجهی نمی‌کنند. مگر اینکه این افراد براساس مناسبت‌های خاصی راه پیدا کنند.
در انتخابات پیش رو، اصولگرایان معتدل، مستقل ها، اعتدالیون و اصلاح طلبان معتدل موفق خواهند شد رأی مردم را به خود اختصاص دهند رهبر معظم انقلاب در دیدار با ائمه جمعه سراسر کشور، بار دیگر نظریه ایدئولوژیک آن عده‌ای را رد کردند که حاکمیت را از آن مردم نمی‌دانند یا حاکمیت الهی را با حاکمیت مردمی در تعارض می‌دانند اصولگرایان و اصلاح طلبان به عنوان دو بازیگر سیاسی، مانند دو کشتی گیر هستند که قهرمانی خود را مدیون بازی طرف مقابل هستند اساس مجلس آینده تغییر نمی‌کند، گرچه بیشتر طرفدار دولت خواهند بود و افراطیون کمتر در آن نقش خواهند داشت. از این رو، رئیس مجلس آینده راحت تر از حالا می‌تواند مجلس را مدیریت کند

به گزارش شبکه اطلاع رسانی تدبیر و امید،حجت‌الاسلام والمسلمین علی یونسی در گفت‌و‌گو با «ایران» گفت:

سهم افراطی‌ها از مجلس آینده ناچیز خواهد بود

از حالا پیداست که در اسفندماه شاهد برگزاری انتخاباتی توأم با هیجان و رقابت خواهیم بود. این امر را می‌توان از تکاپوی دو جریان سیاسی اصلی کشور برای ائتلاف و پیروزی قطعی دریافت. حجت‌الاسلام علی یونسی، دستیار رئیس جمهوری در امور اقوام و اقلیت‌های دینی و مذهبی، ضمن تأیید این تکاپو، معتقد است که مجلس آینده، مجلسی معتدل خواهد بود، مجلسی که به دولت در تحقق اهدافی چون حل معضلات اقتصادی و توسعه روابط منطقه ای، یاری خواهد کرد.

او در عین حال از برخی اظهارنظرها درباره انتخابات و تعدد نامزدها، ابراز شگفتی کرد و در بخش دیگری، تأکید کرد که سودای عده‌ای قلیل برای ایجاد ناامنی در فضای انتخابات، ره به جایی نخواهد برد. گفت‌و‌گو با این عضو دولت، پیش روی شما قرار دارد.

نیروهای معتدل و اصلاح طلب که با اتخاذ رویکردهایی چون ائتلاف توانستند در انتخابات ریاست جمهوری به پیروزی برسند، اکنون از ضرورت تکرار تجربه 92 در  انتخابات اسفندماه 94 سخن می‌گویند. این درحالی است که انتخابات ریاست جمهوری، در سطح ملی برگزار شده بود اما انتخابات مجلس در سطح محلی برگزار می‌شود؛ و همچنان که خواست ائتلاف از پایین به بالا شکل گرفته بود، اما در انتخابات امسال خواست بخش های پایینی جامعه، محلی و منطقه‌ای است. جنابعالی که در  انتخابات 92 نقش فعالی داشتید، بفرمایید که آیا تجربه آن موفقیت، در اینجا نیز قابل تکرار است یا خیر؟

ورود ما به انتخابات امسال با ورود ما به انتخابات سال 92 بسیار متفاوت است. در سال 92 شاهد وجود یک انسداد سیاسی بودیم، درها بسته شده بود و ناامیدی شدیدی در جامعه وجود داشت. برخی از گروه‌های سیاسی نیز بشدت مغرور شده و تصور می‌کردند رقبای خود را برای همیشه از میدان به در کرده‌اند و توفیق آنان تا ابد ادامه خواهد داشت. در مقابل، بسیاری از جریان‌های اصیل سیاسی کشور مأیوس شده و به حاشیه رفته بودند. شرایط بسیار سخت بود و در این شرایط، نخستین گام ما، می‌بایست تلاش برای شکستن این بن بست می‌بود. به باور من، آنچه باعث شکسته شدن آن شرایط مأیوس کننده و انسداد سیاسی در کشور شده بود، خواست رهبر معظم انقلاب مبنی بر تحقق یک حماسه سیاسی بود. حماسه سیاسی در شرایطی معنا می‌یابد که رکود یا خمودگی وجود دارد و به این ترتیب، می‌بایست تحرک و نشاط ایجاد شود تا از آن انفعال خارج شویم. منظور از حماسه سیاسی، این بود. از پیام نوروزی ایشان مبنی بر اینکه امسال باید سال حماسه سیاسی باشد، این طور استنباط کردم که همگان باید با همه ظرفیت خود وارد انتخابات شوند تا از انفعال سیاسی خارج شویم. لذا برای ورود همه جریان‌ها به رقابت و ائتلاف تلاش زیادی کردم، ضمن اینکه به این موضوع مهم که براساس مصلحت امروز چه کسانی نامزد شوند و چه کسانی نباید نامزد شوند هم تأکید داشتم. بسیاری از جریانات سیاسی که از قضا در ادامه بسیار خوب عمل کردند،‌ ابتدا معتقد بودند شرکت در انتخابات بی‌فایده و بی‌اثر است و نباید آمد. اما وقتی که راه افتادند و حرکت ایجاد شد، اصرار داشتند شخصیت هایی مانند آقای هاشمی و یا رئیس دولت اصلاحات حضور یابند که من با حضور آنان هم موافق نبودم. معتقد بودم برای کسانی که 8 سال رئیس جمهوری بودند، فضای حضور دوباره باید برای همیشه بسته بماند، گرچه منع قانونی وجود ندارد. می‌گفتم ما باید این سنت را حفظ کرده و در مقابل، فضا را برای افراد جدید باز کنیم. علاوه بر این سنت، دلیل دیگرم برای حضور نیافتن آنان این بود که نه تنها به شکستن فضای انفعالی یا انسداد سیاسی کمکی نخواهد کرد، بلکه شرایط را حادتر هم خواهد کرد که خودشان هم قبول داشتند. به هر صورت آن فضای انفعال شکسته شد و حاصل آن انتخابات، خروج از انسداد بود و اتفاقاً کسی که هم انتخاب شد، خوب و درست انتخاب شد. با آن انتخابات، هم یک حماسه سیاسی رقم خورد و نظر رهبر معظم انقلاب تأمین شد و هم کشور از یک پیچ و خطر سیاسی عبور کرد.

خروج از انسداد رخ داد، اما طیفی از فعالان سیاسی نتیجه انتخابات را واگذار کردند و دچار انشقاق درون اردوگاهی  شدند.

همین طور است. یکی دیگر از نتایج انتخابات 92 این واقعیت بود که کسانی که اصل انتخابات و جمهوریت نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارند، یا به انتخابات نگاهی ابزاری دارند، انتخابات از دست آنان درآمد و بار دیگر در اختیار مردم قرار گرفت و مردم تعیین کننده شدند. این بزرگ ترین دستاورد انتخابات ریاست جمهوری بود که کمک کرد از یک پیچ خطرناک عبور کنیم و از قضا مردم نیز خوب انتخاب کردند. هنوز هم بر این باور هستم که آقای روحانی تنها مرد این دوره بود. شخصیتی مانند آقای روحانی یک استثنا برای شرایط استثنایی است. زیرا آقای روحانی تنها فردی بود که شرایط خطر را احساس کرده بود، جو جهانی را می‌شناخت و مشکلات داخلی را می‌دانست و می‌دانست که براساس افراط و تفریط‌ها و تندروی‌هایی که سال‌های گذشته صورت گرفته، کشور به سمت یک بن بست کشیده شده است. وجود این بن بست، هم در داخل است و هم در خارج، بهانه‌ای به دست تندروهای امریکایی و اسرائیل داده بود تا هر روز عرصه را بر مردم و جمهوری اسلامی تنگ تر کنند. لذا می‌بایست ابتکار عمل را از دست امریکا و اسرائیل خارج کرده و اوضاع را عادی کرد و این تنها با یک مذاکره واقعی نفسگیر امکان پذیر بود و تنها مرد این میدان نیز آقای روحانی بود. دیدیم که ایشان توانست رسالت تاریخی خود را انجام داده و کشور را از یک جنگ قطعی نجات بدهد. گرچه فضای پیش از انتخابات، نوعی جنگ سرد بود که به نوبه خود کشنده و نابودکننده بود و ادامه اش به صلاح کشور نبود، اما دشمن قطعاً به آن اکتفا نمی‌کرد و ما را درگیر یک جنگ می‌کرد تا با همه درگیر شویم. به همین دلیل است که با اجرای برجام، حالا می‌بینیم که دشمنان اصلی ما چهره خود را نشان دادند. اتفاق‌های اخیر منطقه نشان داد که محرکان اصلی چه کشورهایی بودند، کشورهایی که در آن زمان پنهان بودند؛ عربستان سعودی و اسرائیل که در پشت صحنه با پول کلان و نفوذی که دارند، دنیا را بازیچه قرار داده و این‌ها بودند که ما را به عنوان یک خطر موهوم در دنیا معرفی کرده بودند. زیرا با مطرح کردن ایران به عنوان یک خطر اصلی و البته موهوم، دو خطر پنهان می‌شد؛ یکی خطر خود اسرائیل و دیگری خطر گروه‌های افراطی. اما دیدیم که دولت روحانی با یک حرکت اعجازگونه توانست این چالش‌ها را حل کند. بزرگ ترین خدمتی که در طول تاریخ به کشور صورت گرفت، شکستن همین فضای جهانی علیه ما بود و دنیا واقعیت را فهمید و همه اعتراف کردند که ما بمب اتم نساختیم و درستی ما را پذیرفتند. منظور من از بیان این مطالب، ترسیم این شرایط است که انتخابات سال 92 ما را از یک پیچ مهم عبور داد؛ هم ما را از یک انسداد سیاسی خارج کرد و هم یک خدمت بزرگ بین‌المللی را که همان برجام بود به کشور عرضه کرد. این دو خدمت در تاریخ کشور بی‌نظیر است.

هم شکستن انسداد سیاسی و هم برجام، به مزیت تحول طلبان برای پیروزی در انتخابات تبدیل شده است. به همین دلیل است که تندروها تلاش می‌کنند هم تاحدودی انسداد را بازگردانند و فضا را غبارآلود کنند و هم برای اجرای برجام سنگ اندازی کنند یا این دستاورد را با اما و اگرهایی مطرح کنند. ارزیابی شما از توان مخالفان برای تحقق این هدف‌ها چیست؟

آنان در انتخابات تلاش می‌کنند فضای قبل را به دو دلیل حفظ کنند؛ یکی با هدف پیروزی در انتخابات مجلس و دیگر اینکه آنان تنها در چنین فضایی می‌توانند به حیات خود ادامه بدهند، اما در هر دو هدف خود شکست می‌خورند. در هدف انتخابات ریاست جمهوری، شکست خوردند و این شکست، سبب خواهد شد آنان به این زودی‌ها نتوانند سر بلند کنند. شکست در انتخابات ریاست جمهوری ‌برای آنان شکست سنگینی بود و تلاش بعدی هم بی‌سرانجام خواهد بود و آنان نمی‌توانند شرایط سال 92 را در انتخابات امسال نیز پیاده کنند. زیرا باید به این نکته توجه کنیم که انتخابات، استراتژی قطعی جمهوری اسلامی است و حیات سیاسی نظام با انتخابات حفظ شده است. این استراتژی را امام راحل به ارث گذاشت و حقیقتاً رهبر معظم انقلاب نیز بر آن تأکید دارند و در دو سخنرانی اخیر خود نیز بر این استراتژی تأکید داشتند. ایشان در دیدار با ائمه جمعه سراسر کشور، بار دیگر نظریه ایدئولوژیک آن عده‌ای را رد کردند که حاکمیت را از آن مردم نمی‌دانند یا حاکمیت الهی را با حاکمیت مردمی در تعارض می‌دانند و ارزشی برای انتخابات قائل نیستند. این نظریه که برخی افراد به دنبال آن هستند، در دیدار رهبر معظم انقلاب با ائمه جمعه، برای چندمین بار به صراحت از سوی ایشان ابطال شد. پیش تر هم در مرقد امام(ره) ایشان به صورت تفصیلی، بحث مردمسالاری را مطرح و نظریه مورد اشاره را رد کرده بودند. در جمع علمای سراسر کشور نیز ایشان تأکید کردند که جمهوریت، یعنی حاکمیت اراده مردم و حق انتخاب و تعیین سرنوشت از آن مردم است و این استراتژی براساس قانون اساسی و محصول انقلاب و اندیشه‌های امام راحل و اسلام است. به هر حال، مخالفان تلاش خواهند کرد، اما با برگزاری هر انتخابات، تلاش‌های آنان باطل می‌شود. انتخابات اسفندماه نیز بار دیگر تمام این تلاش‌ها را باطل می‌کند. درست است که با نفوذ جریان‌های افراطی و تند که در جاهای مختلف دارند، محدودیت و مشکلاتی ایجاد خواهد شد، اما با وجود همه محدودیت‌ها که ممکن است اتفاق بیفتد، سرانجام نخواهند توانست مانع کامل تحقق همه جانبه استراتژی انتخابات شوند. این استراتژی همان طور که برای نظام فرصت ایجاد می‌کند، برای جریان‌های سیاسی نیز فرصت ایجاد می‌کند. اتفاقاً همین آقایانی که عملاً انتخابات را قبول ندارند، وقتی که در انتخابات دوم خرداد شکست سختی متحمل شدند، باز هم همین انتخابات بود که آنان را نجات داد. آنان، زمانی که اصلاح طلبان سرگرم دعواهای داخلی بودند، ابتدا بخت خود را در انتخابات شورای شهر آزمایش کردند که برای این منظور، در آن دوران، آقای ناطق بزرگ ترین خدمت را به اصولگرایان کرد که البته متأسفانه قدر ایشان را ندانستند. ایشان در انتخابات شوراها، اصولگرایان را در یک عرصه محدودتری متحد کرد که سبب شد آنان شورای شهر را در دست گرفتند و پس از آن نیز توانستند شهردار انتخاب کنند و از آن سکو، پرواز کردند و ریاست جمهوری را در دست گرفتند. از این رو، حتی برای این افراد نیز انتخابات منفذ پیروزی و راه تنفس است، همچنان که برای اصلاح طلبان و اصولگرایان نیز هست.

البته در دوره هایی، برخی مایل بودند اصلاح طلبان را برای همیشه کنار بگذارند و خود، یک تنه این رقابت را برگزار کنند.

من دعوای بین اصولگرایان و اصلاح طلبان را دعوای درستی می‌دانم. ما در این جا با دو جریان سیاسی رو به رو هستیم که هر دو به یک معنا اصولگرا هستند؛ یعنی هر دو ریشه دارند و نه امکان حذف هیچ کدام هست و نه به صلاح است که حذف شوند. هر دو در تاریخ سیاسی خود اشتباهاتی داشتند، در هر دو جریان افراطیونی بوده و یا هستند، اما باوجود این ها، این دو جریان سیاسی، لازم و ملزوم هم هستند. اصولگرایان و اصلاح طلبان به عنوان این دو بازیگر سیاسی، مانند دو کشتی گیر هستند که قهرمانی خود را مدیون بازی طرف مقابل می‌دانند و اگر یکی از این دو تیم یا بازیگر بازی نکند، تیم دیگر قهرمان نخواهد شد.  قهرمانی این دو جریان، ناشی از این است که دیگری بازی می‌کند. این دو شیوه‌های بازی را می‌شناسند، هوای یکدیگر را هم دارند و هیچ وقت هم استخوان یکدیگر را نمی‌شکنند. هر وقت هم پیروز شوند، هوای طرف دیگر را هم دارند. اما جریان سوم که افراطگرایان هستند، همیشه برای جمهوری اسلامی مشکل ایجاد کرده‌اند. افراطگرایان هستند که گاهی اصولگرایان را به گروگان می‌گیرند. اصولگرایان باید بدانند که هرچه هزینه می‌دهند، برای همین‌هاست. احمدی‌نژاد را اصولگرایان روی کار نیاوردند، بلکه آن گروه افراطی و تندرو روی کار آورد و البته اصولگرایان از او حمایت کردند، اما بعداً احمدی‌نژاد بزرگ ترین ضربه را به جریان اصولگرایی زد.

باوجود هزینه هایی که شما بر شمردید، برخی از اصولگرایان اکنون با هدف ائتلاف، ‌حاضر شده‌اند برای جلب رضایت  تندروها، برخی از فعالان سیاسی شناسنامه دار و سابقه دار خود را به حاشیه برانند. آیا این تاکتیک پاسخ می‌دهد؟

اشتباه می‌کنند و این از اشتباه‌های استراتژیک اصولگرایان است. البته بعید می‌دانم اصولگرایان بتوانند ائتلاف مورد نظر خود را عملیاتی بکنند، اما در هر صورت، آنان همه اعتبارشان را از شخصیت هایی چون آقای ناطق، لاریجانی و دیگران دارند، اما متأسفانه ایشان را نادیده می‌گیرند و گاهی نیز به آنان نگاه ابزاری دارند. این درحالی است که همان طور که گفتم، در دوره ای، نجات آنان حاصل تلاش آقای ناطق نوری است. یا اکنون می‌بینیم که افراطیون بزرگ ترین ضربه‌ها را به آقای لاریجانی زدند، درحالی که خدمتی که لاریجانی به اصولگرایان کرد، هیچ کس نکرد. موقعی که آقای لاریجانی در صدا و سیما بود، همه این سازمان را در اختیار آنان قرار داد یا موقعی که در مجلس بود، بزرگ ترین خدمت را به آنان کرد. اما تندروها این چهره‌ها را اذیت کردند. ‌رنج و عذابی که لاریجانی از دست تندروها کشیده و می‌کشد، هیچ وقت از دست اصلاح طلبان نکشیده است. این‌ها واقعیت است. باوجود این، چهره هایی چون لاریجانی با دل دردمند همچنان حاضرند با اصولگرایان همراهی کنند. در این میان، یکی از شگردهایی که افراطیون دارند و  البته موفق بودند - و از این جهت باید به آنان آفرین گفت- بزرگنمایی خطر اصلاح طلبان است. آنان به دروغ اعلام می‌کنند که اصلاح طلبان ضد ولایت فقیه هستند یا ارزش‌ها را قبول ندارند یا اگر پیروز شوند، ضد نظام خواهند بود. درحالی که این امر غلطی است که آنان عنوان می‌کنند. اصلاح طلبان به جمهوری اسلامی، ولایت فقیه و قانون اساسی معتقد هستند.

برخی معتقدند، بخشی از  اصلاح طلبان هم کاستی‌هایی داشته‌اند یا نتوانستند حرف‌ها و مواضع خود را بدرستی منتقل کنند و همین نکته به تندروها مدد رساند تا به هدف خود دست یابند. این ارزیابی را تا چه حد واقع بینانه می دانید؟

هم این و هم هزینه افراط‌گرایی عناصری که در دوران اصلاحات بودند، این دو در کنار هم مؤثر بوده است. منظور از افراطیون اصلاح طلب، افرادی است که یا اصلاً جمهوری اسلامی را قبول نداشتند و خود را جا زده بوند یا اکنون در خارج از کشور علیه جمهوری اسلامی فعالیت می‌کنند. اصلاح طلبان در حال پرداخت هزینه این افراد هستند. من با بسیاری از اصلاح طلبان ارتباط دارم. می‌دانم که از نظر پیروی از اصول اسلام هیچ از اصولگرایان کم ندارند و در التزام به اخلاق اسلامی پایبند هستند، درحالی که متأسفانه برخی از اصولگرایان در این زمینه تجربه خوبی ندارند. باید تأکید کنم که چهره‌های اصولگرایی چون مرحوم عسگراولادی یا مهدوی کنی از مفاخر ملی ما بودند و هستند و حالا هم شخصیت‌های بسیار بارزی در اصولگرایان هستند، اما بخشی از گروه‌های تندرو به ارزش‌های اخلاقی پایبند نیستند.

گذشته از تلاش تندروها که معتقدید همچون سال 92 در تشدید فضا ناکام خواهند ماند، آیا نیروهای تحولخواه هم خواهند توانست مانند گذشته به ائتلاف یا موفقیت در انتخابات پیش رو برسند؟

ائتلاف در مجلس با ائتلاف در ریاست جمهوری متفاوت است. در مجلس انگیزه‌های محلی بسیار مؤثر است. می‌دانیم که در حوزه‌های انتخابیه، مناسبات محلی و قومی بیشتر از مناسبات جناحی و سیاسی، اثر بخش است. در آن جا احزاب و جریان‌های سیاسی هستند که خود را به افرد متصل می‌کنند، زیرا در شهرهای کوچک، مردم غالباً و نوعاً براساس شناخت شخصی خود یا به مناسبت قومی خود رأی می‌دهند و نمی‌پرسند که این فرد اصلاح‌طلب است یا اصولگرا. به همین دلیل است که در شهرهای کوچک این دو جریان سیاسی در اقلیت هستند و آنچه در اکثریت است، مناسبات محلی و قومی و مذهبی است.

باوجود این، فکر می‌کنید محوریت انتخابات پیش رو چه خواهد بود؟ در سال 92 شکستن انسداد و ایجاد حماسه سیاسی مهم بود، در سال 94 محوریت چیست؟

آنچه مردم می‌خواهند و دولت نیز در پی تحقق آن است، حل چالش‌ها و مشکلات اقتصادی است. درد جدی مردم، بیکاری و مشکلات اقتصادی است. خروج از این وضعیت اقتصادی که مزمن شده و بخش زیادی از آن ناشی از سوء تدبیر دولت‌های پیشین و بخش دیگر ناشی از تحریم است، به نظر من محور انتخابات خواهد بود. هر کس که با شعار حل مشکلات اقتصادی مردم بیاید، مردم اقبال بیشتری به او خواهند داشت و شعارهای سیاسی، حزبی و گروهی نقش چندانی نخواهد داشت. البته در کلانشهرها که تنها 5 شهر را شامل می‌شود، داستان متفاوت است. در بقیه شهرها که اکثریت نمایندگان را شامل می‌شود، باید با خواست و شعار مردم فعالیت کرد. البته شعار مردمی که دولت را انتخاب کردند، همراهی با دولت و حل مشکلات اقتصادی است. دولت امروز هیچ مشکلی جز حل مشکل اقتصادی مردم ندارد. امروز در شهرهای کوچک خانه‌ای نیست که در آن بیکار نباشد.

با این تفاسیر ترکیب مجلس آینده را چطور می‌بینید؟

در انتخابات پیش رو، اصولگرایان معتدل، مستقل ها، اعتدالیون و اصلاح طلبان معتدل موفق خواهند شد رأی مردم را به خود اختصاص دهند.

این پیش بینی  متکی به  احتمال رد صلاحیت هاست یا اقبال مردم؟

هر دو؛ اما بیشتر اقبال مردم. مردم تا حالا نشان داده‌اند که به هر دولتی که رأی داده‌اند، در ادامه کار، مایلند که دولت فرصت خدمت داشته باشد. از این رو مردم به کسانی که ضد دولت هستند، توجهی نمی‌کنند.

ترکیب اصلاح طلبان در مجلس آینده را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟

درباره اصلاح طلبان، معتقدم اساس مجلس آینده تغییر نمی‌کند، گرچه بیشتر طرفدار دولت خواهند بود و افراطیون کمتر در آن نقش خواهند داشت. از این رو، رئیس مجلس آینده راحت تر از حالا می‌تواند مجلس را مدیریت کند.  مردم به قانون شکن ها، به افراد تندرو و کسانی که در مقابل دولت سنگ اندازی می‌کنند، توجهی نمی‌کنند. مگر اینکه این افراد براساس مناسبت‌های خاصی راه پیدا کنند یا در فهرستی وارد شوند‌، اما اکثر کسانی که برای دولت کارشکنی کردند، در مجلس آینده راه ندارند.

باتوجه به سابقه امنیتی تان، فکر می‌کنید تندورها بتوانند فضای امنیتی را در انتخابات مخدوش کنند؟

نه تنها این اتفاق نمی‌افتد، بلکه رقابت‌ها داغ می‌شود و خوب هم هست که داغ شود. ما نباید از داغ شدن تنور انتخابات و هیجانات و رقابت‌های آن بترسیم. رقابت شدید باعث حضور بیشتر مردم می‌شود و امنیت آینده ما را تأمین می‌کند. در هر انتخابات مشکلاتی پیش خواهد آمد، اما طبیعی است. ما نسبت به کشورهای دیگر، تاکنون در انتخابات‌کمترین تنش را شاهد بودیم. چه بخواهیم و چه نخواهیم انتخابات به صورت پرشور برگزار می‌شود. عده‌ای هم مایل نیستند که هیجان و شور وارد انتخابات شود، اما اشتباه می‌کنند، زیرا این هیجانات برای انتخابات لازم است، البته هیجان، حماسه و شور، نباید از حدود اخلاق خارج شود، زیرا دیدیم که مناظراتی از نوع مناظرات 88 ریشه بسیاری از مشکلات شد. آقای احمدی‌نژاد در آن مناظرات، نه فقط رقیب خود، بلکه کسانی را که ربطی به انتخابات نداشتند هم زیر سؤال برد. ایشان آقایان ناطق و هاشمی را، آن هم در شرایطی که قدرت دفاع نداشتند متهم کرد و همین امر، ریشه بسیاری از حوادث ناگوار 88 شد. در انتخابات مجلس مشکلی در سطح ملی نداریم، اما در سطح محلی ممکن است هیجانات از کنترل خارج شود که وزارت کشور باید توجه ویژه‌ای به آن داشته باشد، زیرا در حوزه‌هایی از انتخابات همیشه زمینه تنش وجود دارد، آن هم شهرهای کوچک که شناخته شده هستند که برای مدیریت این مسائل نیز باید هم در تعیین صلاحیت‌ها و هم در رقابت ها، نیروهای امنیتی و انتظامی مراقبت کنند و نگذارند هیجانات انتخاباتی امنیت مردم را تحت تأثیر قرار دهد. اما در سح ملی تاکنون مشکلی نداشته‌ایم.

آقای هاشمی به تازگی اشاره کردند که انتخابات 92 مشکلات جهانی را حل کرد و نتایج انتخابات 94 گره گشای مشکلات منطقه‌ای خواهد بود

اگر مجلس قوی باشد، از سیاست‌های تنش زدایی دولت حمایت خواهد کرد. اکنون منطقه ما بشدت به آرامش نیاز دارد. الآن با نفوذ وهابیت و اسرائیل تنش در منطقه بسیار بالا گرفته و اگر مهار نشود، ممکن است به یک فاجعه منجر شود. مجلسی که حامی سیاست‌های تنش زدایی باشد، می‌تواند در حل مسائل منطقه مؤثر باشد.

درباره برنامه ریزی یا رایزنی برای انتخابات خبرگان، هم آقای حدادعادل به عنوان سخنگوی شورای ائتلاف اصولگرایان و هم آقای عارف به عنوان رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان عنوان کردند برنامه ریزی برای این انتخابات را به روحانیون و بزرگان واگذار کرده‌اند. آیامعنای چنین سخنانی این است که تلاشی برای ارائه فهرست صورت نمی‌گیرد یا رایزنی ای در جریان نیست؟

این که ترتیبی داده شد تا دو انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان با هم برگزار شود، اتفاق خوبی است که می‌تواند پشتوانه خوبی برای خبرگان باشد، زیرا باید تلاش کرد خبرگان از پشتوانه مردمی خالی نشود. باوجود این، من از کسانی که از حضور حداکثری نامزدها نگران هستند، تعجب ‌می کنم. زیرا آنان باید خوشحال باشند که افراد بیشتری برای انتخابات خبرگان رهبری یا برای مجلس شورای اسلامی ثبت نام کردند. اساساً باید برای حضور بیشتر نامزدها جشن گرفت، نه عزا. چرا نگران هستند و از چه نگران هستند؟ آن هم در شرایطی که رهبر معظم انقلاب در انتخابات قبلی و فعلی فرمود حتی کسانی که جمهوری اسلامی را قبول ندارند هم در انتخابات شرکت کنند و رأی بدهند. اگر قرار باشد کسانی که جمهوری اسلامی را قبول ندارند رأی بدهند، باید شاهد تکثر نامزدها باشیم. البته این یک واقعیت است که تنها کسانی از تعداد نامزدها ابراز نگرانی کردند که معمولاً از حضور اکثریت مردم در انتخابات هم خوشحال نیستند. چنین افرادی اغلب از حضور حداقلی مردم خوشحال می‌شوند. زیرا وقتی حضور مردم در انتخابات زیاد باشد، کسانی انتخاب خواهند شد که خوشایند آنان نیست. جریان‌های سیاسی و کسانی که مأیوس هستند، باید بدانند که با حاشیه رفتن و قهر کردن، به کسی خدمت نمی‌کنند، باید بیشتر شرکت کنند تا معلوم شود چه کسانی نگران می‌شوند. امام(ره) از اینکه مردم در انتخابات شرکت می‌کردند، خوشحال می‌شد، رهبر معظم انقلاب نیز همواره همین رویکرد را داشته‌اند، باوجود این، می‌بینیم که عده‌ای ناراحت می‌شوند. این مسائل البته راه حل ‌ها و تحلیل‌ها را تغییر می‌دهد. البته معتقدم باید تلاش کنیم انتخابات با حضور حداکثری مردم برگزار شود، زیرا در این صورت منتخبان مردمی تر به مجلس راه خواهند یافت و مجلس ما مردمی تر و قوی تر خواهد بود.

من به عنوان یک شهروند از استقبال نامزدها از ثبت نام بسیار خوشحال شدم، زیرا نشان می‌دهد نشاط سیاسی و امید بسیاری به آینده سیاسی کشور وجود دارد. کسانی که این حرف‌ها را زدند باید تجدیدنظر کنند. این حرف در تاریخ می‌ماند و این طور گفته می‌شود که عده‌ای از اینکه مردم زیاد در انتخابات شرکت کنند، ابراز نگرانی کردند. درست است که ممکن است افراد ناسالم هم باشند، اما می‌توان آنان را رد صلاحیت کرد، اما ما نباید به این بهانه، اصل مشارکت و تعداد بیشتر نامزدها را زیر سؤال ببریم.

با توجه به خرد شدن  رقابت های انتخاباتی، قابل پیش‌بینی است که اقلیت‌های قومی و مذهبی، در این دوره از انتخابات بیشتر پای صندوق‌های رأی حاضر خواهند شد. فضای انتخاباتی اقلیت‌های قومی و مذهبی را چگونه می بینید؟

ادیان و اقلیت‌های دینی، در این انتخابات از میان خودشان و برای خودشان، نماینده انتخاب خواهند کرد و همین امر، سبب خواهد شد که رقابت گرم شود، هرچند نامزدهای آنان نیز تعیین صلاحیت می‌شوند. آنان اغلب با هیجان، شور و حماسه زیادی در انتخابات شرکت می‌کنند و می‌دانند که جمهوری اسلامی چه فرصت خوبی را در اختیار آنان قرار داده است. به همین دلیل رقابت انتخاباتی زیادی در درون آنان وجود دارد.

ما نیز تأکید می‌کنیم که هیچ گاه اجازه ندهند بی‌تفاوتی در آنان راه یابد و با شور، هیجان و رقابت، نمایندگان واقعی خود را انتخاب کنند. اما در مسائل قومی، قضیه متفاوت است. گستردگی اقوام و مذاهب در ایران بسیار زیاد است و مناسبات قومی نیز شدیدا تأثیرگذار. کردها، لرها، بلوچ‌ها و ترکمن‌ها مناسبات خاص خود را دارند و هرکس که بیشتر مدافع حقوق آنان باشد، رأی بیشتری خواهد گرفت. درباره اهل سنت ایران نیز می‌دانیم که در انتخابات ریاست جمهوری 80 درصد و در برخی جاها حتی بیشتر به آقای روحانی رأی دادند و رأی آنان تعیین کننده بود. این اقبال ناشی از باور آنان به وعده‌های رئیس جمهوری بود و رئیس جمهوری نیز همچنان به وعده‌های خود پایبند است و اگر به برخی وعده‌ها عمل نشده، به این دلیل است که زمانش فرا نرسیده است.

 من هم به عنوان نماینده ایشان مصر هستم که این وعده‌ها عمل شود. در این انتخابات نیز بیش از دوره‌های گذشته شرکت خواهند کرد. توصیه من به همه اقلیت‌های دینی و قومی و مذهبی در ایران هم این است که این فرصت را قدر بدانند و به کسانی رأی بدهند که مدافع حقوق آنان هستند، چه اصلاح طلب و چه اصولگرا. در این جا باید ببینند چه کسی در دفاع از حقوق آنان صادق است. هرکس صادق و جدی است، به او رأی بدهند.

من، هیچ ستادی برگزار نکرده ام و در هیچ تصمیمات سیاسی در مورد انتخابات شرکت نکرده و منافع سیاسی و قومی را وارد رقابت‌های جناح‌های سیاسی نکرده ام. هیچ فهرستی هم ندارم و از هیچ فهرستی هم حمایت نمی‌کنم. اما انتظار داریم همه در انتخابات شرکت کنند و به نامزدهایی رأی دهند که در مجلس از حقوق آنان دفاع می‌کند.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین