یکنفر علیه همه
ماجرای اظهارنظرهای عجیبوغریب شیخجعفر شجونی، عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز و نماینده کرج در مجلس اول، به گذشتههای دور بازمیگردد. او در همین برنامه مذکور هم سخنان حاشیهدار دیگری بیان کرد: «روحانی در این انتخابات باخت، او علیه خودش کار میکند، بشکند دست ملتی که دوباره به او رأی بدهند. او وسط لحاف کارگزاران و اصلاحطلبها خوابیده است/ احمدینژاد هم بد کرد، من فقط چهارسال با او همراه بودم/ احمدینژاد ميتواند از اولیای الهی باشد/ عسگراولادی میخواست در قابلمه فتنه را ببندد/ برای علی مطهری متأسفم، حرمت پدر را حفظ نکرد/ پدر سیدمحمد خاتمی گفت پسرم آخوند ژیگول است». مواضعی از این دست را در هر گفتوگوی رسانهای وی میتوان یافت. او پاسخهایی به برخی سؤالات میدهد که امکان انتشار آن برای خبرنگار وجود ندارد مثلا وي در آبان ٩١ در گفتوگو با اعتماد، در پاسخ به سؤالی درباره عملکرد هفتساله احمدینژاد، پاسخی جالبتوجه داد: «خداوكيلي من نفهميدم اين سؤالات ريشهزني، اين سؤالات نميدانم زيرسؤالبردن، اين سؤالات شما چيه. آسيب چيرو بشناسيد شما آخه... حالا نشناسيد. چي ميشه مگه. تو به اين كارها چيكار داري. برو كارترو بكن و پولترو بگير. اگر زن داري كه برو به زندگيت برس اگر هم نداري برو بگير. به همكارت هم گفتم بره شوهر كنه. بريد پي زندگيتون. دنبال چي ميگردين آخه شماها. مگه حتما بايد درباره همهچي سؤال بكنيد شماها». او در سالهای دوران ریاست جمهوری از حامیان پروپاقرص رئیس دولت مهرورزی بهشمار میرفت. اما پاسخهای اخیر او درباره احمدینژاد، همانند آنچه در برنامه «دید در شب» بیان کرد، پر از تناقض است. بهمن سال ٩٣ او درباره احتمال ورود احمدینژاد به رقابتهای مجلس دهم، با همین مشکل مواجه بود: «با وجود حمایتهایی که اصولگرایان از احمدینژاد کردند او در امانت خیانت کرد و دیدیم که چندی است فسادهای دولت او در حال برملاشدن است. برای همین کارهاست که آقایان علمالهدی و حدادعادل، احمدینژاد را دیگر از اصولگرایان ندانستند. اما بههرحال ما باید از او حمایت کنیم»! او فروردین ٩٣ در گفتوگو با «سلام نو» در اینباره گفته بود: «الان دیگر احمدینژاد مرده و دیگر پی کارش رفته است». او مردادماه همان سال درباره حجاب، گفتوگویی با یک هفتهنامه داشت: «چطور میتوانیم نسبت به این مسئله بیتفاوت باشیم که دختران بیحجاب پسران را منحرف میکنند؟ وقتی دختری خودش را با رنگولعاب آنچنانی آرایش میکند، طبیعی است که مخالفان جنسی خود را وادار به انحراف میکند. بههرحال مردی که پول ندارد ازدواج کند، با دیدن چهرههای آرایشکرده تحریک به خطا میشود. حتی پیرمردها هم نمیتوانند خودشان را کنترل کنند، چه برسد به جوانان. به همین دلیل آنها را باید ادب کرد و تربیت». نظر شیخ جعفر درباره اصلاحطلبان هم روشن است :«آقاي عارف اگرچه اصلاحطلب است، اما آدم شروري نيست، بنابراين اگر شوراي نگهبان قبول کند شايد ايشان رأي بياورد، هرچند بنده اصولا اصلاحطلبان را مرتد سياسي ميدانم». او در سال ٩٢ در پاسخ به سایت «ندای انقلاب» درباره آیتالله هاشمی تعابیر تأملبرانگیزی به کار برده بود :«اکبر هاشمیرفسنجانی، خود را برای آمریکا لوس و ننر کرده و به دشمنان جمهوری اسلامی کمک میکند!»
فلسفی کیست؟
اما اینبار این ادعا درباره مرحوم حجتالاسلام فلسفی است. در پایگاه اطلاعرسانی حوزه درباره این عالم منبری شاخص، نکاتی مطرح شده که بهدلیل حجم بالا، بهصورت تیتروار در ادامه میآید: «خطابههای ایشان بهگونهای بود که هم مردم عادی سود میجستند و هم اهل فکر و اندیشه از آن توشهها میچیدند. پدرش آیتالله شیخ محمدرضا تنکابنی یکی از علمای بنام و روحانیان فاضل و مدرسان حوزه علمیه تهران بود. حجتالاسلام فلسفی روش وعاظ قدیم را نمیپسندید، ازاینرو سعی کرد شیوهای نو ابداع کند و آن را گسترش و رواج دهد. بنابراین سبکی نو را به وجود آورد که این نوآوری، جذابیت خاصی به منبر ایشان میداد. طرح و بیان مسائل ضروری اخلاقی و تربیتی با بهرهگیری از آیات قرآن، احادیث معصومین (ع)، روانشناسی و علوم روز، طرح و بیان مسائل ضروری اجتماعی، اقتصادی و گاهی سیاسی، مبارزه با عوامزدگی و عوامفریبی و انتقاد بیپروا و شدید از برنامههای دولت، از آن جمله است. خصوصیتهای شخصی و ویژگیهای منبرهای مرحوم فلسفی، موجب جلب اعتماد علما و مراجع معظم تقلید شده بود؛ از جمله نماینده آیتالله العظمی بروجردی برای مذاکره و ابلاغ پیامهای ایشان به شاه و کارگزاران او بود که این نمایندگی تا پایان عمر آن بزرگوار ادامه داشت و علاوه بر آیتالله العظمی بروجردی و بهویژه بعد از ارتحال آن مرجع عظیم، سایر علما و مراجع ایران و عراق نیز به حجتالاسلام فلسفی اعتماد داشتند. او در جریان مبارزات انقلابی و در قضایای انجمنهای ایالتی و ولایتی و کاپیتولاسیون، سخنگوی مراجع بزرگوار بود. مرحوم فلسفی با دانشجویان و جوانان با خوشرویی و صمیمیت برخورد میکرد و آنان نیز بهدلیل اخلاق نیکوی او جذب ایشان میشدند. ایشان بعد از فاجعه مسجد گوهرشاد مشهد در سال ١٣١٦ به اتهام کنایهزدن به کشتار مردم در مسجد گوهرشاد، ممنوعالمنبر شد و این ممنوعیت تا سه سال بعد از آغازشدن جنگ جهانی دوم ادامه داشت. بار دوم نیز در روز یکشنبه ١٠ بهمن ١٣٥٠ ممنوعالمنبر شد. تا پیروزی انقلاب اسلامی، ایشان هفت سال از سخنرانیکردن منع بود. «شرح و تفسیر دعای مکارمالاخلاق»، «معاد از نظر روح و جسم»، «بزرگسال و جوان از نظر افکار و تمایلات»، «اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی» از جمله آثار ایشان است. مرحوم فلسفی در آذر ٧٧ در ٩٤سالگی چشم از جهان فرو بست و در جوار حضرت عبدالعظیم واقع در شهر ری به خاک سپرده شد».+
خلاف واقع میگوید
مؤسسه نشر آثار حجتالاسلام محمدتقي فلسفي، درباره ادعاي شجوني در برنامه
«ديد در شب» سوم ديماه، پاسخی اختصاصی برای «شرق» ارسال کرده است که به
شرح زیر است:
١- ساواك در سال ١٣٤٧ نسبت به تهيه عكس عليه مرحوم حجتالاسلام فلسفي
مبادرت ميورزد و سه سال بعد در بهمن ١٣٥٠ پس از سخنراني معروف ايشان در
دفاع از امام خميني (ره) و عليه دو سناتور مجلس سنا، عكس مذكور را بهطور
گسترده در سراسر كشور از طريق پست براي صنوف مختلف ارسال مينمايد كه شرح
آن بههمراه اسناد و گزارشهاي ساواك و مونتاژبودن عكس، به تفصيل در كتاب
خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفي آمده است؛ اين كتاب در سال ١٣٧٦، يك
سال قبل از فوت حجتالاسلام فلسفي از سوي مركز اسناد انقلاب اسلامي منتشر
گرديد كه در اين جوابيه تنها به دو مورد از اسناد اشاره ميگردد.
٢- كمتر از چهار هفته پس از انتشار عكس، «مركز سنجش وزارت اطلاعات» در
بولتن خود، از بازتاب منفي انتشار عكس مرحوم فلسفي در جامعه چنين خبر
ميدهد: «انتشار عكسهايي از آقاي فلسفي، انعكاس بسيار بدي در افكار و
اذهان عمومي داشته و مردم با بدبيني خاصي ميگويند اين عكسها مونتاژِ
دولتي است كه ميخواسته است بدين وسيله بر روي اعمال و هدفهاي خاص خويش
پوشش گذارد و اين گفته اغلب طبقات مطلع كشور است». (سند شماره ٢٨٠ كتاب
خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفي)
٣- جالبترين گزارش ساواك درباره بازتاب نظرات مردم نسبت به عكسها، گزارش
ساواك كردستان ميباشد كه مينويسد: ملاحسين اديبي (امامجمعه وقت سقز) عكس
ارسالي را ساختگي و جعلي ميداند؛ زيرا در عكس، انگشترهاي مشاراليه در
انگشت سبابه و وسط ديده ميشود كه اين برخلاف قواعد روحانيت بوده و معمولا
روحانيون انگشترها را در انگشت كوچك خود و بعد از آن قرار ميدهند. (سند
شماره ٢٧٥ همان كتاب)
٤- شگفت آنكه عكسهاي بهيادگارمانده مرحوم حجتالاسلام فلسفي كه تعدادي از
آنها در كتاب خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفي نيز آمده است، گواهي است
بر اين مدعا كه ايشان هيچگاه در طول عمر خود، از انگشتر استفاده نكرد و
دست راست و چپ او همواره فاقد انگشتر بوده است كه بهعنوان نمونه در تصاوير
ايشان در كنار مرحوم آيتالله خوئي در نجف (دهه٣٠)، در كنار مرحوم
آيتالله سيدعلي بهبهاني در اهواز (دهه ١٣٤٠) و همچنين در كنار مرحوم
آيتالله پسنديده (سال ١٣٥٨) واضح و مشخص است (تصاوير ضميمه همان كتاب).
اين تصاوير، جعليبودن عكسهاي منتسب به مرحوم حجتالاسلام فلسفي را
بهخوبي اثبات مينمايد.
٥- در پايان، جاي بسي تأسف است، خطيبي كه در صف مقدم اقدامات روحانيت عليه
رژيم شاه قرار داشت و امامخميني(ره) او را «زبان گوياي اسلام» ناميد، براي
دفاع از امام در مقابل ايادي رژيم شاه مورد اين هجمه ناجوانمردانه ساواك
در سال١٣٥٠ قرار گرفت و تا پيروزي انقلاب اسلامي ايران، ممنوعالمنبر
گرديد، در برنامه «ديد در شب» سوم ديماه ٩٤ آن هم ميهمان برنامه در برابر
ديدگان نسلي كه به اقتضاي سنوسال، دور از حوادث و مبارزات دشوار آن دوران
عليه رژيم شاه و عواقب آن بوده است، اينگونه برخلاف واقع و حقيقت، با
مرحوم فلسفي برخورد نموده و اين ادعا را به صورتي موهوم و بيربط بیان
مينمايد.