|
|
امروز: يکشنبه ۰۴ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۱
کد خبر: ۷۶۹۵۳
تاریخ انتشار: ۰۹ دی ۱۳۹۴ - ۱۲:۴۱
اما در عمل شاهد آن هستیم که جریانی به خنثی‌سازی نظام تدبیر کشور می‌پردازد و با اظهارات و تبلیغات دروغین خود وانمود می‌کند که دراین مسأله نظام دو گونه فکر می‌کند و بخشی از آن، از لغو تحریم‌های ظالمانه استقبال نمی‌کند.
روزنامه ایران در یادداشتی به قلم حسن وزینی نوشت:

جامعه امروز ایران در آستانه دو انتخابات مهم چه وضعیتی دارد؟ این سؤالی است که این روزها می‌توان پرسید و برای آن پاسخ‌های متفاوتی یافت. برای درک درست مطلب کافی است به چند رویداد مهم اخیر توجه کنیم و آنگاه به مشاهده و بررسی کنش‌ها و واکنش‌ها بپردازیم. 1 - در دو هفته اخیر آب و هوای کلانشهرهای کشور آلوده‌ترین روزهای دو سال اخیر را ثبت کرد. 2 - نام نویسی کاندیداها و متقاضیان حضور در مجلس خبرگان و شورای اسلامی به طرز بی‌سابقه‌ای رشد کرد3 - شمارش معکوس برای لغو تحریم‌های ظالمانه کشور آغاز شده است. وجه مشترک هر سه رویداد آن است که مروری بر رفتارها و عملکرد برخی جریان‌های سیاسی و اجتماعی بیانگر آن است که نظام تصمیم‌گیری و اجرایی کشور با بحران تدبیر مواجه است. در نظام تصمیم‌گیری و اجرایی مبتنی بر تدبیر این اطمینان وجود دارد که همه جریان‌ها و نیروهای جامعه فراسوی اختلاف نظر به سمت هدف اصلی حرکت می‌کنند ولو اینکه شیوه‌ها متفاوت باشد.

مانند آنکه معتقد باشیم مقاومت و مذاکره در حوزه دیپلماسی با اینکه از عناصر متفاوتی برخوردارند اما هیچ گونه تنافری باهم ندارند. بنابراین ماحصل عملکرد هر کدام در سبد اندوخته دیگری قرار می‌گیرد و هدف اصلی را در دسترس‌تر قرار می‌دهد، اما در نظامی که با بحران تدبیر مواجه است شرایط کاملاً معکوس است. به این معنا که رفتارهای متناقضی وجود دارد که اثر دیگری را خنثی می‌سازد. در این موقعیت چه بسا یک جریان، تداوم بحران یا تشدید آن را فرصتی برای امتیازگیری و تخریب «دگر خود» بداند. اگر این سناریو رخ بدهد به معنی آن است که منافع مقطعی آن جریان‌ها در تضاد با منافع بلند مدت کشور قرار گرفته و آثار زیانبار آن گریبان کشور را خواهد گرفت. اگر به مثال آلودگی از نگاه یک ناظر ثالث بنگریم (این ناظر می‌تواند افکار عمومی باشد) شاهد آن هستیم که یک تهدیدی در حوزه محیط زیست شکل گرفته که بر اساس نظام تدبیر همه بخش‌های مرتبط باید به مقابله با آن مساعدت کنند و نیروهای مؤثر نیز نقش و مسئولیت مکمل بر عهده بگیرند. فرافکنی و فرار روبه جلو از نشانه‌های آن است که برخی بحران را فرصتی ایده‌آل برای پیشبرد منافع بخشی خود می‌دانند. اگر رفتار بخش‌های مرتبط را تحلیل محتوا کنیم و خروجی آن را در رسانه‌ها دنبال کنیم متأسفانه می‌بینیم که بخشی از نهادهای مرتبط باموضوع با بمباران تبلیغاتی یکسویه وانمود می‌کنند که آنها به آلودگی هوا اعتقاد دارند اما دولت به این موضوع توجه ندارد. حال آنکه در این بخش نخستین شرط پایبندی به هدف اصلی مسئولیت مشترک و پرهیز از فرافکنی است. در صورت بروز بحران تدبیر علاوه بر اینکه اثر سیاست‌هایی مثل کاهش تردد خودروها و فعالیت‌های صنعتی و تعطیلی مدارس و... با همراهی نکردن سایر بخش‌ها مثل تلاش برای کاهش مشکلات رفت و آمد شهروندن از طریق بسیج امکانات حمل و نقل عمومی از بین می‌رود حتی این تصور عمومی شکل می‌گیرد که چاره‌جویی برای مسأله در حاشیه قرار گرفته و مسئولان اساساً برداشت مشابهی از واقعیت‌ها و اهداف کلان و اصلی ندارند. در موضوع دوم یعنی پایان ثبت‌نام کاندیداها نیز با برداشت‌های متناقضی از سوی مسئولان مواجه هستیم. حضور مردم در صف ثبت‌نام‌ها به یک معنا اعتماد آنها به نظام تصمیم‌گیری و سازوکارهای قانونی است. اما در برداشت دیگری می‌توان بوی توطئه استشمام کرد. تلاقی این دو برداشت بازهم نشانه‌هایی از خنثی سازی عملکرد نظام تدبیر به دست می‌دهد زیرا جامعه دچار این دوگانگی می‌شود که بالاخره حق مدنی و سیاسی دارد یا ندارد. اینکه ممکن است گروهی از کاندیداها از شرایط قانونی برخوردار نباشند دستاویز مناسبی برای تهدید و تحدید حقوق مدنی و سیاسی قانونی نیست. چرا که طبق همین قانون شرایطی برای تأیید صلاحیت‌ها تعیین شده است. آیا عجیب نیست که برخی دست‌اندرکاران انتخابات و حتی برخی از همین کاندیداهای انتخابات به تحقیر ثبت‌نام دیگران روی بیاورند و گویی که اساساً در سطح نظام دو برداشت راجع به انتخابات وجود دارد. در مسأله سوم یعنی اجرای برجام نیز اوضاع بدین گونه است. با مشارکت ارکان نظام تصمیمی اتخاذ و شروطی نیز برای اجرای برجام تعیین شده است و همه ظرفیت‌های حقوقی ودیپلماسی کشور نیز بر مکانیسم اجرایی نظارت دارند.

اما در عمل شاهد آن هستیم که جریانی به خنثی‌سازی نظام تدبیر کشور می‌پردازد و با اظهارات و تبلیغات دروغین خود وانمود می‌کند که دراین مسأله نظام دو گونه فکر می‌کند و بخشی از آن، از لغو تحریم‌های ظالمانه استقبال نمی‌کند. هر سه مثال فوق نشان می‌دهد که اهداف مشترکی اما متفاوت از اهداف کلان وجود دارد مثلاً آلودگی هوا، یک نعمت طبیعی برای تخریب رقیب است یا ثبت‌نام کاندیداها از منظر جناحی توطئه‌ای علیه کشور است و لغو تحریم‌ها خود امری ظالمانه است. اختلاف جریان‌های سیاسی و رقابت آنها درحدی که مانع رکود و حاکمیت یک تفکر و روش گردد، فوایدی دارد که خارج از هر گونه شک و شبهه است اما اگر این رقابت‌ها نظام تدبیر کشور را هدف قرار دهد و هر موضوع یا چالشی را به یک بحران نزدیک‌تر سازد، تصویری مشوه از اهداف نظام خواهد ساخت. در شرایطی که اطراف کشور را بحران‌هایی از قبیل جنگ داخلی و ناامنی فراگرفته و منطقه در شرایط التهاب به سر می‌برد چه چیزی برای کشورمان می‌تواند منفعتی بیش از احساس مسئولیت ملی و همگانی در اموری مثل آلودگی هوا، انتخابات و لغو تحریم‌های ظالمانه به ارمغان بیاورد. درک این معنا چندان سخت نیست مگر آنکه بخواهیم سیگنال‌هایی از وجود بحران تدبیر و تصمیم‌گیری به جامعه ارسال کنیم. به عبارت دیگر اگر بخواهیم از زاویه نگاه تنش آفرینی و ناامیدی مردم رفتار کنیم نماد جامع و مانع آن همین رفتار‌ها و اظهار نظرهایی است که از سوی برخی صاحبان تریبون و جایگاه صورت گرفته است.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین