|
|
امروز: شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۰۰:۵۳
کد خبر: ۷۶۵۷۸
تاریخ انتشار: ۰۵ دی ۱۳۹۴ - ۰۳:۳۳
حداقل انتظار مخاطب از چنین سازمانی این است که اصل نخست کار رسانه ای یعنی احترام به شعور مخاطب را رعایت کند و اجازه بدهد تا مردم خود سخن ها را شنیده و بهترینش را انتخاب کنند.
روزنامه ایران در یادداشتی به قلم  حسین ایمانی جاجرمی نوشت:

محمد سرافراز رئیس سازمان رسانه ای صدا و سیما مدتی پیش در جلسه ای با تعدادی از اعضای هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران پس از آن که صبورانه انتقادات و نکات دانشگاهی را در مورد عملکرد سازمان متبوع خویش شنید در تشریح اقدامات خود برای ساماندهی سازمان به حذف 700 پست مدیریت اشاره کرد. دقت کنید 700 پست مدیریت در سازمان حذف شد و آب از آب تکان نخورد! حتی به احتمال تصمیم رئیس سبب شد تا کارها بهتر انجام شود. چنین اقدامی در سازمانی با منطق اداری سالم به معنای زلزله ای در ارکان مدیریتی است. بی تاثیری حذف این تعداد سمت بر کارکرد سازمان صدا وسیما نشان دهنده بزرگترین مشکل آن است: رشد کمی بی اندازه و قربانی شدن اهداف سازمان در پای ساختار اداری کهنه، تورم نیروی انسانی و ناهمخوانی منابع با نیازها. صدا و سیما را می توان مصداق سازمانی دانست که رشد کرد اما چندان توسعه نیافت. جامعه شناسی سازمان ها این درس را می آموزد که سازمان به عنوان یک موجود طبیعی متشکل از کنشگرانی است منافع خود را دنبال می کنند و الزاما همیشه این منافع همراستا با منافع سازمان نیست و در موارد زیادی اهداف آن ها بر اهداف سازمان غلبه پیدا می کند.

 به عبارت دیگر سازمانی که از محل منابع عمومی تغذیه می کند و باید اهداف اجتماعی را مانند حفاظت از منافع ملی، تقویت انسجام اجتماعی، پوشش تنوع ملی و سیاسی و نقد سیاست های عمومی دنبال کند بدل به محیطی می شود که در آن منافع شخصی و گروهی جای آن اهداف را می گیرد. وظیفه مدیران عالی سازمان این است که مراقب چنین وضعی باشند و همواره اهداف سازمان برای آن ها در اولویت باشد. خطر اینجاست که در محیط بی رحم رقابت های رسانه ای پدیده آمده به سبب فناوری های ارتباطی مدرن، صدا و سیما اگر نتواند خود را به سطح سازمانی کوچک، هوشمند، چالاک و پاسخگو ارتقا دهد میدان را به رقبای خویش واگذار خواهد کرد. رقبایی که بی تردید عمده آن ها در اندیشه منافع ملی ایران نیستند. پیشرفت های فناوری در عرصه ارتباطات، فرصت ها و تهدیدهایی را برای رسانه ها بویژه انواع کلاسیک آن مانند تلویزیون به همراه آورده است. در روزگاری نه چندان دور، تلویزیون می توانست سلطه بلامنازعی را بر قلمرو تحت پوشش خود اعمال کند و از آن جایی که رقیبی هم در برابر خود نمی دید، رابطه ای یک طرفه با مخاطب خویش داشت. انحصار رسانه ای سبب می شد تا مدیران و کارکنان مانند خودروسازان وطنی از مصرف تولیدات خویش مطمئن باشند و چنین وضعیتی آن ها را در «قلمرو اطمینان و آسایش» قرار داده بود. اما آن روزگار خوش به پایان رسیده و خبری از آن قلمرو نیست زیرا رقبایی چالاک و بی رحم به میدان آمده اند و در جنگ جذب مخاطب دستی فراخ دارند. صدا و سیما سازمان ارزانی برای ملت ایران نیست. هزاران کارمند آن باید حقوق از محل منابع عمومی بگیرند، وقت رسانه ای آن که باید در خدمت اهداف عمومی باشد به سبب تنگناهای مالی به شرکت های تجاری برای پخش آگهی و تبلیغات فروخته می شود و تضمین بی رقابتی آن در داخل را هم مردم می پردازند.

 حداقل انتظار مخاطب از چنین سازمانی این است که اصل نخست کار رسانه ای یعنی احترام به شعور مخاطب را رعایت کند و اجازه بدهد تا مردم خود سخن ها را شنیده و بهترینش را انتخاب کنند. بی تردید مدیریت جدید سازمان این مسائل را می داند و عزمی جدی برای افزایش کارآمدی سازمانی و رسانه ای آن دارد. اتفاقات اخیر مانند عدم پخش مصاحبه برنامه نود با وزیر خارجه دولت و همزمان حضور رقیب در برنامه ای دیگر نه تنها با اصل عدالت رسانه ای سازگار نبود که هزینه از دست دادن مخاطب و دلسردی اندک نیروهای خلاق و ستاره سازمان را هم در پی داشت. صدا و سیما قدمتی بیش از الجزیره و سی ان ان دارد و انتظار از آن این است که حرفه ای عمل کند و بپذیرد که در عصر رقابت رسانه ای حتی یک مخاطب هم باید به شمار بیاید. مخاطب هوشمند روزگار حاضر از کلیشه ها و تک گویی ها خسته است و چه بخواهیم و چه نخواهیم امکان جایگزین کردن رسانه برایش فراهم است. وقتی برنامه سازانی داریم که توان جذب مخاطب را دارند، ایجاد محدودیت برای آن ها دادن پاس گل به رقبا است.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین