کد خبر: ۷۶۰۶۷
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۳۹۴ - ۱۳:۵۴
بی منطق بودن نامه آن جا اوج می گیرد که در آن می نویسند: «اما اینکه آنتن زنده برنامه‌هایی که سازمان سال‌ها برای پرمخاطب‌کردن آنها زحمت کشیده به صورت برنامه‌ریزی شده به سود برنامه‌های «انتخاباتی» یک کلونی سیاسی مورد سوءاستفاده قرار گیرد؛ نه‌تنها برای ما قابل قبول‌ نیست بلکه آن را نوعی «کلاهبرداری» تلقی می‌کنیم.»
گاهی اوقات قلم نویسنده از دستش رها می شود و دوست دارد آن طور بچرخد که حس و عاطفه اش حکم می کند، اما از آن جا که این یک دل نوشته نیست، افسار قلم را کشیده و این یادداشت این طور آغاز نمی شود که «چرا می توان عادل فردوسی پور» و فرزند ۱۷ ساله ی او «نود» را دوست نداشت و نمی پرسیم که «چطور می توان این قدر نامهربان بود که حتی علیه «نود» هم بی رحمانه سخن گفت. نگارنده علایق شخصی اش را به عنوان مخاطبی که از ۱۰ سالگی مخاطب نود بوده کنار گذاشته و به عنوان یک نویسنده، فقط تحلیل می کند و استدلال.
 
روزنامه ی "وطن امروز" در شماره ی شنبه ۲۸ آذر ماه خود، دو تیتر از صفحه ی نخست خود را به نقد برنامه ی نود اختصاص داد؛ یکی با عنوان «درباره برنامه ۹۰ و کارگزار سیاسی اش/نامه ای به دکتر سرافراز» و دیگری سرمقاله ای با عنوان «سیاسی پور چرا نعمت زاده را دعوت نمی کند؟!».
آن چه که به عنوان انگیزه و دلیل نگاشته شدن آن نامه و سرمقاله توسط اعضای وطن امروز در همان دو مطلب عنوان شده، مصاحبه ی فردوسی پور با محمدجواد ظریف است؛ مصاحبه ای که هفته ی پیش با ظریف انجام شده و عادل پیرامون «دیپلماسی ورزشی»‌ با ظریف به گفت و گو نشسته است. و قرار است امشب در برنامه نود پخش شود. هفته ی گذشته در شبکه ی تلگرامی برنامه ی «نود» و چند شبکه ی تلگرامی دیگر، عکس مصاحبه ی عادل با ظریف منتشر و به سرعت دست به دست شد.

 
پیرو این اتفاقات، ذکر نکات زیر مفید به نظر می رسند:

۱- عادل فردوسی پور، برنامه ی نود و بالاترین جذب مخاطبین برای صدا و سیما

وقتی از فردوسی پور و برنامه ی نود صحبت می کنیم، نه از یک خط مشی سیاسی حرف می زنیم و نه از منافع شخصی فردوسی پور، بلکه از برنامه ای صحبت می کنیم که از ۲۳ مرداد ۱۳۷۸، بیش از ۱۶ سال، مردم کشور را به خود سرگرم کرده است. تماشاگران «نود» نه فقط فوتبال دوستان، بلکه حتی افرادی بیگانه از فوتبال بودند که تنها برنامه ی ورزشی ای که تماشا می کردن، نود بود. نود را تماشا می کردند نه برای دریافت تحلیل (آنالیز)های مسابقه ها و نه برای یافتن سوالی پیرامون داوری یکی از دیدارهای هفته ای که گذشت، بلکه بیننده ی نود بودند چون تنها برنامه ای بود که عملکرد، رفتارها و سیاست گذاری های مسئولان ورزشی و فوتبالی و نیز اهالی فوتبال را به چالش می کشید و فردوسی پور به نمایندگی از مردم و مخاطبین، روی صندلی می نشست و به خود این حق را می داد که در چارچوب ادب و احترام متقابل، از مسئولان مربوطه پرسش گری کند. این جمله اصلا گزاف نیست و نویسنده از وقتی نود را شناخت به آن معتقد بوده که نود، اولین برنامه ی صدا و سیما بوده که «پاسخ گویی» مسئولان در عرصه ی عمومی را از جانب «مردم» به عنوان یک حق، از آن ها مطالبه کرده است.

وقتی با این دید کلان به «نود» بنگریم و اگر در نظر بگیریم که پرمخاطب ترین برنامه ی صدا و سیما، با رعایت خطوط قرمز نظام و سازمان صدا و سیما، توانسته قریب به نیمی از مردم را با خود همراه کند، تنها می توان از فردوسی پور و برنامه اش تشکر کرد. اگرچه زحمات بی دریغ او و تیمش، دال بر عدم نیاز به نظارت بر «نود» نیست، اما همواره باید به یاد داشت که در مقابل خدماتی که او به مردم و کشور ارائه داده در راستای تحقق پیشبرد رسالت پرسش گری و مطالبه گری از مسئولان، ایرادها و اشتباهات مجری و عوامل نود، قابل اغماض و بسیار اندک است.

در وانفسایی که همه از کم بودن مخاطبین داخلی صدا و سیما و افزایش میل مردم به شبکه های تلویزیونی خارجی صحبت می کنند، شایسته نیست که شریف ترین و پرمخاطب ترین برنامه ی سیمای جمهوری اسلامی ایران، این گونه بی رحمانه و بی ملاحظه مورد هجمه قرار گیرد.


۲- نامه نگاری به رئیس سازمان به ازای مصاحبه ای که هنوز پخش نشده و قصاص پیش از جنایت

این که همکاران رسانه ای ما در«وطن امروز» به دلیل نگاه تند انتقادیشان به محمدجواد ظریف به عادل و برنامه اش تاخته اند یا این که بالعکس به بهانه ی ظریف، فردوسی پور را نواخته اند، بر نویسنده پوشیده است، اما آن چه پیداست، قصاص قبل از جنایت فردوسی پور توسط وطن امروز است. فرض بر این که ظریف شخصیتی سیاسی است - که هست - آیا نمی توان از یک سیاست مدار، پیرامون مسائلی دیگر مصاحبه کرد؟ آیا «دیپلماسی ورزشی» اگر برای برخی رسانه ها یک مفهوم کم اهمیت است، به این معناست که نود هم نباید به آن بپردازد؟ آیا ظریف هم علاوه بر برخی شخصیت های دیگر، جدیدا جزء خطوط قرمز صدا و سیما شده که مصاحبه با او، این گونه برخی دوستان را برآشفته است؟ بهتر نبود تا لا اقل اعضای آن رسانه، تا زمان پخش مصاحبه یعنی امروز دوشنبه، تامل می کردند و سپس به تخطئه ی فردوسی پور - یا به قول آن ها سیاسی پور (!!!) - و نود می پرداختند؟

این اولین بار نیست که ظریف در برنامه ای غیرسیاسی حاضر می شود؛ پیش تر از این همین امسال برای مثال او روی آنتن پر مخاطب ترین برنامه ی ماه مبارک یعنی ماه عسل احسان علیخانی آمد و نه مخاطبین از این حضور آزرده خاطر شدند و نه خط قرمزی نادیده گرفته شد!

شاید هدف این نامه نگاری، جلوگیری از پخش آن مصاحبه بوده است و بدین ترتیب، با در نظر گرفتن حساسیت ایجاد شده روی محتوای مصاحبه ی فردوسی پور با ظریف، بدون شک ناظرین سیما و مسئولان عالی رتبه ی آن، در صورت غیرمرتبط بودن و تبلیغاتی بودن آن مصاحبه، اجازه ی پخشش را نخواهند داد، اما سوال این جاست که در این صورت، آیا دوستان، باز هم موضع خود را حفظ خواهند کرد یا به پیش داوری در حق نود و مجری اش اعتراف خواهند کرد؟

جوانی حدودا ۲۵ ساله، خوش فکر ، در سال ۷۸، برنامه ای زنده با موضوع تخصصی فوتبال را برای اولین بار روی آنتن می برد و بدون استفاده از هیچ گونه رانتی و صرفا به واسطه ی مهارت و تخصصش در تولید برنامه ای با موضوع فوتبال، مخاطبین بی شماری از پیر و جوان، زن و مرد و کوچک و بزرگ را به «نود» جذب می کند و تا امروز، علی رغم رقبای متنوع در خارج از کشور، از فضای مجازی گرفته تا برنامه های پر رنگ و لعاب و فریبنده ی متعدد شبکه های ماهواره ای، هیچ کدام نمی توانند مخاطبین نود را بدزند و عملا نود توانسته با عمل به رسالت همیشگی خود مبنی بر «ارتقاء سطح کیفی فوتبال و نیز ارتقاء سطح فهم فوتبالی مردم»، همواره وفادارانه، تعادلی بین خواسته ها و مطالبات مسئولان سیما و شبکه ی ۳ و ریاست سازمان صدا و سیما و مطالبات و خواسته های مردم و مخاطبین نود برقرار کند که به اذعان هر برنامه سازی، کاری بس دشوار است.

آن جوان ۲۵ ساله که امروز ۴۱ ساله است، امروز، بدون شک و اغراق، ازمهم ترین سرمایه ها ی سازمان صدا و سیما چه به عنوان یک مجری، چه گزارشگر و چه برنامه ساز به شمار می رود اما متاسفانه وقتی پای سیاست به میان می آید، بدون ملاحظه به ابعاد مختلف یک پدیده، با نگاهی تنگ نظرانه، تلاش می شود تا یک برنامه ی ورزشی، توسط برخی سیاسی دیده شود و امنیتی تفسیر شود و این جاست که هر چه امثال نویسنده از سرمایه ی ملی، مدیریت منابع انسانی و مضامین مشابه سخن به میان آورد، برای آن ها که یک برنامه ی ورزشی سیما و عادل فردوسی پور را هم امنیتی می بینند، در حد یک شوخی کم اهمیت است.
 
 
۳- اشاره به بخشی از نامه ی وطن امروز به رئیس سازمان صدا و سیما

متن این نامه ی طولانی، سرشار است از برچسب های سنگین و عبارات غیرقابل هضمی که اگر در مورد شخصی مصداق داشته باشد، کم ترین مجازاتش، ممنوع الفعالیت شدن به صورت مادام العمر در صدا و سیماست! می توان به «نود» و سازنده اش نقد کرد و می توانند بسیاری از انتقادات هم وارد باشند، اما هم نوا خواندن فردوسی پور با رسانه های معاند، برچسبی بسیار نامعقول است که به عادل نمی چسبد. این که نویسندگان نامه ی وطن امروز به سرافراز، صرف اشاره به ابتلای بسیاری از مردم به سرطان را به معنای شاهد مثالی برای اثبات حرکت برنامه ی نود و مجری اش در مسیر شبکه های ضد انقلاب و معاند در مورد تلقین «سونامی سرطان در ایران» تلقی می کنند!


در بخشی از این نامه آمده:
«حضور آقای ظریف در برنامه ۹۰ هیچ توجیهی ندارد حتی اگر موضوع مربوط به «دیپلماسی ورزش» باشد باز هم ارتباطی به این برنامه ندارد، چرا که «دیپلماسی ورزش» می‌تواند مقوله مطرح میان وزارتخانه‌های ورزش و جوانان و وزارت امور خارجه باشد. نمایندگان این وزارتخانه‌ها می‌توانند در رسانه ملی نیز درباره این مقوله به بحث بنشینند و اطلاع‌رسانی کنند.»

عجیب است که در این نامه این طور بیان شده که حتی اگر عادل صرفا در موضوع «دیپلماسی ورزش» با ظریف صحبت کرده باشد، باز هم عملی بی مورد است؛ با لحاظ کردن این استدلال وطن امروز، می توان این طور نتیجه گیری کرد که از منظر نویسندگان آن نامه، صرف حضور ظریف در نود حتی اگر مربوط به ورزش هم بشود، ممنوع و خلاف است و طرح مباحث ورزشی و دیپلماسی ورزش از زبان ظریف، در نود ممنوع است و کلا نه عادل حق دارد با ظریف مصاحبه کند و نه نود حق دارد از طریق مصاحبه با ظریف به دیپلماسی ورزش بپردازد و در نتیجه در کل صغری کبراهایی که در نامه آمده، بهانه است و چه بسا مقصود عدم حضور ظریف در برنامه ای به محبوبیت نود است. اگرچه سیاهه کننده ی این یادداشت، نه از طرفداران دولت است و نه از عشاق ظریف، ولی اگر بناست فردوسی پور از دیپلماسی ورزش بپرسد و ظریف در این باره پاسخ دهد، چه ایرادی بر آن متوجه است؟! آیا چون فردوسی پور از طرفداران مذاکرات هسته ای بوده و یا ظریف از شخصیت های محبوبش است، باعث می شود که حضور ظریف در نود، فی النفسه ممنوع و دارای قبح ذاتی تلقی شود؟! اگر طیفی از برنامه سازان ورزشی سیما با نگاهی خاص، در برنامه شان از فلان شخصیت سیاسی مثلا سعید جلیلی، درباره ی آزاد کردن ظرفیت های ورزشی دعوت به عمل بیاورند،‌ آیا به نظرشان منطقی است که مثلا رسانه های اصلاح طلب، آن برنامه و مجری اش را تخطئه کنند؟

منطق حکم می کند که نه حضور ظریف در نود با موضوع «دیپلماسی ورزش» ممنوع به شمار رود و نه حضور سعید جلیلی در برنامه ای ورزشی با موضوعی فرضی مانند «آزاد کردن ظرفیت های داخلی کشور در خدمت ورزش».


در ادامه ی آن نامه می خوانیم:

«پیگیری ذائقه یک جریان سیاسی در قالب مسائل مختلف ورزشی، فرهنگی و اجتماعی در برنامه فوتبالی۹۰ واقعیت تاسف‌برانگیزی است که پیش از این با باز کردن بایگانی عملکرد مجری این برنامه و دادن آدرس‌ها انجام می‌شد اما خوشبختانه مجری برنامه ۹۰ فضا را به گونه‌ای دیده است که اخیرا در برنامه «گلخانه» از شبکه سوم سیما به این ماجرا اعتراف و به پیگیری این ذائقه سیاسی در برنامه ۹۰ اذعان کرد. او صراحتا گفت: در زمانی که کسی از دولت قبل انتقاد نمی‌کرد ما در برنامه ۹۰ از عملکرد دولت انتقاد می‌کردیم.
و این یک اعتراف رسمی به همه آنچه پیش از این درباره پیگیری مواضع یک جریان سیاسی در برنامه ۹۰ مطرح می‌شد، بوده است.
این اعتراف زمانی قابل تامل و البته رمزگشایی می‌شود که عملکرد این برنامه و عملکرد مجری آن در گزارشات ورزشی در قبال عملکرد دولت فعلی در حوزه ورزش، خاصه فوتبال داخلی بررسی شود.»

آن چه تاسف بار است، اصلاح طلب بودن مجری نود نیست، کما این که فردوسی پور همان قدر که استقلالی یا پرسپولیسی بودنش در برنامه مطرح نمی شود، از اصول گرا یا اصلاح طلب بودنش هم در برنامه حرفی به میان نیاورده است؛ آن چه فی الواقع تاسف بار می نماید، این است که نویسندگان نامه پس و پیش حرف عادل را ذکر نمی کنند.
مقصود وی از انتقاد از دولت قبل، نه سیاست گذاری های سیاسی دولت احمدی نژاد بلکه سیاست گذاری های ورزشی او بود.
عینا آن چه در این باره عادل فردوسی پور در برنامه ی گلخانه به مناسبت ۱۴ آذرماه، تاریخ تاسیس شبکه ی ۳سیما، در ذیل می آید:
 
«چه زمان آقای لاریجانی به خصوص زمان آقای ضرغامی چالش های خیلی زیادی اتفاق افتاد. به خصوص اون برنامه ای که من دچار چالش های لفظی شدم با نماینده های محترم مجلس. بعد خب فرداش تو صحن علنی مجلس علیه من نمی دونم نامه و امضاء و اینا... خب آقای ضرغامی عزیز پشت من وایستادن. حالا آقای سرافراز اتفاق خیلی خاصی رخ نداده. اما خب مدیرا بودن دیگه آقای پورمحمدی به هر حال اون موقع مدیر شبکه ۳ بودن. شاید چون ایمان داشتن به سلامت کاری و مطمئن بودن کاری که انجام شده کار درستیه. یعنی دقیقا تو مقطعی من دچار چالش شدم با در واقع با نمایندگان مجلس و دولت آقای احمدی نژاد که خیلی در واقع انتقاد کردن از اون ها یک تابوی خیلی بزرگ بود همه می گفتن وای خدا چی شد فلان بهمان ولی خب چون حرف حرف درستی بود و جلوی یک کار سیاسی غیر ورزشی گرفته شد همه پشت من وایستادن مسئولین محترم سازمان که ازشون تشکر می کنم و هیچ اتفاقی ام رخ نداد و الان تیم نفت داره مثل ... [حسینی مجری گلخانه می گوید بنز و فردوسی پور می گوید] آره بنز نمی خواستم بگم بنز، داره کار می کنه.»

پس با توجه به تناظر و موضوعیت اشاره ی عادل به انتقاد از دولت قبل، مشخص می شود که مقصود وی همان ماجرای معروف و جنجالی تغییر شهر برخی از تیم ها به شهرهای دیگر با اهداف سیاسی بوده و در واقع اتفاقا نود و فردوسی پور نه تنها اقدامی کاملا ورزشی و رویکرد و موضعی کاملا به حق اتخاذ کرده اند، بلکه در مقابل موضع غلط دولت سابق که به حد غایت ورزش و مخصوصا فوتبال را سیاسی و سیاست زده کرده بود، ایستاد و باعث شد تا برخلاف خواست رئیس جمهور و وزیر ورزش قبل و نیز برخی از نمایندگان مجلس که ذی نفع بودند، از به فنا رفتن تیم هایی مانند نفت تهران و نگاه طمع آلود به فوتبال و آلت دست شدن تیم های لیگ فوتبال کشور، شجاعانه جلوگیری کرد و باید از او و نود در این مورد، بسیار هم ممنون بود.

بی منطق بودن نامه آن جا اوج می گیرد که در آن می نویسند:

«اما اینکه آنتن زنده برنامه‌هایی که سازمان سال‌ها برای پرمخاطب‌کردن آنها زحمت کشیده به صورت برنامه‌ریزی شده به سود برنامه‌های «انتخاباتی» یک کلونی سیاسی مورد سوءاستفاده قرار گیرد؛ نه‌تنها برای ما قابل قبول‌ نیست بلکه آن را نوعی «کلاهبرداری» تلقی می‌کنیم.»

در حالی که رکورد مشارکت مردم در برنامه های صدا و سیما، متعلق به آمار ۶ میلیون و ۴۰۰ هزار نفری مسابقه ی پیامکی نود در تاریخ ۱۵ آذر ۹۲ است و قریب نیمی از مردم ایران را با خود همراه کرده است، مجری و سردبیر آن متهم می شود به کلاهبرداری و مخاطبین فراگیر نود - که از طیف های مختلف سیاسی و فرهنگی هستند - هم در حد نگاه یک کلونی سیاسی تقلیل داده می شوند!
 
سخن آخر:

اگر نویسنده و «الف» بنا داشت تا مانند وطن امروز قضاوت کند، چه بسا می توانست این طور نیت خوانی کند و تیتر بزند که «وطن امروزی که دلتنگ احمدی نژاد است...» و مبتنی بر جملاتی که در سرمقاله ی وطن امروز و نیز نامه ی وطن امروز به رئیس صدا و سیما وجود دارد، آسمان و ریسمان ببافد که وطن امروز کل بغضش نسبت به فردوسی پور، مربوط می شود به انتقاد برنامه نسبت به سیاست گذاری ورزشی-سیاسی دولت سابق، اما از آن جا که رعایت «اخلاق اسلامی»، «تقوای رسانه ای» و «اخلاق حرفه ای» برای نگارنده و «الف»، فقط یک شعار نیست بلکه یک مرام است، این چنین استنباط نمی شود و به تحلیل «ما قال» و عدم تحلیل شخصیت و تهمت زدن به «من قال» بسنده می شود.
منبع: الف
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین