کد خبر: ۷۶۰۴۳
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۷
چند سالی است که نگاه کنشگرانه و فعال شهروندی در برابر معضلات کوچک و بزرگ جای نگاه منفعلانه را گرفته است.
چند سالی است که نگاه کنشگرانه و فعال شهروندی در برابر معضلات کوچک و بزرگ جای نگاه منفعلانه را گرفته است.

حالا دیگر عادت کرده‌ایم که در پس هر رویداد ناخوشایند اجتماعی شاهد به صدا درآمدن زنگ خطر از جانب گروهی باشیم که می‌گویند شاخک های حسی قوی‌تری دارند و بر همین اساس پیشاهنگان فعالیت‌های اجتماعی برای حل یک معضل می‌شوند.

سرمنشأ اغلب این جریان‌ها واکنش هنرمندانی است که با نگاه دردمندانه جامعه را همراهی می‌کنند و مشکلات‌شان را بازتاب می‌دهند؛ هنرمندانی که در دسته‌بندی الگوهای مرجع جامعه، در صدر قرار دارند و تمام فعالیت‌هایشان توسط جامعه به دقت بررسی و تحلیل می‌شود.

واکنش فعالانه هنرمندان به معضلات اجتماعی و حضور داوطلبانه آنها در این دست اقدامات موجب تقویت حساسیت اجتماعی و همبستگی در جامعه است و از سوی دیگر پشتوانه محکمی برای مسئولان و مدیران دولتی برای حل معضلات ایجاد می‌کند.

 رضا کیانیان هنرمند شناخته شده ای است که در اغلب جریان‌های خیرخواهانه حضوری فعال دارد. موضوع گفت‌وگوی ما با او مسئولیت اجتماعی هنرمندان است.

 او در این گفت‌و‌گو این وظایف را محدود به دایره هنرمندان نمی‌داند و آن را مبتنی بر مسئولیت شهروندی عنوان می‌کند که به اعتقاد این بازیگر وظیفه تمام کسانی است که در جامعه‌ زندگی می‌کنند

«هنرمندان به واسطه نگاه ریزبین‌تر و حساس‌تری که دارند در رویارویی با یک رویداد شاخک‌های حسی‌شان زودتر واکنش نشان می‌دهد. حساس که باشیم زودتر دردمان می‌آید و درد که بیاید صدایمان در می‌آید.»

صاحب این جملات رضا کیانیان است، بازیگری که خود را از رنج‌ها و مشکلات جامعه بر کنار نمی‌داند. هر چند که به باور کیانیان این اقدامات و فعالیت‌های داوطلبانه مبتنی بر مسئولیت شهروندی است و همه باید نسبت به جامعه خود احساس وظیفه کنند و از این جهت امتیازی بر او مترتب نیست.

«اگر در قبال یک مسأله اجتماعی واکنش نشان می‌دهم به این دلیل است که من شهروند این جامعه هستم  و نه اینکه چون هنرمندم!» این عبارت ترجیع‌بند صحبت‌هایش است.

او می‌گوید: «نباید این تصور ایجاد شود که هر کسی قبل از مطرح شدن به عنوان یک هنرمند این مسائل را درک نمی‌کرده! و حالا که به عنوان هنرمند مطرح شده است مسئولیت اجتماعی‌‌ پیدا کرده است! این تعبیر یعنی هنرمندان دردشان نمی‌آید و فقط به خاطر مسئولیت اجتماعی و از سر شکم سیری واکنش‌ نشان می‌دهند.»

کیانیان که سابقه حضور در فراخوان های اجتماعی را در کارنامه دارد، می افزاید:«ما به حکم انسان بودن دردمان می‌آید. هر کسی وقتی دردش بیاید باید حداقل یک آخ‌ بگوید. بعضی‌ها بلندتر و خیلی‌ها کوتاه‌تر.

هر کسی وقتی یک نابسامانی می‌بینند برای به سامان کردن‌اش باید حرکتی انجام بدهد.» وظیفه‌ای که هنرمندانی چون کیانیان با میل و رغبت انجام می‌دهند و از زیربار آن شانه خالی نمی‌کنند.

این روزها احساس مسئولیت در قبال انواع رویدادهای اجتماعی و به تعبیر ساده احساس مسئولیت اجتماعی و شهروندی‌ هنرمندان آنقدر شعاع یافته است که اگر بخواهیم یکی دو حرف معقول در این باب بزنیم راه میانبر برای رسیدن به مقصود آن است که در یک دایره به چند شاهد مثال اندک محدود بمانیم.

 از آلودگی هوا و محیط زیست، بحران بی‌آبی، سگ‌کشی با تزریق سم و کشتار بی‌رحمانه پرندگان مهاجر تا ماجرای اسیدپاشی اصفهان، گم‌وگور کردن دو بیمار در بیابان‌های اطراف تهران، پشتیبانی از بی‌خانمان‌ها و کارتن‌خواب‌هاو.. و همین اواخر شکافتن بخیه صدرای 4 ساله شاهد شکل‌گرفتن موج‌هایی برای انگیزش و تقویت بنیان‌های اخلاقی جامعه بوده‌ایم که سلسله جنبان آنها باز هم بی‌ارتباط با این دست از الگوهای مرجع جامعه نبوده است.

همسو با گسترش شبکه‌های ارتباطی و رسانه‌ای ارتباط الگوهای مرجع را با جامعه نزدیک‌تر کرده و دامنه بازتاب واکنش‌های آنها به هر رویداد اجتماعی گسترده‌تر از گذشته شده است.

این روزها واکنش‌های آنی و هیجانی هنرمندان که در قالب یادداشت در می‌آید هر چند که محدود به روزنامه ها و اخبار رسانه‌ای هم باشد یک پیام برای جامعه دارد «نسبت به رفتارهای غلط اجتماعی بی‌تفاوت نباشید.»
 
اول شهروندم بعد بازیگر

وقتی قلبم به درد می آید می نویسم

رضا کیانیان در پاسخ به سؤالی در خصوص اثرگذاری این واکنش‌های آنی و اینکه چقدر می‌تواند نویددهنده شروع فصل تازه‌ای از بلوغ اجتماعی با رفتارهای مدنی باشد می‌گوید که دور از واقع‌نگری است اگر چنین توقع و انتظاری از اثرگذاری یک یادداشت داشته باشیم.

او درباره انگیزه‌هایش برای به نگارش در آوردن این یادداشت‌ها می‌گوید: «من قلبم به درد می‌آید می‌نویسم، نه اینکه چون هنرمندم بلکه به این خاطر که قبل از آن یک شهروندم و به کشورم و رشد اخلاق در آن علاقه دارم.

 قبل از همه انسانم و قلبم به درد می‌آید، می‌نویسم و خوشبختانه چون هنرمند هم هستم همه خبرگزاری‌ها لطف می‌کنند و گزارش می‌کنند. این یک امتیاز است و برد بیشتری دارد و یادمان باشد سکوت ما هم برد بیشتری دارد.»

به باورکیانیان هنرمند قرار نیست با چنین اقداماتی موج ایجاد کند! بلکه تمام این واکنش‌ها مبتنی بر مسئولیت شهروندی است. به گفته او تنها وظیفه هنرمند خلق آثار هنری است و هر گونه بیاندیشد در آثارش نمود پیدا می‌کند.

او می‌گوید: «هنرمند مصلح اجتماعی نیست! هنر و هنرمند جهان را متعادل می‌کنند و ذات و بنیان تعادل؛ اخلاق‌مدار، آزاده‌خواه، پاک، انسانی، آرام، زیبا و خود به خود ضد افراطی‌گری، ضد خشونت و ضد بی‌اخلاقی است.وظیفه هنر حفظ تعادل و زیبایی در جهان است.»

این بازیگر می‌افزاید: «هر هنرمندی تفکراتی دارد که خلاقیت و کار هنری‌اش برآمده از آن سرچشمه است و این‌گونه است که هر اثر هنری بلندگوی امیال، خواسته‌ها و دیدگاه‌های او می‌شود که اغلب بازتاب همان چیزی است که در اجتماع برایش اتفاق می‌افتد.

پس نباید از او انتظار داشت که منفک از اثر هنری‌اش به مسئولیت‌های اجتماعی بپردازد! مسئولیت‌های اجتماعی هنرمند با سیاست‌مداران، مدیران و کنشگران اجتماعی متفاوت است.»
چاره اندیشی برای رفتارهای غلط اجتماعی

«فروپاشی اخلاق در جامعه» و لزوم چاره‌اندیشی برای اصلاح رفتارهای غلط اجتماعی یکی دیگر از موضوعاتی است که کیانیان به عنوان وظایف شهروندی بر آن تأکید دارد.

او  با ابراز نگرانی از گسترش بی‌اخلاقی و ولنگاری در رفتارها و ارتباطات روزانه اجتماعی از قبیل ترافیک، معاشرت، تجارت و... مسئولیت شکل‌گیری چنین جریانات خطرناکی را بازتاب عملکردها می‌داند.

 او در این باره توضیح می‌دهد: « وقتی خط فقر به زیر یک و نیم میلیون تومان می‌رسد در حالی که درآمد بخش عظیمی از جامعه به یک میلیون  تومان هم نمی‌رسد برای حفظ خود و خانواده‌اش به ورطه بی‌اخلاقی سقوط می‌کند.

حضرت علی(ع) می‌فرماید: وقتی فقر از یک در وارد شود دین و اخلاق از در دیگر خارج می‌شود. و همه می‌دانند که این زیرخط فقر زندگی کردن بسیاری از مردم حاصل سوءتدبیرهای سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی است.»

کیانیان مثال می‌زند و به  ترافیک و رانندگی اشاره می‌کند:«خیابان‌های ما پر شده از پورشه‌سواران، مازاراتی‌سواران و بنتلی‌سواران طوری که بنز و بی‌ام دبلیو دیگر به چشم نمی‌آید حالا کسی را فرض کنید که با قرض و قوله توانسته یک موتورسیکلت یا یک پراید بخرد وقتی وارد خیابان می‌شود و دور و برش این همه ماشین فوق‌گران می‌بیند بلافاصله مقایسه می‌کند و می‌بیند که اگر کل زندگی‌اش را هم بفروشد و تمام دارایی خود و خانواده‌اش را روی هم بگذارد به اندازه یکی از این  ماشین‌ها هم نمی‌شود عقده‌مند می‌شود و برای اینکه عقده‌اش را خالی کند سعی می‌کند از آن‌ها جلو بزند یا راهشان را ببندد.

 نمی‌خواهم بگویم خودم هم مرتکب این بی‌اخلاقی شده‌ام اما سال‌ها پیش که رنجرور حدود 70 میلیون تومان بود و ارزش خانه‌ای که من ساکن آن بودم و مال من هم نبود نهایتش می‌شد 10 میلیون تومان ناخودآگاه دچار این قیاس می‌شدم که چطور یک نفر براحتی 7 تا خانه من را سوار شده و در این شهر می‌راند و خیالش هم نیست که ماشینش آسیب ببیند.

این مربوط به 30 سال پیش است الآن که خیابان‌های شهر پر شده از ماشین‌هایی که بالغ بر2 یا 3 میلیارد تومان ارزش دارند. همه در فشار ترافیک از خودشان می‌پرسند از کجا آورده‌اند؟ و همه می‌دانند که وقتی کسی براحتی دارایی‌اش را به رخ می‌کشد بی‌اخلاقی است.

 بی‌اخلاقی فقط به این نیست که ما جلوی یک ماشین بپیچیم. بی‌اخلاقی این است که در شرایطی نامتوازن این ماشین‌ها وارد می‌شوند و معلوم نیست چه کسی آن‌ها را وارد می‌کند و چگونه وارد می‌شوند و چگونه این بچه‌های جوان در صف خرید نوبت گرفته‌اند.»

با وجود این کیانیان معتقد است این مسائل مانع از آن نمی‌شود که برای اصلاح رفتارهای جامعه نقش منفعلی داشته باشیم و تسلیم شرایط زمانه شویم. او می‌گوید: «همه آدم‌ها مسئولیت دارند، هر کسی که متوجه نقایصی در روابط اجتماعی‌اش می‌شود مسئولیت دارد. چون دارد در آن روابط اجتماعی زندگی می‌کند.»

افزون بر این‌ها او نکته‌ای قابل تأمل درباره نقش طبقه متوسط جامعه و تأثیرگذاری آنها در رویدادهای اجتماعی مطرح می‌کند. او می‌گوید: «اتفاقات سال‌های گذشته متأسفانه طبقه متوسط را نابود کرد یعنی طبقه متوسط دوقطبی شد به فقیر و ثروتمند. در حالی که  این طبقه متوسط است که اصولاً اخلاق مدار است و مصرف کننده هنر است.
 
اول شهروندم بعد بازیگر
 
 طبقه متوسط است که در جابه‌جایی‌های مدیران و پیروزی و شکست انتخابات نقش‌آفرین و اثرگذار هستند. طبقه متوسط است که اعتراض می‌کند. طبقه متوسط است که حرکت‌های حق‌طلبانه اجتماعی را ایجاد می‌کند. بیشتر روزنامه می‌خواند. بیشتر کتاب می‌خواند و بیشتر مطالبه دارد. >

کیانیان هر چند تأکید دارد که تمام اقدامات اجتماعی هنرمندان به واسطه تعهد و مسئولیت شهروندی است اما نمی‌توان این واقعیت را نادیده گرفت که وقتی هنرمندان مورد احترام و وثوق جامعه برای حل یک معضل پیشقدم می‌شوند انگیزش بیشتری در مردم برای مشارکت در فعالیت‌های داوطلبانه ایجاد می‌شود.

مردم به فعالیت هنرمندان بیش از باقی گروه‌های مرجع چشم دوخته‌اند و صدای آنها را زودتر می‌شنوند.

این هنرمند شناخته شده به تأثیرگذاری نسبی اقدامات اجتماعی هنرمندان روی آرا و افکار عمومی جامعه باور دارد و البته این نکته را خاطرنشان می‌کند که همه آنها به یک میزان در ترغیب و تشویق جامعه برای پیشبرد اهداف خیرخواهانه مؤثر نیستند.

 تخریب برخی چهره‌های فرهنگی و هنری با هدف بیرون راندن آنها از متن جامعه و محروم شدن‌شان از همراهی‌های مردمی توسط برخی رسانه‌ها یکی از معضلات گریبانگیر ماست.

 وقتی پیامدهای این اتفاق را از  کیانیان جویا می‌شویم می‌گوید: « مردم بخوبی این رسانه‌ها را می‌شناسند و تشخیص می‌دهند که حرف کدام به صواب نزدیکتر است. اتفاقاً وقتی برخی رسانه‌ها از شخصیتی بد می‌گویند بیشتر اسباب محبوبیت او را فراهم کرده‌اند.»

حرکت اجتماعی و فرهنگی «سین هشتم» برای ساخت سرپناه برای زنان بی‌سرپناه، گلریزان برای نجات جوانان و مادران محکوم به اعدام، مشارکت در جمع‌آوری کمک‌های نقدی در حادثه زلزله‌ها و... بخشی از فعالیت‌های هنرمندان است برای اینکه شهروندان را از موضع نظاره‌گر و بی‌تفاوت نسبت به امور خیرخواهانه بیرون آورده و به کنش و اقدام ترغیب کنند تا بلکه مشکلات جامعه توسط خود جامعه حل شود و به جای انتظار اقدام مدیران بالادستی خودشان آستین بالا بزنند و برای حل معظلات اجتماعی پیشقدم شوند.

 کیانیان می‌گوید کافی است کمی سر بچرخانیم و به مشکلاتی نگاه کنیم که خودمان هم می‌توانیم در حل آن پیشقدم شویم. او می‌افزاید:« کار دولت ساماندهی و سیاست‌گذاری‌های کلان است. نباید همه چیز و همه مطالبات را از دولت خواست و توقع داشت. بسیاری از مشکلات توسط خود مردم رفع می‌شود.»
 
اول شهروندم بعد بازیگر
 
نگاه مدیران به تأثیرگذاری هنرمندان

نگاه مدیران اجتماعی به همراهی هنرمندان و تأثیرگذاری‌ آنها در برانگیختن مشارکت اجتماعی مردم نگاه مثبتی است چرا که این نوع همکاری‌ها پشتوانه عظیمی برای مسئولان در حل مسائل و مشکلات اجتماعی ایجاد می‌کند.

با این حال وقتی واکنش هنرمندان به نارسایی‌های اجتماعی فراتر از قالب واکنش‌های آنی و ژورنالیستی در قالب یک اثر هنری که رسالت هنرمندانه آنهاست نمود پیدا می‌کند چندان با اقبال و استقبال این مدیران مواجه نمی‌شود.

 چه اتفاقی می‌افتد که وقتی این نگاه کنشگرانه و فعالانه شهروندی و واکنش به معضلات اجتماعی در آثار هنری‌شان انعکاس می‌یابد به واژه پر ابهام و ایهام «سیاه‌نمایی» برمی‌خوریم؟ رضا کیانیان در پاسخ به این سؤال می‌گوید: «بعضی از مدیران به غلط فکر می‌کنند با پاک کردن صورت‌مسأله، اصل معضل حل می‌شود مثل کبکی که سرش را زیر برف بکند، نباید سرمان را زیر برف کنیم.

کار هنری اثر اجتماعی عمیق‌تری برجامعه دارد و در روح و ذهن مخاطب تأثیر بلند مدت می‌گذارد؛ تأثیر عمیقی که به ساختن ذهن مخاطب منجر می‌شود اما واکنش‌های آنی به قول شما ژورنالیست‌ها  مثل سرمقاله یک روزنامه است که فقط یک روز استفاده می‌شود و فردا توی آن سبزی می‌پیچند ولی یک اثر هنری مثل داستان، شعر، موسیقی، فیلم و  تابلو همیشه ماندگارند و همیشه حرفی برای گفتن دارند و همیشه در کتابخانه و قفسه نگهداری می‌شوند و هر از گاهی به آن‌ها رجوع می‌شود.

 یادداشت من در روزنامه‌ها فراموش می‌شود. یک روز روی سایت‌های خبری قرار می‌گیرد و فردا با آمدن اخبار تازه‌تر دیگر جایی در ویترین خبری ندارد اما یک اثر هنری اثرگذارتر زیبایی‌هایی را می‌گستراند و زشتی‌های واقعیت موجود جهان را به سخره می‌گیرد و برملا می‌کند ولی هیچ‌کدام از این‌ اقدامات رسانه‌ای و هنری ناقض هم نیستند چون هر کدام جای خاص خودشان را دارند و باید باشند تا زیبایی و آزادی هم باشد.»

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین