کد خبر: ۷۵۲۸۶
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۳۹۴ - ۱۸:۳۱
"با وجود حضور کوتاهی که در فیلم داشتم و نقش اسماعیل فقط در دو یا سه سکانس دیده می‌شد اما آن‌قدر این نقش برایم اهمیت داشت که 18 کیلو برای آن وزن کم کردم.
برزو ارجمند برای بازی در فیلم سینمایی «چهارشنبه 19 اردیبهشت» نامزد دریافت تندیس از جشن انجمن منتقدان و جشنواره بین‌المللی فیلم شهر شد.

 او با این که حضور کوتاهی در این فیلم دارد اما اجرای قابل قبولی ارائه داده و زوایای تازه‌ای را در بازیگری خود به نمایش گذاشته است. ارجمند این نقش را متفاوت با تمام کارهایی می‌داند که تاکنون در آن‌ها حضور داشته است. درباره این تجربه متفاوت با او گفت‌وگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید.

نقش اسماعیل با وجود این‌که در فرصت کوتاهی به ما معرفی می‌شود ولی بسیار خوب توانسته با مخاطب ارتباط برقرار کند. چگونه این کاراکتر را تا این اندازه ملموس اجرا کردید؟

بازی در این نقش برای من به چند لحاظ دارای اهمیت بود؛ اول این‌که «چهارشنبه 19 اردیبهشت» فیلمنامه بسیار قوی، قرص و محکمی داشت، دوم این‌که وحید جلیلوند از دوستان خوب من بود و همکاری با او برایم اتفاق دوست داشتنی‌ای به حساب می‌آمد، سوم این‌که کاراکتر اسماعیل برایم بسیار جذاب بود و برای بازی در این نقش انگیزه بسیار زیادی داشتم.

همه این‌ها دست به دست هم داد و کاراکتر اسماعیل به شکلی که حالا می‌بینید خلق شد.

برای سه سکانس 18 کیلو وزن کم کردم!

با وجود حضور کوتاهی که در فیلم داشتم و نقش اسماعیل فقط در دو یا سه سکانس دیده می‌شد اما آن‌قدر این نقش برایم اهمیت داشت که 18 کیلو برای آن وزن کم کردم.

خدا را شکر نتیجه زحماتی که برای این نقش کشیدم هم به دل تماشاگران و هم منتقدین نشسته است و من از این ماجرا بسیار خوشحال هستم.

برای حضور در همین سه سکانس 18 کیلو وزن کم کردید؟

بله، اتفاقا وقتم هم بسیار کم بود و برای کم کردن وزن فقط حدود دو ماه فرصت داشتم. «چهارشنبه 19 اردیبهشت» یکی از مهم‌ترین کارهای من در طول زندگی‌ام بوده است.

اسماعیل در هیچ جای فیلم درباره علاقه‌ای که به ستاره دارد حرفی نمی‌زند ولی مخاطب خودش این علاقه را از نوع رفتارهای اسماعیل متوجه می‌شود.

البته اسماعیل یک اشاره کوتاه به این علاقه می‌کند. وقتی در دیالوگش به ستاره می‌گوید «چرا وقتی می‌رفتم این‌ور اون‌ور برات چیزمیز می‌اوردم، بهم نمی‌گفتی با این مرتیکه ریختی رو هم دیگه؟» اگر دقت کنیم می‌بینیم خیلی از اتفاقات مشابهی که در طول روز رخ می‌دهد به دلیل همین دوست داشتن است.

 اگر آدم یک نفر را دوست نداشته باشد آن‌قدر برایش مهم نیست که بخواهد تا این اندازه به او بر بخورد. در «چهارشنبه 19 اردیبهشت» اشاره خیلی کوچکی به این دوست داشتن می‌شود ولی به نظرم دعوایی که برای این دو نفر طراحی شده به عشق یک طرفه‌ای که اسماعیل به ستاره دارد اشاره می‌کند.

با وجود این عشق پنهان اسماعیل چگونه دلش می‌آید ستاره را آواره خیابان‌ها کند و از خانه بیرون بیندازد. چون اسماعیل به خوبی می‌دانست که او جایی برای خوابیدن ندارد.

فکر می‌کنم این سوال را آقای جلیلوند بهتر می‌تواند پاسخ بدهد. چون او فیلمنامه را نوشته است. شاید من به یک‌سری از این سوالات اصلا فکر نکردم. در آن مقطعی که قرار بودم نقش اسماعیل را بازی کنم خودم را به جای او گذاشتم و سعی کردم نقشش را ایفا کنم. حتی گاهی ممکن بود دلیل کاری که او می‌کند را نیز ندانم.

 همه چیز برای اسماعیل تمام شده است. او متوجه می‌شود که ستاره عقد کرده و به شکل رسمی همسر یک مرد دیگر شده است. بنابراین نمی‌تواند زن یک نفر دیگر را در خانه‌اش نگه دارد. از طرفی باید به طبقه اجتماعی، فرهنگ و تربیت اسماعیل هم نگاه کنیم.

 تازه من فکر می‌کنم اسماعیل جزو آدم‌های باشعور جامعه خودش به‌شمار می‌آید چرا که اگر این طور نبود همان موقع که ستاره و مرتضی را در خیابان دید به سمت آن‌ها می‌رفت و با آن‌ها برخورد می‌کرد اما همین که صبر کرده تا ستاره به خانه برسد و بعد از او بپرسد که قضیه از چه قرار است می‌تواند نشان دهنده شعور اسماعیل باشد.

 ولی وقتی متوجه می‌شود که ستاره همسر مرد دیگری شده است دیگر نمی‌تواند حضور او را در خانه تحمل کند و برای همین ستاره را از خانه‌اش بیرون می‌کند.

برای سه سکانس 18 کیلو وزن کم کردم!

چقدر برای بازی در نقش اسماعیل دنبال ما به ازای بیرونی گشتید و چه چیزهایی دیدید که برای خلق این کاراکتر به شما کمک کرد؟

تحقیقات من برای خلق این شخصیت به این شکل نبود که بخواهم در خیابان‌ها بگردم و آدم شبیه به او را پیدا کرده و دنبالش کنم ولی برای خلق این کاراکتر با وحید جلیلوند گپ‌وگفت زیادی داشتم. قبل از این‌که کار را ضبط کنیم 6-5 جلسه درست و حسابی تمرین کردیم.

 البته فکر می‌کنم همه منتقدین باید بعد از دیدن فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت» فیلمنامه‌اش را هم بخوانند.

 در فیلمنامه نیز همه چیز به درستی و با وضوح کامل پردازش شده است و این موضوع به بازیگر کمک زیادی می‌کند. اگر فیلمنامه را بخوانید متوجه خواهید شد که برای همه نقش‌ها به درستی شخصیت پردازی شده است.

 نقشی که سعید داخ به عنوان افسر پلیس ایفا می‌کند، نقشی که آقای فروتنیان بازی کرده، نقشی که امیر آقایی بر عهده دارد، همه و همه به درستی پرداخته شده‌اند. حتی نقش‌هایی که فقط به اندازه یک سکانس آن‌ها را می‌بینید نیز به درستی پرداخت شدند.

البته این اتفاق در تمام مراحل فیلم دیده می‌شود. حتی گریم هم در «چهارشنبه 19 اردیبهشت» به درستی طراحی و اجرا شده است.

بله، دقیقا همین‌طور است. گریم بسیار بسیار به من کمک کرد. موهای کوتاهی که پیشانی‌ام را بلندتر کرده بود و رنگی که برای پوست صورت اسماعیل انتخاب کرده بودند خیلی به من حس و حال خوبی می‌داد و در باورپذیر شدن این شخصیت برایم تاثیر زیادی داشت.

شما در یک خانواده هنرمند متولد شده‌اید. این پیشینه را چقدر در گرایشتان به هنر موثر می‌دانید؟ تا به حال شده به این فکر کنید که کاش به جای این حرفه، حرفه دیگری را انتخاب کرده بودم؟

واقعا نمی‌توانم به این سوال جواب دهم. چون از وقتی که به دنیا آمدم و از زمانی که یادم می‌آید با این حرفه سر و کار داشتم. برای همین نمی‌توانم خودم را جای کس دیگری بگذارم یا تصور کنم اگر در این خانواده بزرگ نشده بودم چه اتفاقی می‌افتاد. فقط می‌دانم این پیشینه برای من بسیار تعیین کننده بوده است.

 البته در این شکی نیست که من عاشق حرفه‌ام هستم. ممکن است بعضی اوقات به این فکر کرده باشم که کاش حرفه دیگری داشتم اما دلیلش به‌خاطر کمبود علاقه‌ام به بازیگری نبوده بلکه فقط به‌خاطر امنیت شغلی این موضوع از ذهنم گذشته است.

شما از جمله بازیگرانی هستید که هیچ‌گاه خودتان را محدود به یک ژانر و یا مدیوم مشخص نکرده‌اید، شما را هم در تئاتر، سینما، تلویزیون و هم در نقش‌های کمدی و جدی دیده‌ایم. درباره این انتخاب‌ها برایمان بگویید.

الان واقعا تنها چیزی که برایم اهمیت دارد متن خوب است. ژانر و مکان کار زیاد برایم توفیری ندارد. به خصوص بعد از «چهارشنبه 19 اردیبهشت» بیشتر تشنه فیلمنامه خوب هستم. اگر دقت کرده باشید متوجه می‌شوید که بعد از این فیلم گزیده‌کارتر شده‌ام و به هر پیشنهادی جواب مثبت نداده‌ام.

این مساله زیاد گفته می‌شود که چون بازیگران اکثرا برای نقش انتخاب می‌شوند، خیلی از نقش‌ها هست که بازی در آن‌ها برای بازیگر به آرزو تبدیل می‌شود. شما هم این حس را نسبت به نقش به خصوصی دارید؟

نه واقعا هیچ‌وقت این‌طور فکر نکرده‌ام. هیچ‌وقت با خودم نگفتم که کاش فلان نقش به‌خصوص به من پیشنهاد شود.

برای سه سکانس 18 کیلو وزن کم کردم!

هم در زمینه بازیگری و هم در سایر گرایش‌های هنری فعالیت می‌کنید. تا به حال این فکر به ذهنتان رسیده که خودتان فیلمی را کارگردانی کنید و نقشی را هم در آن ایفا کنید؟

یک فیلم ساخته‌ام که هنوز پخش نشده ولی اگر روزی بخواهم مجددا فیلمسازی کنم قطعا خودم در آن بازی نخوام کرد.

یعنی مخالف این هستید که کارگردان در فیلم خودش بازی کند؟

نه اصلا مخالف نیستم. این سلیقه شخصی من است. شما خیلی از کارگردان‌ها را می‌بینید که بازیگر هستند و در فیلم خودشان بازی کرده‌اند. اتفاقا خیلی هم حضور درخشانی داشته‌اند ولی من ترجیح می‌دهم این کار را نکنم.

اگر از همه بازیگرانی که در زمینه تئاتر فعالیت کرده‌اند بپرسید بین تئاتر و کار تصویر کدام یک برایشان در اولویت است به شما می‌گویند که تئاتر را بیشتر دوست دارند و عاشق حضور روی صحنه هستند. فکر می‌کنید این علاقه از کجا ناشی می‌شود؟ خود شما هم تئاتر را بیشتر دوست دارید؟

دلیلش این است که در تئاتر بازیگر دارد هم‌زمان با مخاطبش نفس می‌کشد و این تجربه خیلی هیجان‌انگیز است. در صورتی که در سینما و هنرهای دیگر چنین اتفاقی نمی‌افتد.

همه چیز در صحنه تئاتر زنده است. وقتی به کنسرت موسیقی می‌روید لذت می‌برید، این هم به‌همین دلیل است. در کنسرت هم سوژه و مخاطب هم‌زمان با هم نفس می‌کشند.

در زمینه خوانندگی هم فعالیت می‌کنید. این حوزه چقدر برایتان اهمیت دارد؟

خیلی زیاد. به اندازه‌ای که به‌خاطر آن چند پیشنهاد خیلی بزرگ را رد کردم ولی الان با یکی از دوستانم سپهر صاحبی، داریم تلاشمان را می‌کنیم که اگر در توانمان باشد و شرایط برایمان فراهم شود آلبومی را وارد بازار کنیم. ولی هنوز هیچ چیز قطعی نیست.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین