کد خبر: ۷۳۰۶۱
تاریخ انتشار: ۰۵ آذر ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۶
بابک بیات از آن‌هایی است که می‌شود درباره‌اش گفت؛ سینمای ایران بدون او یک چیزی کم داشت ...
شام عاشوراست. عراقی‌ها امروز یک زن ایرانی را به اردوگاه آورده بودند و اسرا، همگی برای دفاع از ناموس وطنی‌شان، دست به شورش زدند. باطوم‌های بعثی همه اسرا را قلع و قمع کرده و حالا بعد از غروب آفتاب، اسیری که سردسته شورش‌ها بود به فنس‌های کنار اردوگاه بسته شده تا تیربارانش کنند؛ باران می‌بارد و موسیقی اوج می‌گیرد ...

تمام تـِم‌های احساسی داستان، مثل نهرهایی هستند که حالا در این سکانس پایانی به رودخانه موسیقی فینال پیوند می‌خورند.

تم احساسات وطنی، تم غربت، تم احساس نبرد برای غرور و از همه عمیق‌تر عشق؛ زنی که امروز به اردوگاه آمد، همسر این اسیر اعدامی بود.

تصویر فید به سیاهی می‌شود و صدای غرش مسلسل‌ها می‌آید. موسیقی تمام حرف‌های نگفتنی را می‌زند و همراه با بارانی که در صحنه فیلم می‌بارد، چشمان مخاطبان هم ابری و بارانی می‌شود.‌ موسیقی نمی‌گذارد که فیلم تمام شود، اگرچه تصویرها رفته‌اند ... حالا موسیقی است که فیلم را تفسیر می‌کند و برای مخاطبی که نود دقیقه با قهرمان آن زندگی کرده بود، این را جا می‌اندازد که او واقعاً «مردی شبیه باران» بود.

بابک بیات از آن‌هایی است که می‌شود درباره‌اش گفت؛ سینمای ایران بدون او یک چیزی کم داشت. بسیاری از تاثیرگذارترین سکانس‌های سینمای ایران را بابک بیات با موسیقی تاثیرگذارش، رنگ آمیزی حسی کرد و خیلی از حرف‌ها را که نه در دیالوگ می‌گنجیدند و نه می‌شد با تصویر توضیح‌شان داد، موسیقی بابک بیات زده است.

مثلاً در صحنه‌ای که در ولایت عشق، امام رضا (ع) ناگهان از میان حلقه محافظانش بیرون می‌زند و به جمع مردمی می‌رود که در میانه راه‌، از روستاهای خراسان به استقبالش آمده‌اند، چه چیز دیگری می‌توانست مثل موسیقی بابک بیات اشک‌های آن مردم را توصیف کند؟

علی حسین بیات زرندی مطلق، سال ۱۳۲۵ در یکی از محلات جنوب شهر تهران به دنیا آمد. او کودکی سخت و فقیرانه‌ای داشت و پدرش می‌خواست تا این پسر یک نظامی بشود و پله‌های ترقی را از همین طریق طی کند؛ اما پسرک حاضر نبود برای چیزی غیر از هنرش بجنگد. به عبارتی او فقط حاضر بود برای مردمش بجنگد نه با آن‌ها.

بابک بیات نامی است که او بعدها برای خودش انتخاب کرد تا دوستان و علاقه‌مندان راحت‌تر صدایش کنند. بیات در طول دوران فعالیتش موسیقی ترانه هم زیاد ساخت که آثار بسیار موفقی در بین آن‌ها به چشم می‌خورند؛ اما پیوند او با سینما به خلق تعدادی از ماندگارترین لحظات هنری انجامید.

اساساً موسیقی متن فیلم‌هایی که بابک بیات آن‌ها را ساخته بود، مقدار زیادی از حال و هوا و روح ایرانی بودن را به بسیاری از آثار سینمای ما بخشیدند و تصاویر خیلی از سکانس‌ها را حاشیه‌های صوتی دلنشین او در ذهن‌ها ماندگار کرده‌ است.

عمده موسیقی‌هایی که بابک بیات برای سینما ساخت، مربوط به دوران بعد از انقلاب اسلامی می‌شوند.

او پیش از انقلاب برای هفت فیلم سینمایی موسیقی متن ساخته بود و تعداد کارهای بعد از انقلاب او به هفتاد مورد می‌رسید.

اولین کار او در سینمای پس از انقلاب «مرگ یزدگرد» بود؛ فیلمی در حال و هوای سال‌های اول انقلاب که داستان کشته شدن آخرین شاه ساسانی، توسط یک آسیابان را روایت می‌کرد.

او پس از آن موسیقی فیلم «نقطه ضعف» را برای مرحوم محمدرضا اعلامی ساخت و در همان سال ۶۲ با سریال «سلطان و شبان» (داریوش فرهنگ)، برای مردم ایران به نامی آشنا و محبوب تبدیل شد.

موسیقی «سلطان و شبان» از ماندگارترین موسیقی‌های رمنس ایرانی است و این کار در کارنامه بابک بیات یک سکوی پرتاب به حساب می‌آمد. همکاری و دوستی فرهنگ و بیات هم بعد از موفقیت «سلطان و شبان»، تا پایان عمر این موزیسین ادامه پیدا کرد.

بیات سال بعد دوباره با دوست قدیمی‌اش یعنی سیروس الوند برای «ریشه در خون» همکاری کرد و این همکاری در سال‌های بعد هم ادامه یافت.

او تا سال ۱۳۷۹همچنان به کار آهنگسازی برای آثار سینمایی مشغول بود و بیشترین همکاری‌ها را با سیروس الوند، داریوش فرهنگ، بهرام بیضایی، محمدرضا اعلامی، مسعود کیمیایی و در دهه هفتاد با بهروز افخمی داشت.

بیات برای محمد بزرگ‌نیا هم دو موسیقی ماندگار دریایی ساخت؛ «کشتی آنجلیکا» و «جنگ نفت‌کش‌ها» و در «قرمز» (فریدون جیرانی)، ژانر جنایی و روانشناختی را هم تجربه کرد.

بابک بیات در ۱۳۷۶ موسیقی سریال «پهلوانان نمی‌میرند» را نواخت که هنوز زمزمه آن در یادها مانده است.

در کارنامه کاری او طی این سال‌ها آهنگسازی برای فیلمسازانی از قبیل تهمینه میلانی، داود میرباقری، خسرو معصومی، واروژ کریم مسیحی، احمدرضا درویش، رسول صدرعاملی، محمدرضا هنرمند، محمدعلی سجادی، امرالله احمدجو، کیومرث پوراحمد و ... هم به چشم می‌خورد و تنها همکاری او با سعید سهیلی در اولین (و شاید بهترین) فیلم این کارگردان یعنی «مردی شبیه باران»، بعد از «عروس» (بهروز افخمی) دومین سیمرغ بلورین را برایش از پانزدهمین جشنواره فیلم فجر به ارمغان آورد.

بیات در ۱۳۷۹ موسیقی متن «سام و نرگس» را ساخت؛ اما سال بعد پسر او فوت کرد و یکی از تلخ‌ترین دوران‌های زندگی این هنرمند آغاز شد‌.

«بابک» بعد از مرگ «مانی» دیگر در هیچ پروژه‌ای به آهنگسازی نپرداخت و پنج سال بعد خودش هم در بیمارستان ایرانمهر تهران، به دیدار حق شتافت.

سیروس الوند چندی پیش وقتی مهمان باشگاه خبرنگاران جوان بود راجع‌ به دوستی قدیمی‌اش، با بابک بیات هم صحبت کرد و گفت: من او را از زمانی می‌شناسم که ایرج جنتی عطایی او را به من معرفی کرد و برای اولین بار آهنگ متن یک فیلم را ساخت و بعد از آن برای فیلم «ریشه در خون» موسیقی متن ساخت. یکی از کسانی که خوب ملودی می‌ساخت. در آن زمان تعداد اندکی ملودی خوب می‌ساختند. وجه غالب‌ آثار بابک بیات، ملودی‌های ترانه بود؛ ولی موسیقی فیلم را هم می‌شناخت. نمونه‌ آثار خوب وی را می توان در موسیقی فیلم «مسافران» و «مرسدس» کیمیایی دید. به هر حال جایش خالی مانده است.

احمدرضا احمدی، شاعر معاصر هم از دوستان و علاقه‌مندان بابک بیات بود. او درباره این موزیسین خلاق گفته است: نمی دانم شما چقدر با موسیقی بابک بیات زیسته‌اید، اما یقین دارم هیچکدام از دوستدارانش او را فراموش نخواهند کرد و حتی چه بسا با گذشت زمان ارزش ملودی‌های جاودان او بیشتر شوند.

بهروز افخمی اعتقاد دارد که با واژه نمی‌توان درباره موسیقی «بابک» صحبت کرد و دکتر محمد سریر که علاوه بر کارشناسی در علم اقتصاد، موسیقیدانی برجسته هم هست و هم‌اکنون ریاست «خانه موسیقی ایران» به عهده اوست، درباره ریشه حسی کارهای بیات می‌گوید: هر ملودی بابک از هستی او کنده می‌شد و با هر موسیقی، چیزی از وجود او تحلیل می‌رفت.

از بابک بیات موسیقی ترانه‌های بسیاری هم باقی مانده که تعدادی از آن‌ها برای حمید حامی، مانی رهنما، محمد اصفهانی و خشایار اعتمادی ساخته شده‌اند.

امروز پنجم آذرماه، سال‌مرگ غم انگیز بابک بیات است. روزی که صدای زندگی او خاموش شد؛ اما نوای آثارش برای همیشه در ذهن دوستدارانش جاودان ماند.



گزارش از: زهرا آقایی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین