چرا مردم به نامزدي راي دادهاند كه به نوعي معرف يا نماينده افرادي است كه از نظر نمايندگان مجلس منسوب به اتفاقات سال 88 هستند؟
عباس عبدی در اعتماد نوشت:
در حال نزديك شدن به روزهاي دادن راي اعتماد به كابينه آقاي روحاني هستيم ولي بخش ناراضي اردوگاه اصولگرايان از نتيجه انتخابات، از مدتها پيش در حال زمينهسازي جهت تاثيرگذاري بر انتخاب وزراي معرفي شده يا تاثيرگذاري بر نتيجه راي اعتماد مجلس به آنها هستند و حتي ساز راي ندادن را هم كوك كردهاند. اين كار با هدف پوشاندن شكستي كه در انتخابات خوردند، است و ميخواهند وانمود كنند كه چيزي تغيير نكرده، و راي و خواست مردم اثرگذار نيست. از اين حيث همان حرف برخي از دولتهاي خارجي و اپوزيسيون برانداز را تكرار ميكنند. يكي از موضوعاتي كه بارها مطرح كردهاند اين است كه مجلس به افرادي كه به قول آنها در فتنه 88 حضور يا نقش داشتهاند، راي نخواهد داد. اين يادداشت درصدد آن است كه تبعات و عواقب چنين گفتاري را به تصوير بكشد.
1- آقاي روحاني مشخص است كه با حمايت چه كساني راي آوردهاند. فراموش نكنيم كه رهبري نظام نيز در آخرين روزهاي منتهي به انتخابات اظهارات مهمي را بيان كردند مبني بر اينكه حتي كساني كه فقط دلبسته به ايران هستند، بايد در انتخابات حضور يابند. خب اگر كساني با راي خود پايههاي سياسي اين نظام را تقويت كردهاند، طبيعي است كه بايد پاسخ مناسبي هم از حيث تامين خواستههايشان نسبت به اين اقدام خود ببينند و اگر قرار باشد كه آنان فقط راي دهند ولي هيچ انعكاسي از خواستها و مطالبات آنها در عمل ديده نشود، چرا بايد وارد اين وادي شوند؟ ترديدي نيست كه مخاطبان مورد نظر مقام رهبري جزو كساني بودند كه به آقاي روحاني راي دادهاند چرا كه طرفداران ساير نامزدها واجد ويژگي لازم براي اجابت به اين فراخوان رسمي نبودند.
2- اگر آقاي روحاني افرادي را معرفي كند كه از نظر برخي از نمايندگان به نوعي مرتبط با وقايع سال 88 باشند، فارغ از اينكه مجلس به او راي بدهد يا ندهد، اين پرسش باقي خواهد ماند كه چرا مردم به نامزدي راي دادهاند كه به نوعي معرف يا نماينده افرادي است كه از نظر نمايندگان مجلس منسوب به اتفاقات سال 88 هستند؟
رد كردن هر يك از وزراي پيشنهادي با اين اتهام، به منزله پذيرش ضمني واقعيت مذكور است. در اين صورت آيا اين پرسش پيش نخواهد آمد كه چگونه ميتوان كشور را اداره كرد در حالي كه اكثريت رايدهندگان جامعه طرفدار يك ايده و روش هستند ولي ساختار رسمي مجلس مانع از حضور آنان در مديريت اجرايي كشور ميشود؟ از سوي ديگر فراموش نشود، نفس اينكه برخي از نمايندگان و اصولگرايان تندرو بر حضور افراد منتسب به فتنه در ميان دولت بعدي تاكيد ميكنند، به منزله نفي تمامي ادعاهاي آنان در چهار سال گذشته، مبني بر نابودي اين جريان است. از همه مهمتر اينكه اين نمايندگان چگونه ميتوانند از يك سو، آقاي روحاني را اصولگرا و متصف به صفاتي كه مقام رهبري در حكم تنفيذ شرح دادند، بدانند و در عين حال ايشان را متهم كنند به اينكه درصدد است از چنين افرادي استفاده كند؟
3- فارغ از نكته فوق، سياست، محلي براي اسير شدن در تارهاي گذشته نيست. بايد از گذشته درس گرفت و به گمانم اصلاحطلبان هم مثل حكومت درسهايي از گذشته گرفتهاند. ولي اگر بخواهيم تا ابد در گذشته باقي بمانيم، ممكن نيست كه بتوانيم گرهيي از مشكلات كشور را بگشاييم. انتخابات اخير بهترين فرصت براي عبور كردن از گذشته است؛ گذشتهيي تلخ كه هر يك از طرفين ماجرا كمابيش و به تناسب در آن مسووليت داشتند. اگر كسي به طور جدي منسوب به اتفاقات سال 88 باشد، با پذيرش حضور خود در دولت موجود در اين نظام، به طور ضمني آن انتساب خود را نفي و نقد كرده، همچنان كه اصل شركت در انتخابات رياستجمهوري 92 به معناي پذيرش چنين نقدي از گذشته بوده. از سوي ديگر پذيرش حضور انتخاباتي آنان از سوي حكومت هم به نوعي نقد نگاه رسمي به گذشته است.
واقعيت اين است كه اتفاقات گذشته را نميتوان در قالب صفر و صد تحليل كرد. به علاوه سياست، محل قضاوت حاكم و محكوم كردن قاطع يكي از طرفين ماجرا نيست. سياست عرصهيي براي تعامل، چشمپوشي و مصالحه؛ البته نه فراموشي؛ براي رسيدن به فضاي بهتر و كاهش دردها و كدورتهاست. هميشه بايد دانست كه اصرار بر پذيرش شكست از سوي يك طرف دعوا، لزوما نتايح مثبتي ندارد، زيرا چنين مسالهيي به شكلگيري كينههايي منجر ميشود كه دير يا زود از دلهاي آكنده، سر باز خواهند كرد.
امروز جامعه ايران مواجه با تحريمهايي است كه عليه آن وضع شده و در حال تشديد است و تنها راه مقابله با آن نيز رسيدن به نوعي از مصالحه و رفع كدورت و عبور كردن از گذشتههاست. هر كدام از طرفهاي ماجرا كه گام اول را در اين وحدت بردارند، از نظر اخلاقي و تاريخي و سياسي، دست بالاتر را خواهند داشت.
در حال نزديك شدن به روزهاي دادن راي اعتماد به كابينه آقاي روحاني هستيم ولي بخش ناراضي اردوگاه اصولگرايان از نتيجه انتخابات، از مدتها پيش در حال زمينهسازي جهت تاثيرگذاري بر انتخاب وزراي معرفي شده يا تاثيرگذاري بر نتيجه راي اعتماد مجلس به آنها هستند و حتي ساز راي ندادن را هم كوك كردهاند. اين كار با هدف پوشاندن شكستي كه در انتخابات خوردند، است و ميخواهند وانمود كنند كه چيزي تغيير نكرده، و راي و خواست مردم اثرگذار نيست. از اين حيث همان حرف برخي از دولتهاي خارجي و اپوزيسيون برانداز را تكرار ميكنند. يكي از موضوعاتي كه بارها مطرح كردهاند اين است كه مجلس به افرادي كه به قول آنها در فتنه 88 حضور يا نقش داشتهاند، راي نخواهد داد. اين يادداشت درصدد آن است كه تبعات و عواقب چنين گفتاري را به تصوير بكشد.
1- آقاي روحاني مشخص است كه با حمايت چه كساني راي آوردهاند. فراموش نكنيم كه رهبري نظام نيز در آخرين روزهاي منتهي به انتخابات اظهارات مهمي را بيان كردند مبني بر اينكه حتي كساني كه فقط دلبسته به ايران هستند، بايد در انتخابات حضور يابند. خب اگر كساني با راي خود پايههاي سياسي اين نظام را تقويت كردهاند، طبيعي است كه بايد پاسخ مناسبي هم از حيث تامين خواستههايشان نسبت به اين اقدام خود ببينند و اگر قرار باشد كه آنان فقط راي دهند ولي هيچ انعكاسي از خواستها و مطالبات آنها در عمل ديده نشود، چرا بايد وارد اين وادي شوند؟ ترديدي نيست كه مخاطبان مورد نظر مقام رهبري جزو كساني بودند كه به آقاي روحاني راي دادهاند چرا كه طرفداران ساير نامزدها واجد ويژگي لازم براي اجابت به اين فراخوان رسمي نبودند.
2- اگر آقاي روحاني افرادي را معرفي كند كه از نظر برخي از نمايندگان به نوعي مرتبط با وقايع سال 88 باشند، فارغ از اينكه مجلس به او راي بدهد يا ندهد، اين پرسش باقي خواهد ماند كه چرا مردم به نامزدي راي دادهاند كه به نوعي معرف يا نماينده افرادي است كه از نظر نمايندگان مجلس منسوب به اتفاقات سال 88 هستند؟
رد كردن هر يك از وزراي پيشنهادي با اين اتهام، به منزله پذيرش ضمني واقعيت مذكور است. در اين صورت آيا اين پرسش پيش نخواهد آمد كه چگونه ميتوان كشور را اداره كرد در حالي كه اكثريت رايدهندگان جامعه طرفدار يك ايده و روش هستند ولي ساختار رسمي مجلس مانع از حضور آنان در مديريت اجرايي كشور ميشود؟ از سوي ديگر فراموش نشود، نفس اينكه برخي از نمايندگان و اصولگرايان تندرو بر حضور افراد منتسب به فتنه در ميان دولت بعدي تاكيد ميكنند، به منزله نفي تمامي ادعاهاي آنان در چهار سال گذشته، مبني بر نابودي اين جريان است. از همه مهمتر اينكه اين نمايندگان چگونه ميتوانند از يك سو، آقاي روحاني را اصولگرا و متصف به صفاتي كه مقام رهبري در حكم تنفيذ شرح دادند، بدانند و در عين حال ايشان را متهم كنند به اينكه درصدد است از چنين افرادي استفاده كند؟
3- فارغ از نكته فوق، سياست، محلي براي اسير شدن در تارهاي گذشته نيست. بايد از گذشته درس گرفت و به گمانم اصلاحطلبان هم مثل حكومت درسهايي از گذشته گرفتهاند. ولي اگر بخواهيم تا ابد در گذشته باقي بمانيم، ممكن نيست كه بتوانيم گرهيي از مشكلات كشور را بگشاييم. انتخابات اخير بهترين فرصت براي عبور كردن از گذشته است؛ گذشتهيي تلخ كه هر يك از طرفين ماجرا كمابيش و به تناسب در آن مسووليت داشتند. اگر كسي به طور جدي منسوب به اتفاقات سال 88 باشد، با پذيرش حضور خود در دولت موجود در اين نظام، به طور ضمني آن انتساب خود را نفي و نقد كرده، همچنان كه اصل شركت در انتخابات رياستجمهوري 92 به معناي پذيرش چنين نقدي از گذشته بوده. از سوي ديگر پذيرش حضور انتخاباتي آنان از سوي حكومت هم به نوعي نقد نگاه رسمي به گذشته است.
واقعيت اين است كه اتفاقات گذشته را نميتوان در قالب صفر و صد تحليل كرد. به علاوه سياست، محل قضاوت حاكم و محكوم كردن قاطع يكي از طرفين ماجرا نيست. سياست عرصهيي براي تعامل، چشمپوشي و مصالحه؛ البته نه فراموشي؛ براي رسيدن به فضاي بهتر و كاهش دردها و كدورتهاست. هميشه بايد دانست كه اصرار بر پذيرش شكست از سوي يك طرف دعوا، لزوما نتايح مثبتي ندارد، زيرا چنين مسالهيي به شكلگيري كينههايي منجر ميشود كه دير يا زود از دلهاي آكنده، سر باز خواهند كرد.
امروز جامعه ايران مواجه با تحريمهايي است كه عليه آن وضع شده و در حال تشديد است و تنها راه مقابله با آن نيز رسيدن به نوعي از مصالحه و رفع كدورت و عبور كردن از گذشتههاست. هر كدام از طرفهاي ماجرا كه گام اول را در اين وحدت بردارند، از نظر اخلاقي و تاريخي و سياسي، دست بالاتر را خواهند داشت.
ارسال نظر