کد خبر: ۶۹۷۶۳
تاریخ انتشار: ۱۱ آبان ۱۳۹۴ - ۱۹:۰۸
سیما تیرانداز سالیان سال است که مثل دیگر حوزه‌ها، مثل ادبیات، شعر و چیزهای دیگر، ما داریم فقیرتر می‌شویم. مثلا در دهه ٤٠ در حوزه ادبیات ما شاهد نام‌های بسیاری هستیم.و این را بگویم که متاسفانه از ١٥ سال پیش نسلی وارد سینمای ایران شده‌اند که بازیگری را با زیبایی اشتباه گرفته‌اند.
سیماتیرانداز سال‌هاست که علاوه بر بازیگری در تئاتر، سینماو تلویزیون به کار تدریس هم مشغول است. او جزو بازیگرانی است که در کارنامه کاری‌اش همکاری با هنرمندان برجسته هنرهای نمایشی به چشم می‌خورد. حضور کوتاه او در «هامون» و بعدها «بانو» آغازگر حضور او و سایه‌های هجوم احمد امینی او را به عنوان یک بازیگر مستعد و توانمند به سینما شناساند.

«بی‌بی یون»، «آژانس دوستی»، «حلقه سبز» و «دودکش» هم جزو کارهای تلویزیونی اوست. اما با همه اینها او به عنوان بازیگر ومدرس تئاتر شناخته شده است. «مرگ یزدگرد»، «مانیفست چو» و «خدای کشتار» از نمایش‌هایی است که تیرانداز در آنها ایفای نقش کرده است. سیماتیرانداز تاکنون سه بار جایزه اول بهترین بازیگر جشنواره تئاتر فجر را کسب کرده است. تیرانداز اکنون در حال بازی در تئاتر «موش تو پیت حلبی» به کارگردانی علی هاشمی است که هرشب ساعت هفت و نیم در سالن سایه تئاتر شهر به صحنه می رود.
 
تیرانداز: بازیگری را با زیبایی اشتباه گرفتند
 
خیلی‌ها معتقدند آموزشگاه‌های بازیگری بازده ندارند، بیشتر دکان هستند. به عنوان یک مدرس بازیگری تا چه حد با این نظر موافقید؟

به نظر من دکان نیست. اینکه از هر ١٠٠ نفر يك یا دو نفر بازیگر بیرون بیاید طبیعی است، چون شرایط زیادی لازم است تا یک بازیگر، بازیگر شود. تربیت، مداومت و اینکه تنها یک آرزو نباشد، بخشی از این الزامات است که همه ندارند. من تنها نقدی که می‌توانم به آموزشگاه‌ها وارد کنم به بخش تدریس است.

این که هر کس که بازیگری می‌کند مدرس نیست و البته به عکس آن هم صادق است. هر مدرس خوبی هم بازیگر نیست. تدریس مقوله جداگانه‌ای است. اما اینکه کلیت کار را زیر سوال ببریم نه، من موافق نیستم. بالاخره بازیگر باید جایی تربیت شود. دانشگاه هم که جای تربیت بازیگر نیست. جای سرفصل‌آموزی و تئوری است. رفتن به دنبال بازیگری به خاطر شهرت نتیجه‌ای در پی نخواهد داشت. بازیگری باید با عشق باشد والا راه به جایی نخواهد برد.

شیوه‌های آموزشی بازیگری در ایران چقدر روزآمد و صحیح هستند؟

هیچ و هیچ! بیشترین کاری که در حوزه آموزش بازیگری انجام می‌دهیم تجربه است. من به طور کلی با تئوری و تئوری بازی مخالفم. به نظر من بازیگری یک انرژی است. درست است که من برای انتقال مفاهیم از واژه‌ها استفاده می‌کنم و واژه‌ها از کتاب‌ها و طبیعتا از مولفین و نویسندگان آنها آمده، اما وقتی همه متدها را مطالعه می‌کنی متوجه می‌شوی همه راه‌ها به استانیسلاوسکی می‌رسد. من خودم چون خانم استلا آدلر را خیلی قبول دارم سال‌هاست پایه کارم کار ایشان است. خب تجربه بازیگری، تدریس و کتاب‌ها باعث شده که دانش کلامی من بالاتر برود اما بازیگری عملگرایانه‌تر است. واقعیت این است که ما چیزی به نام متد نداریم.

و فکر می‌کنید با همه این اوصاف شرایط بازیگری ما در حال حاضر چگونه است؟

به نظرم سالیان سال است که مثل دیگر حوزه‌ها، مثل ادبیات، شعر و چیزهای دیگر، ما داریم فقیرتر می‌شویم. مثلا در دهه ٤٠ در حوزه ادبیات ما شاهد نام‌های بسیاری هستیم. در حوزه بازیگری در سال‌های پیش ما شاهد پدیده‌هایی مثل اکبر عبدی، گلاب آدینه و معتمدآریا بودیم اما الان خیلی کم شده. انگار نسل به نسل دارد افت می‌کند. بازی می‌کنند اما ماندگاری ندارد. من اغلب می‌گویم «بانگ» ندارند. پدیده نیستند. بازی می‌کنند اما پدیده نیستند.

اکبر عبدی یک پدیده است. انگار شرایط به گونه‌ای عوض شده که ما بار دانش و تجربی خودمان را بالا نمی‌بریم. اول از همه خودم را نقد می‌کنم. اگر قبلا هفته ای یک رمان می‌خواندم الان ماهی یک رمان می‌خوانم. اما اینکه شرایط فرق کرده توجیه خوبی نیست. چون خارج از ایران علی رغم این مشغله‌ها باز هم مثلا در مترو می‌بینید که دارند مطالعه می‌کنند. البته گاهی فکر می‌کنم این یک فصل گذر است. شاید اینقدر پیش برود تا از دل این شرایط اتفاق تازه و مناسبی رخ بدهد. و این را بگویم که متاسفانه از ١٥ سال پیش نسلی وارد سینمای ایران شده‌اند که بازیگری را با زیبایی اشتباه گرفته‌اند.

برای خود شما بعد از سال‌ها تجربه بازیگری در سینما تئاتر و تلویزیون کدام یک لذت‌بخش‌تر است؟

قبلا می‌گفتم تئاتر. تا ١٠ سال پیش. اما الان هر کدامش برای من یک جور چالش است و دلم برای‌شان تنگ می‌شود. تئاتر متاسفانه ماندگاری کمتری دارد اما من خودم را تئاتری می‌دانم و افتخار می‌کنم که تئاتری هستم. کار تصویر هم می‌کنم اما تئاتر را بسیار دوست دارم. من در تئاتر احساس آرامش می‌کنم.

امروز سیما تیرانداز در زندگی حرفه‌ای چه آرزویی دارد؟

قطعا دلم می‌خواهد کارهایی که نکرده‌ام را انجام دهم ولی می‌دانید آرزو برای کسی است که فکر می‌کند نمی‌تواند به آن خواسته برسد. من آرزویی ندارم. اما تلاشم را می‌کنم. دوست دارم فیلم بسازم و جلو بروم. تنها آرزویی که می‌توانم داشته باشم این است که سالم باشم وگرنه بقیه چیزها به تلاش من بستگی دارد.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین